در گفت و گوی تفصیلی با زیباکلام بررسی شد:
علت ناکامی فعالیت احزاب و نهادهای مدنی در ایران
وقتی شرایط سیاسی و اجتماعی مناسبی در کشور حکمفرما بوده احزاب خیلی جدی و نیرومند درست مثل احزاب کشورهای توسعه یافته در ایران به وجود آمده و فعالیت کردند. تا جایی که این احزاب وارد مجلس شدند و حتی دولت تشکیل دادند.
مساله رابطه احزاب با حکومت، حکومت با احزاب و همچنین مردم و احزاب با یکدیگر، یکی از مباحث نوپا در تاریخ توسعه ایران است که طرح و بررسی آن با توجه به اقتصائات کشور به یکی از پرچالش ترین مباحث تبدیل شده است. صادق زیباکلام بعنوان یکی از اساتید دانشگاه و از محققان علوم انسانی، دیدگاههای جالب توجهی در این زمینه دارد. از این رو با این استاد دانشگاه به گفت و گو نشستیم تا بازخوانی مجددی از نسبت حکومت با احزاب و همچنین احزاب با حکومت داشته باشیم.
در این گفت و گو تلاش شد به بررسی دیدگاه مخالفان تحزب و فعالیت حزبی در ایران پرداخته شود که بعد از طرح این دیدگاهها، به نقد و واکاوی این دلایل پرداختیم. متن گفت و گوی ایلنا با صادق زیباکلام را در ادامه می خوانید.
مشروطه، آغاز فصل ناکامی احزاب ایرانی
صادق زیبا کلام در خصوص سابقه فعالیت احزاب و تشکلهای مدنی در ایران گفت: از زمانی که مدرنیته در ایران آغاز شده، یعنی از مشروطه به این طرف، احزاب و تشکلهای سیاسی مستقل، (مراد احزاب مستقل از حکومت است) خیلی کارنامه موفقی نداشتهاند. دلیلش هم این بوده که فشار حکومتها همیشه مانع از آن بوده که احزاب بتوانند در ایران شکوفا شوند.
وی تصریح کرد: البته برخی از صاحبنظران که معمولا نزدیک به حاکمیت هستند دلایل مختلفی برای عدم موفقیت احزاب در ایران میآورند. از جمله دلایلی که مخالفان برای نقد فعالیت احزاب در ایران میآورند این است که میگویند احزاب یا به قدرتهای غربی وابسته بودهاند یا قدرتهای شرقی و چون به دلیل وابستگی کارنامه خوبی نداشتهاند، مردم به آنها بیاعتماد هستند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است: دلیل دیگری که مخالفان فعالیتهای حزبی در ایران ارائه میدهند این است که احزاب همواره به فکر قدرت هستند و فقط میخواهند به قدرت برسند و یا گفتهاند احزاب در ایران موسمی بودهاند و فقط نزدیک انتخابات احزاب و تشکلهای سیاسی یک شبه ظاهر میشوند و بعد از انتخابات فعالیتهایشان خاتمه پیدا میکند.
زیبا کلام معتقد است که مخالفان تحزب در ایران، عدم وجود روحیه کار دسته جمعی میان ایرانیان را یکی دیگر از دلایل مخالف با فعالیت حزبی در ایران میدانند.
وی معتقد است: مخالفان عنوان میکنند که فرد ایرانی و شخصیت ایرانی به لحاظ فرهنگی تک رو است و خیلی سخت میشود که این مردم ایران را وارد کار تشکیلاتی و گروهی کرد و از این پیش فرض نتیجه می گیرند که نه مردم خیلی تمایلی به کار حزبی و تشکیلاتی داشتهاند و نه بنیان گذاران احزاب و تشکلهای سیاسی خیلی توانستهاند دوام بیاورند و تبدیل به یک جریان پیگیر و دائم شوند. اینها و یک سری دلایل دیگر مجموعه نقدهایی است که برفعالیت احزاب و تشکلها و اینکه چرا احزاب نتوانستهاند در ایران نهادینه شوند وارد شده است.
مخالفان تحزب دلایل علمی ارائه نمی کنند
زیباکلام در تشریح انتقادات خود به دیدگاههای مطرح شده از سوی مخالفان تحزب در ایران می گوید: در مورد اینکه گفته میشود خلق و خوی سیاسی و فرهنگ مردم ایران پذیرای فعالیت دسته جمعی و گروهی نیست استدلالهای درستی اورده نمیشود. به عنوان مثال گفته میشود ایرانیها حتی در ورزش هم فقط در رشتههای فردی مثل کشتی، کشتی فرنگی، تکواندو و تیراندازی و ورزشهای مشابه موفقند و در ورزشهای تیمی و دسته جمعی اقبالی ندارند از جمله فوتبال. بنده به هیچ وجه با این نظر موافق نیستم و فکر میکنم این نظر اساسا غلط است و معتقدم مردم ایران از نظر فرهنگی تفاوتی با هیچ کدام از مردم دنیا ندارند.
این استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: ما در ترکیه شاهد بروز و حضور احزاب خیلی جدی هستیم. در پاکستان هم همینطور، چه برسد به کشورهای توسعه یافته مانند امریکا، آلمان، ژاپن، انگلیس و.... بنابراین معتقدم اینطور نیست که مردم ترکیه و پاکستان یک ژن یا کروموزوم اضافهتر از ایرانیها دارند و ما آن را کم داشتیم؛ بنابراین ما خیلی به دنبال کارهای حزبی نبودیم. واقع مطلب این است که وقتی شرایط سیاسی و اجتماعی مناسب بوده ما شاهد ظهور احزاب جدی و نیرومند در ایران بودهایم. مثل حزب توده ایران و حزب جمهوری اسلامی و یا حزب دموکرات ایران که در زمان احمد قوام السلطنه در دهه ۲۰ به وجود آمد.
نویسنده کتاب «ما چگونه ما شدیم» تصریح کرد: ما مثالهای زیادی داریم که وقتی شرایط سیاسی و اجتماعی مناسبی در کشور حکمفرما بوده احزاب خیلی جدی و نیرومند درست مثل احزاب کشورهای توسعه یافته در ایران به وجود آمده و فعالیت کردند. تا جایی که این احزاب وارد مجلس شدند و حتی دولت تشکیل دادند.
زیباکلام همچنین در تشریح علت منقظع شدن مسیر توسعه فعالیت احزاب در ایران گفت: اینکه چرا مسیر توسعه احزاب تداوم پیدا نکرده برمی گردد به این موضوع که شرایط سیاسی دگرگون شده و شرایط جدید پذیرای احزاب نبودند. مثلا در مورد حزب توده می توان گفت که پس از کودتای ۲۸ مرداد این حزب غیر قانونی اعلام شد. رهبران این حزب دستگیر شدند خیلیهاشان به زندانهای طویل المدت محکوم شدند، خیلیها مجبور شدند از کشور فرار کنند و حتی بعضی از آنها اعدام شند. در واقع این حزب قلع و قمع شد. بنابراین شرایط سیاسی و اجتماعی است که باعث میشود احزاب بتواند فعالیت داشته باشند یا به حاشیه رانده شوند.
احزاب غیر قانونی اعلام شده در ایران را آمار بگیریم
صادق زیباکلام در ادامه بررسی تحزب در ایران با اشاره به احزابی که طی چند سال اخیر فعالیت آنها غیرقانونی اعلام شده است گفت: بعد از ۲۲ خرداد ۸۸ ما شاهد بودیم که حزب مشارکت یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعد از نزدیک به سه دهه فعالیت غیر قانونی اعلام شدند. ما کاری به درست یا غلط بودن غیر قانونی اعلام شدن این احزاب نداریم بحث ما در این است که کسانی که معتقدند مردم ایران فرهنگ فردگرایی و فردمحوری دارند کافی است آمار بگیرند که ظرف یک صد سال گذشته چند حزب در پاکستان، ترکیه، انگلیس و ژاپن منحل و غیر قانونی اعلام شدهاند و این آمار در ایران به چه میزان است.
استاد دانشگاه تهران در خصوص دلایل دیگر مخالفت با تحزب، از جمله اینکه گفتهاند احزاب در ایران وابسته بودهاند گفت: این سخن درستی نیست. البته ممکن است یک حزب به لحاظ سیاسی، جهان بینی و عقیدتی طرفدار دموکراسی باشد، طرفدار غرب باشد یا حزب توده به عنوان ایدئولوژی مارکسیست بود و در آن مقطع طرفدار شوروی بود. موضوع این است که در آن مقطع تمام احزاب کمونیست دیگر در سراسر دنیا طرفدار حزب کمونیست بودند. بین دهه ۲۰ تا ۳۰ که اوج فعالیتهای حزب توده بود، حزب کمونیست یونان، آلمان، هند وتمام کشورهای دیگر دنیا هم طرفدار حزب اتحاد شوروی بودند و به این حزب به عنوان برادر بزرگتر نگاه میکردند. اینطور نبوده که بگوییم حزب توده آلت دست اتحاد شوروی بوده است.
این تحلیلگر سیاسی همچنین در خصوص جبهه ملی معتقد است: به علت اینکه بسیاری از کسانی که در راس جبهه ملی قرار داشتند در امریکا، فرانسه، انگلیس و سایر کشورهای غربی درس خوانده بودند و به لیبرال دموکراسی و نظام پارلمانتاریسم غرب اعتقاد داشتند و هنوز هم دارند معنی ندارد که بگوییم آنها نوکر امریکا یا انگلیس بودند.
احزاب باید به دنبال رسیدن به قدرت اجرایی باشند
زیباکلام در ادامه گفت و گوی خود تاکید کرد: یکی از اتهاماتی که مخالفان به احزاب در ایران وارد میکنند این است که احزاب در ایران به دنبال قدرت و دنبال حکومت هستند، و در اینجا سوالی که من دارم این است کدام حزب در کدام کشور به دنبال قدرت نیست؟ حزبها اساسا برای این تشکیل میشوند که به قدرت برسند، وارد مجلس شوند، در مجلس اکثریت پیدا کنند و حتی حکومت تشکیل دهند و اگر انتخاب رئیس جمهور از طریق رأی مردم باشد سعی میکنند بر روی رأی مردم تأثیر گذاری داشته باشند و اگر مثل انگلیس حزبی که بیشترین کرسیها را در مجلس دارد رهبر آن حزب تبدیل به نخست وزیر میشود.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: اگر تلاش برای رسیدن به قدرت را عیب بگیریم تمام احزاب دنیا این عیب را دارند، بنابر این باید گفت که این عیب نیست و مانند این است که به کسی ایراد وارد کنیم که دارد درس میخواند که دکتر شود و پول در بیاورد. در واقع بخشی از پزشک و مهندس و استاد دانشگاه شدن هم ایجاد درآمد است و نمیتوان به این کار ایرادی وارد کرد و از همه انتظار داشت که بروند در بنگاههای خیریه کار کنند.
صادق زیبا کلام عدم همراهی حکومت با احزاب را مهمترین علت عقیم بودن تحزب در ایران عنوان کرد و گفت: هیچ کدام از دلایلی که برای توجیه عقیم بودن احزاب و تشکلها در ایران آوردهاند، از نظر من دلایل موجه و درستی نیست. عمدهترین و بزرگترین دلیل ناموفق بودن احزاب و ناتوانی آنها در نهادینه شدن در ایران، عدم همکاری حکومتها بوده است. حکومتها هیجوقت اجازه فعالیت به احزاب مستقل را ندادهاند و همیشه به آنها به عنوان رقیب، دشمن و خطر نگاه شده و در اولین فرصتی که احساس بحران شده، احزاب غیر قانونی اعلام شده و رهبران احزاب دستگیر شدهاند و اینها باعث جلوگیری از پر و بال گرفتن احزاب در ایران شدهاند. البته گروهی از اصولگرایان هم متوجه این موضوع شدهاند و این مسئله را مرتب متذکر میشوند و آن را از بزرگترین ایرادهای جامعه عنوان میکنند.
روحانیت به جای احزاب
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است: وجود روحانیت در ایران تا حدودی از نظر جامعهشناسی سیاسی کار ویژه تحزب را در ایران انجام داده است. بخصوص در اول انقلاب روحانیت محل برای خیلی از مردم تعیین کننده بود. برای مثال مردم نگاه میکردند که روحانی محل چه کسی را قبول دارد و به چه کسی رای میدهد و از او پیروی میکرند اما به نظر من در حال حاضر این قضیه کم رنگتر از سابق شده است.
وی گفت: شاید برای دانشجوها در دهه شصت و حتی نیمه اول دهه هفتاد مهم بود که روحانیت مبارز و روحانیون شاخص به کدام یک از کاندیداها رأی میدهند اما در حال حاضر که ما در آبان ۱۳۹۱ قرار داریم شاید برای درصد كمتری از دانشجویان مهم باشد که به طور مثال روحانیون شاخص در صدر تشكلها چه کسی را قبول دارند و کدام گروه را تأیید میکنند اما برای مردم عادی این درصد بیشتر است.
زیبا کلام در خصوص تفاوت نمایندگان حزبی با کاندیداهای حزبی به خبرنگار ایلنا گفت: وقتی احزاب در یک جامعه نهادینه میشوند، دیگر افراد آْن جامعه با حزب سرو کار دارند و حزب را میشناسند و با فرد کاری ندارند. برای مثال کسی که در ایران با مؤتلفه آشناست و مؤتلفه را به عنوان یک جریان سیاسی تأیید میکند، این فرد دیگر برایش مهم نیست که فردی که مؤتلفه برای نامزدی در شورای شهر، انتخابات مجلس و یا جای دیگر معرفی میکند دقیقا چه کسی است و شخصیتش را در حزب میشناسد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است: ممکن است این حزب در انتخابات خاصی از خودش کاندیدا نداشته باشد و کسانی که از لحاظ فکری به این حزب نزدیکند را معرفی کند، در این مواقع رهبران حزب، شخصی که از لحاظ فکری و جهان بینی به این حزب نزدیکترند را به طرفدارانشان معرفی میکنند و آنها به علت اینکه حزب را قبول دارند نمایندگان معرفی شده از طرف حزب را نیز میپذیرند و رهبران حزب همیشه در قبال سیاست گذاریهایشان به مردم پاسخگو هستند.
گفت و گو و تنظیم از طاهره عیدی زاده