جنبش دانشجویی و سیاستهای اجتماعی
به یاد دارم رهبری نظام جملهای به دانشجویان گفتهاند که مضمون آن این است که چشم بینا و گوش شنوای نظام باشید. اما هم ما در آن دوران و هم فعالین دانشجویی این دوران ( در تشکل های دانشجویی) نخواستیم یا نتوانستیم که جشم بینا و گوش شنوای نظام در حوزه رفاهی اجتماعی باشیم .
روزبه کردونی- به عنوان فردی که بهترین سالهای دوران دانشگاه را پرشور ، آرمانخواه و منتقد با اعتراض، بیانیه ، نشست ، سرود یار دبستانی و بعضا درگیری های دانشجویی در فعالیت های دانشجویی تجربه کرده ام ، هرگز از نظاره بر زندگانی دانشجویی خود و دیگران – بویژه زندگانی خود- باز نایستاده ام . اما به تعبیر رومن رولان " شگفت نه آن است که شاهد دگرگونی این زندگی هایم. غریب ، اما، انکه چشمانم این شاهدان چهل ساله نیز دگرگون شده اند. "
امروز که به بازخوانی خاطرات دانشجویی نشسته ام و شور آن دوران را مرور می کنم در میان مجموعه احساسات و افکار ان زمان که متبلور در نوع فعالیت های دانشجوییمان بود کمتر اثری از دغدغه های اجتماعی می بینم. در آن ایام سیاست های اجتماعی رفاهی دولت و مسائل اجتماعی نظیر حقوق معلولین ، عوامل تولید کننده و تشدید کننده کودکان کارو خیابان ، شکاف های درامدی ، عدالت آموزشی ، رویکردهای مواجه با آسیب های اجتماعی و مشکلات موجود در حاشیه ها کمتر محل گفت و گو ، همایش ، اعتراض و واکنش بود.
عجیب اینکه با وجود تولد و زندگی در استان خوزستان و تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز کمتر اثری از دغدغه های محیط زیستی، نگرانی برای بحران آب و حقوق اقوام در میان مطالبات ما حضور داشت. آن روزها نوک تیز انتقادات به سمت دولت و دولتمردان ( به معنی عام نه به معنی قوه مجریه) بود و دلیل ناکامی ها را تنها شیوه ی اداره و مدیریت بویژه در حوزه سیاسی می دیدیم. آن روزها هر چند جامعه ی مدنی با زبان جنبش دانشجویی مطرح میشد اما ما از حق جامعه ی مدنی سخن می گفتیم بی آنکه بدانیم حق و مسولیت ذات گفتمان جامعه ی مدنی را شکل می دهد. عجیب تر اینکه در همان بازه ی زمانی در آن سوی دنیا، نظریه پردازانی نظیر هانتیگتون در جستجوی راه هایی بدیل برای سیاست بودند و اینکه تمام بحران ها، توصیفی سیاسی ندارند و رفتار سیاسی مردم به شدت از فرهنگ متاثر است. اما ما آگاهانه یا ناآگاهانه فقط متمرکز بر یک علت بودیم برای معلول های بیشماری که اطرافمان را احاطه کرده بود.
نه مانند دانشجویان دانشگاه جورجیا در سال ۱۹۶۸ به رفتار تبعیض آمیز اعتراض می کردیم ، نه مانند دانشجویان دانشگاه سوربن در اعتراضات می ۱۹۶۸ برای تعدیل نابرابری ها معترض بودیم ، نه مانند دانشجویان شیلی در ۲۰۱۱ برای بهبهود کیفیت آموزشی تظاهرات می کردیم . این موارد را بیان کردم تا به این مطلب اشاره کردم که نمونه های متعددی از اعتراضات دانشجویی در واکنش به سیاست های رفاهی و مسائل اجتماعی قابل ذکر است .
با احتیاط باید عنوان کنم که هم اکنون هم مسیر فعالیت های دانشجوییِ تشکل های دانشجویی در بی توجهی به سیاست های رفاهی و مسائل اجتماعی چیزی شبیه دوران فعالیت ماست. همین جا باید ذکر کنم که این ایام دغدغه های اجتماعی در پیکره دانشجویی فراوان قابل مشاهده است و در بسیاری از موسسات خیریه و فعالیت های اجتماعی نهادها و ان جی اوها می توان حضور پررنگ دانشجویان را دید اما این برداشت وجود دارد که هنوز هم تشکل های اصلی دانشجویی هدف اصلی خود را هدف قرار دادن دولت و دولتمردان قرار داده اند .
به یاد دارم رهبری نظام جملهای به دانشجویان گفتهاند که مضمون آن این است که چشم بینا و گوش شنوای نظام باشید. اما هم ما در آن دوران و هم فعالین دانشجویی این دوران ( در تشکل های دانشجویی) نخواستیم یا نتوانستیم که جشم بینا و گوش شنوای نظام در حوزه رفاهی اجتماعی باشیم .
نکته آخر اینکه نمیتوانم حکم دهم که آیا آن نگاه بیست ساله صحیح است یا این نظاره چهل ساله ؟ شاید حقیقت هم اینجاست و هم انجا . اما واقعیت این است که سیاست های اجتماعی و رویکردهای رفاهی این کشور نیازمند حضور بادانش ، نقادانه و معترضانه جریان دانشجویی است .