بررسی طرح استخدام معلمان حقالتدریسی در میزگرد ایلنا؛
مخالفان: متقاضیان استخدام، آزمون صلاحیت دهند/موافقان: جلوی استثمار و بیگاری حقالتدریسیها باید گرفته شود
پس از گذشت ۸ سال از تصویب قانون تعیینتکلیف معلمان حقالتدریس به انضمام ۸ الحاقیه در سالهای اخیر، حالا این قانون در مرحله پیچیدهتری قرار دارد؛ موافقان بر استخدام معلمان حق التدریسی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و مربیان پیشدبستانی تاکید دارند و میگویند؛ این افراد به نوعی از بدنه سیستم آموزشی کشور محسوب میشوند و باید به استثمار و بهرهکشی از آنها پایان داد؛ در حالی که مخالفان به ویژه آموزش و پرورش بر این باور هستند که استخدام این حجم از نیرو که حدود ۱۲۰ هزار نفر را شامل میشود، نه تنها منطقی نیست بلکه تبعات زیادی را به همراه دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تقریبا ۸ سال از تصویب طرح "تعیینتکلیف استخدام معلمان حق التدریس" میگذرد؛ طرحی که بارها در ادوار مختلف مجلس، مطرح شد و ۸ اصلاحیه را به خود دیده که در نوع خود بیسابقه است؛ در این سالها اما چیزی که بیشتر خود را نمایان کرده، نگرانی معلمان حقالتدریس از تثبیت وضعیت شغلیشان بود که منجر به اعتراضاتی شد؛ از تجمع مقابل مجلس و ریاست جمهوری گرفته تا تحصن مربیان پیشدبستانی مقابل وزارتخانه. وضعیتی که آموزش و پرورش آن را یک ادعا میداند و میگوید؛ این وزارتخانه تعهدی برای استخدام این نیروها بر گردنش نیست. اگرچه مجلس در آخرین الحاقیه خود در این طرح، آموزشوپرورش را مکلف کرده نیروهای حقالتدریس آزاد، مربیان پیش دبستانی و آموزشیاران نهضت را استخدام کند.
خبرگزاری ایلنا، به حسب وظیفه و رسالت رسانهای خود، این طرح را که حالا شکل پیچیدهای به خود گرفته در میزگردی با حضور اسفندیار چهاربند (رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی آموزشوپرورش، نعمتالله موسیپور (معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان)، صدیقه پاکضمیر (معلم آزاد) و محمد حبیبی (عضو کانون صنفی معلمان)، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
سوال: آقای چهاربند، در ابتدا پیشینهای از طرح "تعیین تکلیف معلمان حق التدریس" را شرح دهید؛ چه شد که به یکباره آموزش و پرورش با انباشتی از نیروهای حقالتدریس مواجه شد و مجلس آموزش و پرورش را مکلف به جذب این نیروها کرد؟
رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی آموزشوپرورش: تا سال ۸۸ تقریبا دوره رکود تربیت معلم بود و ما به دلیل موانع قانونی و اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، نیرو جذب نمی کردیم، این موضوع سرانجام باعث شد که آموزش و پرورش نیازهایش را از طریق حق التدریس جذب کند، این نیروها انباشته شد تا اینکه در سال ۸۸ تبدیل به مجموعه تقریبا ۴۰-۴۵ هزار نفری شد. مجلس در این زمان قانونی را تصویب کرد که براساس آن آموزش و پرورش را مکلف کرد که این معلمان حقالتدریس را استخدام کند. در همان قانون، "ممنوعیت به کارگیری معلمان حقالتدریس" نیز به تصویب رسید. بنا بود ۴۵ هزار نفر استخدام شوند که البته به ۶۵ هزار نفر افزایش یافت. به فاصله دو سال بعد، دانشگاه فرهنگیان تاسیس و بنا شد که براساس همان قانون ممنوعیت جذب حقالتدریس، فقط از طریق دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی نیرو جذب شود.
برای پیش دبستانیها، مجوز جذب نداشتیم
رابطهای با این نیروها تعریف نشده بود
دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی به تدریج از سال ۹۱ ورودی داشتند و تلاش شد که همین کریدور، محل جذب نیروی انسانی شود. ما داشتیم کارمان را می کردیم ولی از آن طرف پیش دبستانیها که در یک دوره غیررسمی فعال بودند؛ درخواست جذب را مطرح کردند این در حالی است که ما برای دوره پیش دبستانی نه مجوز جذب نیرو داریم و نه هیچ گونه مجوزی که رابطه کارفرمایی و مستخدمی ایجاد کند. آن طرف هم نهضتیها از طریق قراردادهایی که با بخش خصوصی تنظیم میشد، آموزش دهندهها را جذب می کردند. البته چند الحاقیه به قانون خورد و در مجموع تا الان ۸ الحاقیه به قانون تعیینتکلیف معلمان حق التدریس خورده که در تاریخ قانونگذاری کشور بینظیر است؛ هر کدام از این الحاقیهها به تعداد جذبشدگان اضافه میکرد.
سوال: پس از قانون "ممنوعیت جذب ممنوعیت جذب حقالتدریسیها"، چه اتفاقی افتاد؛ آیا مجلسیها طبق این قانون عمل کردند؟
خیر، سال ۹۴ یک الحاقیه دیگری به قانون اضافه شد، مبنی بر اینکه کسانی که حقالتدریس نبودند، باید حق التدریس شوند و در واقع ما را ملزم کردند که نهضتیها و پیش دبستانیها باید حقالتدریس شوند. این الزام در حالی صورت گرفت که این موضوع، با اصل قانون ممنوعیت جذب حقالتدریس و فلسفه دانشگاه فرهنگیان در تعارض بود. ضمن اینکه اساسا ما برای "پیش دبستانیها و نهضتیها" هیچ نیاز، ضابطه و تناسبی با اقتضائات آموزش و پرورش پیشبینی نکرده بودیم.
استانداردی در جذب پیش دبستانیها و نهضتیها نداشتیم
۹۳ درصد نیروها خانم هستند، اما ۷۰ درصد نیاز ما مرد است
در هر صورت این قانون در سال ۹۴ ابلاغ شد، حدود ۱۶ هزار نفر جذب شدند. آمار صحیحی از اینها در آن زمان نداشتیم، چون اساسا در آمار رسمی ما نبودند و در واقع دوره رسمی نبود و ما فراخوانی نداده بودیم. هیچ فرصت برابر، رقابت و استانداردی در جذب پیش دبستانیها و نهضتیها نداشتیم. این ۱۶ هزار نفر در سال ۹۵ به ۲۲ هزار نفر رسیدند و امسال نیز به ۳۳ هزار نفر افزایش یافته است. به این دلیل که آمار رسمی وجود ندارد، کماکان کمیت این جامعه هنوز برای ما مبهم است، البته پیشبینی ما ۱۲۰ هزار نفر است که شامل ۶۰ هزار نهضتی، ۴۲ هزار نفر پیش دبستانی و ما به التفاوتش نیروی خرید خدمات آموزشی است.
سوال: براساس گفتههای شما تاکنون قریب به چند هزار نفر علیرغم میل آموزش و پرورش، جذب شدهاند؛ این در حالی است که معلمان حقالتدریس همیشه از وضعیت درآمد و معیشت خود گله داشته و در حالی خود را نیروی این دستگاه قلمداد میکنند که دچار بیمهری و بیتوجهی شدهاند. حالا که مجلس بر استخدام این ۱۲۰ هزار نفر تاکید دارد، چرا آموزش و پرورش با این موضوع مخالفت میکند؟
شهریور ۹۵ گفته شد که همین حق التدریسیها را باید تعیین تکلیف کنید؛ در سال ۹۵ در الحاقیه آخر گفتند، افرادی که سال ۹۴ حق التدریس شدند، حالا باید استخدام کنید، آزمون هم نگیرید و در آموزش وپرورش مشغول شوند، این در حالی است که استخدام کردن و رابطه دائمی برقرار کردن با نیروها ملزوماتی دارد.۹۳ درصد این افراد خانم هستند، آن هم در حالی که الان ۷۰ درصد نیازمان مرد است و اگر قرار باشد اینها را استخدام کنیم، تناسب جنسیتی به هم میخورد و تعدادی نیروی خانم مازاد روی دست ما میماند.
از بدو ورود نیروهای حق التدریس، هیچ نظارتی بر آنها نبود
هیچ منطقی برای استخدام این افراد وجود ندارد
نکته دیگر اینکه ۹۴ درصد این افراد در دوره ابتدایی جذب شدند و ارتباطی با نیازهای دوره فنی و حرفهای و متوسطه اول ندارند و نکته بعدی این است که این نیروها عمدتا در مراکز شهرها هستند و کمبود ما در مناطق عشایری، مرزی و روستایی است. بنابراین نه به لحاظ جنسیت و توزیع جغرافیایی هیچ منطقی برای استخدام آنها وجود ندارد.علاوه بر آن جمعیتی هم هستند که از بدو ورود هیچ نظارتی بر روی آنها نبوده است. وقتی طرح یک فوریتی در مجلس تصویب شد، ما در کمیسیون آموزش، با استدلالهایی که آوردیم، طرح رد شد، اما وقتی رد طرح در صحن علنی رای گیری میشد، در صحن گفتند باید به کمیسیون بازگردانده شود و اصرار بر این بود که اینها استخدام شوند.
آموزش و پرورش و مجلس به توافق نزدیکتر شدند
افراد باید در آزمون شرکت کنند
هفته گذشته با کمیسیون آموزش و تحقیقات در سفر به لرستان، یک چارچوبی را تهیه کردیم تا به توافق نزدیکتر شویم که اولا این افراد باید در آزمون شرکت کنند، دوما حدنصابها رعایت شود؛ سوم اینکه تناسب جنسیت و رشته و نیاز آموزش و پرورش باید لحاظ شود. در حال حاضر یک بررسیهای اولیهای شدهاست و روز سه شنبه کمیسیون آموزش، تشکیل جلسه میدهد، مذاکرات ادامه دارد تا به راهحل منطقی برسیم. این راهحل منطقی، اولین ویژگیاش رعایت مصالح تربیتی است. تقاضایی وجود دارد که به زعم ما هیچ منطقی ندارد و نباید بدون نگاه حرفهای به شغل معلمی به استخدامی که حداقل ۳۰ سال آموزش وپرورش را زمین گیر میکند و اساسا با روح سند تحول در مغایرت است، اصرار کرد. همه توصیه هایی اسناد بالادستی و برنامه ششم بر این است که هر تصمیم و سیاستی مغایر با سند تحول نباید انجام شود.
سوال: آقای حبیبی در سالهای اخیر هر از چند گاهی خبر اعتراضات خیابانی معلمان حقالتدریس و مربیان پیش دبستانی از شمالیترین استان کشور تا جنوبیترین استان به گوش میرسد؛ اعتراضی که ظاهرا ناشی از بیمهری مسوولان به این قشر است و میگویند یا بیکار هستند یا نیمهوقت بر سرِ کار. از طرفی مشکل پرداخت نشدن حقوقشان بارها تیتر رسانهها شده و وعده و وعید مسوولان نیز تیتر برتر! حالا این گروه با توجه به طرح مجلس در انتظار استخدام هستند، از طرفی دیگر آموزش و پرورش دلایل خود را برای عدم استخدام این افراد مطرح می کند؛ نظر شما به عنوان نماینده کانون صنفی معلمان در این میزگرد چیست؟
عضو کانون صنفی معلمان: بحثهایی که از سوی مسوولان آموزش و پرورش درباره نیروهای حقالتدریس مطرح می شود، دچار تناقض است. آقای چهاربند از نیروهایی صحبت میکند که از سال ۸۸ به این طرف جزوی از کادر آموزشی هستند، اما برداشت من از صحبتهای ایشان این است که انگار نیروهایی از سال ۸۸ خارج از کادر بودند و الان مجلس الزام کرده که وارد ساختار آموزش و پرورش شوند. به هیچ عنوان اینطور نیست! بعد از برقراری نظام ۶-۳-۳ که آموزش و پرورش با کسری نیرو در ساختار مدارس ابتدایی مواجه شد، بطوریکه حتی آشپز را معلم کلاس اول میکردند، بخش عمدهای از نیروی مورد نیاز آموزشی برای مدارس ابتدایی از طریق همین نیروهای پیشدبستانی جذب شد.
فرافکنی برای عدم استخدام معلمان حقالتدریسی
ضمن اینکه از همان سال ۸۸ هم نیروهای حق التدریس در دبیرستانها و هنرستانها حضور داشتنند. حداقل خودم در سالهایی که کار میکنم، همیشه در مقطع متوسطه و هنرستان همکارانی را داشتیم که نیروی حقالتدریس بودند. در نتیجه اینها جزوی از کادر آموزشی هستند و حداقل بین ۳ تا ۵ سال یا شاید هم بیشتر این افراد در حوزه آموزش و پرورش کار کردند؛ یعنی بحثی که مسوولان درباره کیفیت آموزشی مطرح میکنند، به نظر من یک نوع مغلطه و فرافکنی است؛ چون این افراد در آموزش و پروش حضور دارند و کار تدریس و آموزش را برعهده دارند. اگر حقوق معلمان ۶۰۰ هزار تومان باشد و با کمترین مزایا و با تاخیر ۶ ماهه در پرداخت حقوق مواجه باشیم، در این شرایط کیفیت لطمه نمیبیند، اما به محض اینکه میخواهیم آنها را استخدام کنیم، کیفیت لطمه میخورد؟!
طبق گفته مسولان وزراتخانه، با سونامی بازنشستگی در سال ۱۴۰۰ مواجه هستیم؛ یعنی چیزی حدود ۴۰۰ هزار نفر نیرو از آموزش و پرورش خارج میشوند. اگر کارکنان آموزش و پرورش را حدود ۹۰۰ تا ۱ میلیون نفر در نظر بگیریم، طی ۴ سال آینده چیزی بیش از ۴۰ درصد خروجی خواهیم داشت. از طرفی دانشگاه فرهنگیان در نهایت میتواند ۳۳ هزار نفر سالانه برای آموزش و پرورش خروجی داشته باشد که در ۴ سال ۱۵۰ هزار نفر میشود! پس طبیعی است که با کسری ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفری تا سال ۱۴۰۰ به لحاظ نیروی آموزشی مواجه باشیم.
تعداد زیادی از بازنشستگان در تهران تدریس میکنند
تجمیع کلاسهای ۲۰ نفره و کاهش ساعت تدریس
برخلاف آنچه آقای چهاربند میگوید، اتفاقا مشکل ما در مناطق روستایی و عشایری نیست؛ ما در خود تهران مشکل داریم. آقای چهاربند آمار دهند که چه تعداد نیروهایی که تدریس میکنند، بازنشسته هستند؟ بخش عمدهای از نیروهایی که الان در شهر تهران در حال تدریس هستند، نیروهای بازنشسته هستند؛ چرا که در این سالها اجازه ورود نیروها به شهر تهران داده نشده و از طرفی استخدام رسمی صورت نگرفته است. یکی دیگر از ترفندهای آموزش و پرورش، تجمیع کلاسها و کاهش ساعت تدریس است و کلاسهای ۲۰ نفره را ادغام میکنند؛ در حال حاضر در شهرستان های تهران کلاسهای بین ۴۰ تا ۵۰ نفره داریم.
سرباز معلمان، بدون تجربه آموزشی و تربیتی سرکلاس میروند
سرپرست کارگاه و نیروی انباردار را حذف کردهاند
استخدام سرباز معلمان یکی از دیگر مواردی است که باعث شده اجازه ورود نیروهای جدید داده نشود؛ از طرفی دیگر نه تجربه آموزشی دارند و نه تجربه مدیریتی و تربیتی و حتی نحوه برخورد با دانش آموز را بلد نیستند، اما سر کلاس میروند آن هم فقط به دلیل صرفه جویی! در هنرستان ها که مراکز خطرناکی هستند، سرپرست کارگاه و نیروی انباردار و استادکار را حذف می کنند آن هم فقط برای صرفه جویی! بودجه آموزش و پرورش را با کشورهای اطراف مقایسه کنید، متوجه میشویم چقدر در سطح پایینی قرار دارد البته برخلاف آنچه آقای وزیر در صحبتهای اخیرش گفته است.
استخدام ارتش فارغ التحصیلان بیکار به جای معلمان رسمی
بیگاری و استثمار افراد در طرح خرید خدمات آموزشی
دنبال کردن سیستم خرید خدمت با نیروی حق التدریس مشکل دارد ولی طرح خرید خدمت اجرایی می شود و به خصوص در شهر تهران مدارس دولتی را به افراد واگذار میکنند؛ افراد برای اینکه بتوانند سودآوری داشته باشند، به جای معلم رسمی، ارتش بیکاران فارغالتحصیل را استخدام میکنند آن هم بدون هیچ تجربه و با کمترین دستمزد و بدون بیمه و اسمش را هم می گذارند، طرح خرید خدمت! می گویند دنبال بهرهوری هستیم، اما این روند بیشتر بیگاری و استثمار افراد است.
سوال: خانم پاکضمیر؛ شما به نمایندگی از حقالتدریسیها از شرایط موجود این معلمان، وضعیت معیشت و حقوقشان بگویید.
گاهی حقالتدریسیها تا ۶ ماه حقوق نمیگیرند
پاک ضمیر معلم حق التدریس آزاد: از استثماری که آقای حبیبی از آن نام بردند، من هم دفاع میکنم؛ چرا که خودم با این شرایط زندگی میکنم. معلمان حق التدریس، نهضتی ها و مربیان پیشدبستانی گاهی می شود که شش ماه حقوق نگرفتهاند، بیمه برایشان رد نمیشود و هر زمانی که مقابل مجلس تجمعی بوده، نمایندگان دفاع نمیکنند و مسئولان آموزش و پرورش هم میگویند شما نیروی مازاد هستید و شما را نمیخواهیم، ما میگوییم اگر ما مازاد هستیم پس چرا در سیستم آموزش و پرورش نقش ایفا میکنیم؟ چرا سرکلاس میرویم؟ چرا تربیت بچهها دست ماست؟
آموزش و پرورش بیمه و حقوق معلمان آزاد را تقبل نمیکند
غیرمتخصصانی که مجوز تاسیس مدرسه میگیرند
معلمان آزاد یعنی کسانی که در رسته شغلی من هستند که وضعیت بدتری دارند و گروهی از معلمان هستند که در مدارس غیرانتفاعی کار میکنند و گزینش عقیدتی ما تحت نظر آموزش و پرورش است؛ اما حقوق و بیمه تحت نظر آموزش و پرورش نیست و آن را تقبل نمیکند. میگویند که مدرسهای که با آن قرارداد میبندید باید به شما حقوق بدهد. عموما مدارس با ما قرارداد نمیبندند و افزایش حقوقی که اول فروردین برای همه اقشار لحاظ میشود، برای معلمان آزاد اتفاق نمیافتد. مدارس غیرانتفاعی عموما با رابطه تاسیس می شوند یا برخی مدیران بازنشستهای هستند که مجوز تاسیس مدرسه گرفتند یا سرمایه دارند و مدرسه تاسیس می کنند و تخصصی ندارند. به من میگویند به جای شما فردی هست که با ۳۶۵ هزار تومان یک ماه کامل درس می دهد ولی شما از ما حقوق یک میلیون تومان می خواهید!
آقای چهاربند، همچنان پس از گذشت چند سال از اجرای "طرح خرید خدمات آموزشی" می بینیم که انتقادات زیادی نسبت به کارگیری معلمان در مدارسی که این طرح به اجرا در می آید، می شود. علت استمرار این انتقادات به آموزش و پرورش چیست؟ وزارت آموزش و پرورش چه میزان در موارد مطرح شده از سوی معلمان، مقصر است؟ مگر وزارت کار متولی بیمه این افراد نیست؟
چهاربند: معترضان در مدارس غیردولتی، به ادارات کار مراجعه کنند
به مدارس غیردولتی مجوز میدهیم، اما ناظر بر روابط کار نیستیم
رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی آموزشوپرورش: قانونی تحت عنوان "تاسیس مدارس غیردولتی" داریم که در این قانون رابطه موسس و افرادی که به عنوان معلم، مشاور و مدیر به کار گرفته می شوند، بر اساس قانون کار تعریف میشود. اگر کسی بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری جذب نمیشود، نمیتواند توقعات حمایتهای قانون مدیریت خدمات کشوری را داشته باشد. اگر کسی بر اساس قانون کار جایی جذب میشود، یعنی حق انتخاب با کارفرماست. کارفرما شما را انتخاب میکند نه دولت. از طرفی انتخاب موسسان و چارچوبش هم در قانون ذکر شده است. بنابراین اگر همکاران در مدارس غیردولتی در ارتباط با حقوقشان، بیمه، بازنشستگی و بقیه حمایتها دچار نقص هستند، اینها باید به ادارات کار مراجعه کنند و در چارچوب قانون کار طرح دعوی کنند.
حتی اگر قراردادی با فرد نوشته نمیشود، خب وقتی این فرد میداند، باید اظهار کند که برای فلان مدرسه کار میکند و قرارداد ندارد؛ اما اگر خودش این موضوع را مطرح نمیکند، دستگاهِ تحت قانون مدیریت خدمات کشوری، چگونه میتواند به این موضوع ورود کند؟! ما به مدارس غیردولتی مجوز میدهیم و ناظر بر استانداردها هستیم نه ناظر بر روابط کار. شاید اشکال از آموزش عالی یا آموزش و پرورش است که نمیتواند این مسائل را در طول دوران تحصیل برای فارغ التحصیلان روشن کند که متوجه شوند، در یک جامعه دستگاههای مختلف چه تکالیفی دارند و چه حقوقی را از چه کسی باید بخواهند و دیگران در ارتباط با آنها چه تکالیفی را باید انجام دهند؟ مغلطهای که آقای حبیبی نام بردند، اتفاقا در اینجا رخ میدهد.
در مدارس غیردولتی، فرد حقیقی اجازه انعقاد قرارداد با شخصی را ندارد
کارفرمای غیردولتیها، موسسان هستند
خرید خدمات آموزشی از موسسان و مدارس غیردولتی این نیست که خرید خدمات آموزشی از افراد حقیقی اتفاق بیفتد شما هیچ فرد حقیقی را پیدا نمیکنید که با شخص در مدرسه اجازه انعقاد قرارداد داشته باشد؛ اگر چنین چیزی اتفاق افتاده باشد، تخلف است. بنابراین خرید خدمات آموزشی از موسسان مدارس غیردولتی انجام میشود نه از شرکتهای دیگر و این موسسان از معلمان خودشان استفاده میکنند. چارچوب رابطه کسانی که در خرید خدمات آموزشی هستند، با ما نیست؛ کارفرمای نیرویی که به عنوان خرید خدمات آموزشی در مدرسه حضور دارد، موسسان هستند.
آقای حبیبی در بخشی در صحبتهای خود به حذف سرپرستان کارگاهها در هنرستانها اشاره کردند، در این باره توضیح دهید.
موردی که آقای حبیبی اشاره کرد، سرپرست بخش است نه سرپرست کارگاه. ما چیزی به اسم سرپرست کارگاه در تشکیلاتمان نداریم. اگر بخشی در هنرستانها تشکیل شده که سرپرست ندارد، باید رسیدگی شود. اما اگر جایی "بخش" تشکیل نشده و فقط یک رشته، یک کارگاه یا دو کارگاه دارد، اساسا بخشی تشکیل نشده است. شما اگر بین سالهای ۸۸ تا ۹۴ یعنی حد فاصل تصویب قانون تعیین تکلیف معلمان حق التدریس تا سال ۹۴ که یک تبصره به آن الحاق شد تا پیش دبستانیها و نهضتیها جذب شوند، یک حق التدریس آزاد پیدا کردید که ابلاغ حق التدریسی دارد، من متعهد میشوم که آن فرد را استخدام کنم.
هر فردی که بین سالهای ۹۱ تا ۹۴ ابلاغ حقالتدریسی داشته باشد را استخدام میکنیم
معلم حق التدریس تعریف دارد؛ معلمی که گزینش شده و ابلاغ از منطقه دارد، حداقل هفته ای ۱۲ ساعت تدریس کرده و حقوقش را منطقه به حسابش واریز می کند نه مدرسه. در قانون سال ۹۴ ذکر شده که مربیان پیش دبستانی و آموزش دهندگان نهضت را که از قبل سال ۹۱ بودند این ها را به عنوان حق التدریس جذب کنید. شما اگر در سوابق پرداخت ادارات کل و مناطق سندی یا فردی را پیدا کردید که یک نفر حتی ابلاغ حق التدریسی را داشته باشد، باید به استناد قانون تعیین تکلیف معلمان حق التدریس استخدام شوند؛ چرا که بعد از این قانون جذب حق التدریس منع شد. هفت، هشت نوع رابطه به کارگیری نیرو داریم. قراردادهای برون سپاری را با ابلاغ حق التدریس نباید اشتباه گرفت، اگر کسی ابلاغ حق التدریس داشته باشد استخدام میشود و اصلا در این مورد تردیدی وجود ندارد.
با توجه به گفتههای آقای حبیبی و همچنین با استناد به گفته مسوولان، نیروهای بازنشسته بسیاری در مدارس مشغول به تدریس هستند؛ در حالی که میشود به جای آنها، نیروهای حق التدریس را استخدام کرد.
در کدام نظام آموزشی بازنشستهها از تدریس منع شدند؟
از بدو تاسیس مدرسه در ایران همه میدانند، همکاران فرهنگی که به بازنشستگی نائل میشوند در یک محدوده ساعتی مجاز به تدریس هستند و اتفاقا در دروس تخصصی که باید مبنا تبحر و خبرگی باشد، مدرسه بر روی این افراد حساب باز میکند. در کدام نظام آموزشی بوده که بازنشستهها از تدریس منع شده باشند؟ همیشه به عنوان یکی از منابع تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش، بارنشستگان سهم داشتند و کاملا منطقی و قانونی است. برای تامین منابع نیروی انسانی روشهای دیگری هم وجود دارد؛ از جمله دوره چهارساله تعهد دبیری، دوره یکساله ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان که از دوره کارشناسی نیرو میگیرند و آزمون صلاحیت حرفهای به عمل میآید و در نهایت به سر کلاس میرود، همچنین ماده ۲ قانون تعهد دبیری که براساس آن کسانی که سال سوم یا چهارم و علاقمند به شغل معلمی هستند، از این افراد تعهد میگیریم که باقیمانده دوران تحصیل را به اضافه دروس معلمی بگذرانند و در نهایت معلم میشوند.
چرا برخیها برای اجرای سیاست خصوصیسازی آموزش دست و پا میزنند؟
عضو کانون صنفی معلمان: کارگاه های پرخطر حتما سرپرست دارند، اساسا هیچ تناسبی میان کارگاهها وجود ندارد؛ سرپرستان کارگاه ها هم بحث ایمنی کارگاه را پیش میبرد و بخش تجهیز کارگاه را برعهده دارد، اما برای صرفه جویی در شهرستانهای تهران حذف شدهاند. در همه جای دنیا و در لیبرالترین کشورهای دنیا که بحث اقتصاد و صنعت جایگاه بسیار بالایی دارد، نگاه به آموزش نگاه تولیدی به معنای هزینه نیست. این نگاه غلط است. مدارس غیرانتفاعی و بحث خرید خدمات آموزشی در راستای همین سیاست غلط است؛ ما به صورت کلی به این روند نقد داریم؛ چراکه اصل ۳۰ قانون اساسی، دولت را موظف کرده تا ۱۲ سال را آموزش رایگان تامین کند و این وظیفه دولت است در همه جای کشورهای دنیا این اتفاق میافتد آموزش و پرورش کشور سوئد به عنوان یکی از پیشرفتهترین کشورها، مستثنی از خصوصیسازی در آموزش و پرورش است. چیزی که دوستان دنبال میکنند در واقع برخلاف روندها و نرمهای جهانی آموزش است. مقایسه این مسائل و صنعت آموزش و این نگاه که مدرسه غیرانتفاعی خودشان به دنبال کار خودشان بروند، نگاه غلطی است آموزش و پرورش باید متولی بحث آموزش دانش آموزان باشد.
سیاست خصوصی سازی در امر آموزش و کالایی شدن آموزش را دوستان دیگری از ۲۰ سال گذشته دنبال کردند؛ امروز بر اساس آمارها بیش از ۹۵ درصد دانشجویان کشور هزینه تحصیلی خود را خودشان پرداخت میکنند، چرا در دانشگاهها پیشرفتی نداشتیم؟ چرا دانش ما همچنان سیر قهقرایی طی می کند، اگر این سیاست سیاست درستی بود، چرا در آموزش عالی جواب نداد که حالا این دوستان سرودست برای اجرای این سیاست میشکنند.
آقای موسیپور اساسا جذب این تعداد نیرو را که به زعم گفتههای آقای چهاربند هیچ نظارتی از بدو ورود بر آنها نبوده، چگونه ارزیابی میکنید؟ راهکار شما برای سر و سامان دادن به نیروهای حق التدریس، نهضتیها و مربیان پیشدبستانی چیست؟
کسی که فاقد شایستگی معلمی است، نباید وارد سیستم شود
شایستگیهای معلمی در افراد باید محرز شود
معاون آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان: چیزی که ما را خیلی نگران میکند، بعد حرفهای کار معلمی است؛ کار معلمی یک کار حرفهای است؛ کاری که باید در آن فرد ممارست بورزد، دانش لازم را کسب کند. اسناد اینکه معلمان چه دانشی لازم دارند را طی سالهای گذشته یعنی سال ۹۴ شورای عالی برنامهریزی و آموزشی وزارت علوم به تصویب رسانده است که پیشنهاد آن را آموزش و پرورش داده است. کسی که میخواهد معلم شود، نیازمند مجموعهای از شایستگیها است. این شایستگیها در سند شرح داده شده و ما قاعدتا اگر میخواهیم دل برای جامعه و آینده بسوزانیم، باید به این فکر کنیم که کدام معلم برای اقدام معلمی صالحتر است و معلمی که واجد شایستگی نیست را به کار نگماریم.
افراد فاقد شایستگی، نباید در این کار وارد شود. راه چگونگی احراز شایستگی را جمهوری اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی این طور دیدهاند که باید از طریق دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای دیگر دنبال شود. تربیت و توانمندسازی منابع انسانی آموزش و پرورش، باید توسط دانشگاه فرهنگیان انجام شود. بنابراین اولین موضوعی که بر آن تاکید میکنیم، این است که کسی وارد آموزش و پرورش شود که واجد شایستگی است. شایستگیها تعریف شده و راههای سنجشها نیز تعیین شده است که البته تنها راهش دانشگاه فرهنگیان نیست، بلکه مراکز سنجش در ایران فعال هستند؛ از سازمان سنجش آموزش کشور گرفته تا نهادهای خارج از دولت.
در سالهای گذشته اعلام شد که ۲۷۰ هزار نفر بدون آزمون وارد آموزش و پرورش شدند و در حال حاضر آموزش و پرورش در مقام مدعی آمده و میگوید؛ همه باید با آزمون وارد شوند. این معلمان حقالتدریس کسانی هستند که سالها وقت گذاشتند و بارها اعتراض خود را بیان کردند، اما صدایشان شنیده نشده، چرا زمانی که این نیروها بدون آزمون جذب میشدند، کسی این حرفها را نزد و حالا که کار از کار گذشته و یک فردی عمرش را در کلاس درس گذاشته، این حرفها زده میشود؟ تکلیف چنین افرادی چه میشود؟
کار خطا را نمیتوانیم با خطا استمرار دهیم
کسانی که ادعا دارند، آزمون صلاحیت دهند
نمیشود گفت چون تا امروز این خطا جاری بوده، پس از امروز به بعد هم این خطا ادامه یابد. این درست نیست و با خرد اجتماعی و خرد فردی سازگار نیست. سوال این است که آیا باید خطا را ادامه داد و یا حداقل از امروز جلوی خطا را بگیریم؟ اگر مطمئنیم که خطاست جلویش را باید بگیریم. من یک اصل تقریبا قابل قبول عمومی را میگویم و آن این است که هر کس صلاحیت ندارد به کاری وارد نشود و هر کس صلاحیت دارد آن را به نهادهای مربوطه آشکار کند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که متقاضیان زیادی برای شغل معلمی حضور دارند؛ به طوری که سال ۹۴ وقتی آزمون استخدام معلمی برگزار شد، برای پنج هزار نفر ورودی، ۱۷۳ هزار نفر شرکت کردند که همه آنها حداقل مدرکشان لیسانس بود. این افراد میتوانند صلاحیت خودشان را آشکار کنند و آن موقع به کار گرفته شوند.
یک سری از افراد قربانی سیاستهای غلط در گذشته شدند و الان مجموعه دولت و آموزش و پرورش به این نتیجه رسیده که آن خطا باید اصلاح شود؛ در حال حاضر پاسخ شما برای این افراد چیست؟
لزوما برای خطایی که رخ داده، راه جبرانش این نیست که خطا را ادامه دهیم. پس باید برای جذب آزمون صلاحیت وجود داشته باشد. ما به عنوان دانشگاه فرهنگیان اعلام میکنیم که اگر ۴۰۰ هزار نفر را تا سال ۱۴۰۰ آموزش و پرورش نیاز داشته باشد، هر ۴۰۰ هزار نفر را تامین میکنیم. دانشگاه فرهنگیان این آمادگی را به پشتوانه تجربه و توانی که دانشگاههای کشور دارند و به پشتوانه آموزش عالی دارد که آنچه را آموزش و پرورش نیاز دارد، سالیانه تامین کند. امیدمان این است که کسانی وارد شغل معلمی شوند که واجد صلاحیتهای لازم شوند و کسانی که ادعا دارند از طریق آزمون صلاحیت وارد شوند.
آقای چهاربند پاسخ شما به این سوال و به افرادی که به نوعی قربانی سیاستهای غلط گذشته شدند، چیست؟
چرایی مقاومت در برابر استخدام نیروهای حق التدریس
ما به اینکه تعدادی در گذشته بدون آزمون وارد شدند، کاری نداریم، چرا که این افراد سر کارشان هستند. مساله این است که چرا آموزش و پرورش در مقابل استخدام مربیان پیش دبستانی و آموزش دهندگان نهضت مقاومت میکند؟ ما سندی تحت عنوان سند تحول داریم که ضوابط، معیارها و سیاستهای گذشته را نگاه، اصلاح، بازبینی و بازنویسی میکند و به طور مثال میگوید از حالا به بعد به این صورت کار شود. در برنامه ششم توسعه گفته شده که آموزش و پرورش و دولت نباید هیچ اقدامی در مغایرت با این برنامه (سند تحول) انجام دهد و در واقع این موضوع میشود، فصل الخطاب. چون در گذشته ضوابط وجود نداشت و هر دولت و هر وزیری بنا بر سلیقه و صلاحدید خودش و اقتضائات زمان نیرو جذب کرد، اما الان که سندی داریم از جنس سند بالادستی و باید بر اساس آن عمل شود.
بنابراین اولین واکنش ما نسبت به طرح استخدام این است که این طرح مغایر با ماده ۶۳ قانون برنامه ششم توسعه است. از طرف دیگر باید تمامی نیروها از طریق دانشگاه فرهنگیان جذب شوند؛ ماده ۱۲۳ برنامه ششم میگوید باید تمام سیاستهای کلی ابلاغی رهبری هم در برنامه ششم رعایت شود و در سیاست کلی ابلاغی رهبری داریم که نیروهای آموزش و پرورش باید از طریق دانشگاه فرهنگیان تامین شود.
افراد باید در یک فرصت برابر جذب شوند
نهایت اختصاص ردیف استخدامی در برنامه ششم، ۱۸۵ هزار ردیف است
قانون مدیریت خدمات کشوری میگوید باید آزمون برای ورود به دولت انجام شود؛ چه آموزش و پرورش و چه هر دستگاه دیگری. باید فرصت برابر استخدام داشته باشیم ما صحبت از عدالت میکنیم؛ سوال این است؛ فردی که در نهضت کار میکند و یا پیش دبستانی رفته آیا در یک فرصت برابر رفته یا کسی فردی را سفارش کرده تا به جایی برود؟ دولت میگوید اگر قرار است کسی جذب شود باید در یک فرصت برابر جذب شود و جذب بدون استخدام یک نوع بیعدالتی است.
در صورت جذب ۱۲۰ هزار نفر، سهمیه فارغ التحصیلان صفر میشود
در طول برنامه ششم توسعه، سازمان اداری استخدامی در نهایت میتواند، ۱۸۵ هزار ردیف بدهد. اگر قرار باشد از این ۱۸۵ هزار نفر ۱۲۰ هزار نفر را الان بکار گیریم که ۹۳ درصدشان هم خانم هستند، مفهومش این است که سهم خانمها در چهار سال آینده حدود ۹۰ هزار نفر میشود. یعنی مازاد بر نیازهای آموزش و پرورش در طول برنامه ششم خانم جذب میشود، ضمن اینکه همه این افراد برای همه دورهها و مناطق نیستند. بنابراین تردید نکنید، سهمیه پذیرش فارغ التحصیلان خانم در طول چهار سال آینده برای معلمان در دفترچه صفر میشود.ما چه حقی داریم که این کار را انجام دهیم؟ با این شرایط ما باید به فارغ التحصیلان بگوییم، شما چهار سال حق استخدام ندارید و در نهایت این افراد شرط سنی را از دست خواهند داد؛ این کجایش عدالت است؟
گفتوگو: مهتاب چابک