معیدفر در گفتگو با ایلنا:
سازمان بهزیستی به «رئیسِ فداکار» نیاز دارد/ با شفافسازی هیچ مدیری نمیتواند «خویشاوندسالاری» راه بیاندازد
یک جامعهشناس در خصوص صدور فراخوان برای انتخاب رییس سازمان بهزیستی کشور گفت: باید فردی برای ریاست این سازمان انتخاب شود که در عمل سالهای سال داوطلبانه زحمت کشیده و کارهای بزرگی در عرصه کاری خود انجام داده است و در واقع نیازی به فراخوان عام نیست، بلکه میتوانند در بین همین افراد، فراخوان دهند و از بین همین افراد دست به انتخاب بزنند، چراکه اینها، افرادِ مسئولی هستند که دنبال منفعت نیستند، بلکه میآیند که فداکاری کنند و خدمات ارائه دهند.
«سعید معیدفر» جامعهشناس در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره فرآیند انتخاب رییس سازمان بهزیستی مبنی بر صدور فراخوان از سوی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و دعوت از عموم افراد واجد شرایط برای ارسال سوابق علمی و اجرایی به این وزارتخانه گفت: از روندی که برای انتخاب وزرا و معاونان ریاست جمهوری انجام شد به نوعی کپیبرداری شده تا در سطوح پایینتر هم چنین کاری شود. البته انتخاب وزرا بیشتر به شکل کمیتههای تخصصی بود که افراد پیشنهاد داده میشدند و حتی نهادها پیشنهادات خود را میدادند و در این کمیتهها بررسی میشد و بعد رایزنی برای اینکه به لحاظ امنیتی و اطلاعاتی این افراد مناسب باشند، صورت میگرفت. ظاهرا این روند هم قرار است برای بهزیستی انجام شود.
وی با اشاره به مزایای انتخاب رییس سازمان بهزیستی براساس فراخوان اعلام شده، ادامه داد: در این روش به نحوی کارشناسان، خبرگان و صاحبنظران مخاطب قرار میگیرند و از آنها سوال میشود و حتی اگر آمادگی داشته باشند، درخواست میشود که بیایند و برای پذیرش چنین مسئولیتی حاضر شوند و از این جهت خوب است، اما باید توجه داشت که در نهایت فرد متخصص یا صلاحیتدار میتواند از طریق این روش انتخاب شود؟
وی تصریح کرد: در واقع این روش میتواند هم سطح انتظارات را بالا ببرد و هم در عین حال، همه انتظارات را برآورده نکند، کما اینکه در بحث انتخاب وزرا هم این اتفاق افتاد یعنی در ابتدا سطح انتظارات با توجه به معیارهایی که مطرح شده بود از جمله در نظر گرفتن جوانی، زن بودن، اقوام و ... خیلی بالا رفت، اما در نهایت، در لیست نهایی، نقش عوامل دیگر پررنگ شد و ممکن است در خصوص بهزیستی نیز این اتفاق صورت بگیرد.
ما بین تعهد و تخصص با چالش مواجه هستیم
معیدفر با بیان اینکه ما چالشی بین تعهد و تخصص داریم، گفت: با این فراخوانی که اعلام شده است، بیشتر میخواهند به سمت کسانی بروند که واقعا دارای صلاحیت هستند، در واقع هم در زمینه مدیریتی و هم در زمینه تجربه، متخصص هستند و در واقع بهترینها محسوب میشوند، اما سوال این است آیا میتوان انتظار داشت که این فراخوان در نهایت به فرد متخصصی برسد؟
این جامعه شناس در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره شاخصهای انتخاب رییس سازمان بهزیستی گفت: معتقدم در این خصوص باید به سراغ نهادهای مدنی که در حوزه آسیبدیدگان اجتماعی در کشور فعال بوده و دهها سال نقش بسیار عمدهای در حل یک معضل خاص داشتهاند، برویم و اینها در درجه اول اهمیت هستند. ما نهادهای مدنی فعالی داریم و داشتیم که در زمینه کارتنخوابها، کودکان کار و ... فعالیت کردهاند. اینها دارای صلاحیت هستند؛ کسانی که توانستند بدون کمک دولتی و بدون حمایتهای رانتی بیرونی یک چنین کارهای بزرگی را انجام دهند، اینها در درجه اول اهمیت هستند و اگر میخواهند مدیران بهزیستی را انتخاب کنند باید از میان این افراد انتخاب کنند.
معیدفر در پاسخ به این سوال که آیا این نهادها باید شاخصهای رییس سازمان بهزیستی را تعریف کنند؟ گفت: مدیران باید از بین همینها انتخاب شوند، چراکه دارای صلاحیت هستند، اینها هستند که در روزهای سخت با پایینترین امکانات توانستند کارهای بزرگ انجام دهند و باید انتخاب از بین جمعی از این افراد باشد، چراکه نوع رابطه این افراد با آسیبهای اجتماعی یک رابطه مسئولانه است نه یک رابطهای مبتنی بر پست و موقعیت اداری. پستِ ریاست سازمان بهزیستی در واقع پستی است که بیشترین مسئولیت را در برابر آسیبها و مشکلات اجتماعی دارد. بنابراین باید فردی برای آن انتخاب شود که در عمل سالهای سال داوطلبانه زحمت کشیدهاست و کارهای بزرگی در عرصه کاری خود انجام دادهاست و در واقع نیازی به فراخوان عام نیست، بلکه میتوانند در بین همین افراد فراخوان دهند و از بین همین افراد انتخاب کنند و مدیریت سازمان هم در راس و هم در سطوح بعدی از میان این افراد انتخاب شوند، چراکه اینها، افرادِ مسئولی هستند که دنبال منفعت نیستند، بلکه میآیند که فداکاری کنند و خدمات ارائه دهند.
با شفافسازی، هیچ مدیری نمیتواند خطا کند
وی همچنین درباره لزوم شفافیت در سازمان بهزیستی تصریح کرد: شفافسازی لوازم میخواهد؛ لوازم آن ارائه آمارها و اطلاعات به عموم جامعه، گسترش مراکز آماری و اطلاعاتی درباره همه امور از جمله آسیبدیدگان اجتماعی است. از آن طرف هم فرصتهایی که در جامعه برای نقد وجود دارد، از لوازم شفافیت است.در واقع هرکسی در هر جایی مدیریت میکند، اگر نهادهای ناظر حضور نداشته باشند و امکان نقد و ارزیابی عملکرد مدیر، توسط افراد متخصص وجود نداشته باشد، آن مدیر هیچوقت کارش شفاف نخواهد بود.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: زمانی یک مدیر میتواند شفاف عمل کند که با یک جامعه پویا و رسانههای فعال و جریان و گسترش اطلاعات و آمار سر و کار داشته باشد، در چنین زمانی است که این مدیر نمیتواند دست از پا خطا کند و نمیتواند به جای شایستهسالاری، خویشاوندسالاری راه بیاندازد و عملکرد ضعیفی داشته باشد یا مانند ماجرای سازمان بورس، رانت وام ایجاد کند.
تعیین اولویتها، بدون مداخله مردم و نهادهای مدنی امکانپذیر نیست
معیدفر درباره اولویتهایی که باید رییس سازمان بهزیستی مد نظر قرار دهد، گفت: متاسفانه ما آنقدر در حوزه مسائل اجتماعی کمکاری داشتهایم و آنقدر در همه عرصهها مشکل داشتهایم که نمیتوانیم بگوییم مهمترین مسئله در این حوزه چیست. در حال حاضر اگر از من به عنوان یک جامعه شناس سوال شود که مهمترین مسئله اجتماعی ایران چیست، حقیقتا نمیتوانم پاسخی بدهم، چراکه آنقدر ما مشکلاتمان در حوزه اجتماعی پخش و عمیق شده است که نمیتوان اولویت بندی کرد. ما در خیلی از بخشها مشکل داریم و با مسئله مواجه هستیم، اما اینکه در همین شرایط چطور میتوان اولویتها را مشخص کرد، نیاز به افکار عمومی داریم. امروز باید ببینیم که افکار عمومی جامعه بیشتر نگران چه مسئله مهمی است. درواقع اگر بخواهیم کاری کنیم و اتفاقی در حوزه آسیبدیدگان اجتماعی بیفتد، قطعا بدون مداخله مردم و نهادهای مدنی امکانپذیر نیست.
وی ادامه داد: بنابراین باید مدیر سازمان پس از انتصاب و یا انتخاب بتواند با همکاری نهادهای مدنی و مراکز پژوهشی دانشگاهی و امثال آن در سطح افکار عمومی و جامعه با داشتن اطلاعات دقیق کار کند تا بتواند هم از طریق آمار و اطلاعات و هم نخبگان و صاحبنظران و اندیشمندان و کسانی که دخیل هستند در امور اجتماعی و آسیبدیدگان اجتماعی بتواند اولویتهای سازمان را تعیین کند. این یک پروسه است و اینگونه نیست که بگوییم باید الان به سراغ فلان مسئله برود. در واقع وقتی اجماعی در تعیین اولویتها شکل گرفت، آن موقع این اجماع میتواند، حلال مشکلات باشد، اما اگر مثلا بگوییم امروز فرزندآوری مسئله اصلی جامعه است، هر چقدر در این زمینه بودجه اختصاص داده شود و حتی قانون برای آن در نظر گرفته شود، کاری از پیش نمیبریم، چراکه تا زمانی که در جامعه و افکار عمومی این موضوع به عنوان مهمترین مسئله شناخته نشود، نمیتوان کاری از پیش برد.
این جامعهشناس تاکید کرد: بنابراین تعیین اولویتها یک پروسه است که رییس سازمان باید با همکاری نهادهای مدنی و همکاری پژوهشگران و صاحبنظران و در دست داشتن آمار و اطلاعات و ... آن را انجام دهد و وقتی که افکار عمومی آماده شد، اقدامات را پیش ببرد.