در میزگرد ایلنا مطرح شد:
بسیاری از خودکشیها در تهران و حومه از سوی مهاجرانِ مناطق محروم رخ میدهد/ «خیانت و تحقیر» از عوامل احتمالی خودکشی در زنان+ فیلم
بنابر بررسیهایی که انجام دادهایم، بسیاری از خودکشیها در تهران و حاشیه آن از سوی افرادی است که از مناطق محروم مهاجرت کرده و به این مناطق آمدهاند، چراکه یک انسان از یک فرهنگ و زیست جهان کاملا متضاد وارد یک فرهنگ کلانشهری شده است که نمیتواند هر کسی را جذب کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، با تغییر کانون خودکشی به مرکز کشور موضوعاتی مانند خودکشی در حاشیه شهرها، خودکشی در بین زنان و بروز این پدیده حتی در کودکان پررنگتر شده و توجه کارشناسان و جامعهشناسان را به خود جلب کرده است و اگرچه میزان خودکشی موفق در بین زنان از مردان در کشور کمتر است، اما کارشناسان معتقدند موضوعاتی مانند چند همسری، کودک همسری، خشونت و ... میتواند در بروز این پدیده در بین زنان تاثیرگذار باشد.
با توجه به گفته کارشناسان و جامعهشناسان کانون خودکشی در سالهای اخیر در کشور تغییر کرده و از استانهای غربی به سمت مرکز کشور متمایل شده است.همچنین روشها و شیوههای خودکشی نیز دستخوش تغییراتی شده است و از خودکشی به عنوان یک دیپلماسی استفاده میشود. درباره چرایی علت این تغییرات در خودکشی با "اردشیر بهرامی" جامعهشناس و "امین رفیعی پور" روانشناس در چهار محور بحث و گفتگو کردیم.
بخش اول این نشست که حول دو محور چرایی تغییر جغرافیا و روشهای خودکشی و همچنین تاثیر عواملی مانند مشکلات اقتصادی و فقر بر خودکشی بود در خبرگزاری ایلنا منتشر شد و در لینک زیر قابل مشاهده است.
در ادامه بخش دوم این نشست که حول دو محور تاثیر عواملی مانند چندهمسری، خشونت، تفاوت سنی در بروز پدیده خودکشی در بین زنان و همچنین علت و چرایی بروز پدیده خودکشی در کودکان است را میخوانید:
محور سوم: تاثیر خشونت، چندهمسری و تفاوت سنی بالا در بروز خودکشی در زنان
سوال: آیا جنسیت در بروز خودکشی تاثیر دارد؟ همچنین براساس بررسیهایی که انجام شده اعتیاد همسر، و…از عوامل موثر در خودکشی در بین زنان است، آیا برخی پدیدهها مانند چندهمسری و کودک همسری میتواند در بروز خودکشی تاثیر داشته باشد؟
کار زنان در خانه به عنوان کار تلقی نمیشود
بهرامی: مقایسه آمارهای خودکشی در ایران و سایر کشورها بیانگر این است که در ایران نیز مردان مانند سایر کشورها بیشتر خودکشی میکنند، اما خودکشی زنان در ایران به نسبت سایر زنان دنیا پررنگتر است و این موضوع دلایل روانشناختی و جامعهشناسی متعددی دارد، اما باید به این نکته اشاره کنم که خودکشی گاهی نشاندهنده اعتراض زنان و رشد آگاهی در آنان است. یعنی یک زن در شرایط خشونت است که احساس میکند، هویت انسانیاش تخدیر و تحقیر شده است و به عنوان یک انسان از زیستن خود احساس نارضایتی دارد و احساس میکند که در اثر یک نگاه، برخورد، انگ اجتماعی و خشونت، حیثیت و کرامت انسانیاش تهدید شده است به همین دلیل این انسان به درک و خودآگاهی رسیده و نسبت به این خشونت واکنش نشان میدهد. ۹۰ درصد خودکشیها اگرچه ممکن است ناشی از افسردگی و یاس اجتماعی باشد، اما در انتها خشونت اتفاق میافتد. یکی از عناصر پیشزمینه وقوع خودکشی میتواند مسئله عشق و ازدواج باشد؛ مسائلی مانند کودک همسری، ازدواجهای اجباری، ازدواجهایی که خانواده فرد را متقاعد میکند که باید تحت هر شرایطی با فرد مورد نظر خانواده ازدواج کند؛ در واقع ازدواجی که میل و اراده فرد در آن نقشی ندارد و باید سالیان سال با این فرد به خاطر حفظ آبروی خانواده زندگی کند و همچنین روابط قدرتی که در کنشهای روزمره زندگی زوجین وجود دارد یعنی چه پدران با فرزندان و چه همسران در شرایط نابرابر قدرت است که صدای این خشونت را نیز میشنویم. اگر در شرایط زندگی زناشویی درک متقابل از نقشها را درست آموزش دهیم یک فرد در شرایط زندگی زناشویی میتواند هم حقوق خود و هم همسرش و فارغ از نگاههای جنسیتی کلیشهای که یکی از آنها همین نگاه درجه دوم به تولید و کار زنان است، را ببیند.
بسیاری از خودکشیها در تهران و حومه از سوی مهاجرانِ مناطق محروم است
در بررسیهایی که انجام دادهایم بسیاری از خودکشیها در تهران و حاشیه آن از سوی افرادی است که از همان مناطق محروم مهاجرت کرده و به این مناطق آمدهاند، چراکه یک انسان از یک فرهنگ و زیست جهان کاملا متضاد وارد یک فرهنگ کلانشهری شده است که نمیتواند آن را جذب کند.
کار زنان در خانه به عنوان کار تلقی نمیشود. این نگاههای کلیشهای برای زنی که به لحاظ قابلیتها، توانمندی و استعداد تفاوتی با مردها ندارد، وجود دارد و فرصت لازم برای رشد استعدادها به زن داده نمیشود. در شرایط پیچیده جغرافیایی ما مناطق بسیار محرومی داریم که از چرخه توسعه جاماندهاند و هنوز هم از تاخر اجتماعی توسعهای و اقتصادی برخوردار هستند و هنوز هم در کانونهای خودکشی شاهد پایینترین شاخصهای توسعه یافتگی و محرومیتها هستیم. همچنین این مناطق از بیشترین آمار مهاجرت برخودارند. بخشی از فروپاشی اجتماعی ناشی از جنگ و بخشی دیگر توسعه نیافتگی است. افراد مهاجر وقتی مهاجرت میکنند ممکن است جذب فرهنگ محیط جدید نشوند. در بررسیهایی که انجام دادهایم بسیاری از خودکشیها در تهران و اطراف آن از سوی افرادی است که از همان مناطق محروم مهاجرت کرده و به این مناطق آمدهاند، چراکه یک انسان از یک فرهنگ و زیست جهان کاملا متضاد وارد یک فرهنگ کلانشهری شده است که نمیتواند هر کسی را جذب کند. به همین دلیل است که ما نسبت به ترافیک بیتفاوتیم، نسبت به خشونتهای خیابانی بیتفاوت هستیم، مسئولیت اجتماعی نسبت به محیط زیست نداریم و نسبت به بسیاری از موارد با این کلانشهر بیگانه هستیم، چراکه در فرآیند جامعهپذیری درست قرار نگرفتهایم.
در خصوص چند همسری و ارتباط آن با خودکشی معتقدم فرهنگ سنتی چندهمسری را پذیرفته است و با آن سر میکند و این موضوع در آن فرهنگ تبدیل به خودکشی نمیشود، اما در جامعه مدرن یک زن نسبت به هویت انسانی خود آگاه است و حقوق شهروندی و حقوق انسانی خود را میداند. بنابراین دیگر نمیتواند، حضور یک زن دیگر را در کنار خود بپذیرد، چراکه از نظر او تعریف این کار میشود تحقیر! به همین دلیل این رفتار برای زنی که به درک و آگاهی رسیده کُشنده است و در این خصوص آنچه در برخی رسانهها تبلیغ میشود با قد و قواره فرهنگی جامعه سنخیت ندارد. در واقع نمیتوانیم این رفتار چندهمسری را که مربوط به دورهای از سنتهای ما بوده به زنی که اکنون از حقوقش آگاه شده است، قبولاند. البته چندهمسری حالا رها شده و دیگر انجام نمیشود و اگر دوباره آن را تبلیغ میکنیم و میگوییم که میشود چند همسر داشت، این اقدام در تضاد با فرهنگ امروزی ما است که زن در آن دارای یک کرامت انسانی است و میداند که یک انسان است و میتواند یک زوج انتخاب کند و با او زندگی کند.
من در خصوص ابعاد مذهبی و حقوقی وارد نمیشوم، اما به لحاظ فرهنگی و به عنوان یک مقوله جامعه شناختی احساس میکنم، با تبلیغ چنین موضوعی، تضاد را برای یک انسانی که به آگاهی رسیده، بازتولید میکنیم، در حالی که این انسان آگاه شده و نمیتوان به راحتی به او چنین موضوعی را قبولاند.
ساختار خانواده معیوب شده است
البته باید این را هم بگویم که ساختار خانواده ما معیوب شده و کارکردهای خود را از دست داده است. وقتی سایر انحرافات اجتماعی را بررسی میکنیم به طور مثال مقوله خیانت و طلاق را در کنار مقوله خودکشی قرار میدهیم، مقوله انحرافات جنسی را در کنار خودکشی قرار میدهیم به یک مدل ساده میرسیم و آن مدل این است که این خانواده خیلی تب و تنش دارد. من فکر میکنم که تغییرات در ساختار خانواده و تغییرات در رشد و آگاهی یک زن اتفاق افتاده است، بنابراین باید متناسب با رشد آگاهی زنان در جامعه تصمیم گیری و سیاستگذاری برای نظام خانواده کنیم.
زنان وقتی نتوانند ناامیدی و شکست را مدیریت کنند، ممکن است اقدام به خودکشی کنند
ما بین سنت و مدرنیته در حال دست و پا زدن هستیم و باید این گذار سریعتر طی شود تا تصمیم گیری بهتری داشته باشیم. قطعا زنان در چنین شرایطی آسیبپذیرتر هستند و وقتی که نتوانند ناامیدی و شکست را مدیریت کنند ممکن است، اقدام به خودکشی داشته باشند.
رفیعی: ما بین سنت و مدرنیته در حال دست و پا زدن هستیم و باید این گذار سریعتر انجام شود تا تصمیمگیری بهتری داشته باشیم. قطعا زنان در چنین شرایطی آسیب پذیرتر هستند و وقتی که نتوانند ناامیدی و شکست را مدیریت کنند، ممکن است اقدام به خودکشی داشته باشند. شاید هم اقدام به خودکشی نمایشی باشد، اما در برخی از مواقع میبینیم که جدی میشود. در شکستهای عاطفی و در خیانتها قطعا اقدام به خودکشی ممکن است توسط خانمها انجام شود، چراکه نمیتواند آسیب به طرف مقابل برساند و تنها راهکاری که به ذهنش میرسد و شاید بدترین راهکار هم باشد، خودکشی است. در جامعه ما اقدام به خودکشی در زنان تقریبا دو برابر آقایان است، اما در آقایان خودکشی موفقآمیز بیشتر از زنان است. البته آرام آرام اقدام به خودکشی در مردان نیز در حال افزایش است.
آسیبپذیری و ناامیدی کودک بعد از ازدواج، چندین برابر میشود
در بحث کودک همسری نیز به دلیل اینکه ساختار مغزی و روانی زن برای ازدواج آماده نشده است، احتمال آسیب برای این زن وجود دارد و احتمال اینکه نتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند نیز هست. یک دختر در ۱۳ سالگی هنوز در دنیای کودکی خود سیر میکند و هنوز باورهایش نسبت به جامعه خیلی پایین است و هنوز نمیداند ازدواج یعنی چه؟ وقتی این کودک وارد مقوله ازدواج میشود، آسیبپذیری و ناامیدیاش چندین برابر میشود. ممکن است افسرده شود و حتی ممکن است به سمت اختلالات سایکوتیک برود و دچار اختلالات سوء مصرف مواد شود.
در خصوص چندهمسری نیز به این صورت است که در جوامعی که زن و مرد برابر حساب میشوند، چندهمسری قطعا پذیرفته نیست و در چنین شرایطی، زن احساس خیانت میکند و وقتی احساس خیانت کند، احساس شکست میکند و ممکن است نتواند خود را مدیریت کرده و اقدام به خودکشی داشته باشد. بنابراین تمام این موضوعات در بافت فرهنگی سنتی شاید پذیرفته باشد، البته در حال حاضر در بافت سنتی هم این موضوع کمرنگ شده است و به سمتی میروند که تنها تک همسری باشد و در آنجا هم غیر از این، خیانت تعریف میشود و چون خیانت است، در صورت وقوع، زن دچار شکست میشود و ممکن است خود به خود آسیبهایی در پی داشته باشد.
محور چهارم: چرایی بروز پدیده خودکشی در کودکان
سوال: با توجه به اینکه شاهد بروز خودکشی در کودکان نیز هستیم چه اتفاقی میافتد که کودک به این نتیجه میرسد که اقدام به خودکشی کند؟
خودکشی یک نوع یادگیری است
وقتی یک نفر از خانواده، اطرافیان و والدین بارها میگوید، من خودم را میکشم این بچه هم میشنود. بررسیها نشان داده است که در موضوع خودکشی کودکان یک نفر از اعضای خانواده سابقه اقدام به خودکشی را داشته، یعنی یک نفر از اعضای خانواده مسبوق به رفتارهای شبه خودکشی یا اقدام به خودکشی در خانواده بوده است.
بهرامی: کودکان در این جامعه و خانواده زندگی میکنند و هر آن چیزی که من و شما میشنویم، کودکان هم میبینند و میشنوند و با توجه به مجازی شدن آموزش در مدارس، گوشی در دست کودکان است و به همه چیز دسترسی دارند و جدای از جامعه و نظام اجتماعی و خانواده نیستند. خودکشی یک نوع یادگیری است. یک نفر از خانواده، اطرافیان و والدین بارها میگوید، من خودم را میکشم و این بچه هم میشنود. بررسیها نشان داده است که در موضوع خودکشی کودکان یک نفر از اعضای خانواده سابقه اقدام به خودکشی را داشته، یعنی یک نفر از اعضای خانواده مسبوق به رفتارهای شبه خودکشی یا اقدام به خودکشی در خانواده بوده است. بخش دیگری هم این است که ما در مراسم مرگ فردی که خودکشی کرده، میبینیم که مانند سایر مرگها به آیین خاک سپاری توجه میشود و با همه جزییات برگزار میشود و کودک هم این را میبیند. در یک نمونهای که اخیرا با آن مواجهه داشتم، یک کودک ۱۲ سالهای بود که از پدرش تقاضای خرید دوچرخه میکند، اما پدر نه تنها دوچرخه را نمیخرد، بلکه او را کتک میزند و در نهایت کودک خود را حلق آویز میکند و متاسفانه خودکشی کامل داشت. وقتی بررسی کردیم متوجه شدیم دایی این کودک هم اقدام به خودکشی داشته است. این کودک نمیتواند هیجانات خود را کنترل کند و این رفتار را دیده است و در یک موقعیت بسیار هیجانی خشمگین مورد خشونت قرار گرفته و کسی نبوده که به این کودک توجه کند.
خودکشی به صورت عریان در فضای جامعه ما اتفاق میافتد
معمولا در خانوادههای پرآسیب و بسیار فقیر به حاشیه رانده شده که سرمایه اجتماعی ضعیفتری دارند و نگاه حمایتی ضعیفتر است، تابآوری کاهش پیدا کرده و در چنین شرایطی ممکن است وقتی فرد در معرض خشونت قرار گیرد، اقدام به خودکشی کند.
اعتقاد من این است که خودکشی به صورت عریان در فضای جامعه ما اتفاق میافتد، اینگونه نیست که خانواده قبلا نشنیده باشد که این فرد قصد خودکشی دارد، بلکه خانواده دچار ناشنوایی شده یعنی یا نمیتواند مسئله را حل کند و یا نمیخواهد مسئله را بپذیرد و برای آن راه حلی بیندیشد و به عبارتی برای خانواده مهم نیست. معمولا در خانوادههای پرآسیب و بسیار فقیر به حاشیه رانده شده که سرمایه اجتماعی ضعیفتری دارند و نگاه حمایتی ضعیفتر است، تابآوری کاهش پیدا کرده و در چنین شرایطی ممکن است وقتی فرد در معرض خشونت قرار گیرد، اقدام به خودکشی کند.
در تمام اخبار مربوط به خودکشی باید خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی درج شود
ما نیاز به یک دانش مرتبط با بحث پیشگیری و مداخله در آسیبها به ویژه در خودکشی داریم. رسانهها نیز در این زمینه نقش کلیدی دارند در تمام اخبار مربوط به خودکشی باید خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی نوشته شود وقتی فردی خبری میخواند بداند که از کجا میتواند کمک بگیرد و با تولید دانش، آگاهی و مهارت هم بتوانیم افراد در معرض آسیب را شناسایی کنیم و هم نحوه خدمات تخصصی به این افراد را یاد بگیریم و به جامعه یاد بدهیم.
باید جدیتر باید به خانواده پرداخته شود
کودک به راحتی میگوید اگر فلان چیز را برای من نخرید من خودم را میکشم. در چنین شرایطی اگر به موقع مداخله کنیم میتوانیم به کودک کمک کنیم. امروز باید جدیتر به خانواده پرداخته شود. خانواده یک سیستم است وقتی یک جایی از این سیستم آسیب میبیند بقیه سیستم هم دچار آسیب میشود.
رفیعی: یادگیری در وقوع خودکشی در کودکان میتواند نقش بسیار بالایی داشته باشد، چرا که ما بحثی تحت عنوان یادگیری مشاهدهای داریم. وقتی فردی (کودک) خودکشی را در اطرافش میبیند با توجه به اینکه مغز کودک هنوز رشد نکرده و ممکن است نگاهش به مرگ متفاوت باشد، ممکن است با کوچکترین آسیبی اقدام به خودکشی کند.بحث دیگر که باید جدی بگیریم این است که کودک به راحتی میگوید، اگر فلان چیز را برای من نخرید من خودم را میکشم. در چنین شرایطی اگر به موقع مداخله کنیم میتوانیم به کودک کمک کنیم. امروز باید جدیتر به خانواده پرداخته شود. خانواده یک سیستم است. وقتی یک جایی از این سیستم آسیب میبیند بقیه سیستم هم دچار آسیب میشود.
بحث دیگر که درباره کودکان مطرح است، این است که وقتی ما یک تکنولوژی را وارد میکنیم، قبل از اینکه این تکنولوژی وارد کشور باشد، باید آموزش این تکنولوژی ارائه شود، اما ما یکباره در اختیار کودکان، موبایل هوشمند قرار دادیم و تمام اطلاعاتی که یک فرد بالغ میتواند داشته باشد از طریق این گوشی هوشمند در اختیار کودک قرار گرفته است و این میتواند براساس یادگیری مشاهدهای و چون راهکاری دیگری بلد نیست در مواقعی منجر به خودکشی شود. ما باید برای هر برنامه پایلوت داشته باشیم در تمام دنیا هم به این صورت است که کودک اجازه ندارد از گوشی استفاده کند و در یک ساعات مخصوصی اجازه استفاده از آن را دارد. مسئولان و خانواده باید برای دنیای مجازی ایمن برای کودک برنامه ریزی کنند و کودک باید با نظارت وارد فضای مجازی شود.
سوال: عدم استفاده از روانشناس و عدم اقدام مناسب برای بهبود سلامت روان تا چه میزان منجر به شکلگیری افکار خودکشی در فرد میشود؟
اگر جامعهای با سلامت روان داشته باشیم قطعا میتواند موفقیتآمیزتر باشد. ما باید چندین نسل را پرورش دهیم تا به جامعه سالم برسیم. درصد کمی در جامعه ما شاید دچار مشکل بیماری روانی باشند، اما خیلی از افراد دچار اختلالات روانی هستند به طور مثال اضطراب فراگیر دارند که با مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک میتوانند این موضوع را درمان کنند. هدف از روانشناسی و روانپزشکی باید ارتقای عملکرد باشد یعنی ما باید به این نتیجه برسیم که مراجعه به روانشناس باعث میشود ما زندگی بهتری داشته باشیم.
در نتیجه نگاه به روانشناسی و روانپزشکی در حال تغییر است و انگزدایی کمتر شده است و ما به سمت سلامت روان حرکت میکنیم و امیدواریم با توجه به ارتقای سلامت روان بتوانیم از آسیبهای روانی و در دراز مدت از آسیبهای اجتماعی جلوگیری کنیم.
گفتوگو: نجمه رحمتی