طلایی در گفتوگو با ایلنا:
روزانه ۲۰ میلیارد تومان بین مافیای زباله دست به دست میشود/ بخشی از مدیران شهری از سوی صاحبان قدرت و ثروت منصوب میشوند/ در سال ۸۲ نگذاشتم خون از دماغ کسی بیاید
بنده نه با شوراییان دوره پنجم بده بستانی دارم، نه با شوراییان دوره چهارم و سوم. اگر یک نفر پیدا شد و گفت آقای طلایی در ۱۰ سال حضورش در شورای شهر از یک شهردار منطقه، کوچکترین درخواست شخصی را داشته است، هر آنچه بگوید را میپذیرم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «سردار مرتضی طلایی» رئیس پلیس اسبق تهران بزرگ پس از فرماندهی در پلیس اصفهان به تهران آمد و اداره امنیت استراتژیکترین شهر کشور را بر عهده گرفت. او میگوید، زمانی که در پلیس تهران بود، در بهبوهه اعتراضات یک ماهه سال ۸۲، بحران را به گونهای اداره کرده که خون از دماغ کسی نیامده و تهران را با ۲۰۰ روز حالت آمادهباش تحویل گرفته و با واگذاری کارهای پلیس به مردم این رقم را به صفر رسانده است. وی البته تاکید میکند که در چارچوب سیاستهای نظام عمل کرده و برنامههایش مبتنی بر شخص محوری نبوده است، اما حضور او در شورای شهر تهران همزمان با یکی از پرچالشترین دورههای مدیریت شهری بوده است. از ماجرای املاک نجومی گرفته تا استخدامهای گسترده در شهرداری. طلایی واگذاری املاک شهرداری در دوره پیشین را بدون مجوز شورا و غیرقانونی میداند و تاکید میکند که از ابتدا آن را محکوم کرده است و درباره وضعیت نیروی انسانی در شهرداری هم معتقد است که یک دوم نیروهای آن مازاد است و از طرفی انتقادات جدی به نحوه انتصابات دارد. او ضمن تاکید بر اینکه شهردار نقشی در انتصاب مدیران خود ندارد، میگوید؛ ۹۰ درصد درصد مدیران شهری از سوی صاحبان قدرت، ثروت و سیاست منصوب میشوند. با «مرتضی طلایی» رئیس پلیس اسبق پایتخت، عضو دوره چهارم شورای شهر تهران و کاندیدای انتخابات ششمین دوره شوراها به گفتوگو نشستیم که در ادامه آن را میخوانید:
اختلافی بین من و آقای چمران وجود ندارد
اظهاراتی مبنی بر اختلاف بین شما و آقای چمران مطرح بود و گفته شده بود، قرار نیست لیست مشترکی بدهید، آیا همینطور است؟
بیشتر اینها گمانهزنی است. با آقای چمران دو دوره از نزدیک کار کردم و به طور طبیعی در حوزه کار و مسائل گوناگون اختلاف سلیقه امری جاری است. تا الان چیزی به نام اختلاف بین ما و دوستانمان به این معنایی که میگویید، وجود نداشته است و بیشتر حدس و گمانهایی است که افراد میزنند که وجود خارجی نیز ندارد.
به دنبال انتشار فقط یک لیست انتخاباتی هستیم
در اصول و مبانی ما صد درصد اشتراک نظر داریم و همه علاقهمند هستیم برای کارآمدی مدیریت شهری، رضایتمندی مردم و رسیدن به شورای شهر کار و خدمت، با اعضایی خوشنام، پاکدست، کارآمد، متخصص، شجاع و مردم محور تلاش کنیم.
یعنی با آقای چمران لیست مشترک برای انتخابات شورای شهر ارائه میدهید؟
بین من و آقای چمران اختلافی وجود ندارد و تفاوت دیدگاهها نیز طبیعی است، چرا که دیدگاه همه افراد با هم یکسان نیست، در اصول و مبانی ما صد درصد اشتراک نظر داریم و همه علاقهمند هستیم برای کارآمدی مدیریت شهری، رضایتمندی مردم و رسیدن به شورای شهر کار و خدمت، با اعضایی خوشنام، پاکدست، کارآمد، متخصص، شجاع و مردم محور تلاش کنیم.
آنچه بعد از انتخابات مجلس یازدهم و در این مقطع نمایان شد، شکلگیری جریان شورای وحدت است که فراتر از فرد است. مجموعه جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) در گذشته سهم و نقش موثری را در انتخاباتها ایفا میکرد، اما کمرنگ شدن این جایگاه موجب شد که یک جریان دومی شکل گیرد به نام شورای وحدت که اکنون مشغول فعالیت است.امروز دو تشکیلات شورای ائتلاف و شورای وحدت در عرصه مدیریت شهری مشغول فعالیت هستند و به دنبال این بوده و هستیم که این دو مجموعه سرانجام در کنار هم به توافق برسند و از این جریان فکری یک لیست بیشتر منتشر نشود.
یک سال است که برای حضور مردم تلاش میکنم، پس از انتخابات مجلس یازدهم به عنوان یک کنشگر اجتماعی احساس نگرانی کردم، چرا که مشارکت کاهش پیدا کرده بود و این مساله نگرانکننده است. ما بین اضلاع نظام سیاسی کشور و ملت هیچ فاصلهای نمیبینیم چرا که در هم تنیده هستند. به همین دلیل حرکتی را شروع کردم نه به این دلیل که بخواهم در شورای شهر حضور یابم، بلکه با این هدف که زیرساختی برای شناسایی، جذب، آموزش، سازماندهی و به کارگیری نسل جوان و نسل سومیها ایجاد کنیم. دو ماموریت برای این کار تعریف کردیم که شامل خدمات اجتماعی و فرهنگی میشود و اکنون در سطح کشور در حال پیشروی است. اینکه پس از انتخابات چه پیش آید را نمیدانم، اما فعلا رو به جلو هستیم.از سال گذشته تاکنون جلسات و نشستهای متعددی را برگزار و شعار اصلی ما تلاش برای افزایش مشارکت بوده است.
واگذاری املاک شهرداری در دوره پیشین بدون مجوز شورا و غیرقانونی بود
در دوره چهارم شورای شهر تهران، پرونده املاک نجومی رسانهای شد و در این دوره نیز این پرونده پیگیری و املاک در اختیارِ غیر، مشخص و تعدادی از املاک بازپسگیری شدند، هرچند که روند آن کند بود. سهم عدم نظارت شورای چهارم در این پرونده را چقدر میدانید و اگر در دوره بعد توانستید به شورا راه پیدا کنید، چطور با این مسئله برخورد میکنید؟
نفس رانتخواری از سوی هر جریان و فردی، مذموم، ناپسند و غیرقابل قبول است و به دوره، زمان و جریان خاصی هم ارتباط ندارد. هرگونه سوءاستفاده از موقعیت شغلی و بهرهبرداری از اختیارات به هرشکل ممکنی، ناپسند و غیراخلاقی است. اگرچه در همه ادوار گذشته مدیریت شهری واگذاری و یا فروش املاک شهرداری رایج بوده است. با ذکر خاطرهای این موضوع را روشن میکنم. در زمانی که من رئیس پلیس تهران بودم، در شورای معاونان شهرداری شرکت میکردم، در آن زمان آقای ملک مدنی شهردار تهران و مهندس حقانی معاون خدمات شهری ایشان بودند. مهندس حقانی با من رفاقت ۵۰ ساله دارد و میدانست که در تهران خانه ندارم. در یکی از جلسات به من گفت، بمان و من را پیش آقای ملک مدنی برد، به ایشان گفتند که آقای طلایی در تهران خانه ندارد. من آن زمان در جردن، خیابان ستاری مستاجر یکی از دوستانم بودم. آقای ملک مدنی برآشفته شد که چرا آقای طلایی باید در تهران بدون خانه باشد. بعد از ظهر همان روز به اداره برگشتم و یک پاکت قطوری برای من ارسال شد که شامل فهرست املاک شهرداری تهران بود.
رانتخواری از سوی هر جریان و فردی، مذموم، ناپسند و غیرقابل قبول است و به دوره، زمان و جریان خاصی هم ارتباط ندارد. هرگونه سوءاستفاده از موقعیت شغلی و بهرهبرداری از اختیارات به هرشکل ممکنی، ناپسند و غیراخلاقی است. اگرچه در همه ادوار گذشته مدیریت شهری واگذاری و یا فروش املاک شهرداری رایج بوده است.
خیلی از اینکه مورد لطف آقایان قرار گرفتم خوشحال شدم و سر از پا نشناحته به همسرم گفتم اوضاع درست شد و برویم از این املاک بازدید کنیم. از دربند شروع به بازدید از خانههای شهرداری کردم تا سرانجام در مجتمع ونک پارک یکی از آپارتمانهای شهرداری را پسندیدم. به همسرم گفتم اینجا وسط شهر است و همینجا را انتخاب میکنیم و ساکن شویم، چرا که اگر در دربند ساکن شویم، برایمان حرف در میآوردند. البته قبل از جردن هم در خیابان برزیل مستاجر بودم.
بعد از آن فهرست را برای مهندس حقانی فرستادم و با خودم خلوت کردم؛ گفتم اگر واحدی به من دادند، بعد از آن چه اتفاقی میافتد؟ از طرفی مقر پلیس در تپههای عباسآباد بود و شهرداری هم به دنبال آن بود که املاک داخل تپههای عباس آباد را به تصرف خود در آورد. از نظر حریم امنیتی نمیتوانستیم، اجازه دسترسی دهیم. مسئول نوسازی تپههای عباس آباد نیز دنبال این بود که اجازه ورود تیم فنی و مهندسی سازمان نوسازی را به محدوده حریم امنیتی پلیس بدهم و من این اجازه را نمیدادم، چرا که یک حلقه حفاظتی تعیین شده بود و دست من هم نبود. بعد با خودم محاسبه کردم که اگر این خانه را بگیرم، دو روز بعد اگر بگویند، این اراضی را بده آیا میتوانم بگویم شرمندهام و نه؟ لذا آن ملک را پیگیری نکردم و هرچه آقای حقانی پیگیری کردند، من مجاب نشدم.
در آن زمان هم املاک به دیگران واگذار میشده و همین الان هم واگذار میشود. نکته قابل بحث، مقوله واگذاری نیست، بلکه با عملکرد قانونی، ضابطهمند و عادلانه در واگذاریهاست. اگر برابر قانون، املاک شهرداری را به مناقصه بگذارند و کسی آن را خریداری کند، منع قانونی ندارد، اما اگر در این واگذاریها طبق قانون عمل نشود و برپایه رانت خواری باشد، آن را خلاف میدانم. املاک واگذار شده در دوره قبل هم مجوز شورا را نداشتند و در نتیجه واگذاریهای انجام شده، غیرقانونی بوده است.
مدیران شهری و اعضای شورا نباید املاک را بدون برگزاری مناقصه میپذیرفتند
این یک روال بوده است و هرکسی که در چارچوب قانون و اعلام آگهی مناقصه، واگذاری انجام داده، کار درست بوده است، اما اگر کسی مغایر با قانون این اقدام را انجام داده، در هر زمان و مکانی خلاف قانون بوده است. باید به قانون شهرداری نگاه کرد و دید آیا شهردار تهران اختیار دارد که خارج از مناقصه املاکی را واگذار کند یا خیر؟ نظر شخص من این است که با فرض بر اینکه قانون هم اجازه میداد، شهردار تهران خارج از مناقصه املاکی را به افرادی واگذار کند که منتسب به شورا و یا مدیران شهرداری هستند، معتقدم مدیران شهری و اعضای شورا نباید این کار را میکردند.
چرا در آن زمان نظارت بیشتری برای پیشگیری از تخلفات در پرونده واگذاریهای املاک نکردید؟
من ملکی از جایی نگرفتم و آنها که گرفتهاند، خودشان باید پاسخگو باشند، من که در مقام پاسخگویی نیستم.
اما در مقام ناظر که بودید!
در مساله نظارت باید مقداری از نقطهبینی عبور کنیم. نظارت به معنی این نیست که عضو شورای شهر ببیند در هر واحد ملکی چه رخ میدهد. در ضمن در زمانی که این واگذاریها انجام شد، آگهی و اطلاعرسانی نشده بود که اعضای شورا بدانند، چنین اتفاقی رقم خورده است. ما خبر نداشتیم و وقتی هم که این موضوع روشن شد، مواضع بنده از همان زمان مشخص است.در حقیقت از همان زمانی که واگذاری املاک آشکار شد، آن را محکوم کردم و قبول نداشتم. هر نوع رانت و فساد توسط هر فرد، هر جریان در هر زمان و مکانی به هر بهانهای را غیرشرعی، غیر اخلاقی، غیرعرفی و خلاف تعهد مدیر به مردم در انجام وظیفهاش میدانم.
برخورد با تخلف نیاز به جار و جنجال و هوچیگری ندارد
وقتی دنبال این هستید که با امری درست برخورد کنید، نیاز به جار و جنجال و هوچیگری ندارد. جریانی که واگذاری املاک را به یک جنجال سیاسی تبدیل کرده است، در برابر حقوقهای نجومی که مطرح شد، سکوت کرد.کسانی که موضوع املاک نجومی را مطرح کردند، دنبال اعمال نظارت و انجام وظایف خود نبودند، بلکه به دنبال ایجاد سر پلهایی برای رانتخواری در جاهای دیگر بودند، چرا که نه قانون میگوید اگر شاهد ارتکاب جرمی هستید از طریق مراجع قانونی آن را پیگیری کنید. در حقیقت وقتی شروع به رسانهای کردن و پرداختن به تخلفی در فضای سیاسی میکنیم، نشاندهنده این است که به دنبال حل مساله نیستیم، بلکه به دنبال موضوعات دیگری در پشت صحنه هستیم.
لذا در خیلی از جاها شاید هیچکس نداند، من در زمان اجرای وظایف قانونیام چه مکاتبات و اقداماتی را برای پیشگیری از ارتکاب تخلف در شهرداری انجام دادم. از مذاکره و گفتوگو با خود شهردار تهران گرفته تا مدیران شهرداری و تذکر و توصیه و نصیحت و بعضا تهدید تا آن کار را انجام ندهند. به نظر من نه در آن زمان و نه در حال حاضر و نه در آینده هرگز با جنجال آفرینی، تضادسازی و کشاندن مسئله به فضای سیاسی نمیتوان و نمیشود، مسائل اینچنینی را بررسی کرد و باید در بستر قانون، در مسیر اجرا و اعمال قانون کار را پیش برد.
املاک شهرداری، داراییهای شهر و شهروندان است و این حق مردم است که بدانند چه اتفاقی برای املاک رخ داده است و در پیش گرفتن سکوت رسانهای درست نیست...
رسانه کار خود را کند؛ ما نگفتیم رسانه روشنگری نکند، منظور من افراد بود. رسانه سخنگوی مردم، پیگیر مطالبات و مدافع حقوق شهروندان است و موظف است که با چشمان تیزبین خود هرآنجا که دید هر مجموعه و یا فرد و دستگاهی از موقعیت خود به هر شکلی سوءاستفاده میکند، تذکر بدهد و اطلاعرسانی و با آن مقابله کند. نقش رسانه در جای خود است.
موافق ارائه فهرست اموالِ اعضا در شورای چهارم بودم
در ابتدای شورای چهارم یکی از دوستان گفتند، اعضای شورا فهرست اموال خود را اعلام کنند، من هم گفتم باشد و شروع کنیم، به یک ماه هم نکشید و سوال کردم چرا پیگیری نمیکنید، بعد مشخص شد که آقایان منصرف شدند.
اکنون نقش اعضای شورا را مورد بررسی قرار میدهیم. آیا اعضای شورا باید از طریق فضای سیاسی و رسانهای موضوعات شهر را دنبال کنند و یا از طریق مجاری قانونی، پیگیریهای درون سازمانی، وضع مقررات و قوانینی که بتواند مجاری رانت را مسدود کند، عمل کنند؟ در ابتدای شورای چهارم یکی از دوستان گفتند، اعضای شورا فهرست اموال خود را اعلام کنند، من هم گفتم باشد و شروع کنیم، به یک ماه هم نکشید و سوال کردم چرا پیگیری نمیکنید، بعد مشخص شد که آقایان منصرف شدند. در واقع بستگی دارد که بخواهیم با کدام عینک به موضوع نگاه کنیم. باید با عینک دفاع از حق، عدالت، حقوق مردم و قانون به حقوق مردم نگاه کنیم یا با عینک سیاسی؟ آنچه مسلم است این است که اگر مساله را جناحی کنیم، با شرع، قانون و اخلاق سازگاری ندارد.
برداشت من از کلیت اظهارات شما این است که اگر در دوره بعدی شما و همفکرانتان عضوی از شورای شهر باشید، رسیدگی به پرونده املاک شهرداری در سکوت بیشتری پیش خواهد رفت.
خوش نامی، کارآمدی، تخصص محوری، شجاع بودن و پاک دستی از جمله ویژگیهای عضو شورای شهر است و شجاع بودن ناظر بر همین معنا است، که هر عضو شورا باید شجاعت پیگیری مسائل را داشته باشد.منظور من رسیدگی به پرونده به این شکل نیست، بلکه تاکیدم بر رسیدگی به پرونده از طریق مجاری قانونی و مصمم بودن بر پیگیری بدون جار و جنجال و هوچیگری است. از زاویه دیگری مساله را بازگو کنم. امروز در شهرداری تهران ۵۰ شرکت و سازمان داریم که قرار بود، خدمات شهری ارائه دهند و منابع درآمدی پایدار را تامین کنند. براساس اطلاعاتی که به دست من رسیده، در سال ۹۹ مبلغ ۱۱ هزار و ۸۰۰ میلیارد اعتبار این ۵۰ شرکت و سازمان بوده است. به این نکته نیز توجه کنید که در حدود یک دوم کارکنان شهرداری در این سازمانها و شرکتها مشغول به کار هستند.براساس اطلاعات من از این اعتبار دو هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان، پرداختی دستمزد کارکنان بوده است و ۹ هزار میلیارد از این بودجه باقی مانده است، در حالی که درآمد این سازمانها و شرکتها برای شهرداری ۶۰۰ میلیارد تومان اعلام شده است؟!
روزانه ۲۰ میلیارد تومان بین مافیای زباله دست به دست میشود
تنها در یک منطقه تهران با تولید ۱۵ درصد زباله خشک، روزانه ۳۰۰ میلیون تومان پول بین مافیای زباله جابجا میشود و اگر این را به ۲۲ منطقه تهران تعمیم دهید، بین ۱۵ تا ۲۰ میلیارد تومان گردش مالی پسماند خشک در شهر تهران است.
مثال دیگری میزنم، در دنیا از پسماند، ثروت تولید میشود.۳۰ درصد از سرانه زباله در جهان زباله خشک است و اگر برای این زبالهها که امروز بچهها تا نیم تنه داخل مخزنشان میروند و زباله خشک را جدا میکنند، مدیریت اعمال میکردیم تا تولید پسماند خشک از مبدا به چرخه بازیافت وارد شود، اکنون وضع این نبود.متاسفانه روزانه ۲۰ میلیارد تومان مابه التفاوت یا به عبارت دقیقتر رانتی است که در مافیای زباله بین افراد دست به دست میشود.
تنها در یک منطقه تهران با تولید ۱۵ درصد زباله خشک، روزانه ۳۰۰ میلیون تومان پول بین مافیای زباله جابجا میشود و اگر این را به ۲۲ منطقه تهران تعمیم دهید، بین ۱۵ تا ۲۰ میلیارد تومان گردش مالی پسماند خشک در شهر تهران است و سوال این است، چرا این مسئله حل نمیشود؟ البته پاسخش این است که باندهای هفت سری در این مجموعه وجود دارد. اگر یک عضو شجاع داشتیم که زیر میز میزد و این بساط را به هم میزد، وضع اینگونه نبود. چرا عضو شجاع پیدا نمیشود؟ باید در پاسخ به این سوال گفت، وقتی بنده نوعی پا به شورای شهر میگذارم، به حیات خلوتی برای آوردن افراد متنسب به خودم نیاز دارم، چرا که یکباره نمیتوانم آنها را در بدنه اصلی قرار دهم. بنابراین باید ابتدا آنها را به سازمانها و شرکتهای تابعه وارد کنم و بعد به بدنه اصلی وصل شوند. در چنین شرایطی وقتی من نوعی به عنوان عضو شورای شهر میخواهم افرادی را در شهرداری مستقر کنم، وقتی میبینم که وضع پسماند و مافیای زباله چگونه است و میخواهم از شهردار سوال کنم، یکی از پشت سر میگوید، آقای طلایی بچههای خودت آنجا هستند و مواظب آنها باش، در نتیجه نماینده مجبور است، سوال خود را در صحن پس بگیرد.بنابراین برای پرسشگری در صحن، باید جلوی این نوع مراودات را بگیریم.
یک دوم نیروهای شهرداری مازاد هستند
چرا در شهرداری یک آییننامه انتصابات وجود ندارد که شاخص انتخاب مدیران و افراد در پستهای مدیریتی را تعیین کند؟ متوسط عمر مدیریت شهری تهران اکنون دو سال است.حداقل از دوره آقای احمدی نژاد به این طرف هر شهرداری که وارد شهرداری شده، یک کارناوال آدم با خود آورده است که بعد از پایان دوره مدیریتی شهرداری، شهردار رفته و آنها ماندهاند. بنابراین از یک طرف با سازمانی مواجه هستیم که بالغ بر یک دوم نیروهایش اکنون مازاد هستند و از طرفی موجب سرخوردگی و بیانگیزگی کارکنان شهرداری شده است که میگویند باید بنشینیم تا یک شهردار بیاید و یک آقابالاسر برای ما قرار دهد. باید جلوی مدیران وارداتی به شهرداری تهران گرفته شود.
شهردار تهران نقشی در انتصاب مدیران خود ندارد
۳۰ درصد از مدیریت در شهرداری سهم صاحبان قدرت، ۳۰ درصد سهم صاحبان ثروت و ۳۰ درصد متعلق به اصحاب سیاست است؛ یعنی ۹۰ درصد مدیران در شهرداری تهران به این سه جریان متصل هستند.
باید یک آیین نامه انتصابات در شورای شهر تصویب شود و بر مبنای آن بگویند ورود مدیران وارداتی ممنوع. امروز بر حسب دادههای غیررسمی پنهان، ۳۰ درصد از مدیریت در شهرداری سهم صاحبان قدرت، ۳۰ درصد سهم صاحبان ثروت و ۳۰ درصد متعلق به اصحاب سیاست است. یعنی ۹۰ درصد مدیران در شهرداری تهران به این سه جریان متصل هستند. شهردار تهران نقشی در انتصاب مدیران خود ندارد. مناطق و معاونتها مونوکل اعضای شورای شهر هستند. اگر دلتان به حال مردم میسوزد، ببینید، فلان شهردار منطقه پشتش چه کسی است؟ پرسش کنید که چرا شهردار تهران آیین نامه انتصابات را تصویب نمیکند؟ بپرسید اعضای شورای شهر چه نسبتی با مدیران دارند که دستور میدهند چه کسی در کجا گماشته شود؟
همین ۲۶۰ نفری که در طرح دستیاران مدیران شهری جذب شدهاند و حدود ۳۰ نفر از آنها از نیروهای قدیمی شهرداری هستند و بالغ بر ۲۰۰ نفر از آنها از بیرون جذب شدند. کدام منطق میگوید به آنها به عنوان دستیاران مدیریت رتبه ۱۷ داده شود؟
جذب افرادی با رتبه عالی علمی و دانشگاهی در بدنه مدیریتی چه مشکلی دارد؟ آیا مشکل ساختار مدیریتی نیست که نتوانسته تاکنون چنین افرادی را وارد فرایند مدیریتی کند؟
سوال این است اگر، قرار بود، دستیاران مدیران را منصوب کنید، چرا پست قائم مقام را حذف کردید؟ بعد با آگهی از حدود ۲۶۰ نفری که استخدام شدند، ۳۰ نفر را از بدنه شهرداری جذب میکنید؟ چه در این دوره، چه دوره قبل و چه در دوره بعد این اقدام خلاف و ظلم به نیروهای شهرداری است که چندین سال در بدنه کار کردند. مگر در شهرداری نیروی متخصص و دارای اندیشه کم داریم؟ البته مسائل مورد اشاره به اصلاحطلب و اصولگرا بودن ربطی ندارد و در هر دوره بوده است.
فقط نباید وابستگان منسوبین خود را در شهرداری جذب کنیم
بنده نه با شوراییان دوره پنجم بده بستانی دارم، نه با شوراییان دوره چهارم و سوم. اگر یک نفر پیدا شد و گفت آقای طلایی در ۱۰ سال حضورش در شورای شهر از یک شهردار منطقه، کوچکترین درخواست شخصی را داشته است، هر آنچه بگوید را میپذیرم.
نمیخواهم بگویم، افرادی که آمدهاند، مقصر هستند، بلکه نظام مدیریتی کشور ناکارآمد است و اقتصاد کشور و کار و تولید را به زمین زده و موجب این حجم سنگین بیکاری شده است را که نباید از یک نقطه جبران کنیم. قرار نیست تنها وابستگان منسوبین به خود را در شهرداری مشغول به کار کنیم. باید این موضوعات را ریشهای دید. بنده نه با شوراییان دوره پنجم بده بستانی دارم، نه با شوراییان دوره چهارم و سوم. اگر یک نفر پیدا شد و گفت آقای طلایی در ده سال حضورش در شورای شهر از یک شهردار منطقه، کوچکترین درخواست شخصی را داشته است، هر آنچه بگوید را میپذیرم.
معاونت منابع انسانی را که با خون دل ایجاد کردیم را در دوره چهارم زیرمجموعه معاونت برنامهریزی گذاشتند و مرکز مطالعات را هم به آن میچسبانند! گرچه هزاران هزار نیرو در شهرداری تهران زحمت میکشند، اما وقتی شهرداری یک دوم نیروهای مازاد دارد، در نتیجه اصلاح ساختار برای این نیروی مازاد باید در دستور کار قرار گیرد.
من معتقدم شورای ششم تا جایی که میتواند باید شرکتها و سازمانها را برون سپاری کند و به شما تضمین میدهم که با این کار بازار کاری برای معادل همین نیرو ایجاد میشود.
در هر لیست انتخاباتی، سه گزینه برای پست شهردار هم معرفی شود
به نظر من هر لیست انتخاباتی حداقل باید سه گزینه برای پست شهردار هم به شهروندان معرفی کند تا مردم بدانند، در دوره بعد کدامیک از مدیران احتمالی بر کرسی ریاست تکیه میزنند.
تضمین میدهید، اگر در دوره بعد روی کار آمدید، تمام تلاش خود را خواهید کرد که سازمانهای تابعه یا همان حیات خلوت شهرداری به مجموعههای تبدیل شوند که آورده مالی برای شهر داشته باشند؟
این اعتقاد من است. اینکه آیا وقتی به شورا رفتم میتوانم این کار را انجام دهم یا نه بستگی به شرایط حاکم در شورا دارد، اما اگر تیمی باشیم با این تفکر و اندیشه که خدمتگزار مردم هستیم و نیامدهایم که برای خود فرصت و رانت ایجاد کنیم، این مهم انجام خواهد شد.نگاه خود را نباید به جریانهای مختلف کنیم، همه میخواهند خدمت کنند، اما این خدمت باید بر مدار تخصص، دانش، علم، پژوهش و منافع عمومی مردم باشد.
انتخاب شهردار نباید پشت درهای بسته انجام شود
شهردار مدنظر لیست انتخاباتی شما چه کسی است؟
تاکنون دنبال گزینه نبودهام، چرا که اصلا نمیدانم کجای کار هستم که بخواهم شهردار انتخاب کنم. نمیدانم چه اتفاقی رقم میخورد، اما اعتقاد من این است که باید دو اتفاق در شورای ششم رقم بخورد؛ شورای ششم باید ۴ سال گارانتی داشته باشد و به طور کل هر جریانی که لیستی را معرفی میکند، باید مسئولیت ۴ ساله آن لیست را هم بپذیرد. اجازه ندهیم که جریانها لیستی را ارائه دهند و بعد محو بشوند و افراد هر کاری که میخواهند بکنند. به نظر من هر لیست انتخاباتی حداقل باید سه گزینه برای پست شهردار هم به شهروندان معرفی کند تا مردم بدانند، در دوره بعد کدامیک از مدیران احتمالی در بر کرسی ریاست تکیه میزنند و بخشی از منازعات پشت صحنه بعد از انتخابات در این مرحله باید حل شود. با این کار انتخاب پشت درهای بسته رخ نمیدهد و مردم انگیزه حضور بیشتری را خواهند داشت.
شما در حالی معتقد هستید که انتخاب شهردار نباید پشت درهای بسته انجام شود که هماکنون لیست انتخاباتی شورا در پشت درهای بسته در حال جمعبندی شدن است و این دو با هم در تضاد هستند.
اگر نیاز شد، سند مکتوبی برای انتخابات این دوره منتشر میکنم که در آن مانیفستی را برای انتخابات شورای شهر عرضه خواهیم کرد و مردم در فرایند انتخاب اعضای شورای شهر نقش آفرینی کنند و در نحوه مصاحبه بعد از بررسی صلاحیتها، امتیاز دادن توسط متخصصان دانشگاهی، استفاده از تجربه متخصصان داخلی مدیریت شهری و تجربه اعضای شورای شهر امتیازدهی انجام شود و با کمک و مشارکت کنشگران، یک شورای فراگیر و عمومی داشته باشیم. در قانون اساسی شورای محل، شورای منطقه و شورای شهر را داریم، اما اکنون از دو شورای شهر عبور کردهایم. اگر به قانون اساسی بر میگشتیم و شورای محل و منطقه را تشکیل میدادیم، فرایند شناسایی استعدادها، نخبگان و ظرفیتهایی که میتواند در پارلمان شهر برای مردم مفید باشد را در یک دوره طی میکردیم و مردم راحتتر دست به انتخاب میزدند.
مشارکت در امور شهر، امروز زیر صفر است
سه پیشنهاد خودتان برای تصدی پست سمت شهردار را برمبنای ایدهای که پیشنهاد دادید، نام ببرید.
معتقدم شهردار باید یک چهره ملی باشد، چرا که میخواهد به نمایندگی از پایتخت کشور در مجامع جهانی حضور یابد، پس باید بتواند در هیات دولت حضور یابد و در تراز ده میلیون جمعیت پایتخت کشور باشد. در عین حال دارای تجربه میدانی و عملی در حوزه مدیریت باشد. الزام نداریم شهردار حتما شهرساز باشد، بلکه مدیریت در شهر اهمیت دارد. شهردار تهران باید یک شخصیت جامع محور و رویکرد مدیریتی و اجراییاش اجتماعی باشد. حلقههای مفقودهای که امروز میتوان به عنوان چالشهای مهم تهران از آن یاد کرد، حوزههای مشارکت عمومی مردم، شفافیت و نظارت و منابع انسانی است. چالشهای فرهنگی و اجتماعی، بحران منابع انسانی، چالش نظارت و شفافیت از جمله ۴ چالش مهم در شهرداری، شهر و جامعه است. متاسفانه مشارکت در امور شهر امروز زیر صفر است.
شهرداری باید برخی امور را به مردم شهر بسپارد
به شما تضمین میدهم، میتوان با یک دوم بودجه سال ۱۴۰۰ مشروط بر مشارکت دادن مردم، برنامههای اجرائی سال را اجرایی کنیم. چقدر جوان در شرکتهای دانش بنیان داریم که میتوانند کار کنند. برای نوسازی ناوگان تاکسیرانی همواره میگوییم، نیاز به پول داریم اما شرکتهای دانش بنیان میگویند، پول نمیخواهیم فقط به ما اجازه دهید به صورت خودگردان ناوگان تاکسیرانی را نوسازی کنیم. ما ظرفیتهای فوق العادهای داریم، اما نگاه دیوان سالاری حاکم بر شهرداری است و باید این نگاه را با اعتقاد به مشارکت دادن شهروندان، بخش خصوصی، برون سپاری و کوچکسازی درون سازمانی اجرا کنیم. چه الزامی است که فضای سبز با این هزینه بالا توسط شهرداری نگهداری شود؟ باید آن را به مردم شهر بسپاریم.
در سال ۸۰ "امنیت" را در تهران مردمی کردم
بگذارید یک خاطره برای شما بگویم. کار پلیس امنیتی است، اما من در سال ۸۰ در تهران امنیت را مردمی کردم. تشکیل پلیس محله، پلیس کوهستان، پلیس پارک، پلیس مدرسه و پلیس اعیاد مذهبی از جمله اقداماتی بود که انجام دادم، از طرفی رییس کلانتری را تربیت میکردم و به او میگفتم در هر هفته چه تعداد مسجد، مدرسه و محله را باید بازدید و بررسی کند. هرجایی که رفتم جامعه هدف را مشخص کردم و کار را به خودشان دادم. بالغ بر ۲۰۰ روز آمادهباش پلیس را با واگذاری کارهای پلیس به مردم به صفر رساندم و این نشان میدهد که میشود کار کرد و نباید رویکرد اجتماعی را دست کم گرفت.
سیاست نظام را اجرا کردم و نگذاشتم در یک ماه بحران، خون از دماغ کسی بیاید
در سال ۸۲ وزیر علوم وقت استعفا داد و نمایندگان مجلس ششم تحصن کردند و بحران دانشجویی از خوابگاه دانشگاه تهران ۲۰ خرداد ماه شروع شد و تا ۲۰ تیر ماه ادامه داشت و یک ماه طول کشید و یک ساعت و یک روز نبود، اما در این مدت خون از دماغ کسی نیامد، برخلاف آنچه در فاجعه سال ۷۸ رخ داد.
در آن زمان حوادث و بحرانهایی از جمله کارگری، دانشجویی، فرهنگیان و بحرانهای متعددی در تهران داشتیم، یکی از چالش برانگیزترین حوادث، بحرانهای دانشجویی ۱۶ آذر و ۱۸ تیر بود. در سال ۸۲ وزیر علوم وقت استعفا داد و نمایندگان مجلس ششم تحصن کردند و بحران دانشجویی از خوابگاه دانشگاه تهران ۲۰ خرداد ماه شروع شد و تا ۲۰ تیر ماه ادامه داشت و یک ماه طول کشید و یک ساعت و یک روز نبود، اما در این مدت خون از دماغ کسی نیامد، برخلاف آنچه در فاجعه سال ۷۸ رخ داد.حس من این بود که دانشجویان، فرزندان خودم هستند و تنها ناراحت و دلخورند و از طرفی برخی آنها را تحریک کردهاند و من باید آرامشان کنم، در آن شرایط میدانستم، نیازی به گاز اشکآور و دستبند نیست و حتی جواب هم نمیدهد، بلکه تنها اخلاق و گفتوگو جواب میدهد.
دانشجویان را فرزندانِ خود میدانستم
این نگاهی بود که من داشتم؛ "دانشجویان؛ دختر من، پسر من و خانواده من هستند و برانداز و دشمن نیستند."
ما یک ماه درگیر بودیم و خیابان امیرآباد جهنم سنگ و آتش بود، تا سه شب درگیر بودیم، بچههای دانشجو خسته میشدند و میرفتند استراحت کنند و لیدرها میماندند و بعد شهرداری برای پاکسازی خیابان میآمد و من در کنار جدولهای کوی دانشگاه مینشستم و لیدرها سر و کله من میزدند، تا جایی که تا نماز صبح با آنها گفتوگو میکردم تا آرام بشوند. سرانجام در ۱۸ تیر بود که پلیس را انتخاب کردند و گفتند، داخل دانشگاه برود و امنیت ما را برقرار کند. در حقیقت این نگاهی بود که من داشتم؛ "دانشجویان؛ دختر من، پسر من و خانواده من هستند و برانداز و دشمن نیستند."
در آن زمان هر روز اخباری کار میشد که در تعارض با زحمات ما بود، برای همین خودم با مسئول آن رسانه تماس گرفتم و گفتم، چرا اخبار را این گونه منتشر میکنید، در حالی که ماموران ما اینقدر خون دل میخورند، حال شما اخبار منفی پخش میکنید. به او گفتم، آیا حاضرید، بیایید شرایط را از نزدیک ببینید و هر چه دیدید را منتشر کنید و گفتند بله این کار را میکنم، در عین حال به ایشان گفتم مدیر مسئولان و فعالان رسانههای دیگر را هم با خودتان به محل بیاورید.
اینکه میگویم شهرداری میخواهیم که رویکرد اجتماعی داشته باشد به این دلایل است که گفتم. اگر نگاه شهردار از بالا به پایین نبود و در کف جامعه بود و بدون تشریفات و پروپاگاندا در کف محلات حاضر میشد؛ مردم را لایه به لایه بر سر کار میآورد و وقتی همه سر کار باشند، مشارکت شکل میگیرد. اما این تحول در پلیس را دوستان رسانهای از کنارش عبور کردند، البته من توقعی نداشتم، اما کسی که میتوانست به عنوان یک نماد ماندگار در عرصه امنیت اجتماعی و عمومی بماند را از کنارش عبور کردند.
نباید خودمان را خرج باندها و گروههای سیاسی کنیم
من به اتفاق جمعی از فرماندهان به محضر رهبر انقلاب شرفیاب شدیم و ایشان فرمودند، به روش آقای طلایی عمل شود؛ پس نشان میدهد که نظام، این روش را میخواهد.
بر مبنای برنامه مشخصی امور را پیش میبردید، یا اینکه صرفا بر پایه نظرات شخصی عمل میکردید؟
باید تاکید کنم که من در چارچوبی که نظام خواسته بود، عمل کردم و برنامههای من مبتنی بر شخص محوری نبود و در واقع آنهایی که شخصی عمل کردند در چارچوبهای نظام نبودند. من به اتفاق جمعی از فرماندهان به محضر رهبر انقلاب شرفیاب شدیم و ایشان فرمودند، به روش آقای طلایی عمل شود؛ پس نشان میدهد که نظام این روش را میخواهد.
به نظر من نباید خودمان را خرج مسایل این گروه و این باند و آن دسته و جریان کنیم.افتخار ما این است که با مردم زندگی میکنیم. فاجعهای که در ۱۸ تیر ۷۸ رخ داد، نزدیک بود، نظام و کشور را با هم ساقط کند. فرمانده وقت پلیس تهران بزرگ قربانی سیاسیونی بود که میخواستند تسویه حساب سیاسی خود را با بچههای دانشجو انجام دهند. در سال ۸۲ نیز دوباره سیاسیون برای اهداف خود به صحنه آمدند، اما من تدبیر کردم، چرا که وابستگی به جریانی نداشتم و میخواستم سیاست نظام را اعمال کنم؛ سیاست نظام این بود که خون از دماغ کسی نیاید و حادثه ۱۸ تیر تکرار نشود و به دانشجو تعرض نشود. اینها خواست نظام بود، لذا در برابر زیادهخواهی افرادی که به هزار و یک بهانه و دلیل، بر خود لازم میدانستند تا مداخله کنند، ایستاده بودم.امروز خوشحالم از اینکه آن روز ایستادم و به وظیفهام عمل کردم.
نباید خطکش برداریم و مردم را دستهبندی کردیم
چرا خطکش برداشتیم و مردم را دستهبندی کردیم و هر کسی را با یک نسبتی از گردونه نقشآفرینی در اداره بهتر کشور حذف کردیم؟ کدام یک از ما کشور و دینمان را دوست نداریم؟! همه ما کشور و دینمان را میخواهیم و اختلافات سیاسی صرفا مسائل حاشیهای است که ما را با آن سرگرم کردند.
در حقیقت بر این باورم، افراد نباید وقتی در مسئولیتی قرار گرفتند، سیاست را با مسایل درگیر کنند. در دوره شورای چهارم دو جریان حضور داشتند و من در ستاد شورایاریها بودم از یکی از دوستان در شورایاریها بپرسید که آیا آقای طلایی در جایی سیاسی برخورد کرده است؟ جریانها حضور دارند و باید کار خود را بکنند، چرا خطکش برداشتیم و مردم را دستهبندی کردیم و هر کسی را با یک نسبتی از گردونه نقشآفرینی در اداره بهتر کشور حذف کردیم؟ کدام یک از ما کشور و دینمان را دوست نداریم؟! همه ما کشور و دینمان را میخواهیم و اختلافات سیاسی صرفا مسائل حاشیهای است که ما را با آن سرگرم کردند.
به حضور خود در ستاد شورایاریها در دوره چهارم شورا اشاره کردید، درباره چرایی برگشت ۸ میلیارد تومان از حساب این ستاد به شهرداری توضیحی ارائه دهید.
در حقیقت هشت و نیم میلیارد پول از محل اعتبارات ستاد در دوره مسئولیتم در ستاد صرفهجویی شده است. میخواستم یک ساختمان تحت عنوان مرکز آموزش شورایان بخرم، وقتی انتخابات پنجمین دوره شورای شهر برگزار شد، دبیران مناطق را که ارکان اداره تشکیلات بودند، صدا کردم و گفتم، این منابع را برای این کار اختصاص داده بودیم و الان که بازنده شدیم، چه باید کنیم، آیا باید ساختمان را بخریم؟ پیشنهاد دوستان این بود که اجازه دهیم در دوره بعد این کار انجام شود و حساب را مسدود کردیم و بعد از اینکه شورای شهر پنجم مستقر شد، طی مکاتبهای با آقای هاشمی رییس شورای شهر کسب تکلیف کردم که این پول در اختیار ستاد است با آن چه کار کنیم و ایشان گفت، پول را به خزانه واریز کنید و این کار را انجام دادیم.
برنامه شما برای رسیدن شهرداری به درآمد پایدار چیست، آن هم در شرایطی که شهرفروشی متوقف شده است؟
بر حسب قانون ۳۰ درصد از درآمدهای شهرداری باید خرج هزینههای جاری شود و ۷۰ درصد در حوزه عمرانی خرج شود، اما اکنون معادله برعکس است و بیش از ۶۰ درصد در شهرداری صرف هزینههای جاری میشود.
در آخرین سال شورای چهارم به ۳۵ درصد درآمد پایدار دست پیدا کرده بودیم که از محل مالیات بر ارزش افزوده و مواردی از این دست که حقوق قانونی شهر بود به آن رسیده بودیم. الان نمیدانم درآمد به چه اندازه است، اما ظاهرا به همان میزان، درآمد پایدار حاصل میشود. معتقدم از محل خصوصیسازی شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداری تهران میتوان مسیر افزایش درآمد پایدار را دنبال کرد. همچنین از طریق پیگیری مطالبات مربوط به مالیات بر ارزش افزوده که برابر با قانون قرار بود، سالانه افزایش یابد و البته از سوی دولت انجام نشده، میتوان در یک برنامه ۱۰ ساله شهرداری تهران را به درآمد ثابت رساند.
دنبال یک دولت اسلامی و انقلابی هستیم
در انتخابات ریاست جمهوری از کدام کاندیدا حمایت میکنید و رویکرد شما چیست؟
ما به دنبال یک دولت اسلامی و انقلابی هستیم، هر کسی در مسیر دسترسی به این دولت قدم بردارد و برنامهاش این چنین باشد، از او حمایت میکنیم.
بانوان صددرصد باید در عرصههای مدیریتی حضور داشته باشند
جریان اصلاحطلب همواره سهمی را برای حضور زنان در پستهای مختلف قایل بوده است. برای مثال در مورد شوراها، سهمی ۳۰ درصدی را به زنان اختصاص داده است، آیا در جریان اصولگرایی نیز چنین سهمی در نظر گرفته شده است؟
اصولگراها به مراتب بیشتر پایبند به حضور بانوان در عرصههای اجتماعی و اداری مرتبط با شرایط جنسیتی خودشان هستند، به طوری که در انتخابات شورایاریهای دوره چهارم گفتم، ۵۰ درصد حضور بانوان و ۵۰ درصد حضور آقایان در شورایاریها هدفگذاری شود. نباید با نگاه جنسیتی به مسایل اداری و مدیریتی کشور نگاه کرد و البته نسبت به حضور زنان در جامعه باید مراعات شرایط جسمی و روحی را نیز کرد. بانوان در جامعه صد در صد باید حضور داشته باشند. البته همانطور که اشاره کردم با یک پیوست و لحاظ شرایط روحی و جسمی آنها. حتما جدیتر از بانوان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، عملی، آموزشی و تربیتی استفاده میکنیم.بنده جزو کسانی هستم که در پلیس مشاور زن داشتم و پلیس زن را من ایجاد کردم که یکی از افتخارات بنده است.
گفتوگو: منصوره محمدی میاب