/یادداشت/
تاملی بر یک حادثه؛ تکیه بر صندلی قانونگذاری و تخطی از قانون!
فردی که از هفت خوان رستم برای رسیدن به نمایندگی مجلس عبور کرده، هنوز توانایی لازم برای عبور از نفس خود پیدا نکرده و تلختر این که همین شخص است که بر صندلی قانون تکیه کرده است.
بنابر اعلام رسمی تغییر محل خدمت سرباز سیلی خورده به خشکشویی پادگان تنها یک شایعه بود و کمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور ناجا نیز اعلام کرد که از نماینده خاطی به دادسرا شکایت کرده است.از سوی دیگر علی اصغر عنابستانی نماینده مردم سبزوار در مجلس نیز از این سرباز شکایت کرده است و هر دو شکایت مسیر قانونی را طی میکند، اما سوال این است، اگر چنین حمایتی از سرباز راهور صورت نمیگرفت، او چه سرنوشتی پیدا میکرد. سربازی که نه فردی قدرتمند است و نه منتسب به لابیهای قدرت. سربازی ساده که اگر پشتیبان پیدا نمیکرد، معلوم نبود روند پیش آمده در زندگی و آینده او چه نقشی ایفا میکرد؟
اما نکته قابل تامل هر دو سوی ماجراست. چگونه یک اتفاق میتواند تبدیل به بستری ملتهب برای رویارویی شود و ماهها ادامه یابد؟ این چه معنایی دارد؟ پیش زمینه پذیرا شدن چنین التهاباتی که از جرقهای خرد آغاز و چنین مشتعل میشود، آیا نیازمند تعقل و بررسی نیست؟ چرا این اندازه مهیای گداختن هستیم؟ همه اینها نشانهای است از آسیب عمیقی که تمام جامعه ما را در برگرفته است. فیلمهای منتشر شده از این رویارویی را مرور کنید. مردم تجمع کرده در آن نقطه هریک واکنشی در مخالفت با عبور خلاف نماینده مجلس از خط ویژه نشان میدهد. ناسزا میگویند. تندی میکنند. به ماشین لگد میزنند. معنای این رفتارها اگر چون کبک سر به زیر برف نکنیم، کاملا واضح و روشن است.به مدد رسانههای اجتماعی که دیگر هیچ چیز از دید آن پنهان نیست، موضوع جهانی میشود. یعنی در رسانههای خارج از ایران نیز بازتاب مییابد و آن وقت روسا پیش میآیند. و شخص نماینده بعد از چند روز انکار و یا دگرگون جلوه دادن ماجرا، حاضر به عذرخواهی میشود. اما بعدتر از سرباز شکایت میکند.
تمام این رفتار متناقض نیازمند بررسیهای جدی است؟ آیا نماینده منتخب یک دروغگو است؟ آیا تحت فشار حاضر به عذرخواهی شده است؟ آیا اصل ماجرا چیز دیگری بوده است؟ آیا اصل ماجرا همین بوده، اما شخص نماینده سعه صدر نداشته و به دلیل جریحه دار شدن آبرویش حاضر به پذیرش اشتباه خود نیست و کوتاه نمیآید؟ ما را چه میشود؟ آیا پاسخ انجام وظیفه که در تمام دنیا، حداقل در کشورهای توسعه یافته یا رو به توسعه امری بدیهی و البته الزامی است؛ در ایران میتواند چنین تبعاتی داشته باشد؟ آیا مشکلات ایجاد شده، موجب دلسردی دیگر اقشار علاقهمند به اجرای قوانین نیست؟ آیا احساس نمیشود انجام یک عمل ساده که نشان از قانونمندی و حقوقی شهروندی است؛ جز ایجاد مشکلات عدیده، هیچ سود و فایده دیگری ندارد؟ سرنوشت این سرباز چه میشود؟ چه رمق و انگیزهای برای دیگر سربازان باقی میماند؟ آیا نگرانی والدین برای فرزندان سرباز خود دوچندان نمیشود؟ و عجیبتر رفتار شخص نماینده مجلس است که به هر حال در جایگاهی برتر تعریف میشود. نمایندهای که در جایگاه قانونگذار برای آحاد ملت و یک کشور قرار گرفته، آیا آنقدر بزرگی طبع ندارد که بعد از پذیرفتن اشتباه خود و عذرخواهی این ماجرا را ادامه ندهد؟ فردی که از هفت خوان رستم برای رسیدن به نمایندگی مجلس عبور کرده، هنوز توانایی لازم برای عبور از نفس خود پیدا نکرده و تلختر این که همین شخص است که بر صندلی قانون تکیه کرده است.
زهرا مشتاق (روزنامه نگار)