روایت معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی از قانون حمایت از کودکان بد یا بیسرپرست:
ازدواج با فرزندخوانده آنقدرها هم نادر نبوده است
فعالان حقوق کودکان و مدیران سازمان بهزیستی درباره قانون فرزندخواندگی اختلاف نظر دارند. بهزیستی معتقد است: ازدواج سرپرست با فرزند خوانده اثرات بدی دارد. آنها؛ تبصره ماده ۲۷ قانون حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست را محدود کننده این ازدواجها و کافی برای دفاع از این کودکان میدانند.
ایلنا: با وجود اینکه در روزهای گذشته بسیاری از گروههای اجتماعی و فعالان حقوق کودکان نسبت به تبصره ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق کودکان بدسرپرست و بیسرپرست اعتراض کردند و آن را قانونی شدن نوعی ازدواج سرپرست با فرزندخوانده عنوان کردند اما محمد نفریه(معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی) از این ماده و تبصره آن دفاع میکند و میگوید: برخلاف آنچه در این روزها مطرح شده؛ این قانون باعثممنوعیت ازدواج سرپرست با فرزند خوانده شده درحالیکه پیش از این قانون هیچ گونه ممنوعیتی برای ازدواج سرپرست با فرزندانخوانده وجود نداشته است و این خود گامی به جلوست.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با خبرنگار ایلنا، میگوید؛ کسانی که با تبصره ماده ۲۷ قانون حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست مخالفت میکنند یا مغرضاند یا از روی جهلشان اعتراض میکنند چون برخلاف نظر آنها این تبصره باعثقانونی شدن ازدواج سرپرست با فرزندان خوانده نیست بکله دقیقاً برخلاف گفته آنها این تبصره این گونه ازدواجها را ممنوع اعلام کرده است و فقط در صورتی که دادگاه صالحه اجازه دهد، امکان چنین ازدواجی فراهم میشود درحالیکه در گذشته هیچ نوع ممنوعیتی در این زمینه وجود نداشته است.
او ادامه میدهد: همه میدانند از نظر شرعی ازدواج با فرزندخوانده منعی ندارد و در قرآن هم آمده است که پسر خوانده پسر نیست و دقیقاً براساس همین آیات قرآن است که به فرزندان خوانده ارثتعلق نمیگیرد و ممنوعیتی هم برای ازدواج با فرزندان خوانده وجود ندارد. اما با وجود این در لایحه حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست؛ این نوع ازدواج ممنوع اعلام شده است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی تعجب میکند از اینکه چرا فعالان اجتماعی و فعالان حوزه کودکان نسبت به این قانون اعتراض دارند درحالیکه با وجود این قانون ازدواج سرپرست با فرزند خوانده سختتر شده است.
نفریه، این استدلال را که تعداد چنین ازدواجهایی آنقدر اندک و نادر بوده که عنوان کردن چنین مسئلهای در قانون اصلاً ضرورت نداشته است، نمیپذیرد و میگوید من به عنوان معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی میگویم چنین ازدواجهایی آنقدرها هم نادر نبوده و ما موارد این چنینی را داشتهایم و با توجه به اطلاعاتی که دارم، بر این اعتقاد هستم که این قانون گامی رو به جلوست و میتواند تعداد چنین ازدواجهایی را در کشور کاهش دهد.
او در پاسخ به این سؤال که آمار چنین ازدواجهایی در کشور چه میزان است، میگوید: من نمیتوانم در این زمینه آماری بدهم اما آمار این موارد را داریم و چنین ازدواجهایی در کشور اتفاق افتاده است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی میگوید: راههای مختلفی برای محرم کردن کودک به پدر و مادر وجود دارد که یکی از آنها صیغه فرزند خوانده با پدر بوده که سازمان بهزیستی اصلاً آن را تأیید نمیکرده و همواره به دنبال آن بوده که چنین شیوهای برای محرمیت استفاده نشود چونه مفسده به دنبال داشته است. این قانون خوشبختانه باعثشده است که دیگر چنین اقدامی به بهانه محرمیت اتفاق نیفتد. بنابراین کسانی که به این تبصره اعتراض میکنند از دور دستی بر آتش دارند و از خیلی واقعیتها بیاطلاع هستند درحالیکه درحال حاضر در بهزیستی حدود ۶۰ هزار پرونده فرزند خواندگی وجود دارد و سالانه حدود هزار مورد فرزند خواندگی اتفاق میافتد.
او همچنین اعتراض فعالان حقوق کودک که مطرح شدن ازدواج سرپرست با فرزند خوانده در قانون حتی با شرط اجازه دادگاه صالحه موجب افزایش تمایل به ازدواج به این کودکان میشود را غیرمنطقی دانسته و اعتقاد دارد: اینکه این قانون موجب میشود کسانی که تصور نمیکردند بتوان با فرزند خوانده ازدواج کرد، به کمک قانون اخیر به عنوان یک گزینه برای ازدواج به کودکان نگاه میکنند، بسیار ساده اندیشی است. و اینکه تصور کنیم مردم از مسائل شرعی خبر ندارند و نمیدانند که ازدواج با فرزند خوانده از نظر شرعی مانعی ندارد، نوعی سادهانگاری است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی میگوید: مطرح شدن چنین چیزی در قانون باعثکامل شدن قانون میشود و این نه تنها عیب نیست بلکه حسن بزرگی است.
او با انتقاد از رسانههای داخلی کشور میگوید: اعتراض به این ماده قانونی از آن طرف آبها شروع شد که متأسفانه رسانههای داخلی هم بدون اینکه قانون را به درستی مطالعه کنند، فقط صحبتهای آن طرفیها را قرقره میکنند.
نفریه میگوید: من تعجب میکنم که چرا برخی از حقوقدانان بزرگ نیز نسبت به این قضیه اعتراض کردند و نسبت به این ماده قانونی و تبصره آن واکنش نشان دادهاند یعنی آنها هم قانون را نخواندهاند؟!
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در پاسخ به این سؤال که آیا نبود ضمانت اجرایی برای متخلفان این تبصره در قانون را نقص نمیدانید، میگوید: نبود مجازات برای متخلفان در این قانون نقص نیست چون در بسیاری از موارد قوانینی وجود دارد که برای ناقضان آن در قانون مجازاتی پیشبینی نشده است. اما با وجود این؛ قضات یا با توجه به قوانین جزایی یا آییننامهها مجازات لازم را برای متخلفان تعیین میکنند.
او، ماده ۲۲ قانون حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست را هم لازم میداند و میگوید: فرزند خواندگی خلاف شرع و گناه نیست که کسی بخواهد آن را مخفی کند. فرزند خواندگی امری خدایی است و خوب است وقتی خانوادهای کودکی را به فرزند خواندگی میپذیرد آن را به همه اعلام کند.
نفریه ادامه میدهد: یکی از کارهایی که ما در بهزیستی انجام میدهیم این است که به خانوادههایی که میخواهند کودکی را به فرزندی بپذیرند آموزش میدهیم چگونه به فرزند خود بگویند فرزند خوانده است. ما بر این اعتقادیم که پنهان کردن فرزند خواندگی کار خوبی نیست چون در این صورت خانواده مدام این استرس را دارد که اگر روزی کودک متوجه شود فرزند واقعی خانواده نبوده چه اتفاقی خواهد افتاد. همچنین همیشه این احتمال وجود دارد که این کودک به طور نامناسبی از این مسئله آگاه شود. مثلاً کسی به او بچه سر راهی بگوید و کودک به طور ناگهانی از این مسئله آگاه شود که این نیز خود میتواند باعثفرار کودک از خانه، خودزنی و موارد دیگر شود. بنابراین خیلی بهتر است که کودک از همان ابتدا از وضعیت خود آگاه باشند و با روشهای درست که روانشناسان توصیه میکنند از فرزندان خواندگی خود مطلع شوند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی توضیح میدهد: تا پیش از این هم در شناسنامهها کدهایی وجود داشته که فرزند خوانده بودن کودکان برای اهل فن مشخص بوده است و فقط افراد عادی نمیتوانستند این مسئله را تشخیص دهند.
او میگوید: هنوز در رابطه با اینکه این مسئله چگونه در شناسنامه مطرح شود تصمیمگیری نشده و قرار است براساس آییننامههایی که نوشته خواهند شد، در رابطه با این قضیه تصمیمگیری شود.
نفریه اضافه میکند: در این قانون امین موقت هم مشخص شده است تا فرزندانی که پدر و مادر بدسرپرست دارند، حضانت آنها به طور موقت به اشخاصی واگذار شود که امین موقت نام دارند. البته نام و نام خانوادگی پدر و مادر واقعی آنها نیز در شناسنامه ذکر میشود.
نفریه هم بر این اعتقاد است که ازدواج سرپرست با فرزند خوانده اثرات بدی از نظر روحی و روانی برای فرزند خواندهها ایجاد میکند. او هم میگوید که با این گونه ازدواجها مخالفم. تنها تفاوتی که بین گفته او و فعالان حقوق کودکان وجود دارد این است که او این قانون را محدودکننده بیشتر این ازدواجها میداند و فعالان حقوق کودک این قانون را تشدیدکننده ازدواج سرپرست خانوار با فرزند خواندهها میدانند. یعنی آنها یک قانون را به دو شکل مختلف قرائت میکنند.