ایلنا بررسی کرد؛
ارزیابی کارنامه مدیریت بحران پس از حادثه انفجار بندر شهید رجایی/ از بیاطلاع گذاشتن مردم و عدم تخلیه تا ازدحام انبوه شبهمسئولانِ متفرقه!

در بحرانها بطور عمده آنچه در مرحله ابتدایی اهمیت دارد، جمع کردن وضعیت در شرایطی است که بحران واقع شده و احتمال دارد ابعاد رو به گسترش آن دامن بخش بیشتری از جامعه و اقتصاد کشور و منابع و ماشین آلات و سرمایهها را بگیرد. لذا تکنیکها و فن واکنش سریع به بحران و مدیریت بحران، بخشی از فنون حوزه ایمنی کار نیز محسوب میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، وقوع حادثه تلخ بندر رجایی بندرعباس، مانند هر حادثه بزرگ و فاجعهآمیز در کشور (پلاسکو، معدن معدنجو و…) ابتدا جان کارگران را گرفت. پس از وقوع حادثه گمانهزنیهای انبوهی از علت حادثه شکل گسترش آن مطرح شد. انواع و اقسام سناریوهای احتمالی و گمانهزنی در این مدت مطرح شد که همه عمدی بودن یا سهوی بودن و نوع محموله منفجر شده را بررسی میکرد. اما آنچه بیش از همه دیده نشد، بررسی شرایط و وضعیت مدیریت بحران و تاکتیکهای واکنش سریع به حادثه و جمع کردن عوارض آن برای جلوگیری از گسترش ابعاد آن بود.
در بحرانها بطور عمده آنچه در مرحله ابتدایی اهمیت دارد، جمع کردن وضعیت در شرایطی است که بحران واقع شده و احتمال دارد ابعاد رو به گسترش آن دامن بخش بیشتری از جامعه و اقتصاد کشور و منابع و ماشین آلات و سرمایهها را بگیرد. لذا تکنیکها و فن واکنش سریع به بحران و مدیریت بحران، بخشی از فنون و هنرهای حوزه ایمنی و بهداشت حرفهای کار نیز محسوب میشود.
در بسیاری از حوادث مشاهده شده که اصل بحران رخ داده چند برابر کمتر از لحظات و دقایق بعد از بحران که میتوانستیم از تسری آن جلوگیری کنیم، تلفات جانی گزارش شده است. بطور مثال در معدن معدنجو ابتدا کشتهشدگان کمتر از ۲۰ نفر و بعدا بیش از ۳۰ نفر در نتیجهی تخلیهی دیرهنگام محیط پس از وقوع حادثه جان خود را از دست دادند. در پرونده فروریختن پلاسکو یا متروپل آبادان، عمدتا تعداد تلفات انسانی کارگران و مردم عادی پس از بروز حادثه بوده است؛ از پرسنل آتش نشانی تا کسانی که دیر محل را تخلیه کرده و دچار حریق یا خفگی شدند، همه و همه از جمله عوارض پس از حادثه در این فجایع محسوب میشوند.
حادثه بندر شهید رجایی نیز از همین قبیل حوادث به نظر میرسد که میتوان از منظر مدیریت بحران پس از حادثه و واکنش سریع به آن، مواجهه با وقوعش را ارزیابی و نقد کرد. هرچند امروز تمام توجهات روی تعیین مواد شیمیایی منفجره، جنس محموله و سفارش دهنده و عامل انفجار آن است، اما معمولاً به این حوزه بیش از سایر حوزهها کم لطفی میشود.
هرچند درباره علت بروز حادثه و تشدید آن میتوان به تفصیل نوشت. از اظهارنظرها درباره نحوه نگهداری مواد تا اظهارنظر روز دوشنبه رفیعی (نماینده مجلس) در همایش ملی ایمنی که فاصله غیراستاندارد و اندک مخزن منفجر شده و کانتینرها را اشتباهی نابخشودنی خواند، همگی جلوههای انبوه نقدها در حین و همزمان با حادثه هستند.
هدایت شریعتیمهر (کارشناس ایمنی مدیریت ریسک و بحران) در این زمینه اظهار میکند: درباره خود علل بروز حادثه صحبتهای متنوعی مطرح شده است اما بطورکلی نوع و رنگ انفجار حاکی از آن است که با توجه به شکل انفجار و رنگ دود، مواد پایه منفجر شده در بندر شهید رجایی، احتمالا شامل موادی چون نیترات، کرومات، پروکلراید سدیم بوده است.
وی افزود: همه عوامل و سناریوها از حمل و نقل بد یا آغشته شدن مواد با آب یا هر نوع سهل انگاری دیگر ممکن است، اما باید بیشتر به ابعاد پس از حادثه پرداخت. اصل موضوع این است که بندر خود به مواد منفجر تبدیل شده و سپس دمینوی حادثه رخ داده است. و انفجار و موج حاصل از آن باعث پرتاب افراد و تجهیزات شده که بسیاری در اثر این موضوع آسیب دیدند. منطقه فوراً تخلیه نشده و به مردم درباره نکات حفاظتی مثل عدم خروج از منزل و ماسک چیز خاصی گفته نشده است.
این کارشناس ایمنی ادامه داد: افراد متفرقه در نزدیک منطقه بسیار زیاد هستند و ایجاد فشار زیاد ناشی از موج انفجار بیشتر از فشار اتمسفر باعث تخریب خودروها و شیشههای اطراف شده است. تصاویر اولیه دوربینهای مدار بسته مستندات نیز تکمیل کنندهی اطلاعات ما هستند.
یک افسر HSE و ایمنی حوزه گاز در استان تهران در تحلیل این واقعه، به بحث فواصل اشاره کرد و گفت: اولین اقدام ضروری در هنگام بروز حادثه، آوردن افراد آسیبپذیر به یک فاصله زیاد استاندارد است. تخلیه سریع سالمندان، کودکان، بیماران قلبی-ریوی و زنان باردار به مناطق امن، از ضروریات مدیریت بحران در چنین حوادث مهمی است. ترجیحاً انتقال این افراد آسیب پذیرتر به پناهگاههای دارای فیلتر هوای ایمن مهم است.
وی افزود: با توجه به جهت باد غالب در منطقه حادثه دیده، (جنوب به شمال) و نوع مواد شیمیایی درگیر در حادثه، مدل سهبعدی انتشار دود و آلودگی بهصورت زیر قابل ترسیم است:
۱) منطقه قرمز (خطر بسیار بالا): در فاصله ۰ تا ۵۰۰ متر از مرکز حریق، با بالاترین غلظت گازهای سمی و دود غلیظ. ۲) منطقه نارنجی (خطر بالا): در فاصله ۵۰۰ متر تا ۲ کیلومتر، با آلودگی شدید اما قابل کنترل با تجهیزات حفاظتی. ۳) منطقه زرد (خطر متوسط): در فاصله ۲ تا ۵ کیلومتر، با دود پراکنده و ذرات معلق کمتر. ۴) منطقه سبز (کمخطر): بیش از ۵ کیلومتر، با سطح آلایندگی کمتر از حدود مجاز. این مناطق بهصورت بیضوی در جهت باد (جنوب به شمال) گسترش یافته و منتشر میشوند. محوطه کانتینری و اسکلههای نزدیک حریق در بندر شهید رجایی (زون قرمز) بیشترین آسیب را میبینند. همچنین مناطق صنعتی اطراف بندر و مسیرهای تردد کامیونها و ترمینالهای حمل و نقل، چون در زون نارنجی هستند، خطر قابل توجهی دارند.
او در پایان تاکید کرد: با تداوم آتش و افزایش جهت باد به سمت شمال شرق، احتمالا دود آلاینده به برخی مناطق شهری بندرعباس هم رسیده اما ولی به شدت رقیقتر شده و آسیب کمتری وارد ساخته است.
این کارشناس ایمنی و افسر HSE تصریح کرد: در چنین حوادثی و حوادث مشابه، نکاتی چون «دوری فوری از منطقه آلوده»، در فاصله حداقل ۵۰۰ متر از منبع دود باید رعایت شود. همچنین «حرکت افراد به سمت خلاف جهت باد انجام شود». از طرف دیگر، «از حضور در مناطق با تهویه ضعیف خودداری شود». ضمن اینکه «استفاده از تجهیزات حفاظت فردی (PPE)» ضروری است. علاوه بر اینها استفاده از ماسک مناسب فیلتردار، استفاده از عینک محافظ چشم، پوشش کامل پوست با لباس آستین بلند و شلوار بلند، پارچه خیس در زمان از بین رفتن ماسک، انتقال فوری به فضای باز با هوای تازه، تعویض سریع لباسهای آلوده، شستشوی پوست با آب فراوان و صابون حداقل به مدت ۱۵ دقیقه و مراجعه به مرکز درمانی در صورت بروز علائم تنفسی یا مسمومیت از اقدامات ضروری محسوب میشود.
او در پایان تاکید کرد: در منزل یا محیطهای بسته نیز باید در چنین شرایطی اقداماتی کرد. بستن دربها و پنجرهها برای جلوگیری از ورود دود، خاموش کردن سیستمهای تهویه (کولرها و فنها) و مراجعه به پزشک در صورت مشاهده سرگیجه یا سردرد شدید، تنگی نفس یا درد قفسه سینه، سرفههای مداوم یا خونی و سوزش شدید چشم یا گلو، بسیار برای شهروندان حاضر در مناطق و محیطهای بسته و مسکونی ضروری است. شهروندان باید بدانند که بدون تجهیزات حفاظتی مجاز، هرگز وارد منطقه دودآلود نشوند، حتی اگر دود ظاهراً پراکنده شده باشد، گازهای نامرئی خطرناک همچنان میتواند در هوا باقی بماند.
امید کلاتپور (کارشناس ایمنی حوزه مواد اشتعالزا) در زمینه مدیریت بحران پس از این حادثه اظهار کرد: در حادثه بندر شهید رجایی، حین و پس از حادثه برخی اقدامات باید صورت میگرفت که به درستی انجام نشد. یکی از این موارد، ایجاد سامانه فرماندهی مدیریت حادثه است. باید در لحظه مشخص میشد چه کسی مدیر ارشد تمامی نیروها در برخورد با حادثه است. در مدیریت بحران فرماندهی واحد حرف اول را میزند.
وی افزود: یک واحد مدیریت بحران و واکنش سریع با فرماندهی واحد، قطعا در همان ابتدا باید با بخشهای مختلفی مثل واحد طرح ریزی، پشتیبانی، اداری، ایمنی صحنه، روابط عمومی و… با دیسیپلین مشخص تشکیل میشد. ما چنین مواردی را مانند سایر حوادث بزرگ کشور ندیدیم. مثل سایر حوادث یک آشفتگی عمومی در صحنه مدیریت حادثه وجود داشت و بسیاری از تقسیم وظایف مشخص نبود. لذا همان عوارض و پیامدهای حادثه که در حوادث بزرگ قبلی وجود داشت، در این حادثه نیز تکرار شد.
کلاتپور اظهار کرد: در وضعیتی که ماهیت مواد مشتعل در کانتینرها دقیق مشخص نشده و هنوز اطلاعات ابعاد حادثه در نیامده، معمولاً پاشیدن آب بیفایده خواهد بود. آب به درون کانتینرهای درحال سوختن ورود نمیکرد و در چنین شرایطی نیروی زیادی از پرسنل اطفای حریق زمینی و هوایی گرفته شد. در یک شرایط خاص برخی مواد اشتعالزا وجود دارند که با آب واکنش داده و به تشدید اشتعال کمک میکنند.
این کارشناس حوزه ایمنی تصریح کرد: اقداماتی که باید در این حوزه انجام میشد شامل مواردی چون نجات دادن کانتینرهایی بود که هنوز درگیر آتش نشدند و قابل نجات دادن بودند. این اقدامات در چهارچوب تاکتیکهای تدافعی واکنش به بحرانهای ضد ایمنی قابل قالببندی است. مدیر ایمنی یا مدیر بحران در اولین اقدام باید مانع از گسترش یافتن حادثه شود. اقداماتی چون تخلیه فوری منطقه از نیروی کار و شرکتها و حتی ساکنین مجاور، باید جز اولین دستورات میبود. اطلاعرسانی شفاف به مردم منطقه، گازسنجی دقیق از حاشیههای شعله و سایر موارد مشابه، از جمله اقداماتی بودند که یا به صورت خیلی ضعیف صورت گرفتند و یا اینکه اصلا انجام نشدند.
این مدرس ایمنی تصریح کرد: تجمع افراد متفرقه به اسم مسئول مرتبط که گاه وظیفه خاصی ندارند، در محل باعث تاخیر در اقدامات اصلی و مهم میشود که در صحنه حادثه بندر شهید رجایی نیز شاهد آن بودیم. البته نقطه مثبت مواجهه با این حادثه، عملیات قوی امداد و نجات بود که به ویژه از سوی هلال احمر به خوبی انجام شد. اما در عین حال خارج کردن ادوات مهم از منطقه تا حدی انجام شد، اما وضعیت اطلاعرسانی و انتقال اطلاعات به مردم منطقه و رسانهها نیز بسیار ضعیف بود که این میتواند خود به تشدید ابعاد روانی بحران بیانجامد. اقداماتی که مردم باید انجام دهند، اساساً توسط روابط عمومیهای نهادهای مدیر بحران انجام نشد و دستگاهها بجای دادن اطلاعات تنها تکذیب میکردند که این موضوع برای بحث روابط عمومی در بحران یک فاجعه فنی محسوب میشود! ما امیدواریم در آینده چنین حوادثی به این شیوه مدیریت نشوند.