/ به یاد تشنگان – ۲ /
معماری سقاخانههای ایران
بزرگی، میزان تزیینات و اهمیت سقاخانهها رابطه مستقیمی با محلهای دارد که در آن قرار گرفتهاند.
ایلنا: در تهران حوالی میادین توپخانه، بهارستان، قیام، مولوی و بازار، سقاخانههای بیشتری به چشم میخورند. در این محلها خردهفروشها، باربران، کارگران تشنه و عابران خسته از پرسهای بیپایان، برای نوشیدن آب به سوی سقاخانه روانه میشوند و در اوج خستگی و تشنگی، پیاله مسی را از آب پر میکنند، تا قد برمیافرازند که ظرف آب را بر لب نهاده و خود را سیراب کنند، بالای سر میخوانند: " بنوش به یاد تشنگان کربلا ". و افراد بیسواد با دیدن تمثالی از حضرت ابوالفضل و مشک خالی او، تشنگی فرزندان پیامبر در سرزمین کربلا به ذهنشان تداعی میشود. فرط تشنگی، خستگی و یادآوری تشنگان بیگناه صحرای نینوا همزمان دلبستگی، شیفتگی و سوزدل او را برای اولیا، و نفرت او را نسبت به اشقیای همه زمانها دامن میزند.
رابطه نوع سقاخانهها با محله
بزرگی، میزان تزیینات و اهمیت سقاخانهها رابطه مستقیمی با محلهای دارد که در آن قرار گرفتهاند. سقاخانههایی که در اطراف میادین و محلههای پر رفت و آمد یا خیابانهای عریض و شلوغ هستند، بزرگتر و با تزیینات بیشتر هستند و هر چه به سمت کوچههای تنگ با دیوارهای قدیمی کاه گلی میرویم، سقاخانهها کوچکتر و مهجورتر میشوند.
در ابتدا که سقاخانه ها ساخته میشدند، مغازه یا حجره یا زیرپلهای، ساختمان آنها راتشکیل میداد. سقاخانههایی هم وجود داشتند که چهار طرف آنها باز بوده و دارای اسکلتی فلزی بودهاند.
سقاخانههای فلزی دارای گنبدی از فولاد بودهاند و چهار طرفشان با پنجرهای مشبک محصور شده بود. از این نوع سقاخانهها، امروز نمونهای به چشم نمیخورد و ما بیشتر سقاخانههایی را که در شکافی منزل یا مسجد بنا شده، میشناسیم.
سطح داخلی سقاخانهها با مواد و مصالح گوناگونی پوشیده میشود: کاشیکاری، آینهکاری، گچبری، خاتم و منبت و نقاشی، جلوههایی از انواع پوشش سطح داخلی سقاخانههاست. کاشیکاریها یا رنگین و منقوش هستند یا ساده کاربرد بیشتری در داخل سقاخانه دارد؛ زیرا دود حاصل از سوختن شمعها، کاشی را سیاه و فرسوده میکند.
کاشیهای منقوش که با گل و بوتههای تجریدی و اسلیمیهای رنگین، نقاشی شده، برای سطوح بیرونی استفاده میشود در بعضی از سقاخانهها که کاشیکاری نقاشی شده یا خطاطی شده در اطراف و یا بالای سر در دیده میشود.
آیینهکاری و گچبری، به دلیل ظرافت و شکنندگی، اغلب در داخل سقاخانه به کار گرفته میشود. آیینهکاریها به سبک آیینهکاری قبور متبرکه اسلامی انجام گرفته است. گچبریها به دو روش ایرانی - اسلامی، و غربی ساخته میشوند. در گچبریهای ایرانی، قوسها و شاخ و برگهای ساده شدهی گیاهان(اسلیمی) و گلها را میتوانیم ببینیم و در گچبری سبک غربی، خطوط صاف و کمانحنا، که گاهی معماری کلیساهای اروپا را تداعی میکنند. البته مورد اخیر در معدودی از سقاخانههای تجدید مرمت شده، به چشم میخورد.
سقاخانههایی در تهران وجود دارد که با سنگ ساخته و پرداخته شده، و در واقع نشانی از هنر حجاری است. از این نوع، یکی در خیابان ناصر خسرو و دیگری در ضلع شمالی مسجد شاه دیده میشود.
سقاخانه مسجدشاه که شاید قدیمترین سقاخانه تهران بوده و در دورهی فتحعلی شاه قاجار بنا شده، ویژگیهای سقاخانههای کوچه و بازار را ندارد. آیهای از قرآن کریم روی چهارچوب سنگی این سقاخانه به چشم میخورد و ماهیهایی روی حوضچه سقاخانه کندهکاری شدهاند که در هم پیچیده و تزیینی به نظر میرسند.
تغییرات از دیروز به امروز
معماری سقاخانهها از خیلی جهات به معماری مساجد و محرابها شبیه و نزدیک است. قوسهایی که در یک محراب مسجد دیده میشود، با اختلافی بسیار ناچیز در سقاخانهها نیز مشاهده میشود. البته در نظاره سقاخانههای امروز، با گونهای تغییر یافته و عوض شده سقاخانههای قدیم مواجه میشویم.
این تغییرات، به سبب گذشت زمان و تجدید اساسی بناهاست. بر اثر افراط در بازسازی و تجدیدبنا، با سقاخانههایی روبهرو میشویم که با نمای قبلی خود، اشتراک و تشابه کمتری دارد. ممکن است نوع معماری و وسعت سقاخانه تغییر پیدا کند ولی به طور یقین، مکان قبلی تغییر نمییابد، به همین دلیل است که اغلب سقاخانهها با معماری و مصالح امروزی بازسازی میشوند.
سقاخانههای تهران و شهرهای دیگر، در عمل از یک نوع معماری و اسلوب ساختاری ثابت و واحدی برخوردار نیستند. اعمال سلیقه در ساخت سقاخانهها، متنوع بودن معماری، کوچک و کماهمیت بودنشان در مقایسه با مساجد و مکانهای مذهبی، امکان وحدت فرم و شکل را از آنها میگیرد. البته وجود این تنوع شکل و ساختار، از نظر بصری و دیدگاه هنر آیینی - مذهبی، برتری و مزیتی برای این اماکن محسوب میشود.
بیشتر سقاخانههای امروز، به هر دلیلی یکی از ارکان اصلی خود را از دست دادهاند. سقاخانههایی به چشم میخورد که به دلیل اعتقادی بودن صرف، آب از اجزای اصلیشان حذف شده و جای دیگر در بعضی از آنها، دیگر شمع روشن نمیشود و جایی هم برای این کار وجود ندارد.
اندازه فرورفتگی داخل در اغلب سقاخانهها متفاوت است و معمولا بین ۲ متر و سیسانتیمتر متغیر میباشد. تقریبا همه سقاخانهها با ارتفاع تقریبی یک متر آبخوری و شمعدانی دارند. اما این اندازه حتمی نبوده و در جاهایی دیده میشود که شیر آب از زمین ۳۰ سانتیمتر فاصله دارد و نوشیدن آب را مشکل میکند. جای دیگر بلندی شیر آب به ۵/۱ متر میرسد که برای رفع مشکل، بلندی و سکوی پله مانندی جلو آن درست کردهاند.
سقاخانهها معمولا در مکانهایی بنا میشدند که مشغله مردم زیاد و دسترسی به آب غیرمقدور یا سخت بوده است. حفر چاه و استفاده از تلمبه در احداثسقاخانه، این امکان را فراهم میساخت تا مردم بازار از آن استفاده کنند و در صورت نبودن چاه، عدهای بر مبنای نذر و نیت قبلی، آب را از نقطهای دور دست آورده و مخزن سقاخانه را برای استفاده عموم پر میکردند.
در یک نگاه کلی محراب، فرورفتگی، آبخوری، پنجره مشبک و محل روشن کردن شمع از عناصر اصلی تشکیلدهنده یک سقاخانه هستند که هر یک قسمتی از مراسم و آیینهای مربوط به سقاخانه را به دوش کشیده و در آن آیین به کار برده میشوند.
آبخوری
اولین و مهمترین قسمت یک سقاخانه، امکان آبدهی آن است و سقاخانه اسم خود را از این امکان اخذ کرده است. در بیشتر سقاخانههای امروز، استفاده از شیر آب امری عادی و طبیعی شده است. در گذشته تشت یا ظرفی شبیه گلدان وجود داشته که در حکم منبع بوده است. این منبع، از آب چاه تغذیه و با یخ خنک و گوارا میشده است. منبعها به دلیل سختی حمل و نقل آب و یخ و همچنین با به روی کار آمدن آب لوله کشی، دیگر منسوخ شدهاند.
لولهکشی آب میتواند از یک خانه منشعب شده و یا مستقیما از خط لوله اصلی آب شهر گرفته شده باشد. بعضی از سقاخانهها به آب سردکن برقی مجهز هستند که مصنوعی و بیروح به نظر میرسد و اصالت سقاخانه واقعی در آنها کمتر به چشم میخورد.
پیاله، کاسه یا لیوان آبخوری
در دهههای قبل در بیشتر سقاخانهها منبعی از آب وجود داشته که شیر آبی مانند سماور داشته است و مردم از این منبع با پیالهای آب مینوشیدند. خوشبختانه پیالههای آبخوری تنها جزئی هستند که کمتر تغییر و تحول یافتهاند.
در نوشیدن آب با پیاله، چون دید انسان به آب بیشتر است، به نظر میرسد نوشیدن آب لذت بیشتری نسبت به نوشیدن آب با لیوان دارد. این کاسهها از کاسههای معمولی کوچکترند و با رشته زنجیری به جایی محکم شدهاند. منظور از بستن کاسه با زنجیر، مفقود نشدن کاسه، نیفتادن و به سرقت نرفتن آن و نیز اینکه باید همانجا نوشیده شود است. جنس این کاسهها بیشتر از مس، برنج یا فولاد است.
در بیشتر این کاسهها نقوش، اعم از دست و چشم انسان، تصویر حیوانی نمادین، مسجد، پرچم، ادعیه، آیات و اشعاری در مدح و ثنای ائمه دیده میشود. گاهی در یک کاسه سقاخانه، مجموعهای کامل از این اشکال و نوشتهها دیده میشود و گاهی تعدادی از آنها با هم یک مجموعه کوچکتر را تشکیل میدهند.
کاسههای اصل به روش قلمزنی منقوش میشدند ولی اکنون دستگاه پرس در زمان - و همچنین در زیبایی و اصالت - صرفهجویی میکند. نوشتهها و اشکال درون کاسهها قرار دارند و توجهی به بیرون آن نمیشوند، شاید به دلیل اینکه عابری که آب مینوشد، بیشتر به داخل کاسه مینگرد تا بیرون آن.
کاسههایی هم وجود دارد که تندیس فلزی دستی بر میانه آنها تعبیه شده است که معنایی مذهبی داشته و یادآور دست بریده علمدار کربلا، حضرت ابوالفضل(ع) است. در بعضی دیگر از کاسهها، تعدادی کلید با تکه نخ یا مفتولی به قسمتی از کاسه متصل شده است. این کاسهها به کاسههای " چهل کلید " معروف هستند. کلیدها که از لحاظ اندازه کوچک و نازک هستند. بسیار ساده و جنبه نمادین دارند.
کلیدها فقط دارای یک دندانهاند و معلوم است که هیچ قفلی را باز نمیکنند. وجود این کلیدها کاربردی ندارد و بیان یک باور ساده و عامیانه است. عقیده بر این است که هر انسان دل سوختهای که از کاسههای مزبور آب خورده و مبلغی هر چند ناچیز در آنها برای خرج در تکایا و مجالس امام حسین(ع) بیاندازد، به وسیله دست حضرت عباس(ع) و با یکی از این کلیدها، قفلی از قفل های مشکلات زندگیاش باز میشود.
پنجره مشبک
پنجره مشبک در حقیقت در سقاخانه است. این پنجره به شکلهای مختلف ساخته شده است. بنا به سفارشی که صورت گرفته یا سلیقه آهنگر، طرحهای این پنجرهها گوناگوناند. بعضی از این پنجرهها با دوایر و مارپیچهای اسلیمی ساخته شدهاند. این مارپیچهای فلزی در بناهای قدیمی تهران و شهرهای دیگر، کاربرد زیادی دارند. در نردههای حفاظ ایوان و پنجرههای زیرزمینها و حجرههای قدیمی که هنوز پابرجا هستند، این مارپیچهای فلزی دیده میشود. طرحهای اسلیمی که در پنجرهها، به خصوص پنجرههای بعضی از سقاخانهها به کار رفته، علاوه بر نوع نگاه مذهبی، چشم بیننده را نیز با دیدن انعطافها و منحنیها مینوازد. این خطوط سیال و فعال را در نقش و نگار مکانهای مذهبی، مانند مساجد میبینیم.
شکل دیگری از پنجرهها با طرحی هندسی ساخته شدهاند. طرحهای هندسی که ستارههای هشتپر و شش ضلعی و فواصل بین آنها، تشکیل یک طرح مذهبی و یک گره چینی را میدهد. بعضی دیگر هم بسیار ساده بوده و در بین آنها چند مربع، لوزی یا مستطیل قرار دارد، و از هر نوع تزیین و ریزهکاری بدورند.
پنجرههایی هم به تقلید از ضریح امامزادهها ساخته شدهاند. بعضی گلولههای این شبکهها، مدورند که با استوانهای باریک فلزی به هم مربوط شدهاند. نوع دیگر از گلولههای پیوست شبکهها، مکعبیاند که باز با میلهها و استوانههای فلزی به هم مربوط میشوند.
در بعضی از سقاخانهها پنجره به سان یک در عمل میکند و با باز شدن آن، امکان استفاده از آب، یا روشن کردن شمع مقدور میشود. این در میتواند یک لنگه، دو لنگه، و یا تاشو باشد. مسأله مهم، شکل نمادین نقوش و باز و بسته شدن آن است.
قفل
قفل اصلی سقاخانه، پنجره را میبندد. قفلهای امروزی شکل خاص و زیبایی قفلهای قدیمی را ندارند. قفلهایی هستند که در بازار به وفور به چشم خورده و با آنها در خانه و مغازهها را میبندند. قفلهای قدیمی برخلاف قفلهای جدید به جای حالت خشک و صیقلی، دارای شکل صمیمی و فرم هنری و تزیینات و ریزه کاریهای دستساز هستند.
قفلها را هنگام شستشو، نظافت یا برداشتن پولهای موجود(اگر صندوقی جداگانه نداشته باشد) باز میکنند. کلید قفل نزد متولی سقاخانه است که در تابستان هر روز و در فصلهای دیگر فقط شبهای جمعه قفل را باز میکند تا مردم از آن آب بردارند. شاید هم مانند بسیاری از سقاخانههای متروک و فراموش شده، قفل ماهها بسته مانده و بر پنجره سقاخانه زنگ بزند.
علاوه بر قفل درب سقاخانه، مردمانی که نذری دارند، هر یک قفل یا پارچهای را به یکی از نردهها و شبکههای سقاخانه میبندند که نشانه بستگی زائر و ارتباط او با سقاخانه و باور مذهبی اوست، مردم معتقدند هر یک از این قفلها و گرهها، نمادی از گرهها و بستهای زندگی آنهاست که در صورت پذیرفته شدن حاجتشان، به دست " باب الحوایج " و اولیای، گشوده میشود.
شمعدانی
یکی از دلایل عمده مراجعه مردم به سقاخانه، روشن کردن شمع است. روشن کردن شمع که امری اعتقادی بوده و قدمت فراوان در آیینهای مذهبی دارد، در سقاخانهها صورت میگیرد. این کار در ابتدا برای روشن نگاه داشتن محل آبخوری بوده و به خصوص در شبهای جمعه که از نظر مسلمانان به خصوص شیعیان خصلت آیینی بیشتری دارد، جنبه تقدس و استقبال از نیروهای اعتقادی و ارواح رفتگان، به خود گرفته بود.
انگیزه روشن کردن شمعها نزد مردمان معتقد و آیینپرداز میتوانست این باشد که تاریکی شب دشت کربلا به روشنی گرایید و یتیمان و اسیران اهل بیت، بدون روشنایی و در انزوای تاریکی شام غریبان نمانند.
سقاخانههایی وجود دارند که فقط محل روشن کردن شمع هستند. محل شمعدانی ممکن است با محل آبخوری، یکی باشد و یا اینکه به طور جداگانه قرار گرفته باشد. شمعدانی یکی از اجزای اصلی سقاخانه است. شمعدانی هم مانند آبخوری، ارتفاعی در حدود تا ۵/۱ متر از زمین دارد که کار روشن کردن شمع را آسانتر میکند.
تمثالها و نقاشیها
تقریبا در تمامی سقاخانهها میتوان تعداد کثیری تابلو و نقاشی از ائمه اطهار و به خصوص نقاشی حضرت ابوالفضل(ع) را دید. این تمثالها چشم بیننده را دقایقی خیره به خود نگاه میدارند. تمثالها با ابزار و مصالح گوناگونی به وجود میآیند. نقاشی روی کاشی، چوب، بوم، کاغذ و مقوا و حتی روی دیوار گچی انجام میپذیرد. حتی پوسترهای رنگی چاپی از این تصاویر، در بیشتر سقاخانهها دیده میشود که در پشت شیشه و در قابهای چوبی خودنمایی میکنند.
رنگهای موجود برای نقاشی، اکثرا رنگ لعاب روی کاشی، رنگ و روغن روی بوم، گواش و آبرنگ روی کاغذ و رنگهای پلاستیکی و روغنی برای دیوارهاست. تصاویر ائمه که جزو مهمترین نقاشیهای مذهبی درون سقاخانه و اماکن دینی هستند، از قدیم در این مکانها نگهداری میشوند.
محل جمع آوری نذورات نقدی
بیشتر سقاخانههای جدید و بازسازی شده، جایی مخصوص برای جمعآوری پولهای اهدایی مردم دارند. در سقاخانههای قدیمی، مردم سکه یا اسکناس را داخل تورفتگی میانداختند. پولها پس از بازشدن صندوق یا پنجره سقاخانه، به وسیله متولی یا صاحب سقاخانه، جمعآوری، و خرج همان مکان یا مساجد و تکایا میشد.
اگر مقدار پولها به میزانی بود که بتوان دست ناتوانی را گرفت یا خرج بیماری بیچیز را داد، متولیان از انجام این کار فروگذاری نمیکردند. غالب صندوقهای جمعآوری کمکهای مردمی، قلک یا ظرفی است فلزی متصل به دیوار که تنها راه ارتباطی با محیط بیرون یک شکاف کوچک به اندازه فرو شدن بزرگترین سکه است.
وسایل تزیینی
تعدادی وسایل اضافی و غیرضروری نیز در سقاخانهها دیده میشود که فقط جنبه تزیینی و یادآوری دارند مانند مشک آب که مشک سوراخ شده حضرت عباس را یادآوری میکند، پیکانهای تیراندازی با کمان، تبرزین، کشکول - کشکول نیز در قدیم مانند پیاله وسیله آبنوشی بوده است - چراغهای گردسوز، چراغ لالهای برقی، گلدان، پرچم و… که همه با توجه به سلیقه و انتخاب متولی یا اهالی برای تزیین سقاخانه گردآوری شدهاند.
این وسایل یادآوری و تزیینی، هر چه بیشتر باشد و با ترکیب زیباتری چیده شده باشند، بیشتر جلب نظر کرده و سقاخانه از حالت آبخوری صرف، بیرون آمده، از جنبه اعتقادی غنیتری برخوردار خواهد بود.
سقاخانهها انواع و اشکال متفاوتی دارند که از جهات مختلف میتوان آنها را تقسیم کرد. تعدادی از آنها فقط برای استفاده روزمره و شخصی، مانند آبخوری، شستشوی دست و صورت و وضو به کار میرود و رنگ و بوی اعتقادی کمی در آنها به چشم میخورد.
آبخوریهای کوچکی که در مساجد و محل عبور رهگذران وجود دارد، از این دستهاند. این آبخوریها یا سقاخانههای متحرک و قابل حمل از فلزی چون مس، فولاد یا فلزی که به راحتی زنگ نزند و نپوسد، ساخته میشوند. نمونههای قدیمی از این نوع وجود دارند که از مس ساخته شده و شبیه سماور میباشند، دارای دری از بالا برای ریختن آب و انداختن یخ و شیری برای انتقال آب به بیرون هستند.
این آبخوریها، دارای اندازههای متفاوت، کوچک و بزرگ هستند و بر روی آنها نقش و نگارها و ادعیه و شعارهایی کندهکاری شده است. از لحاظ اعتقادات دینی و مذهبی و نقشهایی که دارند، به سقاخانه شبیهاند ولی از لحاظ فیزیکی و ساختار، یک منبع محسوب میشوند.
بعضی از سقاخانهها دارای جنبه کاملا مذهبی و اعتقادی است. در کوچه پس کوچههای تنگ با دیوار کاهلگی در محلههای قدیمی و جنوب شهر، گاه در پستو یا تورفتگی کوچک سقاخانهای به چشم میخورد که با یک پنجره فلزی از دنیای بیرون جدا شده و در آن تعدادی تمثال ائمه و دنیایی از باورهای دینی و مذهبی، همراه با بوی گلاب و شمع دیده میشود و رنگ سبز آنها بر مذهبی بودنشان، مهر تأیید میزند.
در این سقاخانهها، منبع آب دیده نمیشود. شاید از ابتدا نبوده یا به مرور زمان از آن جدا شده است. زائران این سقاخانهها نذر خود را بیشتر با روشن کردن شمع، بستن پارچه و قفل و انداختن پول، ادا میکنند.
بعضی از سقاخانهها نیز جنبه روزمرگی دارند و هم اعتقادی؛ این نوع سقاخانهها کاملترین نوع سقاخانه هستند. رهگذر یا کسبهای که در آن حوالی هستند، بعد از نوشیدن آب بر حسین(ع) سلام و صلوات و بر یزید و سپاهیانش لعن میفرستند و شاید هم پولی برای کمک به همان سقاخانه یا استفاده عام المنفعه، به صندوق یا درون اشکاف میاندازند. از این نوع سقاخانهها در سطح شهر، بیشتر دیده میشود.
این نوع سقاخانهها، نسبت به انواع دیگر بزرگترند، و به دلیل اهمیتی که دارند، بیشتر به آنها رسیدگی میشود. پولهای جمع شده، صرف مرمت، تزیینات و کاملسازی این بناها میشود. دستههای عزاداری در روزهای تاسوعا و عاشورا، معمولا مسیر حرکت خود را از کنار این سقاخانهها انتخاب میکنند.
عزاداران تشنه، یکی یکی از دسته جدا شده و از آب آنها سیراب شده، دوباره به دسته عزاداری، برمیگردند. عدهای نیز، به خصوص بانوان ناظر عزاداری، سری به آن زده، شمعی از زیر آستین درآورده و بعد از روشن کردن، در آن میگذارند، دعا و ذکری میخوانند و قطره اشکی در خلوت گودی آن میافشانند و به آرامش قلبی میرسند.
گزارش: علی جزایری