خبرگزاری کار ایران

فرشاد گل‌سفیدی مطرح کرد؛

ایده بخش‌هایی در «هفت بهار نارنج» را از زندگی علی نصیریان گرفتم/ از هیچ فیلمی الگو نگرفتم

ایده بخش‌هایی در «هفت بهار نارنج» را از زندگی علی نصیریان گرفتم/ از هیچ فیلمی الگو نگرفتم
کد خبر : ۱۶۰۵۷۲۶

فرشاد گل‌سفیدی با اشاره به اینکه بخش‌هایی از فیلم «هفت بهار نارنج» به زندگی شخصی علی نصیریان نیز نزدیک است، گفت: ایده بخش‌هایی در این فیلم را از زندگی علی نصیریان گرفتم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم «هفت بهار نارنج» اولین اثر سینمایی فرشاد گل‌سفیدی در مقام کارگردان به تازگی در سینماهای هنر و تجربه اکران شده است. این فیلم برای اولین بار در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و علی نصیریان توانست برای بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد این جشنواره را از آن خود کند.

فیلمنامه این اثر سینمایی به قلم احمد رفیع‌زاده نوشته شده و علاوه بر علی نصیریان بازیگرانی چون لادن مستوفی، هومن حاجی‌عبدالهی، فرهاد آئیش و سارا رسول‌زاده در آن ایفای نقش کرده‌اند.

به بهانه اکران «هفت بهار نارنج» با فرشاد گل‌سفیدی گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

ایده و ساختار فیلم «هفت بهار نارنج» چگونه شکل گرفت؟

ایده کلی فیلم متعلق به تهیه‌کننده اثر است که آن را به نویسنده اثر رسانده و وقتی ایده را برای من تعریف کردند، من ایده را دوست داشتم و پذیرفتم که برای اولین کار ساخت این اثر را بر عهده بگیرم.

چه ویژگی‌هایی از فیلمنامه این اثر برای شما جذابیت داشت؟

عشقی اساطیری که بین شمس و طلعت وجود داشت برای من جذاب‌ترین نکته این فیلمنامه بود.

ساخت یک فیلم بر اساس یک درام درونی در سینمای ایران می‌تواند یک ریسک باشد. این ویژگی در فیلمنامه «هفت بهار نارنج» چقدر برایتان جذابیت داشت؟

ما برای ساخت این فیلم با اجازه نویسنده تغییراتی در فیلمنامه ایجاد کردیم که البته از مشورت‌های ایشان نیز در این تغییرات بهره بردیم. ساخت چنین فیلمی با ریسک همراه است و ممکن است خیلی وقت‌ها تماشاچی متوجه نوع روایت ما نشود و نداند آنچه که می‌بیند یک نوع فراموشی است یا شخصیت اصلی دچار توهم است و من سعی کردم به درستی در مرز بین توهم و واقعیت قدم بردارم تا آنچه که دیده می‌شود توهم نباشد.

ما درباره فراموشی و آدم‌هایی که دچار فراموشی و آلزایمر می‌شوند، تحقیقات زیادی داشتیم و چیزهایی در این فیلم رعایت کردیم که فیلم با واقعیت شرایط این افراد تطابق داشته باشد و البته بخش‌هایی را هم در قصه نیاوردیم. به عنوان مثال آدمی که آلزایمر شدید دارد در خانه‌اش آینه را جمع می‌کنند ولی شمس در این فیلم آلزایمرش خیلی شدید نیست و من آینه را در طراحی صحنه این فیلم حذف نکردم. البته در بخش‌هایی از فیلم می‌بینیم که آلزایمر شمس شدید هم می‌شود و ایشان در این شرایط همسرش را مشاهده می‌کند.

آیا مرزی که بین توهم و فراموشی که در این فیلم وجود دارد برای شما هم به عنوان کارگردان مشخص بود یا با توجه به اینکه آلزایمر یک بیماری پیچیده است برخی مواقع نمی‌توان تشخیص داد که آنچه که رقم می‌خورد توهم است یا غیرتوهم؟

واقعاً همه چیز در این فیلم برای من مشخص بود. حتی جزئیات درباره آن هفت بهار نارنج هم برای ما مهم بود و ما از بهار نارنج یک ساله تا هفت ساله داشتیم و حتی نوشته‌ها و تابلوهایی که در بک‌گراند تصویر دیده می‌شود هم با دقت انتخاب شده و هیچ چیزی در فیلم وجود ندارد که بخواهم بگویم دلیلی برای آن نداریم.

ما در روایت با وسواس پیش رفتیم تا ذره‌ای به سمت توهم نرویم و در مرز فراموشی باشیم و سعی نکردم بین این دو مورد پارادوکس ایجاد کنم تا فیلم بیهوده پیچیده شود و تماشاچی متوجه نشود که چه اتفاقی رخ داده است. به نظر من این کار توهین به فهم تماشاچی است و من در زمان اکران فیلم در جشنواره در همه سینماها حضور داشتم و کنار تماشاچی‌ها نشستم و به نظرم تماشاگران فیلم را به خوبی حس می‌کردند.

کاراکتر اصلی فیلم با بازی علی نصیریان فاصله سنی بسیاری با شما دارد. چگونه به درک عشق در ذهن یک مرد سالخورده رسیدید؟

شمس به حیوان، بچه‌ها و آشپزی عشق دارد و همه این‌ها در کنار عشق به همسرش است. من بر این عقیده‌ام وقتی یک کارگردان می‌خواهد پلانی را ضبط کند باید آن پلان برای او دلچسب باشد، اگر این اتفاق رخ داد قطعاً برای مخاطب هم همان پلان دلچسب خواهد بود.

قبل از آقای نصیریان قرار بود شخص دیگری نقش شمس را بازی کند که با ایشان هم خیلی صحبت کردم و در نهایت به آقای نصیریان رسیدم و وقتی با ایشان صحبت می‌کردم به این نتیجه رسیدم که رابطه شمس و همسرش شباهت زیادی به بخشی از زندگی آقای نصیریان دارد چرا که ایشان هم از همسرش پرستاری می‌کرده و عاشقانه تا لحظه مرگ در کنار همسرش بوده و می‌توانم بگویم حالاتی که از علی نصیریان در این فیلم می‌بینید را من از ایشان دزدیدم چون زمانی که با آقای نصیریان صحبت می‌کردم و ایشان از زندگی خودش می‌گفت نشانه‌های مشابهی با فیلم دیدم.

جالب است بگویم که از فیلم بخش‌هایی حذف شده و بخش‌هایی اضافه شده که اصلاً در فیلمنامه نبوده و این بخش‌ها اکثراً برگرفته از زندگی آقای نصیریان است.

بنابراین فیلم برای علی نصیریان هم فضایی شخصی داشته است؟

دقیقاً، و حتی می‌توانم بگویم که بیش از ۸۰ یا ۹۰ درصد فیلم اینطور است.

نقش لوکیشن و فضایی که فیلم در آن روایت می‌شود در کلیت اثر چیست؟ چرا فضایی با طراوت را انتخاب کردید؟

دلیل اصلی انتخاب موقعیت جغرافیایی فیلم، منطقه‌ای است که در آن کاشت نهال بهار نارنج اتفاق می‌افتد. ما باید جایی فیلمبرداری می‌کردیم که بهار نارنج آنجا وجود داشته باشد و کاشت و برداشت آن را لمس کنیم و قطعاً باید جایی می‌رفتیم که بهار نارنج باشد و نمی‌خواستیم در شهر دیگری برویم و آن را خودمان به آنجا ببریم.

درباره نقش طبیعت در فیلم هم باید بگویم که مخاطب در این فیلم سبزی چندانی احساس نمی‌کند، من رنگ را کاملاً بستم و هر چند که در فیلم درخت می‌بینیم اما تأکیدی بر دلچسب بودن فضای طبیعی وجود ندارد تا زیبایی محیط تأثیری بر کاراکترهای فیلم نداشته باشد. در فیلم مخاطب فقط یک لانگ شات از خانه دیده می‌شود که آن هم زمانی است که شمس تنها می‌شود و ما در این لانگ شات یک خانه و یک پیرمرد تنها در آن می‌بینیم. من به خاطر آن لانگ شات که خانه‌ای تنها را نشان دهد که هیچ خانه دیگری نیز اطرافش نیست ماه‌ها به دنبال لوکیشن گشتم تا آنجا را پیدا کردم.

بنابراین ما به دنبال لوکیشنی بودیم که هم بهار نارنج در آن وجود داشته باشد و هم لوکیشن تک و تنها باشد.

«هفت بهار نارنج» در موقعیت و حتی وضعیت کاراکترها می‌تواند یادآور برخی فیلم‌های خارجی باشد. آیا از فیلم یا فیلم‌های خاصی الگوبرداری داشتید؟

ما بیش از شش ماه روی فیلمنامه کار کردیم، سپس چند ماه پیش‌تولید داشتیم که بعد از آن با شیوع کرونا روبرو بودیم. ما قبل از شیوع کرونا می‌خواستیم فیلمبرداری را آغاز کنیم، بنابراین فیلمنامه مربوط به پنج سال پیش می‌شود و بسیاری از فیلم‌هایی که شاید شباهت‌هایی با «هفت بهار نارنج» دارند و در این مدت ساخته شده‌اند فیلم‌های نیستند که ما بر اساس آن‌ها سراغ این فیلمنامه رفته باشیم.

فیلم «پدر» که چند سال پیش ساخته شد و روایتی از زندگی یک پدر درگیر آلزایمر را به تصویر کشید، زمانی به پخش رسید که فیلم من در جشنواره فجر بود و نکته اینجاست که فیلم «هفت بهار نارنج» قرار بود در فجر سال قبل‌تر حضور داشته باشد که به دلیل مشکلاتی این اتفاق نیفتاد. در واقع فیلم من سه سال قبل از فیلم «پدر» آماده نمایش بود و قطعاً ما هیچ الگویی از این فیلم نگرفته‌ایم. من از هیچ فیلمی برداشت یا کپی نکردم و اگر فیلم را دوباره بسازم دقیقاً همین فیلم را با همین تصاویر خواهم ساخت.

«هفت بهار نارنج» بازیگران مطرحی دارد و حتی در روایت هم اثری است که می‌تواند پرفروش باشد. چرا گروه هنر و تجربه را برای اکران آن انتخاب کردید؟

مردم ما در نسبتشان با سینما مردمی بسیار قصه‌محور هستند و در سینمای ما امروز شرایط به شکلی است که ترجیح اکثریت بر این است که چند دقیقه‌ای در سینما با دیدن یک فیلم بخندند.

به همین دلیل فیلم کمدی را به هر دفتر پخشی ببرید اگر بازیگران خوبی در فیلم باشند قطعاً فیلم مورد استقبال پخش‌کننده‌ها قرار می‌گیرد و حتی دفاتر پخش برای داشتن آن فیلم رقابت می‌کنند اما من که سینمای دیگری را دنبال می‌کنم و به قصه‌های اجتماعی علاقه دارم قطعاً از این امکان برخوردار نیستم. من به سینمای کمدی علاقه‌ای ندارم و شاید یک روز از سر ناچاری فیلم کمدی هم بسازم یا اینکه فیلمبرداری یک فیلم کمدی را هم انجام دهم اما وقتی از علاقه‌ام بخواهم صحبت کنم باید بگویم که این سینما مورد علاقه من نیست.

من بالاجبار فیلم را به گروه هنر و تجربه بردم. دو سال صبر کردم که فیلم را به پخش‌کننده دیگری بدهم اما زمانی با یک پخش‌کننده به نتیجه رسیدم که دیگر برایم اهمیتی نداشت چون من دوست داشتم این فیلم در نوروز اکران شود و باور کنید که هدفم از اکران نوروزی اصلاً فروش بالا نیست و فیلم را مناسب آن زمان می‌دانم. به عقیده من  فیلمی که شریف ساخته شده باشد و مردم حسش کنند قطعاً فروش خودش را دارد. به عقیده من کسانی که عاشق نشده‌اند و بعدها عاشق خواهند شد و کسانی که تجربه عشق را داشته‌اند با این فیلم ارتباط برقرار خواهند کرد. به نظر من با وجود اینکه گروه هنر و تجربه سینماهای کمتری دارد اما «هفت بهار نارنج» می‌تواند فروش خودش را داشته باشد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز