مهدی علمینیا مطرح کرد؛
«برسد به دست مالدینی ۲» در میلان ساخته میشود/ این فیلم پیامآور صلح است

مهدی علمینیا با اشاره به اینکه قصه قسمت دوم فیلم سینمایی «برسد به دست مالدینی» نیز نوشته شده، تأکید کرد که قسمت دوم این اثر سینمایی در آث میلان ساخته خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «برسد به دست مالدینی» به کارگردانی مهدی علمینیا این روزها در گروه هنر و تجربه اکران شده است. این فیلم سینمایی داستانی تلخ از زندگی دختری افغانستانی در ایران را روایت میکند که برادر بیمارش آرزویی دارد و او برای اینکه برادرش به این آرزو برسد تلاش میکند.
این فیلم سینمایی پیش از اکران در جشنوارههای جهانی مختلفی حضور داشته است که در آن نسیم قلیزاده، هادی شمس و امیرحسین مرادی ایفای نقش کردهاند.
به بهانه اکران این فیلم سینمایی با مهدی علمینیا گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
ایده و ساختار «برسد به دست مالدینی» چگونه شکل گرفت؟
شکل خط و ربط آثار من متأثر از سینمای عباس کیارستمی است، من به شدت به این سینماگر علاقه و ارادت دارم و پیرو این سینما هستم و در فیلمهایم باید آن جاده و تک درخت در طبیعت باید حضور داشته باشد و در کار جدیدی که میخواهم تولید کنم هم همین نشانهها را در نظر دارم.
ایده «برسد به دست مالدینی» از دغدغه من نسبت به بحث مهاجرت شکل گرفت، مشکلاتی که در دنیا وجود دارد و مهاجرتهایی که زیاد شده و خیلیها آرزوهایشان را در کشورهای دیگر میبینند و اکثراً بالاجبار مهاجرت میکنند. ما مبحث این فیلم را به سمت موضوع داعش و حملات تروریستی بردیم، اتفاقی که باعث شد کشورهای همسایه درگیر ماجرایی ناخواسته شوند و مردمانشان بالاجبار دست به مهاجرت بزنند و به کشورهای اطراف و اروپا بروند که یکی از این کشورها ایران بود اما در مسیر مهاجرت این افراد با چالشهای بسیار مواجه بودند که بسیاری از آنها کشته میشدند، مورد تعرض و تجاوز قرار میگرفتند و یا در دریا غرق میشدند و... .
این اتفاقات دغدغه من بود و به این فکر میکردم که چرا جهان باید به سمتی برود که مردم دنیا تا این حد درگیر جنگ شوند و این نگاه ضد جنگ بودن همواره در فیلمهای من وجود دارد.
سالها پیش مسابقه فوتبال پرسپولیس و آث میلان بود که من دور زمین بودم و مستندی کار میکردم و آقای پائولو مالدینی سوژه فیلم من شد که همانجا به ذهنم رسید ایشان را سفیر صلح کنیم چون شخصیتی محبوب در دنیا است و به محرومان در سراسر دنیا کمک میکند و حتی در ایران هم این اقدامات خیرخواهانه را داشت. من تصمیم گرفتم که از طریق این شخصیت پلی بین مردم مظلوم خاورمیانه و اروپا شکل دهم و به دنیا این پیام را مخابره کنم که ما هم انسان هستیم و این همه جنگ حق ما نیست.
من ایده مالدینی را در ذهن داشتم و حدود سه یا چهار سال روی ایده کار میکردم و با آقای مجید قیصری که نویسنده فیلمنامه است در جلسات متعدد صحبت کردیم و حتی به لوکیشنها رفتیم و تحقیقات کردیم و بالای هفت قصه طراحی شد که ما همه را کنار گذاشتیم و در نهایت به «برسد به دست مالدینی» رسیدیم که ادامه این داستان را هم نوشتیم.
بنابراین قصه «برسد به دست مالدینی» را در فیلمی دیگر ادامه میدهید؟
بله قسمت دوم این فیلم ساخته خواهد شد که فیلمبرداریاش در همان باشگاه آث میلان است و در قصه شخصیت اصلی فیلم ما به لحاظ سنی بزرگتر شده و عنوان این فیلم هم «برسد به دست مالدینی ۲» است که برای جلوگیری از لو رفتن قصه نمیتوانم بیشتر از این درباره آن توضیح دهم.
الگو گرفتن از سینمای کیارستمی در آثار شما مربوط به چه حوزهای میشود؟ آیا در روایت قصههایتان هم از شکل روایی این سینما وام گرفتهاید؟
آنچه که من از سینمای عباس کیارستمی وام گرفتهام بیشتر به سبک بصری این کارگردان بزرگ مربوط میشود و البته شاعرانه بودن قصههای او هم همیشه من را مجذوب خود میکرد. عباس کیارستمی همیشه اعتقاد داشت که رنگ را همانطور که چشم میبیند باید به تصویر کشید و به همین دلیل با نورپردازی معمولاً مخالفت میکردند و من هم بعدها متوجه شدم که این نظر دقیقاً درست است.
فیلمهای من البته وجوه اجتماعی بیشتری دارد، من از شاعرانهها و قابها و زیباییشناسیهایی که در قصههایش دنبال میکرد الهام گرفتهام و قطعاً به سمت کپی کردن از سینمای عباس کیارستمی نرفتم و سعی کردم با اقتباس از فضای بصری این سینما به سبک و نگاه خودم برسم.
یک بار از عباس کیارستمی پرسیدم که سینما از نگاه شما چیست و او به من پاسخ داد که سینما یعنی خلاقیت و بعدها که در این عرصه بیشتر تجربه کسب کردم به این نتیجه رسیدم که نگاه ایشان بسیار درست بود و در هر قصهای ما روایت میکنیم خلاقیت حرف اول را میزند.
مسابقه فوتبال پرسپولیس و آث میلان سال ۱۳۹۲ برگزار شد و در آن زمان خبری از شکلگیری داعش نبود. چرا در روایت قصه این مورد را در نظر نگرفتید؟
آن زمان بحث درباره طالبان بود و بعدها برای دریافت مجوز به ما گفته شده که حالا ارتباط ما با طالبان خوب است و روایت شما از طالبان را نمیتوانیم بپذیریم. به همین دلیل ما طالبان را در قصه به داعش تغییر دادیم تا فیلم امکان نمایش داشته باشد.
این فیلم چند سال پس از سال ۱۳۹۲ ساخته شد، فیلمبرداری این اثر با تصرف طالبان بر افغانستان همزمان شد و حتی اتفاقاتی مثل آویزان شدن برخی افراد به هواپیما برای فرار از افغانستان یا غرق شدن برخی از افغانستانیها در دریا و… را داشتیم که این بخشها از فیلم حذف شدند.
من ریتم تندی برای فیلم در نظر گرفتم تا مخاطب میخکوب اثر شود و این بخشها به ریتم فیلم کمک میکرد.
اگر بخواهیم موضوع مهاجرت را اصلیترین موضوع «برسد به دست مالدینی» بدانیم، چرا برای پرداختن به این مفهوم، کاراکترهایی افغانستانی در نظر گرفتید؟
من همیشه دغدغه افغانستانیها را در ایران داشتم و برایم همواره سوال بود که چرا این مردم ترجیح میدهند که به ایران بیایند. برای من واقعگرایی در قصه اهمیت زیادی داشت و به همین دلیل تصمیم گرفتم مردم افغانستان را انتخاب کنم که در شرایطی سخت به ایران میآیند و این مهاجرت از دیگر کشورها مثل عراقیها تا این حد زیاد نیست.
آیا میتوان موضوع مهماننوازی ایرانیان را هم یکی از موضوعات این فیلم دانست؟
قطعاً من به این مسئله فکر کردم، در فیلم با خانوادهای روبرو هستیم که اتوموبیل، خانه و محل زندگی در اختیار شخصیتهای مهاجر فیلم قرار میدهد و من به همزیستی ملتها هم توجه داشتم.
به عقیده من مردم دنیا در هیچ جای دنیا با هم تقابل ندارند و میتوانند با هم زندگی کنند، نمونه این نگرش را در ورزش هم میتوان دید که در رویدادهایی مثل جام جهانی ورزشکاران از ملل مختلف با هم رقابت میکنند، مردم از سراسر دنیا در محل برگزاری جام جهانی جمع میشوند و مدتی با هم در یک فستیوال بزرگ همراه میشوند و حتی نمونههایی وجود دارد که در همان روزهای جام جهانی افرادی در دو کشور مختلف با هم آشنا شده و ازدواج کرهاند. من از ورزش هم در این فیلم به عنوان یک عنصر ایجادکننده صلح استفاده کردهام.
مردم ایران هم واقعاً مردمی مهماننواز هستند و همیشه ما با کسانی که از کشورهای دیگر به کشور ما میآیند رفتار خوبی داشتیم و از آنها مهماننوازی کردهایم.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
بله، شرایط اکران الان در گروه هنر و تجربه بسیار بهتر است. پیشتر نگاه غالب این گروه به شکلی بود که فقط نگرش هنری به فیلمها را دنبال میکردند و الان نگاهی فراگیرتر وجود دارد و سانسها و سینماهای بیشتر و بهتری در اختیار فیلمها قرار داده میشود.
نکته پایانی...
همانطور که گفتم من نگاهی ضد جنگ دارم و فکر نمیکنم کسی جنگ را یک اتفاق خوشایند بداند اما با این حال باید به این نکته هم تأکید کنم که من همواره به شهدا ارادت داشتم و خود را مدیون این عزیزان میدانم؛ کسانیکه به خاطر ما از جان خود گذشتند تا ما بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم. حالا ما میتوانیم فیلم بسازیم و پیامآور دوستی و صلح باشیم و به دنیا بگوییم که ما با دنیا دوست هستیم و نگاه صلحطلبی داریم و از راهاندازی هیچ جنگی خوشحال نمیشویم.
من این فیلم را به هوادار پرسپولیس و مردم مظلوم افغانستانی تقدیم کردم و در ساخت این اثر آقای سیدضیا هاشمی مشاور تهیهکننده و آقای مسعود اطیابی مشاور کارگردان بودند که میخواهم در آخر از این دوستان تشکر کنم.