کوروش فرزادفرد مطرح کرد:
آموزشگاهی برای فراگیری جلوه های ویژه وجود ندارد
کوروش فرزادفرد معتقد است: جلوههای ویژه یکی از علمیترین شاخههای سینما است که با هنر ترکیب شده است. علم بخش جداییناپذیر این حوزه است که گاهی در جایگاه بالاتری از هنر قرار میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کیفیت تصاویری که از جلوههای ویژه به دست میآید امروز یکی از مهمترین موضوعات سینما است و این بخش را میتوان یکی از تخصصیترین کارها در تیم تولید فیلمهای سینمایی دانست که لازمه پرداختن بهتر به آن بهرهگیری از وجود افراد متخصص است.
کوروش فرزادفرد که تا به امروز در فیلمهای «لامینور» ساخته داریوش مهرجویی، «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی، «ابلق» ساخته نرگس آبیار و «لاتاری» ساخته محمدحسین مهدویان در تیم طراحی جلوههای ویژه حضور داشته است، معتقد است که امروز کمتر فیلمی وجود دارد که در آن از جلوههای ویژه استفاده نشود و به همین دلیل این تخصص را باید بیش از هر زمان دیگری در سینما با جدیت دنبال کرد.
در ادامه مشروح گفتگوی ما با کوروش فرزادفرد را میخوانید:
تا عنوان جلوههای ویژه به میان میآید همه یاد فیلمهای ماجراجویانه یا اکشن میافتند اما در فیلمهای رئال نیز جلوههای ویژه جایگاه خاصی دارند. امروز تا چه میزان از جلوههای ویژه در آثار سینمایی استفاده میشود؟
دیگر فیلم مهمی وجود ندارد که جلوههای ویژه در آن نقش پررنگی نداشته باشد. مثلاً اجرای کاری که در دنیای واقعی بسیار هزینه خواهد داشت یا غیرممکن است با ورود تیم جلوههای ویژه بصری به شکل معقول انجام میشود و یا جزئیاتی که بعد از تصویربرداری کارگردان میخواهد به تصویر اضافه کند هم توسط جلوههای ویژه انجام میشود. در نهایت باید بگویم هر چه در تخیل انسان میگنجد قابلیت این را دارد با جلوههای ویژه به تصویر کشیده شود. در فیلمهای رئال به تصویر کشیدن برخی جزئیات یا مثلاً ساختمانهایی که در واقعیت وجود ندارند بسیار کاربردی شده و فیلمهای واقعگرایانه نیز از جلوههای ویژه بصری بهره خوبی میبرند.
با توجه به پیشرفتهای چشمگیر چند سال اخیر در حوزه تدوین و جلوههای ویژه، چقدر با استاندارد جهانی فاصله داریم؟
از نظر من جلوههای ویژه یکی از علمیترین شاخههای سینما است که با هنر ترکیب شده است. علم بخش جداییناپذیر این حوزه است که گاهی در جایگاه بالاتری از هنر قرار میگیرد. هنرمندان از اواخر دهه نود پیشرفت بسیار زیادی داشتند و مشکلاتی وجود دارد که باعث کند شدن این پیشرفت شده است. مثل هزینه بالای سختافزار، سرعت نسبتاً پایین اینترنت و دیگر امکانات وابسته خصوصاً نبود آموزشگاه تخصصی، حرفهای و پیشرفته جلوههای ویژه است. آموزشگاهی که بتواند در تمام بخشها این صنعت را به علاقهمندان آموزش دهد، وجود ندارد.
آیا متخصصان ایرانی امروز در سطح استانداردهای جهانی هستند؟
بله. هنرمندانی مثل آقای حبیب زرگرپور را داشتهایم که به درجات بالایی رسیدهاند، اما متاسفانه در ایران میان عموم مردم زیاد شناخته شده نیستند و همین طور آقار محسن موسوی که سرپرست جلوههای ویژه سریال «بازی تاج و تخت» بود. افراد دیگری هم هستند و به شکل کلی میتوانم بگویم پیشرفت ما و نزدیک شدن به استانداردهای جهانی با یک شیب مناسب در حرکت است. من آینده بسیار درخشانی را در این صنعت برای کشورمان پیشبینی میکنم.
برای کم شدن این فاصله چه باید کرد؟
از نظر من تعامل بیشتر با کشورهای سطح اول دنیا میتواند بسیار موثر باشد. هر چه باشد آنها بنیانگذار این صنعت هستند و تبادل علم و اطلاعات با این کشورها بسیار مفید است. حتی میتوان نیروی ماهر برای آموزش را در قالب دورههای آموزشی یا مسترکلاس به ایران دعوت کرد تا هنرمندان داخل کشور از اطلاعات و تکنولوژی روز دنیا مطلع باشند. همچنین نیازمند واردات تجهیزات مناسب هم هستیم و یادگیری اصولی را نباید در این مورد نادیده گرفت. این را هم بگویم هنرمندانی داشتیم که با همین شرایط موجود توانستهاند آثاری خلق کنند که در سطح جهانی مورد تحسین قرار گرفتهاند.
به شکل کلی مصائب و مشکلات این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک جمله هست که در مورد عرصه جلوههای ویژه بصری همیشه میگویم؛ هدف ما این است که دیده نشویم. منظورم این است تصویری که ما خلق میکنیم به اندازهای باید واقعی، باورپذیر و چشمنواز باشد که بیننده رد پایی از حضور ما حس نکند. این یعنی ما کارمان را درست انجام دادیم. به شکل کلی هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد ولی اگر بخواهم یک مورد جالب آن را بگویم سبک زندگی ما است. گاهی تیم جلوههای ویژه بصری برای خلق یک اثر باکیفیت روز و شبهای زیادی را دور از خانه و خانواده میگذرانند و به شکل عجیبی بیخوابی را تحمل میکنند. تنها نیرومحرکه ما در این شرایط عشق به کار و خروجی درست است تا همه به آن افتخار کنیم. ارائه یک تصویر که ساخته کارگردان است و دخیل شدن آنچه ما میخواهیم تا رسیدن به نتیجهای که هر دو طرف را راضی کند هم از مصائب شغل ما است که در نهایت برای ما همیشه با لذت همراه است.
روال کار برای ورود به این عرصه به چه شکل است؟ خودتان از کجا و چگونه شروع کردید؟
من از سن هجده سالگی با تدوین برنامههای تلویزیونی وارد عرصه تصویر شدم و بعد از مدتی با توجه به علاقهای که به جلوههای ویژه و خلق تصویر داشتم به صورت خودآموز به این حرفه پرداختم. بعد از آن در استودیو نُوا با سینا قویدل شروع به همکاری کردم و ثمره آن یک جایزه خانه سینما و چند بار نامزد دریافت جایزه سیمرغ جشنواره فجر بود. این اتفاقات انگیزه بسیار زیادی به من داد تا این حرفه را جدیتر ادامه دهم و رسیدهام به اینجا که هستم. از حدود سال 1400 به عنوان سرپرست جلوههای بصری با این استودیو همکاری کردم که پروژههای بسیار جذاب و خاطرهانگیزی را به اتمام رساندهام.
آیا این امکان فراهم است که متخصصان جلوههای ویژه با پروژههای برونمرزی و بینالمللی همکاری کنند؟
با پیشرفت فضای اینترنت و پیشرفت متخصصین این حرفه در کشور مدتی است شرکتهای بین المللی با هنرمندان ایرانی فعالیت خود را شروع کردهاند و من هم توانستهام با چند تجربه موفق سهمی در این میان داشته باشم. مثل همکاری با شرکت «Lego» و همکاریهای دیگر با کشور هند و چند کشور همسایه که در پروژه فیلمهای سطح بالای این کشورها حضور داشتهام. این تجربهها خارج از استودیو و به شکل فردی بوده است. چند پروژه هم با کشور آمریکا داشتهام که در صف اکران قرار دارند. یک انیمیشن با کشور برزیل و هند نیز در انتظار پخش است که آن را هم بسیار دوست دارم. در پروژههای استودیویی در فیلم «RRR» حضور داشتم که در ایران هم اکران شد و افتخار همکاری با شرکتهای «MPC» و « Digital Domain» که سابقه دریافت اسکار دارند را داشتم. این فیلم در بخش جلوههای ویژه جوایز زیادی دریافت کرد و تا نامزدی دریافت اسکار نیز پیش رفت.
سختترین پروژه داخلی و خارجی شما کدام بوده است؟
نمیتوانم یک پروژه را بگویم چراکه هر پروژه چالشهای خاص خودش را دارد که از نظر من همیشه در عین سختی هر پروژه بسیار شیرین است. در همکاری با اصغر فرهادی از دقت ایشان تعجب کرده بودم. همچنین فیلم «ابلق» خانم نرگس آبیار که برای تیم ما سیمرغ بلورین جشنواره را به همراه داشت بسیار چالشبرانگیز بود و تلاش همه ما به شکل شبانهروزی ادامه داشت و نتیجه آن را هم دیدیم. هر فیلم و انیمیشنی فراز و فرودهایی دارد و این بالا و پایینها طبیعت هر کار حرفهای است. سینما اتفاقی است که در تاریخ ثبت میشود و همیشه با اشتیاق کامل پذیرای سختیهای این حوزه هستم.
نکته پایانی...
یکی از رویاهایم این است هر فردی که به یادگیری جلوههای ویژه بصری علاقه دارد بتواند به راحتی آن را فراگرفته و در صورت داشتن شرایط به شکل حرفهای وارد این حوزه شود. بسیار اتفاق خوبی خواهد بود اگر علاقهمندان بتوانند در سنین پایین مورد آموزش قرار بگیرند تا در جوانی بتوان از هوش و سلیقه و البته جسارت آنها در خلق آثار جدید بهره برد.