خبرگزاری کار ایران

یک مدرس هنرستان موسیقی و دانشگاه مطرح کرد؛

آموزش و پرورش برای سه سال ابتدایی هنرستان موسیقی کتاب تالیف نکرده/ خودم را بیشتر معلم می‌دانم تا هنرمند

آموزش و پرورش برای سه سال ابتدایی هنرستان موسیقی کتاب تالیف نکرده/ خودم را بیشتر معلم می‌دانم تا هنرمند
کد خبر : ۱۴۳۳۶۶۵

یکی از معضلات همیشگی هنر موسیقی کمبود منابع مکتوب آموزشی بوده و هست. در این میان هنرجویان هنرستان موسیقی؛‌ یعنی تخصصی‌ترین مقطع قبل دانشگاه در زمینه کمبودهای بیشتر و جدی‌تری دارند. امیر انجیری که خودش را معلم موسیقی می‌داند تا هنرمند، سال‌هاست برای حل بخش‌هایی از این معضل تلاش کرده که حاصل آن کسب جایزه باربد از جشنواره موسیقی فجر بابت کتاب‌هایش است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سال‌ها، بلکه دهه‌هاست که بر مقوله آموزش درست، علمی و آکادمیک از سوی متولیان تاکید می‌شود. نظام آموزشی هر کشور موظف است با ارائه بهترین متدهای آموزشی و توجه به تمام رشته‌های درسی و دانشگاهی، نسل‌های جدید را برای حضور مفید و کارآمد در اجتماع آماده کند. در ادامه همین مسیر است که آینده هر کشور با نیروهای جوان کارآمد تضمین می‌شود. اما از بین تمام مشاغل و دیگر مقولات مربوط به اجتماع، «هنر» یکی از با اهمیت‌ترین‌هاست که به واسطه رشته‌های مختلف و بر اساس فرهنگ و داشته‌های تاریخی هر کشور تعریف می‌شود. در میان هنرها هم «موسیقی» خصوصا در کشورهایی با گذشته مشخص ِ تاریخی، اهمیت بیشتری می‌یابد. موسیقی در ایران همواره یکی از گنجینه‌های تاریخی و باستانی محسوب می‌شده است.

موسیقی «دستگاهی» و «کلاسیک» ایران که عموم مردم آن را با عنوان موسیقی سنتی می‌شناسد، برگرفته از موسیقی «مقامی» ایران است که هزاران سال قدمت دارد. همه این موارد توجه به موسیقی را اهمیت بیشتری می‌بخشد لذا آموزش و شیوه‌های آن در موسیقی همواره از سوی استادان مورد توجه بوده است. موضوعی که این قضیه را اهمیت بیشتر می‌بخشد نحوه آموزش درست بر اساس منابع معتبر استادان گذشته و نگرش هنرمندانی است که نزد بزرگان موسیقی ایران شاگردی کرده‌اند. این در حالی است که هنرستان موسیقی که به دو مرکز دختران و پسران دسته‌بندی می‌شود و این روزها شعباتی در سراسر کشور دارد، با سابقه‌ای بیش از صد سال همواره بر آموزش درست نسل‌های جدید تاکید داشته است. در تاریخ ۲۷ دی ۱۳۹۷ جشن صدسالگی «هنرستان موسیقی تهران» با رونمایی از کتاب «تاریخ صدساله هنرستان موسیقی تهران»، تمبر اختصاصی «صدسالگی» و معرفی مستند هنرستان موسیقی تهران در تالار وحدت برگزار شد. طی این چند دهه هنرمندانی صاحب سبک به عنوان مدیر و مدرس در هنرستان‌های موسیقی پسران و دختران تدریس کرده‌اند، اما از میان این هنرمندان و مدرسان متعدد تنها برخی آثاری مکتوب و تخصصی را به عنوان منابع درسی تالیف کرده یا نوشته‌اند. در میان مدرسان و هنرمندان نسل‌های جدید می‌توان امیر انجیری را مثال زد که از همان ابتدای فعالیت حرفه‌ای، آموزش و تدریس را اولویت قرار داده است. تلاش‌های مستمر او در زمینه نگارش آثار مکتوب آموزشی با موضوع موسیقی ایرانی، سال گذشته برایش کسب جایزه «باربد» از سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر را رقم زد. او با کتاب تئوری موسیقی رساله ریتم در بخش کتاب‌های تئوری موفق به این کسب عنوان شده است. 

 در شرف برگزاری سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر به دبیری رضا مهدوی (که جز انتشار فراخوان بخش‌های رقابتی و غیررقابتی، هنوز هیچ اخبار و اطلاعاتی از سوی دبیرخانه درباره آن منتشر نشده) با امیر انجیری گفتگویی داشتیم که در پی می‌آید. 

شما به طور ویژه روی تدریس و آموزش تمرکز دارید و  چند سال است در هنرستان موسیقی پسران تدریس می‌کنید. با توجه به این موضوع از کمبودهای موجود بگویید. چقدر لازم است که هم‌نسل‌های شما روی آموزش و پژوهش‌هایی در این جهت تمرکز کنند؟

همانطور که مستحضرید بچه‌ها از سال هفتم وارد هنرستان موسیقی می‌شوند. در سایر هنرستان‌ها اینطور نیست و بچه‌ها از سال دهم انتخاب رشته می‌کنند و دروس تخصصی خودشان را انتخاب می‌نمایند. اینکه بچه‌ها از سال هفتم یعنی سه سال زودتر از دانش‌آموزان دیگر وارد هنرستان می‌شوند مشکلاتی را در نوع تدریس و انتخاب منابع درسی ایجاد کرده است. آموزش و پرورش در رشته موسیقی برای این سه سال، یعنی مقاطع هفتم، هشتم و نهم کتاب‌های تخصصی تالیف نکرده است. از سال دهم به بعد است که هنرجویان کتاب‌هایی چون «سازشناسی» و «تاریخ موسیقی» را دارند. این آثار از سوی آموزش و پرورش تالیف شده‌اند. 

طی سه سال ابتدایی هنرجویان چگونه آموزش می‌بینند و منابع شما و دیگر اساتید برای تدریس آن‌ها چیست؟ 

ما در این سه سال درس‌هایی چون «تئوری موسیقی» و «سولفژ» را داریم که باید به هنرجویان آموزش داده شوند. این سه سال زودتر آمدن به هنرستان برای هنرجویان بی‌دلیل نیست. آن‌ها سه سال زودتر به هنرستان می‌آیند که برای تحصیل در سال دهم آماده شوند. آن‌ها باید در سال دهم درس‌هایی چون «هارمونی» و «فرم» را بخوانند. بچه‌ها برای رسیدن به این جایگاه باید مقدمات را بدانند. این سه سال فرصتی برای آموزش مقدمات و موضوعات مهم و پایه‌ای به آن‌هاست که درسی برای آن تعریف نشده است.

 مشکلی که ایجاد می‌شود، چیست؟ 

با توجه به اینکه برای سه سال ابتدایی تحصیل هنرجویان در هنرستان کتاب و منبعی تعریف نشده، این احتمال وجود دارد که مدرسان هنرستان‌های موسیقی مختلف در سطح کشور، بر اساس سلیقه خودشان منبع یا کتابی را به عنوان تئوری تدریس کند. این مورد به معلم، اعضای هیئت علمی یا کادر فنی بستگی دارد. آن‌ها هستند که در رابطه با انتخاب منابع آموزشی تصمیم می‌گیرند. کاری به کم و کیف این اتفاق ندارم و اصلا منظورم این نیست که اینگونه انتخاب‌ها درست نیستند. منظور این است که این مدل انتخاب‌ها روندی یکدست ندارد. مثلا ممکن است کتابی که پسران در هنرستان موسیقی می‌خوانند با اثری که در هنرستان دخترانه تدریس می‌شود، متفاوت باشد. این‌ عدم یکدستی در بعد گسترده‌تر در هنرستان‌های موسیقی سراسر کشور وجود دارد. به هرحال برای نظم بیشتر و آموزش درست‌تر، نوعی یک پارچگی لازم است که موجود ندارد.

اگر مدرسان هنرستان‌های سطح کشور کتاب‌های معتبری را برای تدریس انتخاب کنند چه؟

اصلا اینگونه در نظر بگیریم که کتاب‌های منتخب معلمان و مدیران در هنرستان‌ها، آثار خوبی هستند، اما موضوع این است که مفاهیم آن‌ها و شیوه بیان آن‌ها برای بچه‌ها سنگین است. معمولا متن چنین کتاب‌هایی طوری نوشته نشده که مثلا برای بچه کلاس هفتمی مناسب و قابل فهم باشد. یک هنرجوی تازه‌کار و کلاس هفتمی نمی‌تواند چنین کتاب‌هایی را بخواند و آن‌ها را متوجه شود. مشکل دیگر این است که خانواده‌ها هم معمولا از دروس کتاب‌های موسیقی چیز زیادی نمی‌دانند، لذا نمی‌توانند برای فهم و درک بیشتر به فرزندانشان کمک کنند. البته استثناءهایی هم وجود دارد. گاه می‌بینیم پدر و مادر بچه یا یکی از آن‌ها موزیسین هستند یا در رشته موسیقی تحصیل کرده‌اند، بله چنین افرادی می‌توانند در دروس به فرزندشان کمک کند. اما عمده مردم اینطور نیستند. بنابراین گمان می‌کنم ما در مقطع تحصیلی کلاس هفتم نیاز به کتاب‌هایی ساده، روان و قابل فهم نیاز داریم. این آثار باید دارای شکل‌ها و متنی واضح باشند. همچنین باید تمرینات متعدد داشته باشند و با مثال‌هایی کاربردی همراه باشند. در کل کتاب باید طوری باشد که اگر هنرجوی هنرستان یک جلسه غیبت کرد، خودش بتواند درس مربوطه را بخواند. او باید با خواندن کتاب به تنهایی هفتاد، هشتاد درصد درس را درک کند و باقی‌اش را از معلم بپرسد. 

چرا آموزش و پرورش برای معضل خلاء آثار مکتوب برای رشته موسیقی، اقدامی نمی‌کند؟ 

به گمانم دلیلش این است که انتخاب رشته در سیستم آموزشی از سال دهم به بعد اتفاق می‌افتد که پیش‌تر هم به آن اشاره کردم. به همین دلیل است که برای سه سال قبل از سال دهم، برنامه درسی تدوین نشده. یعنی با این حساب همه دانش‌آموزان باید تا سال دهم درس‌های عمومی را بخوانند. از سال دهم به بعد است که تحصیل تخصصی می‌شود و گرایش‌ها تعیین می‌شود. 

در زمینه همکاری با نشریه‌های تخصصی چه فعالیت‌هایی داشته‌اید؟

آن زمان که مقاله‌ها چاپ کاغذی داشتند، در این زمینه فعال‌تر بودم. مجله «هنر موسیقی» را داشتیم که چندین مقاله از من منتشر کرد. در نشریه «گزارش موسیقی» هم چندین مقاله از من چاپ شد. برای فصلنامه‌های «خانه موسیقی: هم مطالب و مقالات متعدد نوشته‌ام که در شماره‌های مختلف چاپ شده‌اند. ماهنامه‌ای تخصصی داریم که در اصفهان چاپ می‌شد و «شورانگیز» نام دارد که در این نشریه هم مقالاتی از من چاپ شده است. کتابی هم هست که «بال موسیقی، آسمان معنا» نام دارد و توسط خانم مهراز شیری تالیف و گردآوری شده است. خانم شیری برای تالیف کتابش از حدود صد استاد موسیقی خواسته برای او مطلبی درباره معنویت در موسیقی بنویسند. مثلا از استاد عبدالوهاب شهیدی، هوشنگ ظریف یا استاد قنبری‌مهر نیز مطالبی در اینباره چاپ شده است. خانم مهراز شیرازی از من هم خواستند که درباره معنویت در موسیقی مطلبی بنویسم که من هم پذیرفتم و اتفاقا مورد استقبال ایشان هم قرار گرفت. 

به سراغ مجموعه دو جلدی‌تان برویم که آن‌ها را در جهت آموزش بهتر موسیقی به رشته تحریر درآورده‌اید. 

من بیست سال شاگرد استاد پورتراب بوده‌ام و باید بگویم از ایشان سیستم معلمی موسیقی ایرانی را فرا گرفته‌ام. اینکه تدریس باید چگونه انجام شود را از استاد پورتراب یاد گرفته‌ام. تدریس را نیز از سال هشتاد و چهار یا هشتاد و پنج شروع کرده‌ام و از آن زمان تاکنون در دانشگاه‌ها مشغول فعالیت هستم. طی این سال‌ها دو بار در دانشگاه به عنوان مدرس نمونه شناخته شدم و دو بار نیز در جشنواره این اتفاق افتاده است. اینطور بگویم که من اصلا معلم موسیقی هستم و این انتخاب خودم بوده است. این معلم بودن باعث شده همیشه مسائل را ساده اما کامل به بچه‌ها یاد دهم. یعنی اگر می‌خواهیم مسئله‌ای را ساده نماییم، نباید ناقصش کنیم. مدرسان ما بیشتر مواقع وقتی می‌خواهند مسئله‌ای را ساده کنند آن را ناقص می‌کنند و با این رویه آموزشی ناکامل را به همراه دارد. معلم باید ساده کردن و ناقص نکردن مطلب را بلد باشد. 

یک معلم خوب باید طوری تدریس کند که شاگرد با یک بار توضیح آن را یاد بگیرد. البته به شرط آنکه شاگرد مستعد باشد و مقدمات لازم را فرا گرفته باشد. من معلم باید به این فکر کنم که چگونه و با چه روشی درس دهم تا شاگرد با یک بار شنیدن آن را بفهمد.

بنا به همین دلایل است که می‌گویند یک هنرمند صرفا نمی‌تواند معلم و استاد خوبی باشد. 

بله این دو مقوله‌هایی جداگانه‌اند. «پداگوژی» و معلمی کلا رشته دیگری است. یکی دیگر از لازمه‌های معلمی عشق و علاقه است و باید وجود داشته باشد. من طی بیست سال تدریس برای خودم نظریه‌ای داشته‌ام. نظرم این است که یک معلم خوب باید طوری تدریس کند که شاگرد با یکبار توضیح آن را یاد بگیرد. البته به شرط آنکه شاگرد مستعد باشد و مقدمات لازم را فرا گرفته باشد. من معلم باید به این فکر کنم که چگونه و با چه روشی درس دهم تا شاگرد با یک بار شنیدن آن را بفهمد. من معلم باید در انتخاب کلمات هم باید دقت کنم. باید از کلماتی استفاده کنم که مستقیما به خود مطلب اشاره می‌کند. زمانی که من در جزوات، کتاب‌ها و مباحث شفاهی از کلمات درست و دقیق استفاده کنم کمتر باعث ابهام و دوپهلو شدن موضوع مورد نظر خواهم شد. من کتاب‌هایم را با همین تفکر و دیدگاه نوشته‌ام. در کتاب‌هایم با اعداد و ارقام سر و کار دارم و باید بگویم دقت با ریاضی به دست می‌آید. 

کتاب‌ها را صرفا برای مخاطبان هنرستانی و هنرآموزان نوشته‌اید، یا طیف گسترده‌تری را مد نظر داشته‌اید؟ 

با اینکه مطالب کتاب‌هایم کلی است و همه عاشقان موسیقی می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند و دانشجویان هم می‌توانند از آن بهره ببرند، اما می‌خواستم بیشتر برای بچه‌های هنرستان کاری کنم. معتقدم بچه‌ها باید از همان ابتدا پایه و اساس کار را خوب و عمیق و دقیق یاد بگیرند. در انتهای مجموعه دو جلد تئوری موسیقی تمام منابع را قید کرده‌ام تا هنرجویان استادان و مولفان قبلی را بشناسند و به این واسطه اسم آن‌ها زنده نگاه داشته باشد. به بچه‌ها هم می‌گویم من این مطالب را از خودم ننوشته‌ام و هدفم این است آن‌ها یاد بگیرند امانت‌دار باشند. اگر مثلا من الان چیزی بلدم باید همیشه یادم باشد که آن را از چه کسی یاد گرفته‌ام. ما در مقابل معلم‌های قبلی و اساتید مسئوالیم. طی همین روند است که نام استادان زنده نگاه داشته می‌شود و کتاب‌های منتشر شده آن‌ها نیز مورد توجه و بهره‌برداری قرار می‌گیرد. 

از کتاب‌های دیگرتان بگویید که برای هنرستانی‌ها نوشته‌اید. 

من کتاب «فیزیک صوت» را برای هنرستانی‌ها نوشته‌ام که سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات نای و نی چاپ شد. با یادآوری اینکه بچه‌های هنرستان در سال دهم درس فیزیک صوت دارند. یک رساله ریتم هم دارم که سال نود و دو توسط انتشارات دستان چاپ شد و خانم دکتر افسری مقدمه آن را نوشته‌اند. برای این کتاب به اضافه مجموعه دو جلدی‌ام که انتشارات نای و نی زحمت چاپ آن را کشیده سال گذشته در جشنواره موسیقی فجر پارسال موفق به کسب جایزه باربد شدم. اینطور به من گفتند که همه کتاب‌های موسیقی چاپ شده از سال نود تا سال ۱۴۰۰ بررسی شده‌اند و حتی هیئتی از روسیه آمده و موضوع را بررسی کرده است. تحت چنین شرایطی سه کتاب من اول شدند و بابت این موضوع خوشحالم. 

عامل موفقیت‌تان را چه مورد یا مواردی می‌دانید؟ 

من سعی کردم در کارم دقت داشته باشم. فعالیت‌هایم ادامه دارد و گمانم این است که اگر کتابی مانند «فیزیک صوت» شناخته شود، حتی در دانشگاه هم تدریس خواهد شد. تلاشم این بوده کتاب در حد بچه‌های هنرستان باشد و به همین دلیل از برخی مطالب کتاب‌های آموزشی بهره برده‌ام. 

آیا به جز هنرستان موسیقی، آموزشگاه‌های آزاد هم از کتاب‌های شما در تدریس هنرجویان استفاده می‌کنند؟ 

بسیار می‌شنوم که کتاب‌ها در آموزشگاه‌ها تدریس می‌شود؛ بخصوص رساله ریتم. اهالی موسیقی از این رساله استفاده می‌کنند مخصوصا آن‌هایی که سازهای پوستی مانند تنبک و دف می‌نوازند. شنیده‌ام که افراد برجسته و شناخته شده نیز به این رساله توجه نشان داده‌اند. پی دی اف این کتاب در فضای اینترنت موجود است و علاقمندان می‌توانند آن را دانلود کنند و بخوانند. 

موضوع مهمی که لازم است درباره‌اش صحبت کنیم چالش تالیف و نشر کتاب‌های آموزشی و هنری است؟ آیا برای انتشار آثارتان مورد حمایت نهاد یا شخص خاصی بوده‌اید؟ انجمن موسیقی ایران، خانه موسیقی و دفتر موسیقی زیرمجموعه‌هایی هستند که هنرمندان و مولفان از آن‌ها انتظار حمایت دارند. 

راستش من تا امروز کارم را به صورت مستقل انجام داده‌ام و از سوی نهاد یا مجموعه‌های دولتی حمایت نشده‌ام. خودم کتاب را نوشته‌ام. خودم مطالب را تایپ کرده‌ام و اشکال را هم خودم رسم نموده‌ام. به لحاظ مالی هم من آثارم را به انتشارات می‌دهم. مثلا نای و نی یکی از انتشارات تخصصی، فعال و با سلیقه است. به نظرم این انتشارات خیلی خوب از هنرمندان حمایت می‌کند. هر ماه می‌بینیم که کتاب‌های جدیدی منتشر می‌کند. کتاب‌های چاپ شده هم باکیفیت هستند و استاندارد بالایی دارند. مولفان و مترجمانی هم که با این نشر کار می‌کنند افرادی حرفه‌ای هستند و در نوع خود برند محسوب می‌شوند. 

آیا روند تالیف و نشر با وجود تمام مشکلات و چالش‌های موجود برایتان کاری ادامه‌دار است؟ 

واقعیت این است که این رویه برای من جنبه مالی ندارد. انتشارات به من می‌گوید به تو پول بدهم یا در ازای آن کتاب می‌خواهی و من می‌گویم خیر پول نمی‌خواهم و به من کتاب بدهد و در ادامه مثلا کل آن دویست جلد کتاب را رایگان به استادان موسیقی، کتابخانه‌ها و هنرجویانم هدیه می‌دهم. واقعا دوست ندارم روی کتابم قیمت بگذارم. 

در خارج از هنرستان موسیقی هم به فعالیت‌های آموزشی مشغول هستید؟ 

بله این رویه همیشه برایم جدی است. البته یک آموزشگاه هم در شهر ری دارم. من بیست سال سابقه تدریس کرده‌ام و سیزده سال است آموزشگاه خودم را دایر کرده‌ام. البته قبلا مسئول انجمن موسیقی شهر ری بودم. می‌خواهم این را بگویم که حتی در آموزشگاه خودم هم هیچ کتابی فروخته نمی‌شود. من برای فرهنگسازی بهتر به شاگردانم می‌گویم باید بروید و از کتابفروشی خرید کنید؛ چون به همین واسطه است که می‌توان چراغ کتابفروشی‌ها را روشن نگه داشت. حتی گاه والدین انتقاد می‌کنند که در آموزشگاه‌های دیگر اینطور نیست. مثلا می‌گویند در آموزشگاه‌های زبان کتاب‌های مرتبط فروخته می‌شود و به این واسطه مشکلات پدر و مادرها کمتر است. و من می‌گویم این کار را دوست ندارم و این درست نیست که کتاب‌فروشی‌ها فروش نداشته باشند و من در آموزشگاهم به فروش کتاب بپردازم. من می‌خواهم بچه حین حضور در کتابفروشی چند کتاب دیگر را هم ببیند و آن‌ها را ورق بزند و بخرد. اینکه یک فروشنده به جای کتاب مداد نوکی و پاک کن بفروشد، اتفاق خوبی نیست. 

برای ترغیب هنرجویان و اهالی آماتور و حرفه‌ای موسیقی به خواندن کتاب‌های‌تان چه خواهید گفت؟ 

همانطور که گفتم کتاب‌های من حاصل سال‌ها شاگردی کردن و مطالعه است. کتاب‌های من بخصوص تئوری‌ها، مجموعه‌هایی هستند که اگر کسی بخواهد همه مباحث آن را فرا بگیرد، باید پنجاه، شصت جلد کتاب بخواند. در پاورقی‌های کتاب هم به مسائل تاریخی موسیقی و پیشینه‌ها پرداخته‌ام. 

زمانی که از استاد پورتراب سوالی می‌پرسیدم ایشان می‌گفت بپرس و اگر بلد باشم جوابت را می‌دهم. وقتی بزرگی چون زنده‌یاد پورتراب چنین حرفی می‌زند به نوعی دارد مرا آموزش می‌دهد و می‌گوید شاگرد من حواست باشد که اگر روزی سطحت بالاتر رفت و به جایی رسیدی، مغرور نشوی!

مجموعه دوجلدی، رساله موسیقی و دیگر آثاری که گفتید تا به امروز تجدید چاپ شده‌اند. 

جلد یک کتاب تئوری موسیقی به چاپ دوم رسیده است. جلد دوم کتاب هم جدید است و سال گذشته روانه بازار شده؛ لذا هنوز به چاپ دوم نرسیده است. البته انتشار دوباره جلد اول کتاب خواست من نبود. از انتشارات با من تماس گرفتند و گفتند نسخه‌های چاپ شده، تمام شده‌اند و اجازه داریم چاپ مجدد کنیم؟ که من گفتم بله و چرا که نه؟ 

آیا در حال حاضر اثری در دست تالیف دارید؟ 

پس از آنکه سه کتابم در جشنواره موسیقی فجر جایزه گرفت برای ادامه فعالیت انگیزه گرفتم و در همین راستا چند ماهی است که مشغول نوشتن کتاب هارمونی هستم. سال‌هاست هارمونی تدریس می‌کنم و هدفم این است کتابم را طوری بنویسم که برای بچه‌های هنرستان مفید باشد. 

در زمینه کارهای اجرایی اعم از تولید آثار موسیقی، اجرا و همکاری با گروه‌ها فعالیت دارید؟ 

من تا آن زمان که دانشجو بودم چنین فعالیت‌هایی داشتم. متاسفانه شرایط فعالیت‌های گروهی در ایران خیلی فراهم نیست. منظورم قوانین نیست. منظورم خود نوازندگان و اهالی موسیقی هستند. نظمی که باید وجود ندارد و افراد به موقع و مستمر سر تمرین‌ها حاضر نمی‌شوند. به هرحال در این زمینه مشکلات و حاشیه‌هایی وجود دارد. البته من این نوع کارها را هم در خودم ندیدم؛ یعنی من خودم را بیشتر معلم موسیقی می‌دانم تا یک هنرمندی که بخواهد کارهای اجرایی انجام دهد.

در پایان بگویید یکی از بارزترین صفات استاد پورتراب در کسوت استادی برایتان چه بوده‌ است؟

 یادم هست زمانی که از استاد پورتراب سوالی می‌پرسیدم ایشان می‌گفت بپرس و اگر بلد باشم جوابت را می‌دهم. وقتی بزرگی چون زنده‌یاد پورتراب چنین حرفی می‌زند به نوعی دارد مرا آموزش می‌دهد و می‌گوید شاگرد من حواست باشد که اگر روزی سطحت بالاتر رفت و به جایی رسیدی، مغرور نشوی! اگر کسی بداند که دنیا و اقیانوس علم چقدر وسیع است، اصلا جرات نمی‌کند درباره دانسته‌هایش، صحبت کند. چنین فردی همیشه می‌گوید من چیزی نمی‌دانم. اساتید ما می‌دانسته‌اند علم چقدر وسیع است و به همین دلیل ادعایی نداشته‌اند. علم با یک یا دو کتاب و ده کتاب و صد کتاب تمام نمی‌شود. 

آیا ناگفته‌ای هست که بخواهید درباره‌اش توضیح دهید؟

درست است که یک معلم همه چیز را نمی‌داند، اما می‌تواند راهنمای خوبی باشد. معلم به شاگرد می‌گوید کدام راه را برو و باقیش عشق و علاقه؛ تلاش، مطالعه، پیگیری و مداومت شخص است. در کل یک معلم باید راه و بیراه را به شاگردانش یاد دهد و مهم همین است. در پایان از توجهتان به مقوله مهم آموزش موسیقی در هنرستان موسیقی و دیگر مواردی از این دست از شما ممنونم.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز