خبرگزاری کار ایران

معیدفر در گفت‌وگو با ایلنا:

فقر فرهنگی و اقتصادی مهمترین عامل بازتولید گروه‌های گانگستری/ بروز خشونت و بزهکاری در پی «تورم، بیکاری و حاشیه‌نشینی»

فقر فرهنگی و اقتصادی مهمترین عامل بازتولید گروه‌های گانگستری/ بروز خشونت و بزهکاری در پی «تورم، بیکاری و حاشیه‌نشینی»
کد خبر : ۱۶۰۲۰۵۷

«سازمان امور اجتماعی» مداخله مهمی در کاهش آسیب‌ها نداشته است/ عملکرد دولت‌ها در جهت تحکیم اخلاقیات و ارزش‌های اجتماعی نبوده است

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در خصوص عملکرد سازمان امور اجتماعی در کاهش آسیب‌ها گفت: این سازمان بیشتر در حوزه آمار و اطلاعات کار کرده و مداخلات مهمی نداشته است.

«سعید معیدفر» رئیس انجمن جامعه‌شناسی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در ارزیابی خود از عملکرد دولت جدید در راستای کاهش آسیب‌های اجتماعی گفت: آسیب‌های اجتماعی بسترهایی دارند و تا زمانی که آن بسترها وجود داشته باشند، آسیب‌های اجتماعی رخ می‌دهند. معمولاً در تحلیل‌های اجتماعی می‌گوییم که اگر با تعداد کم یک آسیب مواجه باشیم، ممکن است برای آن آسیب‌دیدگان کارایی داشته باشیم و شرایط آن‌ها را تغییر دهیم، اما وقتی تعداد آسیب‌دیدگان اجتماعی زیاد باشد، دیگر نمی‌توان با مداخلات کوتاه مدت مسائل آن‌ها را حل کرد.

بسترهای مناسبی براّی رشد آسیب‌های اجتماعی ایجاد شده است

وی خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد دولت آقای پزشکیان در شرایطی روی کار آمده که دهه‌ها و سال‌های متمادی مشکلات مربوط به حوزه اجتماعی رها شده و از همین رو بسترهای مناسبی برای رشد آسیب‌ها و مسائل اجتماعی ایجاد شده است. این وضعیت به قدری پیچیده است که ایشان نمی‌تواند در یک فاصله کوتاه به حل آن‌ها اقدام کند. کما اینکه اکنون در حوزه اقتصادی نیز این مسائل را مشاهده می‌کنیم. به قدری مشکلات اقتصادی ریشه‌دار شده و متأسفانه به موقع به آن‌ها رسیدگی نشده است که امروز نمی‌توانیم با چند پارامتر سریع آن‌ها را حل کنیم.

ارزش‌های اخلاقی طی دو دهه اخیر بسیار سقوط کرده است

وی با بیان اینکه ارزش‌های اخلاقی طی دو دهه اخیر بسیار سقوط کرده و اخلاقیات جامعه به شدت افت کرده است، گفت: از سوی دیگر خلاء مناسبات اجتماعی به دلیل ناکارآمدی دولت‌ها موجب شده تا آنجا که ممکن است افراد گرد هم نیایند، با هم همکاری نکنند و همدلی و همبستگی در میان آن‌ها وجود نداشته باشد. این مشکلات اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی امروز عمیق شده و ریشه‌دار است و طبیعی است که به سرعت نمی‌توان این مشکلات را برطرف کرد. بنابراین، چه انتظاری می‌توان از دولتی داشت که تقریباً میراث‌دار چنین وضعیتی است.

«سازمان امور اجتماعی» مداخله مهمی در کاهش آسیب‌ها نداشته است

وی در خصوص عملکرد سازمان امور اجتماعی در کاهش آسیب‌های اجتماعی گفت: این سازمان بیشتر در حوزه آمار و اطلاعات کار کرده و مداخلات مهمی نداشته است.

وی افزود: آقای پزشکیان تازه آمده‌اند، اما دولت‌های قبلی، عملکردشان در راستای تقویتِ نهادهای مدنی و مشارکت مردم و همچنین در جهت تحکیم اخلاقیات و ارزش‌های اجتماعی نبوده است. امروز شاهد یک جامعه ضعیف هستیم؛ جامعه‌ای که قدرت به اصطلاح تنظیم اوضاع و بهبود را از دست داده و چنین وضعیتی طبیعی است که نتایج خاصی را به دنبال داشته باشد.

«تورم و بیکاری» موجب بروز خشونت و بزهکاری می‌شود

رئیس انجمن جامعه‌شناسی در خصوص رابطه بزهکاری و رشد تورم گفت: ضعف جامعه و ناکارآمدی دولت‌ها ریشه مشکلات متعددی است، از جمله  اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. خود این وضعیت، یعنی تورم و بیکاری، متعاقباً موجب انواع آسیب‌های اجتماعی، بزهکاری و خشونت می‌شود. طبیعی است که یک رابطه متقابل میان مشکلات اجتماعی و اقتصادی وجود دارد. به میزانی که در جامعه مشکلات اجتماعی و فرهنگی وجود داشته باشد، مشکلات اقتصادی نیز بیشتر می‌شود و به میزانی که مشکلات اقتصادی وجود داشته باشد، موجب ناهنجاری‌ها، آسیب‌ها و جرائم و بزهکاری‌ها می‌شود. این رابطه، رابطه‌ای دوطرفه است.

انسان‌ها به دلیل رفع نیازهای اولیه خود، به قوانین تن می‌دهند

معیدفر عنوان داشت: بنابراین بدون تردید، حرکت به سمت مشکلات بیشتر در عرصه اقتصادی، به هم خوردن تعادل‌های روحی، روانی، بی‌قانونی و بی‌هنجاری را به دنبال دارد. مجموع این‌ها موجب می‌شود افراد در شرایط عادی، امکان چرخاندن زندگی خود را نداشته باشند و طبیعی است در چنین شرایطی برخی افراد از راه‌های غیرقانونی، غیرهنجاری و غیرعرفی برای گذران زندگی خود استفاده کنند. این یک امر عادی است؛ یعنی انسان‌ها به این دلیل به جامعه و قوانین تن می‌دهند که می‌دانند در چارچوب آن می‌توانند نیازهای اولیه خود را برطرف کنند. حال اگر نیازهای اولیه آن‌ها از طریق قوانین، مقررات، هنجارها و عرف رایج تأمین نشود، طبیعی است که آن‌ها به قول هابز، گرگ یکدیگر خواهند شد؛ یعنی بر سر منابع با هم خواهند جنگید، غارت خواهند کرد، سرقت و قتل انجام می‌شود و در کل هر کاری که نهایتاً فرد را برای بقای خود یاری کند، انجام خواهد شد.

فقر فرهنگی و اقتصادی مهمترین عامل بازتولید گروه‌های گنگستری در جامعه است

وی در خصوص علت بازتولید گروه‌های گنگستری در جامعه گفت: فقر چه فقر فرهنگی و چه فقر اقتصادی مهمترین عامل بازتولید گروه‌های بزهکار است. این نوع گروه‌های گنگ را معمولاً در مناطق حاشیه‌ای می‌بینیم، جایی که بخش‌هایی از مردم عملاً به عنوان حاشیه تلقی می‌شوند، نه متن. در هر جایی برای مثال در کلان‌شهرها، یک متن مشخص وجود دارد و گروه‌هایی که به هر حال رسمیت شناخته شده‌اند، شرایط زندگی‌شان در آن متن بهتر است. این افراد معمولاً ثباتی دارند و ازثبات مکانی، هم ثبات شغلی و هم ثبات اقتصادی برخوردار هستند.

حاشیه‌نشینی، افراد را از قواعد دور می‌کند چون نفعی از آنها نمی‌برند

معیدفر در ادامه اظهار داشت: حاشیه‌هایی که افراد در آن زندگی می‌کنند معمولاً به دلیل‌ عدم وجود ثبات، افراد را از قواعد متن دور می‌کند. در متن، معمولاً افراد بر اساس عرف و هنجارها رفتار می‌کنند، اما در حاشیه‌ها، چون افراد انتفاعی از متن نمی‌برند، برای خود قواعد ویژه‌ای در نظر می‌گیرند. به قول جامعه‌شناسان، به جای فرهنگ اصلی، خرده‌فرهنگی با قواعد و عرف‌های جداگانه شکل می‌گیرد. اینجا بستر برای شکل‌گیری گروه‌های گنگستری آماده می‌شود. می‌توان گفت هرچه یک جامعه از ثبات اقتصادی و اجتماعی برخوردار نباشد، به همان میزان حاشیه‌ها بیشتر از متن می‌شوند و با افزایش حاشیه‌ها، گروه‌های گنگستری نیز اعتبار بیشتری پیدا می‌کنند.

در گروه سارقان، کسانی که بیشترین سرقت را انجام داده‌اند، اعتبار دارند

این جامعه‌شناس با بیان اینکه این بحث همیشه مطرح می‌شود که معمولاً چیزهایی که در متن ارزشمند است، در بین این گروه‌ها به عنوان ضدارزش تلقی می‌شود، گفت: در گروه سارقان، کسانی که بیشترین سرقت را انجام داده‌اند، اعتبار دارند. در گروه‌های خشن، کسانی که از خشونت بیشتری برخوردارند، اعتبار بیشتری پیدا می‌کنند، در حالی که این قاعده در جامعه اصلی نیست. بنابراین، علت وقوع این گروه‌های خاص، حاشیه‌ای شدن آن‌هاست و به خصوص شرایطی که باعث می‌شود هر روز حاشیه‌نشینان بیشتر از مرکزنشینان شوند.

در بسیاری از کلان‌شهرها شاهد افزایش حاشیه‌نشینان هستیم

وی افزود: اکنون در بسیاری از کلان‌شهرها شاهد افزایش درصد حاشیه‌نشینان هستیم. به عنوان مثال، در مشهد، آمار نشان می‌دهد که بالای ۳۰ درصد جمعیت حاشیه‌نشین شده‌اند و وضعیت مشابهی در تهران و دیگر کلان‌شهرها نیز مشاهده می‌شود. به همین دلیل، به میزانی که حاشیه‌نشینان افزایش می‌یابند، بزهکاری و خشونت نیز بیشتر می‌شود.

خشونت‌ علیه خود با خودکشی

وی تاکید کرد: این روزها شاهد هستیم که مشکلات اقتصادی به شدت بر خانواده‌ها تأثیر گذاشته است و طبیعی است که وقتی اولین سطح نیازهای افراد، مانند معیشت و امنیت مورد چالش قرار می‌گیرد، دچار تزلزل‌های روحی و روانی می‌شوند. این موضوع بسیار مهم است. وقتی افراد در شرایط عادی قرار دارند، تغییرات کوچک ممکن است به گونه‌ای باشد که آن‌ها بتوانند خود را به وضعیت عادی برگردانند، اما وقتی تغییرات بسیار زیاد می‌شود و افراد ارزیابی‌های خاص خود را از دست می‌دهند، عملاً دچار یک وضعیت استیصال می‌شوند.

برخی افراد در شرایط سخت اقتصادی، تصمیمات نادری می‌گیرند

وی ادامه داد: این وضعیت استیصال به این معناست که فرد هیچ راه حلی برای خروج از مشکل نمی‌بیند. در این شرایط افراد، تصمیمات نادری می‌گیرند که ممکن است منجر به خشونت‌های سهمگین علیه دیگران و حتی خشونت علیه خود فرد شود. این خشونت‌ها حتی ممکن است منجر به مرگ شود، چه مرگ دیگران و چه مرگ خود فرد.

وی افزود: در وضعیتی که اشاره شد، افراد به این نتیجه می‌رسند که نمی‌توانند کاری انجام دهند و هیچ راه حلی برای آن‌ها وجود ندارد. در اینجا، طبیعی است که احساس کنند باید به گونه‌ای با خشونت رفتار کنند. برای مثال این را در حالات روزمره می‌بینیم؛ افراد اگر بتوانند مسائل خود را با یکدیگر به نوعی حل کنند یا نهایتاً یک گذشت اولیه نسبت به رفتار دیگری داشته باشند، این کار در شرایط معمولی اتفاق می‌افتد و به خشونت نمی‌انجامد. اما وقتی هنجارها و قواعد دیگر پاسخگو نباشند و افراد احساس کنند هیچ راه حلی برای مسائل خود ندارند، این حالت استیصال ممکن است منجر به خشونت‌هایی شود که حتی نتیجه‌اش می‌تواند قتل یا خودکشی باشد.

کاهش خودکشی کشورهای توسعه‌یافته با افزایش همبستگی اجتماعی

معیدفر با اشاره به اینکه به نظر می‌رسد که در دنیا میزان خودکشی حال کاهش است، گفت: در کشورهای توسعه‌یافته، به علت افزایش فردگرایی و فردیت، در ابتدا میزان خودکشی افزایش یافت. جامعه‌شناسان بیان می‌کنند که هرچه فرد احساس پوچی و عدم وابستگی به جامعه کند، احتمال خودکشی بیشتر می‌شود. اما در کشورهای توسعه‌یافته، با توجه به تمهیداتی که برای افزایش وابستگی فرد به جامعه در نظر گرفته شده، از قبیل گسترش نهادهای مدنی، توانسته‌اند خلأ بیگانگی فرد را نسبت به جامعه کاهش دهند. بهبود شرایط اقتصادی نیز به کاهش خودکشی کمک کرده است، هرچند نتوانسته آن را به طور کامل تغییر دهد. در ایران هم به دلیل‌ عدم وجود زمینه‌های همبستگی اجتماعی و مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، هر از چند گاهی شاهد خودکشی هستیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز