خبرگزاری کار ایران

فاتحه‌ای از سری فاتحه‌‌خوانی‌های قزوه

کد خبر : ۱۹۷۷۱۲

کسی که با شاعران بزرگی چون حافظ و مولانا و بیدل هر شب؛ شب‌نشینی دارد و دمخور روح و زبان و فکر آن بزرگان است، مقهور شاعرانی چون سیمین نمی‌شود.

دوستی می‌گفت شنیده‌ای که قزوه یادداشتی نوشته و توش گفته که برای سیمین فاتحه خوانده. گفتم نه. گفت: آره، برای سیمین فاتحه خوانده، هرچقدر هم اصرار کرده که تو هم - یعنی رفیقش - فاتحه بخواند رفقیش فاتحه نخوانده.

گفتم: چرا؟

رفیقمان گفت: مثل اینکه گفته " زبانم به فاتحه نمی‌چرخد. دست خودم نیست. "

گفتم: چطور آخه؟

دوستمان گفت: رفیقش گفته کسی که با شاعران بزرگی چون حافظ و مولانا و بیدل هر شب؛ شب‌نشینی دارد و دمخور روح و زبان و فکر آن بزرگان است، مقهور شاعرانی چون سیمین نمی‌شود.

- اینها را رفیقش گفته؟

- آره.

- عجب حرف بکری!

- چطور؟

- خب اگه قزوه بعد از ۱۰۲۰ سال مرد… ما باید چه بگوییم؟

رفیقمان گفت: زبانت را گاز بگیر.

بعد از اینکه زبانم را یک گاز کوچک گرفتم، گفتم: خب نام سیمین بهبهانی را دست‌کم توی هر کتابی که درباره شعر معاصر نوشته‌اند، می‌خوانیم… تاثیر گذار بود… بدعت‌گذار بود توی غزل… مردمی بود و شعرش حسابی مایه‌های اجتماعی داشت… خیلی‌ها می‌گویند وزنه‌ای بود در شعر معاصر…

رفیقمان گفت: خب…

گفتم: خب رفیق قزوه نگفته اگه سیمین مقهور حافظ و مولانا و بیدل می‌شود، خودش و قزوه مقهور چه کسی می‌شود؟

- نه…

- جدی نگفته؟

- نه خب… ولی احتمالا مقهور من و تو هم بشود…

گفتم: رفیق من که بلد نیستم شعر بگم…

گفت: خب من هم بلد نیستم شعر بگم… ولی یادت می‌آید هفت – هشت سالمان که بود یه شعر گفتیم با " مرگ " تموم می‌شد…

یادم آمد و گفتم: خب… خب…

- چند وقت پیش یه کتاب گرفتم درباره شعر معاصر بود… توش این شعر رو آورده بود و گفته بود یکی از بدترین شعرهای معاصره…

گفتم: خب…

گفت: خب همینم درباره شعر قزوه ننوشتند… انگار وجود ندارد…

گفتم: بابا تو هم دیگه خیلی اغراق می‌کنی…

بعد کمی بینمان سکوت شد. من گفتم: واقعا این جوری است؟ یعنی خدای ناکرده قزوه بعد از ۱۰۲۰ سال که مرد توی کتاب‌ها هم ازش می‌گویند؟

رفیقم گفت: صد درصد.

گفتم: جدی؟

گفت: بله، صد در صد.

گفتم: جدی نمی‌گی؟

گفت: صد در صد.

و دیگر اصرار نکردم.

بعد گفت: پس بیا حالا که قزوه بنده خدا وجود ندارد یه فاتحه‌ای برایش بخوانیم…

گفتم: ما که با این حرف‌ها فاتحه‌اش را خواندیم…

گفت: " حالا اگر دلت خواست و لبت چرخید یک فاتحه‌ای هم بخوان برای آمرزش روحش. "

طنزی از: مجتبا هوشیار محبوب

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز