خبرگزاری کار ایران

هم‌دوره‌ای‌های قیصر امین‌پور در مراسم بزرگداشت‌اش:

هر روز به قیصر سلام می‌کنیم

asdasd
کد خبر : ۱۶۲۲۶۵

حسن احمدی گفت: شانس بزرگ زندگی من این است که در محله‌ای زندگی می‌کنم که میدانی به نام قیصر امین‌پور دارد و هر روز صبح که از خانه خارج می‌شود، با دیدن این میدان، به یاد قیصر می‌افتم و به او سلام می‌کنم.

در مراسم بزرگداشت قیصر امین‌پور که چهارشنبه شب، سوم اردیبهشت به مناسبت تولد این شاعر در فروشگاه مرکزی شهر کتاب برگزار شد، هم‌دوره‌‌های زنده‌یاد امین‌پور حضور یافتند و شعرهای او را مرور کردند.

به گزارش ایلنا؛ بیوک ملکی، شاعر و روزنامه‌نگار، نخستین میهمانی بود که روی سن رفت و گفت: طی سال‌هایی که قیصر از دنیا رفته و در میان ما نیست، مراسم بزرگ‌داشت زیادی برای او برگزار شده‌است و من در هر کدام از این نشست‌ها که حضور پیدا کرده‌ام، این مساله را متذکر شده‌ام که هیچ چیز همانند اشعار زنده‌یاد امین‌پور نمی‌تواند شخصیت و منش بزرگ او را نشان دهد.

وی اضافه کرد: بهترین کار برای اینکه بتوانیم به درکی از دنیای قیصر، جهان‌بینی و نگاه او نسبت به هستی برسیم، این است که اشعار او را مرور کنیم به همین دلیل هم تصمیم گرفتم هیچ خاطره‌ای از او تعریف نکنم و تنها گزیده‌ای از اشعار او را بخوانم.

قیصر، استاد استفاده از «ایهام» بود

ملکی در ادامه افزود: اگرچه همه جا در کتاب‌شناسی قیصر، از کتاب «تنفس صبح» یاد می‌کنند ولی در حقیقت کتاب «در کوچه‌ آفتاب» قیصر است که اولین‌بار منتشر شده است ولی او هم همانند تمام شاعران و نویسندگانی که غالباً کتاب اول‌شان را نمی‌پسندند و آن را نادیده می‌گیرند، «در کوچه آفتاب» را دوست نداشت اما برخی از شعرهای این مجموعه شعر را در کتاب «تنفس صبح» گنجاند.

این شاعر در بخش دیگری از سخنانش گفت: کتاب «تنفس صبح» در سال ۶۳ منتشر شد و با مرور کتاب‌های بعدی قیصر، به خوبی می‌توان متوجه سیر کمال اشعار او شد.

وی همچنین اظهار داشت: اگرچه همه ما در اوائل انقلاب و آغاز به کار نویسندگی، تجربه چندانی در نوشتن نداشتیم ولی به جرات می‌گویم قیصر در همان شعرهای اولیه هم خوب و پخته بود.

ملکی، مجموعه‌ی «آینه‌های ناگهان» را نقطه‌ی عطف کارهای قیصر دانست و گفت: از این مجموعه به بعد است که می‌توانیم شاهد اوج کارهای او باشیم.

او پس از اینکه غزل «حرفی از نام تو»، «ساقه شکسته» «دستور زبان عشق»، «نشانه پرسش» و «همه حرف دلم» را از مجموعه‌های مختلف زنده‌یاد امین‌پور برای حضار خواند، گفت: قیصر، استاد به کار بردن «ایهام» در شعر است و کمتر اتفاق افتاده که ببینم شاعران معاصر، این مهارت را به زیبایی و ظرافت به کار ببرند.

پس از صحبت‌های ملکی، ترانه‌ی «بوی باران» که زنده‌یاد امین‌پور آن را نوشته و محمد اصفهانی آن را اجرا کرده است، برای حضار پخش شد.

قیصر، تنها یک شاعر نبود

میهمان بعدی مراسم بزرگداشت قیصر امین‌پور، فریدون عموزاده خلیلی بود. او با بیان اینکه تعریف خاطره از قیصر، سخت است و دوستان قیصر همیشه از این کار فرار می‌کنند، اظهار داشت: از زمانی که قیصر دیگر در میان ما نیست، آن‌قدر تعریف خاطره از او باب شده و حتی آدم‌هایی که با قیصر، زاویه داشته‌اند، از او خاطره تعریف کرده‌اند که دیگر تشخیص طلا از مس ممکن نیست و مشخص نیست کدام خاطره درست و کدام یک غلط است!

وی ادامه داد: از سوی دیگر حرف زدن از شخصیت قیصر هم کار ساده‌ای نیست چراکه او فقط یک شاعر نبود، بلکه در کار نقد شعر و شعرشناسی هم خبره بود در حالی که ما شاعران معاصر بزرگی داریم که اگرچه در شعرسرایی خوبند اما در امر نظریه‌پردازی و تجزیه تحلیل شعر سررشته‌ای ندارند.

عموزاده خلیلی همچنین اظهار داشت: به علاوه قیصر، معلم خوبی هم بود. انسان‌هایی هستند که افکار و اندیشه‌های خوبی دارند اما نمی‌توانند آن را منتقل کنند در حالی که قیصر، به خوبی می‌توانست در مواجهه با دانشجویان، نظریه‌ها، اندیشه‌ها و مسائل ادبی را به بحثبگذارد و اینها را به دانشجویان آموزش دهد.

وی ادامه داد: منهای امتیازات علمی و هنری قیصر، او نمونه‌ی یک انسان شریف هم بود. هرچند که آن‌قدر طی این سال‌ها از این واژه استفاده شده که بار معنایی خود را از دست داده و در ذهن شنونده و خواننده تاثیری ندارد و بی‌خاصیت است ولی با همه اینها تاکید می‌کنم که قیصر، یک انسان شریف و کامل بود.

عموزاده خلیلی در ادامه به بیان خاطره‌ای از دوران دانشجویی خود با زنده‌یاد امین‌پور پرداخت و گفت: من در دوران دانشجویی، برای نوجوانان مرکز اصلاح تربیت کلاس‌های شعری برگزار می‌کردم و قیصر هم در جریان کارها و نوشته‌های بچه‌های آن مرکز بود و همه را به اسم می‌شناخت. بعد از اینکه مدتی از برگزاری کلاس گذشت و عید نوروز فرارسید، قرار شد کلاس‌ها به پس از عید موکول شود ولی بچه‌ها ناراحت بودند و دوست داشتند کلاس‌ها ادامه پیدا کند. وقتی من ناراحتی آنها را دیدم، تصمیم گرفتم زودتر به تهران برگردم و کلاس را برای بچه‌ها برگزار کنم و قیصر را هم در جریان گذاشتم و پس از اینکه بعد از دو روز از گذشت عید نوروز به خوابگاه رفتم، قیصر هم به تهران بازگشت.

او افزود: من متوجه شدم که قیصر برای اینکه من در خلوت و کسالت خوابگاه تنها نباشم به تهران برگشته بود ولی هیچ‌وقت کلامی در این باره به من نگفت و هنوز، این شرافت و حجب و حیای او در ذهن من باقی مانده است.

این نویسنده همچنین اظهار داشت: زمانی که می‌خواستیم با مهدی فیروزان و باقی همکاران، مجله سروش نوجوان را راه‌اندازی کنیم، قیصر به شدت مخالف بود و معتقد بود کارهای مطبوعاتی، از عمق کارهای ادبی می‌کاهد. درواقع اگر میدان دیگری برای فعالیت در آن سال‌ها فراهم می‌بود، قیصر هرگز سروش را راه‌اندازی نمی‌کرد ولی امکان دیگری برای ما وجود نداشت با همه‌ی اینها وقتی قیصر کار سروش نوجوان را آغاز کرد، انرژی بسیار زیادی برای آن صرف کرد.

عموزاده ادامه داد: قیصر چنان انرژی برای این مجله صرف کرد که به جلسه مجزایی برای بیان تغییرات و نوآوری‌های آن نیازمندیم چرا که او در مجله‌ی سروش نوجوان، یک سبک نثرنویسی جدید و نگاه متفاوت و تازه به نوجوانان را پایه‌گذاری کرد؛ چیزهایی که پیش از او وجود نداشت و حتی با فراگیر شدن آن هم مخالفت می‌شد.

هر روز به قیصر سلام می‌کنم!

حسن احمدی، شاعر وروزنامه‌نگار و یکی دیگر از هم‌دوره‌‌های قیصر امین‌پور که در راه‌اندازی «سروش نوجوان» نیز همکاری داشت، از دیگر میهمانان بزرگداشت قیصر امین‌پور در فروشگاه مرکزی شهر کتاب بود.

او با حضور در این مراسم اظهار داشت: شانس بزرگ زندگی من این است که در محله‌ای زندگی می‌کنم که میدانی به نام قیصر امین‌پور دارد و هر روز صبح که از خانه خارج می‌شود، با دیدن این میدان، به یاد قیصر می‌افتم و به او سلام می‌کنم، شب هم که به خانه برمی‌گردم حالش را می‌پرسم ولی به عنوان کسی که با این شاعر دوست و همکار بوده‌ام؛ تندیسی را که از قیصر ساخته‌اند، دوست ندارم و فکر می‌کنم شخصیت زلال و مهربان او را نشان نمی‌دهد.

وی ادامه داد: یادم هست زمانی که زلزله رودبار رخ داد و به مسئولان آن دوره، پیشنهاد ساخت یک کتابخانه را دادیم، قیصر و آقای فیروزان کارهای متعددی انجام دادند تا این اتفاق رخ دهد. حالا هم شاید اگر کسانی مثل آقای فیروزان از مدیران بخواهند که تندیسی درخور برای قیصر ساخته شود، این اتفاق بیفتند.

احمدی همچنین گفت: در زمانی که قیصر زنده بود، دو بار با شایعه فوت او مرا آزردند که جزو تلخ‌ترین خاطرات من به حساب می‌آید.

این شاعر ادامه داد: قیصر همیشه در من زنده است و با او زندگی می‌کنم. او را از یاد نمی‌برم چون همیشه درد مردم برایش اهمیت داشت و هرگاه برای کسی مشکلی پیش می‌آمد، تمام تلاشش را برای حل و فصل آن انجام می‌داد. در حالی که اطرافیان و دوستانش بارها به من و دیگر دوستانش تلفن می‌کردند و می‌خواستند واسطه شویم تا قیصر برای دریافت یک کلیه راضی شود ولی او هیچ‌وقت راضی نشد و همیشه می‌گفت امکان ندارد کلیه کسی را قبول کنم که او را می‌شناسم.

زیبا اشراقی، همسر زنده‌یاد قیصر امین‌پور و همچنین آیه امین‌پورد دختر این شاعر نیز در مراسم حضور داشتند.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز