دلفی در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
بررسی ابعاد دور دوم گفتوگوهای ایران و اروپا/ منافقین از روابط متشنج ما با اروپا، نهایت سوءاستفاده را میبرند
سفیر سابق ایران در فرانسه در خصوص گفتوگوهای جاری میان ایران و کشورهای اروپایی( فرانسه، آلمان و انگلستان) گفت: به نظر من، اگر این گفتوگوها را در سطح دوجانبه و با کشورهای مستقل شروع میکردیم، امید بیشتری برای رسیدن به تفاهم و توافق داشتیم. به عنوان مثال، شما میبینید که وقتی یک خبرنگار ایتالیایی در تهران به دلایلی دستگیر میشود، ما میتوانیم با دولت ایتالیا گفتوگو کنیم و به تفاهم برسیم. به رغم اینکه یکی از اتباع ایرانی در ایتالیا بر اساس درخواست آمریکاییها دستگیر شده، اما وقتی با ایتالیا تماس میگیریم، تعهدات ایتالیا برای ما مشخص است و پس از آزاد شدن خبرنگار، تبعه ایرانی نیز آزاد میشود. این نشاندهنده این است که تعهدات دو طرف مشخص است. اما در مورد این سه کشور اروپایی، تعهدات و مسئولیتهای آنها در این گفتوگوها به روشنی مشخص نیست و این باید بیشتر روشن شود. همچنین، باید تأکید کرد که این سه کشور تروئیکا نیستند، زیرا همانطور که ذکر شد، انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده و دو کشور دیگر عضو هستند.
ابوالقاسم دلفی دیپلمات پیشین وزرات امور خارجه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، دربارهی روابط ایران با اروپا و ثمرهی گفتوگوهایی که با سه کشور اروپایی یعنی فرانسه، آلمان و انگلستان در جریان است، تصریح کرد: به هر حال، روابط ما با اروپا به گونهای نیست که عادی و نرمال باشد. در شرایط کنونی، به دلایل مختلف، این روابط دارای تنشهایی است که فقدان گفتوگو و تماسهای مناسب، چه در سطح دوجانبه و چه در سطح اتحادیه، موجب شده تا شکافها و ترکهای روابط عمیقتر شود و اثرات آن را در مسائل و روابط دوجانبه مشاهده میکنیم، نمونه آن هم همین اظهارات مقامات اروپایی و همچنین اتحادیه در قبال وضعیت ما است. گفتوگو در هر شرایطی با طرف معتبری چون اروپا، مثبت خواهد بود و اصولاً باید پیگیری شود تا انجام شود. این نکته ابتدایی است که اصل گفتوگو و تماس با طرفهایی که در گذشته شریک تجاری ما بودند و نزدیکترین مواضع را در مسائل بینالمللی با ما داشتند، میتواند موثر و مثبت باشد. اما باید گفت که این گفتوگو باید چارچوب و ضوابط خود را داشته باشد. در اینجا لازم است بحث کنیم که این گفتوگوها برای چه هدفی، در چه چارچوبی و با کدام طرفهای اروپایی انجام میشود.
ظرفیت و پتانسیل سه کشور اروپایی که در حال گفتوگو با آنها هستیم، روشن نیست
وی ادامه داد: ما در حال گفتوگو با سه کشور اروپایی هستیم که ظرفیت و پتانسیل آنها در مقابل ما کاملاً روشن نیست. این سه کشور به عنوان تروئیکای اتحادیه اروپا تلقی میشوند، اما انگلیس به دلیل خروج از اتحادیه اروپا نمیتواند این ظرفیت را داشته باشد، همچنین نمایندهای از ۲۷ کشور در این مذاکرات حاضر نیست. در دور قبلی مذاکرات، هیئت ما با معاون آقای بورل که در آن زمان نماینده سیاست خارجی اتحادیه بود، جداگانه مذاکره کردند اما ایشان در هیئت مذاکرهکننده سه کشور حضور نداشتند. بنابراین، اتحادیه اروپا هم در این مذاکرات حاضر نیست. به این ترتیب، اگر این سه کشور را در ظرفیت عضو برجام تلقی کنیم، همان ۱+۵ که آمریکا هم حضور داشت و بعد از برجام خارج شد، باید توجه داشته باشیم که آیا این کشورها دارای ماموریتی برای مذاکره از طرف آنها هستند؟ حرفهایی که این کشورها میزنند، مورد قبول سایر کشورهای ۱+۵ است یا نه؟ یعنی حرفهایی که اینها در چارچوب مذاکرات برجام میزنند، مورد قبول چین و روسیه هم است یا خیر.
سطح مقامات حاضر در گفتوگوهای ایران و سه کشور اروپایی برابر نیست
این دیپلمات با سابقه سطح این مذاکرات را نیز دارای اشکال دانست و اظهار کرد: اگرچه از طرف اروپاییها در دور اول چیزی گفته نشد و در این دور نیز سطح هیئت اروپایی مشخص نشده است، اما به نظر من این سه کشور در سطح مدیران سیاسی وزارت خارجهشان، همان سطحی که در مذاکرات کارشناسی برجام شرکت میکردند، حضور دارند، اما هیئت نمایندگی ما در سطح معاون وزیر است و دو معاون وزیر در هیئت مذاکره کننده ما حضور دارند، در حالی که هیئت آنها در حد سه مدیرکل سیاسی یا امنیتی قرار دارد. بنابراین، به نظر من این سطح نیز مناسب برای گفتوگوها نیست. علاوه بر این، در دور اول که انجام شد، آقای غریبآبادی اعلام کردند که این تماسها در سطح گفتوگو انجام میشود و مذاکره نیست اما مشخص نشد که مفهوم این عبارت چیست. ما با این کشورها دارای مناسبات به شدت پیچیده و گذشتهداری بودهایم و حالا تنها در حد گفتوگو صحبت میکنیم. توجیه آنها نیز این است که در حال آمادهسازی برای ورود به مرحلهای هستیم که گفتوگوها به سطح مذاکره برسد. در مجموع، به نظر من از نظر اطلاعرسانی و توجیه اینکه این تماسها در چه چارچوب و در چه سطحی انجام میشود، شفافیت بیشتری لازم دارد. باید مشخص شود این سه کشور چه نمایندگی دارند و در چه ظرفیتی در این مذاکرات حضور دارند؟
اگر ابهامات در خصوص گفتوگوهای ایران و اروپا روشن نشود، مشکلاتی برای افکار عمومی ایجاد خواهد کرد
وی با بیان اینکه در خصوص این گفتوگوها سوالات بسیاری وجود دارد که باید به آنها پاسخ داده شود، عنوان کرد: اگرچه شکل کار در دور اول به این صورت بود که این سه کشور در کنفرانس سازمان انرژی اتمی وین، در شورای حکام، قطعنامهای علیه ما تصویب کردند و دور اول مذاکرات در ادامه آن صورت گرفت اما به نظر میرسد که این گفتوگوها شاید تنها در حد مسائل شورای حکام و مسائل هستهای ما با سازمان انرژی اتمی باشد. شاید هم در این حد باشد، چون ما به دنبال این هستیم که تا اکتبر ۲۰۲۵، که پایان موافقتنامه برجام است، زمان بگیریم تا از رسیدن به اسنپ بک و یا مرحلهای که ممکن است اروپاییها یا گروه ۱+۴ علیه ما عملیاتی کنند، جلوگیری کنیم. در مجموع، آنچه که به نظر من و برای بسیاری از آشنایان با مناسبات اروپا مطرح است، این است که این تماسها از ابتدا به صورت کامل روشن نیست که در چه سطحی انجام میشود. اگرچه ممکن است گفته شود که این گفتوگوها محرمانه است و قرار نیست محتوایش منتشر شود، اما در مورد شکل و قاعده آن، سوالات و ابهاماتی وجود دارد که اگر روشن نشود، در آینده میتواند مشکلاتی برای افکار عمومی ایجاد کند.
گفتوگو در روند تعاملات بینالمللی، سطح ابتدایی شروع تماسها است
این تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص امکان ارتقای این گفتوگوها به سطوح بالاتر و یا رسیدن به یک توافق جامع با اروپا، بیان کرد: نکات زیادی در مورد این تماسها و این سه کشور وجود دارد، مبنای این مذاکرات یا به زعم آقای غریبآبادی گفتوگوها، مشخص نیست. روشن نیست که طرف گفتوگوی ما چه کسی است؟ اگر با یک کشور دیگر گفتوگو کنیم، مشخص است که آن کشور تعهداتش چیست، اما این سه کشور چه تعهداتی دارند که بخواهیم با آنها گفتوگو کنیم. به هرحال گفتوگو در روند تعاملات بینالمللی، سطح ابتدایی شروع تماسها است تا نقاط مشترکی پیدا کنیم و به تفاهم برسیم.
به آسانی نمیتوانیم با این سه کشور اروپایی به تفاهم برسیم
دلفی با تاکید بر اینکه مراحل مختلفی برای رسیدن به تفاهم وجود دارد و طرح این پرسش که طرف مقابل ما چه کسی است، گفت: اگر قرار است در مورد مسائل هستهای تفاهم کنید، آیا این سه کشور نمایندگی از طرف جامعه بینالملل دارند؟ به عنوان یک کشور تکلیفمان مشخص است و مسئولیت وزارت خارجه بر عهده نمایندگان ایران است، اما این سه کشور حتی ذاتاً مواضع مشترکی در قبال جمهوری اسلامی ایران ندارند. به عنوان مثال، اظهارات آقای مکرون در قبال ما به شدت تند و منفی است. انگلیسیها نیز در سطح دیگری عمل میکنند و آلمانیها نیز مواضع متفاوتی دارند. بنابراین، اشتراک مواضع آنها در قبال ما به سختی به دست میآید. اگر بخواهیم با این کشورها به تفاهم برسیم، به این آسانی نیست که اینها به سرعت بر سر موضوعی به توافق برسند. ضمن اینکه آنچه که سخنگوی وزارت خارجه و آقای عراقچی و آقای تختروانچی در مورد محتوای مذاکرات گفتند، نشان میدهد که این تماسها و آنچه که آقای غریبآبادی میگوید گفت وگوها، خیلی روشن نیست. اگرچه اصل گفتوگو با آنها پذیرفته شده است، اما هدف و جهت این گفتوگوها هنوز مشخص نیست. سطح این مذاکرات و تعهدات دو طرف نیز به وضوح مشخص نیست و به ویژه تعهدات اروپاییها در قبال ما روشن نیست که چه خواهند کرد.
اگر گفتوگو ها را دوجانبه انجام میدادیم، امکان رسیدن به توافق بیشتر بود
این کارشناس حوزه اروپا تصریح کرد: به نظر من، اگر این گفتوگوها را در سطح دوجانبه و با کشورهای مستقل شروع میکردیم، امید بیشتری برای رسیدن به تفاهم و توافق داشتیم. به عنوان مثال، شما میبینید که وقتی یک خبرنگار ایتالیایی در تهران به دلایلی دستگیر میشود، ما میتوانیم با دولت ایتالیا گفتوگو کنیم و به تفاهم برسیم. به رغم اینکه یکی از اتباع ایرانی در ایتالیا بر اساس درخواست آمریکاییها دستگیر شده، اما وقتی با ایتالیا تماس میگیریم، تعهدات ایتالیا برای ما مشخص است و پس از آزاد شدن خبرنگار، تبعه ایرانی نیز آزاد میشود. این نشاندهنده این است که تعهدات دو طرف مشخص است. اما در مورد این سه کشور اروپایی، تعهدات و مسئولیتهای آنها در این گفتوگوها به روشنی مشخص نیست و این باید بیشتر روشن شود. همچنین، باید تأکید کرد که این سه کشور تروئیکا نیستند، زیرا همانطور که ذکر شد، انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده و دو کشور دیگر عضو هستند.
تعیین فرم مذاکره با اروپا در ارتباطات آینده ما با این کشورها نقش مهمی دارد
وی افزود: شاید گفته شود که این کشورها در چارچوب برجام مذاکره میکنند که در این مورد نماینده سیاست خارجی اروپا هماهنگکننده مذاکرات هستهای ما با ۱+۵ است. زمانی که ما با گروه ۱+۵ مذاکره میکردیم، پنج عضو دائم شورای امنیت، آلمانیها و ما حضور داشتیم، نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مانند خانم موگرینی یا آقای بورل، هماهنگکننده مذاکرات بودند و اتحادیه اروپا در این مذاکرات حضور داشت. متأسفانه، این نکات بهوضوح روشن نیستند و امیدواریم وزارت خارجه و کسانی که در مذاکرات شرکت دارند، به این مسائل توجه کنند، زیرا این موارد در افکار عمومی اروپا و همچنین در مذاکرات و ارتباطات آینده با اروپا بسیار مهم است.
مواضع سیاست خارجی کشورهای اروپایی تماما مشترک نیست و اختلاف نظرهایی دارند
این استاد روابط بینالملل در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود اظهار تمایل مقامات کشورمان برای برقراری روابط با اروپا و نشستن بر سر میز مذاکره، همچنان شاهد موضعگیریهای تند از سوی سران کشورهای اروپایی هستیم، تصریح کرد: همانطور که اشاره کردم، بین کشورهای اروپایی اجماع و نقطه نظرات مشترکی در موضوعات مختلف وجود ندارد. حتی در سیاست خارجی، نماینده عالی سیاست خارجی نیز نمیتواند مواضع یکسانی را در مسائل دوجانبه داشته باشد. به عنوان مثال، در مورد سوریه، هیئتهای آلمانی و فرانسوی به دمشق میروند و خانم نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز جداگانه اظهاراتی درباره مواضع خود در قبال سوریه دارد. این نشاندهنده عدم وجود مواضع مشترک در سیاست خارجی کشورهای اروپایی است.
وی با اشاره به مواضع کشورهای اروپایی در روابط با جمهوری اسلامی ایران، عنوان کرد: برای مثال، فرانسه با ما دارای مشکلات عدیدهای است و برخی مسائل آن با سایر کشورهای اروپایی مشترک است و برخی دیگر مختص به خود فرانسه است. در زمینههای مشترک، مانند موضوع اوکراین و امنیت اروپا که بعد از تجاوز روسیه به اوکراین اتفاق افتاده است و اروپاییها به شدت نگران وضعیت هستند و این اتفاق را علیه امنیت و اقتصاد اروپا تقلی میکنند. اروپاییها در مجموع، ایران را حامی روسیه تلقی میکنند و ادعا میکنند که ما در کنار روسیه علیه اوکراین هستیم. ما این ادعا را تکذیب کردهایم ولی آنها میگویند چون کنار روسیه هستیم، پس علیه اروپا خواهیم بود.
فرانسه جداگانه با ما مشکلاتی دارد که باعث شده مکرون موضعگیری تندی داشته باشد
دلفی با تاکید بر اینکه در مسائل خاورمیانه نیز، یک اجماع مواضعی میان اروپاییها علیه ما وجود دارد، اظهار داشت: به ویژه در مورد فلسطین، لبنان، سوریه و یمن، مواضع ما با مواضع اروپاییها متفاوت است و این عدم همسویی وجود دارد. همچنین، نقش و تواناییهای تسلیحاتی ما در منطقه نیز مورد نگرانی آنها قرار دارد. به هر حال ممکن است در برخی موارد مواضع مشترکی وجود داشته باشد و در برخی دیگر، مواضع جداگانهای اتخاذ کنند. به عنوان مثال، فرانسویها به دلیل اینکه برخی از اتباعشان در ایران زندانی هستند، چه شهروندان فرانسوی و چه اتباع ایرانی-فرانسوی، موضع مخالفی نسبت به ما دارند. این مواضع، به ویژه با توجه به اظهارات اخیر آقای مکرون، شدیدتر و تندتر شده است و به این خاطر است که آقای مکرون میبیند، ایتالیاییها میتوانند با مذاکره اتباع خود را آزاد کنند و همچنین اخیراً آلمانیها نیز موفق به آزاد کردن یک تبعه ایرانی-آلمانی شدند.
وی یادآور شد: اتباع فرانسوی در ایران هنوز آزاد نشدهاند، این موضوع برای آقای مکرون و دولت او در افکار عمومی ایجاد مشکل میکند. فشارهای داخلی و افکار عمومی باعث میشود آقای مکرون این مواضع را اتخاذ کند. همچنین، تحرکات فرقهی نفاق در فرانسه در همین چند روز پیش اتفاق افتاده است. البته این جلسات سالانه این گروه است که به شکل دورهای در فرانسه برگزار میکنند، مخصوص الان هم نیست و هر سال برگزار میکنند. ما هم در سطح سخنگوی وزرات خارجه و رسانهها اعتراض میکنیم و این موضوع تمام میشود تا سال آینده که چنین اتفاقی رخ دهد.
اروپا میتواند در خلا روابط ما با آمریکا، آلترناتیو مناسبی باشد تا بسیاری از مسائل را حل و فصل کنیم
این تحلیلگر مسائل بینالملل بیان کرد: این موضوعات باید در حد مذاکرات حل شوند. در حال حاضر، گفتوگو و مذاکره به دلیل مسائل مختلف وجود ندارد. ما در گذشته نقاط مشترک زیادی با فرانسویها داشتیم، اما موضوع اوکراین برای فرانسه به عنوان یک کشور مهم اروپایی که دنبال ارتش اروپایی و دفاع اروپاییست، موضوعی جدی است. آنها در تلاشند که قبل از ورود آقای ترامپ به کاخ سفید، به یک راه حل برای موضوع اوکراین برسند، اما هنوز به نتیجهای نرسیدهاند. بنابراین، این اختلافات و نقطه نظرات متفاوت، که در آن مذاکراتی هم انجام نمی شود، باعث شده که ما و فرانسه و ما و اروپا کانال گفتوگو و کانال مذاکره نداشته باشیم. این فقدان گفتوگو تبعاتی برای ما خواهد داشت در حالی که چه در موضوعات هستهای و چه در موضوعات روابط دو جانبه و منطقه ای اروپا می تواند در خلا روابط ما با آمریکا آلترناتیو مناسبی باشد تا بسیاری از مسائل را حل و فصل کنیم.
بدون حضور آمریکا، بعید است که مذاکرات به نتیجه برسد
وی افزود: در موضوعات هستهای اگرچه ما با سه کشور اروپایی مذاکره میکنیم، اما باید تأکید کنم که بدون حضور آمریکا، بعید است این مذاکرات به نتیجه برسد. تحریمها و فشارها عمدتاً تحت کنترل آمریکاییها هستند. سؤال این است که آیا با ورود آقای ترامپ، وضعیت دور اول ریاست جمهوری او تکرار خواهد شد یا خیر. آیا فشارهای حداکثری و تحریمها ادامه خواهد داشت یا اینکه زمینهای برای مذاکره فراهم خواهد شد؟ آنچه که ما با اروپا صحبت میکنیم و به زعم وزارت خارجه، اروپا تنها همین سه کشور است حتی اگر مذاکراتی هم صورت گیرد، بدون دخالت آمریکا بعید است که به نتیجهای برای رفع مشکلات ما، به ویژه رفع تحریمها و فشارهای اقتصادی منجر شود. چرا که تحریمها عمدتاً در اختیار آمریکاییها هستند.
جناح شکست خورده در انتخابات گذشته اقداماتی انجام میدهند که مذاکرات بینالمللی را تحت تأثیر قرار میدهد
دلفی در ادامه تشریح رفتار و مواضع تندی که اروپاییها نسبت به ما دارند، تصریح کرد: اروپاییها نیز از رهگذر برجام و مناسبات با ما تحت تاثیر تحریمها قرار دارند، بهطوریکه شرکتهای اروپایی که قبلاً با ما همکاری داشتند، در دوران تحریم دچار جریمه و فشارهای آمریکایی میشوند. بنابراین، باید تکلیف این مذاکرات و وضعیت بهطور مشخص روشن شود و این به معنای این است که تصمیم دولت و قوه مجریه باید مشخص باشد که مذاکرات با طرفهای غربی چه سمت و سویی خواهد رفت. علاوه بر این، باید توجه داشت که در داخل کشور، به ویژه جناحهایی که در انتخابات گذشته نتوانستند به خواستههای خود برسند، فشار زیادی به موضوع مذاکره با طرفهای غربی وارد میکنند و اقداماتی انجام میدهند که این اقدامات مذاکرات را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی همچنین با اشاره به اظهارات نمایندگان مجلس و تحرکات نظامی که ما در صحنه نظامی با مانورهای نظامی انجام میدهیم و یا اظهاراتی مبنی بر تداوم سیاستهای قبلی، گفت: همه این موارد در مجموع باعث میشود که وقتی ما به دنبال مذاکره هستیم، این سوال در ذهن طرف مقابل ما ایجاد شود که به هر حال کدام یک از این مواضع راهحل واقعی کشور برای پیشبرد گفتوگو و حل مشکلات در چارچوب گفتوگو هستند. باید به چنین موضوعاتی توجه شود. به عبارت دیگر، اگر اروپاییها زمانی که ما ادعای مذاکره میکنیم و گفتوگو را انجام میدهیم، با رغبت از آن استقبال نکنند یا برعکس به دلیل عدم وجود اعتماد متقابل است. این عدم اعتماد تا به وجود آمدن اعتماد متقابل فاصله زیادی دارد که باید با تلاشهایی که بهویژه وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی کشور انجام میدهد، این خلا را پر کنیم.
زمانی که روابط ما با اروپا و فرانسه خوب باشد، اتفاقات مثبتی در قبال گروههای تروریستی مخالف ما رخ میدهد
سفیر سابق ایران در فرانسه در رابطه با نشست اخیر سازمان مجاهدین خلق در فرانسه و حمایتهای فرانسه و آمریکا از این گروه تروریستی، گفت: اولاً مقر و یکی از دفاتر این تشکیلات نفاق، در فرانسه است. این گروه از زمانهای گذشته، قبل از اینکه از عراق اخراج شوند، در دوران ریاست جمهوری بنیصدر و در دوران سوسیالیستها و میتران در فرانسه مستقر بودند. مرکزیت این گروه غالباً تبعه فرانسه شدهاند و کارت شناسایی فرانسوی دریافت کردهاند یا بهعنوان پناهنده سازمان ملل شناخته میشوند و دارای کارت سازمان ملل هستند. این افراد بهعنوان گروهی در کشورهای غربی ثبت شدهاند که در آنجا فعالیت سیاسی کنند و قرار است که علیه کشورهای مورد نظرشان که ما باشیم، فعالیتی انجام ندهند. این وضعیت به تناسب روابط ما با این کشورهای غربی و وضعیت آنها متفاوت میشود زمانی که روابط ما با اروپا و فرانسه خوب باشد و در آن تحرک و بازدهی وجود داشته باشد و به سمت مبادلات اقتصادی حرکت کند، اتفاقات مثبتی در قبال آنها میافتد. مانند زمانی که در دوران آقای شیراک، نخستوزیر فرانسه، ما با فرانسه در موضوع لبنان و گروگانهای فرانسوی همکاری کردیم و تلاش کردیم که آنها را آزاد کنیم، کمک کردیم که کل این سازمان را سوار هواپیما کنند و به آفریقا بفرستند. پس از آن، روابط ما به حدی خراب شد که اینها دوباره به فعالیتهای خود ادامه دادند و این اتفاقات افتاد.
تا زمانی که ترامپ وارد کاخ سفید نشده باشد، هیچ کس از سوی او نماینده آمریکا نخواهد بود
وی در رابطه با حمایتهای آمریکا از گروه تروریستی منافقین و ارسال نماینده به نشست سالیانه آنها، تاکید کرد: وضعیت این گروه در اروپا بستگی به این دارد که ما چقدر روابط فعالی با این کشورها داشته باشیم و این موضوع بر سیاستهای غربیها تاثیرگذار است. بخش مهمی از تشکیلات و اعضای این سازمان از فرانسه به آلبانی منتقل شدهاند، یعنی حتی از حوزه اتحادیه اروپا نیز خارج شدهاند اما تشکیلات این سازمان برای حفظ حیات خود، بهعنوان یک گروه اپوزیسیون، اقداماتی انجام میدهد. سالی یکی دو بار این مراسمات را برگزار میکند و افرادی از کشورهای مختلف، بهویژه آمریکاییها را به آنجا میآورد و این افراد عموماً کسانی هستند که دارای پست و مسئولیت رسمی نیستند. شما همین وضعیت را که اکنون میبینید را در نظر بگیرید، هنوز آقای ترامپ رئیسجمهور نشده است، تا ۲۰ ژانویه که وارد کاخ سفید میشود همه آنهایی که میگویند آقای ترامپ به عنوان نماینده فرستاده است، در واقع بهعنوان نماینده رسمی آمریکا تلقی نمیشوند. شما باید بدانید که در هیچ مقطعی نمایندهای غیر از نمایندگان مجلس بهعنوان نماینده دولت در مصدر کار دیده نشده است. یا در شرایط بسیار بعید، کشورهایی مانند آلبانی و کوزوو، که بههرحال در حد و حدود خود قابل توجه نیستند، در این جلسات شرکت میکنند. منظورم این است که حتی در وضعیتی که اخیراً گفته شده نماینده ترامپ در خاورمیانه در این جلسات شرکت کرده، باید توجه داشت که خود ترامپ هنوز وارد کاخ سفید نشده، چه برسد به اینکه نمایندهاش، نماینده آمریکا باشد.
رئیس شورای امنیت در دوره اول ترامپ چهل هزار دلار گرفته بود تا در جلسه منافقین شرکت کند
دلفی افزود: این نکته باید در نظر گرفته شود، اما از نظر تبلیغاتی بسیار مهم است و رسانهها و بازی تبلیغاتی که انجام میدهند، فضایی را ایجاد میکنند که مثلاً آقای پمپئو، وزیر خارجه قبلی آقای ترامپ نیز در این جلسات حضور داشته است. بههرحال، حضور این افراد نشاندهنده نگاهی خاص نسبت به ایران است. علاوه بر این، میدانید که همه این افراد با هزینههای هنگفتی که به آنها پرداخت میشود، به این تشکیلات میآیند. بهطور مثال رئیس شورای امنیت در زمان دوره اول ترامپ بر اساس صورتحساب مالیاتیاش، چهل هزار دلار گرفته بود تا در جلسه منافقین شرکت کند.
منافقین از روابط متشنج ما با اروپا، نهایت سوءاستفاده را میبرند
این کارشناس سیاست خارجی ایران عنوان کرد: اینکه غربیها، چه اروپاییها و چه آمریکاییها، از موجودیت منافقین و حساسیتهای ما نسبت به آنها سوءاستفاده میکنند، کاملاً مشهود است. اما بهوضوح و بر اساس اطلاعات موجود در رسانهها و افکار عمومی، دولتهای غربی میدانند که منافقین در داخل کشور و در بین افکار عمومی چه جایگاهی دارند. کسانی که تمایل دارند بهعنوان اپوزیسیون به ایران بازگردند، باید در داخل کشور پایگاه و جایگاهی داشته باشند. وضعیت منافقین در کشور مشخص است و این وضعیت توسط سفارتخانههای موجود در تهران ارزیابی میشود. آنها میدانند که منافقین در داخل کشور مورد نفرت افکار عمومی هستند. این امر بهاین معنا نیست که این گروه را نمیتوان با دیگران مقایسه کرد، اما اینکه غربیها از این پدیده و گروهک نفاق سوءاستفاده میکنند و اجازه فعالیت به آنها میدهند یا حداقل شرایطی فراهم میکنند که آنها از رسانه و افکار عمومی سوءاستفاده کنند، نیازمند بحث و بررسی است. این موضوع در شرایطی که روابط حسنه و عادی برقرار باشد و امکان مذاکره وجود داشته باشد، قابل دسترسی است. اما در شرایطی که روابط متشنج است و هر روز علیه یکدیگر موضعگیری میکنیم، آن گروه نفاق نیز از این وضعیت نهایت سوءاستفاده را میبرند.
سعودیها و آمریکاییها تلاش کردند تا وزنه حزبالله در تعیین رییسجمهور لبنان کمرنگ شود
دلفی با بیان اینکه ما در قضیه لبنان بعد از اتفاقات نظامی و مسئله حزبالله و توافق آتشبس با رژیم صهیونیستی، از نظر نظامی وضعیت مناسبی نداریم، گفت: همانطور که دیدیم، انتخاب رئیسجمهور لبنان بعد از دو سال صورت گرفت، همچنین حزبالله نیز در این انتخاب تأثیرگذار بود ولی میتوانست ممانعت کند تا اینکه کاندیدای مورد نظرش به ریاست جمهوری برسد. این بار رئیسجمهور لبنان از ستاد ارتش انتخاب شد، فردی که حزبالله در شرایط عادی توافقی با او نداشت. این فرد در یک تفاهم سهجانبه که آمریکا، سعودیها و فرانسویها انجام دادند، با بازیای که در پارلمان لبنان صورت گرفت، بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد. در همین راستا، سعودیها و آمریکاییها بسیار تلاش کردند که وزنه حزبالله را کمرنگ کنند و فرانسویها نیز در این بازی بینقش نبودند. اما فرانسویها رییس ستاد ارتش را انتخاب نکردند و در یک اجماع سهجانبه با آمریکا و سعودیها به این جمعبندی رسیدند.
بستر همکاری میان ایران و فرانسه در لبنان مهیا است
اگر ما در صحنه حضور نداشته باشیم، دیگران بهراحتی فرصتهای سیاسی را تصاحب میکنند
وی خاطرنشان کرد: ما در لبنان فرصت بسیار مناسبی برای همکاری با فرانسویها در خصوص مصالح لبنان و ایجاد آرامش و صلح داریم. در دولت قبلی که میشل عون رئیسجمهور لبنان بود، ما با فرانسویها تفاهم و همکاری داشتیم و ایشان بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شدند که هم فرانسویها و هم حزبالله او را قبول داشتند. متأسفانه در این دوره بهدلیل همین اتفاقات، سعودیها نماینده ویژهای به لبنان فرستادند، فرانسویها و آمریکاییها نیز فرستادههایی داشتند اما غیبت ما در برخی از تحولات منطقهای، بهویژه در لبنان، بهوضوح تأثیرات منفی بر موقعیت ما داشته و سبب شده که دیگر بازیگران بتوانند از این شرایط بهرهبرداری کنند. انتخاب رئیسجمهور جدید لبنان نمونهای از این وضعیت است که نشان میدهد اگر ما در صحنه حضور نداشته باشیم، دیگران میتوانند بهراحتی فرصتهای سیاسی را تصاحب کنند. با این حال، هنوز ظرفیتهایی برای گفتوگو وجود دارد که میتوانیم از آنها بهرهبرداری کنیم. اگر بتوانیم با کشورهای اروپایی و دیگر بازیگران منطقهای ارتباطات موثری برقرار کنیم، میتوانیم بسیاری از مسائل و مشکلات دوجانبه را مطرح کرده و در شرایط بهتری به حل و فصل آنها بپردازیم.