سوریه در هر وضعیتی عمق استراتژیک ایران است
با توجه به محدودیتهای ارتش اسرائیل در حوزه نیروی انسانی، حضور نظامی رژیم در سوریه توانایی عملیاتی ارتش اسرائیل را در برابر تهدیدات مرزی از جمله از جنوب لبنان و از سوی حزب الله و همچنین درنوار غزه به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
به گزارش ایلنا، یک روز پس از توافق آتش بس میان اسرائیل و حزب الله در تاریخ ۲۷ اکتبر و در حالی که همگان منتظر شروع یک دوره آرامش در منطقه بودند به یکباره خبر حمله گروههای تروریستی در سوریه با محوریت گروه تحریرالشام به شهر حلب تیتر نخست نشریات و رسانه های منطقه و جهان را به خود اختصاص داد و نشان داد که خاورمیانه فعلا قرار نیست رنگ آرامش به خود ببیند.
حملات سریع گروههای مسلح مخالف اسد تقریبا همه تحلیلگران را شوکه کرد و در نهایت در روز ۸ دسامبر با خروج اسد از سوریه و تصرف دمشق توسط مخالفین مسلح حکومت ۵۴ سالهی خاندان اسد بر سوریه پایان یافت. در این بین آنچه مورد توجه محافل رسانه ای و سیاسی قرار گرفت وضعیت ایران در منطقه در دوران پسا اسد بود؛ وضعیتی بحرانی برای ایران و جبهه مقاومت که با سقوط اسد ایجاد شده بود. ایران به عنوان پدر معنوی و گاها مادی جبهه مقاومت حالا گویا ارتباطش را با جبهه مقاومت در سوریه و به طور خاص لبنان از دست داده است و این شرایط به نوعی ایران را در وضعیت ضعف در برابر اسرائیل، آمریکا و قدرتهای منطقه ای قرار میدهد. این موضوع که با سقوط اسد شرایط و نفوذ ایران در سوریه و متعاقبا قدرت جبهه مقاومت و ایران با بحران جدی روبرو شده غیرقابل انکار است، اما این تمام داستان نیست. برای درک بهتر این وضعیت باید به این نکته توجه داشت که آنچه که برای ایران عمق استراتژیک محسوب میشد و میشود نفوذ ایران در جغرافیای سوریه است که البته کیفیت این نفوذ به تداوم حکمرانی اسد بستگی داشت؛ اما بحث کلی کمیت نفوذ ایران در سوریه به صورت مطلق به حکومت اسد مرتبط نبوده و نیست و اولویت استراتژیک برای ایران نفوذ ژئوپلتیکی در سوریه بخشی از راهبرد کلان منطقه ای ایران محسوب میشود که با وجود هر دولتی باید تداوم داشته باشد و کیفیت این نفوذ به هوش و زکاوت دستگاههای امنیتی و سیاستگذاران کلان کشور در وزارت امور خارجه بستگی دارد. همانطور که در اوایل حضور داعش در عراق در سال ۲۰۱۳ و همچنین در کتار داعش با حضور سنگین آمریکاییها عملا عراق نمیباید که فضایی برای حضور و نفوذ ایران میبود،اما آنچه که اتفاق افتاد این بود که ایران دقیقا در همین فضاهای بحران زده و متشنج بود که توانست نفوذ خود را در عراق تقویت کرده و بتواند گروه های مختلف جهادی شیعه را در این کشور تقویت و قدرتمند کند.
حالا با توجه به وضعیت پیش آمده و احتمالات پیش رو، قضاوت درباره تضعیف قطعی و بلند مدت جایگاه و قدرت منطقه ای ایران فعلا زود است. با توجه به ویژگیهای قومیتی و ترکیب جریانات سیاسی و مداخلات جدی قدرتهای منطقه ای و جهانی در سوریه و احتمال بالای ورود این کشور به مجموعه ای از بحرانهای سیاسی و امنیتی و جنگ داخلی طولانی وکود دارد و با توجه به تجربه و تخصص ایران در بقا و قدرت گرفتن در چنین شرایط سختی میتوان گفت به احتمال بسیار زیاد در آینده ای نزدیک باید شاهد ردپای محسوس ایران در گوشه گوشه ی سوریه بوده و در میان مدت نیز منتظر قدرت گرفتن و نفوذ قویتر ایران در این کشور باشیم. از سویی اشغالگری اسرائیل در سوریه از دو موضع این رژیم را در وضعیت آسیبپذیری قرار خواهد داد. از یکسو و با توجه به محدودیتهای ارتش اسرائیل در حوزه نیروی انسانی، حضور نظامی رژیم در سوریه توانایی عملیاتی ارتش اسرائیل را در برابر تهدیدات مرزی از جمله از جنوب لبنان و از سوی حزب الله و همچنین درنوار غزه به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد و از سوی دیگر اشغال سرزمین یک کشور عربی به طور حتم موجب حساسیت و تقابل جدیتر اعراب منطقه با اسرائیل خواهد شد که این موضوع نیز خود موجب تقویت جایگاه ایران هم در سوریه و هم در میان کشورهای منطقه خواهد شد.
* سید عباس احمدی عضو شورای مرکزی حزب اسلامی