در گفت وگو با ایلنا مطرح شد؛
بخشینگری مسئله مهم برنامهریزی کشور است/ عدم توجه به برنامههای بلندمدت از دلایل اصلی توسعه ناموزون
کارشناس برنامهریزی کشور با بیان اینکه قدرت چانهزنی دستگاههای اجرایی در بسیاری از موارد، تعیینکننده سهم بودجه عمرانی آن دستگاه هست، 'فت: با وجود بیش از نیمقرن سابقه برنامهریزی فضایی، هنوز هم بخشینگری آفت مهم برنامهریزی کشور است و منافع دستگاههای اجرایی مقدم بر منافع ملی محسوب میشود.
نیر ابراهیمی در گفت وگو با خبرنگار ایلنا در رشت با بیان اینکه، بعد از هفت دهه سابقه برنامه ریزی در کشور، شایسته است با نگاه تحلیلی و انتقادی، رویههای برنامه ریزی در کشور بررسی و در خصوص آن بازاندیشی صورت بگیرد، اظهار داشت: تصمیمهای کلان، اصلیترین برونداد هر نظام برنامه ریزی است و حاصل پردازش مجموعه فرصتها و تهدید های محیط داخلی و بینالمللی و برآیند آنها محسوب میشوند.
وی افزود: هرچه فرایند تصمیمسازی، تصمیم گیری و نهادهای مؤثر بر آن از عقلانیت، قاعدهمندی، سازگاری و هماهنگی بیشتری برخوردار بوده و دارای لایههای منسجم، اجزای کاملاً مرتبط و عناصر پویا و فعالتری باشند، خواستهها و آمال مدیران و نخبگان اجرایی با اقبال بیشتری از سوی نخبگان مواجه شده و اجماع ملی تحقق مییابد. اساس این فرایند پیچیده، برنامهریزی است.
ابراهیمی با تصریح بر اینکه آنچه در نظام برنامهریزی از اهمیت ویژهای برخوردار است، فرایند تعیین اهداف و شناسایی آمال و آرزوهای جامعه است، گفت: این فرایند باید بتواند ارتباط معناداری بین محیط ذهنی و روانی تصمیمگیران و محیط پیرامون آنان ایجاد کند.
وی با تأکید بر اینکه هدفهای دستنیافتنی، مسیر توسعه پایدار را منحرف میکند و هدفهای سطحی، انرژی جامعه را بلااستفاده گذاشته و یا آن را هدر خواهد داد، افزود: ازاینرو، استراتژی به معنای هنر و علم دستیابی به اهداف ملی با بهرهگیری از تمامی ظرفیتها و توان همهجانبه کشور نقش محوری در این فرایند مییابد و نظام تصمیمگیری ملی نیز وظیفهای جز تدوین و کنترلهای اجرایی و بازنگریهای موردنیاز در آن را ندارد.
کاریکاتوریزه کردن اهداف موجب هدر روی انرژی جامعه
ابراهیمی با اشاره به اینکه سهمی که برنامهریزان ارشد کشور در استراتژی ملی به هر یک از این استراتژیها میدهند از یک سو متناسب با اهداف و آرزوهای ملی و از سوی دیگر، بر اساس منابع قدرت ملی و امکانات موجود در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی کشور است، گفت: بزرگنمایی و کاریکاتوریزه کردن هریک از اهداف، منابع و استراتژیها، باعث ناکارآمدی یا هدر روی انرژی جامعه میشود.
وی ادامه داد: برای مثال تأکید بر امکانات ژئوپلیتیک، تجارب نظامی گذشته و یا فناوریهای نوین فراتر از سایر مزیتها و ویژگیها و فارغ از محدودیتهای ملی باعث تک مؤلفهای شدن قدرت و تمرکز بر یک استراتژی خاص و انعطافناپذیری و غیرواقعی بودن برنامههای کلان خواهد شد.
کثرت نهادهای مسئول و دخیل در برنامهریزی
این کارشناس با تصریح بر اینکه نظام برنامهریزی هر کشوری متأثر از قانون اساسی و نهادهای مسئول برنامهریزی آن کشور است، خاطرنشان کرد: در ایران به دلیل کثرت نهادهای مسئول و دخیل در برنامهریزی و همچنین تغییرات گسترده اخیر در نهاد اصلی برنامهریزی کشور، پیچیدگی خاصی بر نظام برنامهریزی کشور حاکم است.
وی در خصوص مهمترین مبنای برنامه در کشور بیان داشت: عمدهترین بخش برنامهریزی در کشور مربوط به برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ۵ساله است که در قالب سند چشمانداز کشور تهیه و تدوین میشود. اگر چه در خصوص میزان تقید این برنامهها به سند چشمانداز بحثهای فراوانی وجود دارد، ولی در مجموع شالوده اصلی برنامهریزی کشور مبتنی برسند چشمانداز و برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است.
تمرکز شدید جمعیت و فعالیتها در یک نقطه ویژگی بارز کشورهای جهان سوم
ابراهیمی با اشاره به اینکه بیشک هدف اصلی تمام برنامهریزی ها رسیدن به توسعه پایدار، تعادل منطقهای، توزیع مناسب فعالیتها و استفاده حداکثر از قابلیتهای محیطی در فرایند توسعه مناطق است، گفت: تمرکز شدید جمعیت و فعالیتها در یک یا چند نقطه جغرافیایی از ویژگیهای بارز اکثر کشورهای جهان سوم بهخصوص ایران است.
وی افزود: عدم توجه به برنامههای بلندمدت و تکیه سیاستگذاران به برنامههای توسعه سطحی جهت تحقق شعارهای خود، از موانع اصلی توسعه موزون کشور است و باتوجهبه اینکه سابقه کشور ایران بیشتر در سیاستگذاری منطقهای است و برنامهریزی منطقهای به معنای واقعی وجود نداشت، لزوم خروج از این نگرش و گرایش به برنامهریزی منطقهای باید هر چه سریعتر صورت گیرد.
بخشی نگری، دولتگرایی و توسعه گرایی جاهطلبانه سه آفت برنامه ریزی در ایران
ابراهیمی بخشی نگری، دولتگرایی و توسعه گرایی جاهطلبانه را سه شاخصه اصلی تفکر برنامهریزی نادرست در ایران دانست و خاطرنشان کرد: دولتگرایی بهعنوان اولین تفکر نادرست در نظام برنامه ریزی ایران، به معنی حاکمیت دولت بر همه امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور است.
وی افزود: تفکر دولتگرایی ملازم با تمرکزگرایی است و این تمرکزگرایی در برنامهریزی توسعه، تمرکز کشور در قطبهای بزرگ جمعیتی و پیدایش کلانشهرها را میطلبید. تراکم روزافزون و مهارنشدنی جمعیت در شهرهای بزرگ کشورهای جهان سوم واقعیتی اجتنابناپذیر متأثر از همین تفکر نادرست است.
ابراهیمی با اشاره به اینکه دومین تفکر نادرست در نظام برنامهریزی کشور، توسعهگرایی جاهطلبانه است، گفت: تهیه برنامههایی با تعهدات بسیار زیاد بدون توجه به پیوستگی برنامهها و اهداف بلندمدت، از آسیبهای جدی نظام برنامهریزی ایران است.
وی گفت: مرحوم حسین عظیمی که از او بهعنوان یکی از نظریهپردازان برنامهریزی در ایران نامبرده میشود، معتقد بود سرمایهگذاری پایهای برای توسعه ایران را نه در صد و بانک و کارخانه، بلکه باید در مدارس و دانشگاهها صرف کرد و در واقع سرمایهگذاری در حوزه نیروی انسانی و ارتقای تواناییها و مهارتهای جوانان و دانشآموزان و دانشجویان ایرانی را، راه برونرفت کشور از توسعهنیافتگی میدانست.
بخشینگری مسئله مهم برنامهریزی کشور است
ابراهیمی با اذعان بر اینکه سومین تفکر نادرست نظام برنامهریزی ایران، تسلط نگاه بخشی بر نگاه فضایی و منطقهای است، ادامه داد: قدرت چانهزنی دستگاههای اجرایی در بسیاری از موارد، تعیینکننده سهم بودجه عمرانی آن دستگاه هست. با وجود بیش از نیمقرن سابقه برنامهریزی فضایی، هنوز هم بخشینگری مسئله مهم برنامهریزی کشور است و در برخی موارد منافع دستگاههای اجرایی مقدم بر منافع کلان ملی محسوب میشود.