خبرگزاری کار ایران

گزارش ویژه مزد ۹۴

کارگران برای تحصیل فرزندان‌شان از چه هزینه‌هایی می‌کاهند / جدول سهم تحصیل در سبد هزینه خانوار کارگری

کارگران برای تحصیل فرزندان‌شان از چه هزینه‌هایی می‌کاهند / جدول سهم تحصیل در سبد هزینه خانوار کارگری
کد خبر : ۲۵۵۵۹۳

«قدرت واقعی سرانه یک خانوار کارگری در کرمان نشان می‌دهد یک خانواده ۴ نفره کارگری در سال رقمی حدود ۲۵۹ هزار تومان در اختیار دارند تا صرف هزینه‌های تحصیلی فرزندانشان کنند، رقمی که به گفتهٔ خانوادهٔ یک کارگر معدن ساکن کوهبنان کرمان، در‌‌ همان ابتدای سال ۱۲۰ هزار تومان آن بابت هزینهٔ ثبت نام دو دانش آموز دبستانی درحال تحصیل در یک مدرسه دولتی از جیبشان می‌رود و نزدیک به چند برابر آن طی هزینه‌های جانبی دیگری که برای تحصیل فرزندان به آن‌ها تحمیل می‌شود در طول سال از قدرت خرید آن‌ها برای تامین سایر اقلام ضروری زندگی کم می‌کند.»

تحلیل اطلاعات ارائه شده توسط مرکز آمار ایران نشان می‌دهد یک خانوار ۴ نفرهٔ کارگری در استانهای مختلف کشور سالانه چقدر می‌تواند برای فرزندانش هزینهٔ تحصیل بپردازد. بر اساس این جدول قدرت واقعی سرانه هر خانوار کارگری برای تامین هزینه‌های تحصیلی در سال، با توجه به میزان در آمد سالانه‌ای که دارد و سایر هزینه‌هایی که از این درآمد کسر می‌شود به دست آمده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، طبق داده‌های این جدول که بر اساس اطلاعات جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران(بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری ایران) محاسبه شده، یک خانواده کارگری در چهارمحال و بختیاری با رقم ۳۶۸۲۰۲۰ ریال، بیشترین بودجه را برای تامین هزینه‌های تحصیلی در طول سال در اختیار دارد و کارگر اصفهانی با رقمی معادل ۱۶۳۶۴۵۳ریال کمترین میزان بودجه را برای پرداخت هزینه‌های تحصیلی خانوار می‌تواند صرف کند. ارقامی که اگر تقسیم بر ۱۲ ماه سال شوند می‌تواند نشان دهد که کارگران تا چه مبلغی می‌توانند ماهانه صرف هزینه‌های تحصیلی کنند.

بر اساس این داده‌های آماری، استان‌های خراسان شمالی، سمنان، کرمانشاه، گیلان و ایلام از جمله استان‌هایی هستند که در جدول پیش رو رقم بیشتری را به عنوان بودجهٔ تحصیلی سالانه‌شان در اختیار دارند اما با نگاهی اجمالی می‌توان فاصله هزینه واقعی تحصیل یک خانواده ۴ نفره را از این ارقام رسمی دریافت.

شیوهٔ محاسبه

در ستون دوم و سوم و چهارم این جدول، پس از نام استان‌ها، هزینهٔ تحصیل یک خانوار ۴ نفره و همچنین نسبت هزینهٔ تحصیل به کل هزینه خانوار در سال‌های ۹۲ و ۹۳ آمده است. این ارقام از جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران استخراج شده‌اند. در ستون پنجم جدول ایلنا نسبت هزینهٔ استاندارد تحصیل به در آمد خالص خانوار کارگری محاسبه شده است. این رقم با در نظر گرفتن درآمد خالص خانوار کارگری که شیوهٔ محاسبهٔ آن در گزارش‌های دیگری که ایلنا با استناد به جدول شماره ۴۹ بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری ایران منتشر کرده آمده است.

حداقل مزد روزانه یک کارگر برای سال جاری طبق بخشنامه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ۲۰۲ هزار و ۹۷۰ ریال تعیین شده بود. با کسر ۷ درصد حق بیمه سهم کارگر از مزد روزانه به عدد ۱۸۸ هزار و ۷۶۲ریال می‌رسیم. ما قصد داریم بدانیم کارگران در طول یک سال چقدر درآمد داشته‌اند بنابراین عدد بدست آمده را در ۳۶۵ ضرب می‌کنیم. به این ترتیب دستمزد خالص کارگر در طول سال ۹۳ رقم ۶۸ میلیون و ۸۹۸ هزار و ۱۶۶ریال محاسبه شده است.

حال اگر مجموع حقوق و مزایای جانبی یک کارگر حداقل بگیر را به این رقم اضافه کنیم. جمع مبلغ حقوق سنوات، بن کارگری، حق مسکن و عیدی، این عدد را به ۱۰۰ میلیون و ۱۵۷ هزار و ۲۶۶ ریال می‌رساند که اگر فرض کنیم این کارگر متاهل و صاحب دو فرزند است، این دریافتی با احتساب حق عائله‌مندی نهایتا به ۱۱۴میلیون و ۷۷۱ هزار و ۱۰۶ ریال می‌رسد. بنابراین کارگر حداقل‌بگیر متاهل با دو فرزند ماهانه ۹۵۶ هزار و ۴۲۶ تومان، کارگر حداقل‌بگیر متاهل با یک فرزند ماهانه ۸۹۵ هزار و ۵۳۴ تومان و کارگر حداقل‌بگیر متاهل بدون فرزند یا کارگر حداقل‌بگیر مجرد ماهانه ۸۳۴ هزار و ۶۴۳ تومان در سال ۹۳ دریافتی داشته است..
اتباع ایران علاوه بر دستمزد ماهانه، مبالغی نیز به عنوان یارانه نقدی از دولت دریافت می‌کنند. پس یک خانوار کارگری ۴ نفره، ماهانه مبلغ یک میلیون و ۸۰۰ هزار ریال، خانوار سه نفره یک میلیون و ۳۵۰ هزار ریال و خانوار دو نفره و افراد مجرد به ترتیب ماهانه ۹۰۰ هزار ریال و ۴۵۰ هزار ریال یارانه می‌گیرند که این رقم طی سال برای خانوار چهارنفره کارگری برابر ۲۱ میلیون و ۶۰۰ هزار ریال، خانوار سه نفره ۱۶ میلیون و ۲۰۰ هزار ریال، خانوار دو نفره ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار ریال و خانوار تک نفره برابر ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار ریال دریافت خواهند کرد. با این حساب درآمد خالص خانوارهای کارگری به ترتیب زیر خواهد بود
خانوار ۴ نفره: ۱۳۶میلیون و ۳۷۱هزار و ۱۰۶ ریال
خانوار ۳ نفره: ۱۲۳ میلیون و ۶۶۴هزار و ۸۰ ریال
خانوار ۲ نفره: ۱۱۰ میلیون و ۹۵۷ هزار و ۱۶۰ ریال
خانوار تک نفره: ۱۰۵ میلیون و ۵۵۷ هزار و ۱۶۰ ریال

حالا اگر هزینهٔ تحصیل یک خانوار چهار نفره را بر اساس استاندار پاییز ۹۳(جدول شماره ۴۹) بر درآمد خالص خانوار کارگری ۴ نفره تقسیم کنیم، نسبت هزینه استاندارد تحصیل برای هر خانوار مثلا در پایتخت، رقمی معادل ۵/۴ دهم درصد از هزینه‌ها را شامل می‌شود.
با توجه به مشخص شدن وضعیت سایر ستون‌های جدول، به بررسی قدرت واقعی سرانه خانوار کارگری برای مصارف و هزینه‌های تحصیلی می‌پردازیم.

بیشترین و کمترین سهم کدام استان است

قدرت واقعی سرانهٔ هرکارگر برای هزینهٔ تحصیل، یعنی کل هزینه‌ای که یک کارگر می‌تواند برای تحصیل به صورت سالانه پرداخت کند(با توجه به دریافتی سالانه‌ای که دارد) به دست می‌آید. برای محاسبهٔ ستون آخر باید باید بین هزینه‌ای که یک خانواده کارگری برای تحصیل می‌پردازد و درآمد خانواده ۴نفره کارگری با هزینهٔ تحصیل به کل هزینه خانوار نسبت بگیریم و در ‌‌نهایت رقم به دست آمده را تقسیم بر تعداد ماههای سال می‌کنیم و به این ترتیب هزینهٔ تحصیل برای یک خانوادهٔ ۴ نفره کارگری در ماه به دست می‌آید. بر این اساس یک کارگر در چهارمحال و بختیاری با رقم ۳۶۸۲۰۲۰ ریال، بیشترین بودجه را در هزینه‌های تحصیلی داراست و کارگر اصفهانی با رقمی معادل ۱۶۳۶۴۵۳ریال کمترین میزان بودجه را برای پرداخت هزینه‌های تحصیلی خانوار در اختیار دارد. ارقامی که اگر تقسیم بر ۱۲ ماه سال شوند می‌تواند نشان دهد که کارگران تا چه می‌توانند ماهانه صرف هزینه‌های تحصیلی کنند.
استان‌های خراسان شمال، سمنان، کرمانشاه، گیلان و ایلام هم از جمله استان‌هایی هستند که در این جدول رقم بیشتری را به عنوان بودجهٔ تحصیلی سالانه‌شان در اختیار دارند اما با نگاهی گذرا می‌توان دریافت که این ارقام قادر به تامین هزینه‌های تحصیل نیستند.

در واقعیت زندگی چطور می‌گذرد

اصل سی‌ام قانون اساسی می‌گوید تحصیل رایگان است. «بر اساس این اصل دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» گسترش مدارس غیردولتی و علاقه‌مندی خانواده‌های طبقه متوسط برای بهره گیری از کیفیت بهتر خدمات آموزشی تا حدودی الزامی بودن این اصل را تحت الشعاع قرار داد اما به هرحال اکثریت خانواده‌های کارگری که درآمد حداقلی دارند همچنان با تکیه بر این اصل از امکانات آموزشی مدارس دولتی برای بهره گیری فرزندانشان از خدمات آموزشی استفاده می‌کنند. اما با این حال سالهاست که دریافت شهریه‌های متغیر در مدارس دولتی هم باب شده، به این ترتیب کارگران دیگر نمی‌توانند به صورت رایگان فرزندانشان را به مدرسه بفرستند. اینجاست که می‌توانیم ادعا کنیم هزینه‌های تحصیل در ایران بر خلاف قانون اساسی رایگان نیست.

برای طرح بهتر موضوع لازم است تا هزینه‌های حداقلی تحصیل یک خانوار ۴ نفره کارگری را در نظر بگیریم. برای این کار به سراغ یک کارگر معدن ساکن کوهبنان کرمان رفته‌ایم و از او خواستیم به ما بگوید که سالانه چقدر هزینه صرف تحصیل فرزندانش می‌کند. این کارگر دو فرزند دبستانی دارد که هر دو در یک مدرسه دولتی درس می‌خوانند.

با نگاهی به جدول ایلنا، هزینه‌های تحصیل خانوار کارگری در کرمان به صورت سالانه طبق جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران، درپاییز ۹۳ رقمی معادل ۵۷۹۳۶۵۷ ریال است. برای به دست آوردن هزینهٔ استاندارد تحصیل که در این خانواده صرف می‌شود باید بین هزینه استاندارد تحصیل و درآمد خالص خانوار کارگری نسبت بگیریم. در کرمان این رقم معادل ۴/۲۰ صدم درصد است. با این حساب قدرت واقعی سرانه خانوار کارگری در کرمان(یعنی هزینه‌ای که کارگر می‌تواند برای مخارج تحصیل فرزندانش بپردازد) به دست می‌آید. قدرت واقعی سرانه خانوار کارگری برای هزینه‌های تحصیلی در کرمان به صورت سالانه رقمی معادل ۲۵۹۱۰۵۱ریال است. اگر این رقم را به تومان، بر تعداد ماههای سال تقسیم کنیم، هزینهٔ تحصیل برای هر خانوارکارگری به صورت ماهانه به دست می‌آید. این رقم در کرمان، ۲۱۵۹۲ تومان است. یعنی هر خانوار کارگری در کرمان تنها می‌تواند ماهانه نزدیک به ۲۱ هزار و ۶۰۰ تومان صرف هزینه‌های تحصیلی فرزندانش کند. با در نظر گرفتن اینکه خانوادهٔ مورد نظر ما، دو فرزند دبستانی دارد و نیازهایی از قبیل خرید نوشت‌افزار یکی از ملزومات تحصیل است باید به بررسی میزان هزینه‌هایی که برای خرید این اقلام وسایر هزینه‌های جاری دانش آموزان دبستانی به خانواده‌های کرمانی تحمیل می‌شود پرداخت.

مادر این خانواده کارگری در کوهبنان کرمان با شنیدن رقمی که قدرت واقعی سرانه تحصیل خانوار در ماه را نشان می‌دهد، نیشخندی می‌زند و می‌گوید، این رقم حتی هزینهٔ رفت و آمد ماهیانهٔ فرزندانمان را هم تامین نمی‌کند.

براساس اطلاعاتی که این خانوار کارگری در اختیار ایلنا قرار داده‌اند، هزینه‌های تحصیلی دو دانش آموز دبستانی که کیفیتی حداقلی از امکانات آموزشی برخوردارند، رقمی به مراتب بالا‌تر از ۲۵۹۱۰۵۱ ریال(سالانه) را در بر می‌گیرد. هزینه‌های ثبت نام در مدرسه‌ای دولتی در شهرستان کوهبنان کرمان به صورت سالانه حدود ۶۰ هزارتومان است. با در نظر گرفتن اینکه این خانواده فرزندان کلاس ششمی و کلاس دومی دارد که هر دو در مقطع دبستان تحصیل می‌کنند، در‌‌ همان ابتدای سال از ۲۵۹۱۰۵۱ ریالی که می‌توانند به صورت سالانه صرف تحصیل کنند، ۱میلیون و دویست هزار ریال کسر می‌شود.
به این‌ها اضافه کنید هزینه خرید کیف و کفش و لباس مدرسه را که برای دونفر حداقل ۱ میلیون و پانصد هزار ریال دیگر هزینه روی دست این خانواده می‌گذارد. با همین هزینه‌های اولیه ورود به مدسه عملا می‌بینیم که دیگر از مرز قدرت واقعی سرانه این خانوار کارگری برای اختصاص منابع مالی برای تحصیل فرزندانشان گذشته‌ایم. اما هنوز هزینه‌های جاری تحصیلی فرزندان این خانواده باقی مانده است. این دانش آموزان با سرویس به مدرسه مراجع می‌کنند، مادر خانواده می‌گوید، هزینهٔ سرویس ایاب و ذهاب فرزندان این خانوار کارگری، ماهانه ۳۵ هزار تومان برای هر نفر است.
به گفتهٔ او برای پرداخت این هزینه باید از هزینه‌های تفریحی و نیازمندی‌های اعضای دیگر خانواده شامل پوشاک و هزینه‌های جانبی خانه بگذرند تا بتوانند ماه به ماه هزینه‌های رفت و آمد فرزندان به مدرسه را پرداخت کنند.

به گفتهٔ این خانواده اگر هزینهٔ کلاس‌های متفرقه(زبان و ورزش) را از هزینه‌های جاری تحصیل فرزندان کسر کنیم، هر یک از این دو نفر رقمی نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان به صورت سالانه صرف هزینه‌های تحصیلشان می‌شود. رقمی که به گفتهٔ این خانوار کارگری در کوهبنان کرمان، با جرح و تعدیل بسیار به عنوان رقم نهایی صرف مخارج تحصیلی فرزندانشان می‌شود. مادر این خانواده می‌گوید برای تامین این هزینه‌ها بار‌ها زیربار قرض رفته‌اند تا بچه‌ها از تحصیل بازنمانند. جالب است بدانید که شهرستان کوهبنان طبق آخرین آمارگیری نزدیک به ۱۰۴۰۰ نفر جمعیت دارد. شهری کوچک که طبیعتا هزینه‌های زندگی در آن به مراتب پایین‌تر ازکلان شهرهای کشور و در راس آن‌ها تهران و سایر کلان شهرهای کشور است.

اطلاعاتی که داده شد، مربوط به شرایط واقعی تامین هزینه‌های تحصیل برای خانوادهٔ ۴نفره یک کارگر معدن است که در شهرستان کوهبنان کرمان و در یک خانهٔ ۴۰ متری با دو فرزند دانش آموز زندگی می‌کنند و جز هزینه‌های مدرسه، هزینهٔ دانشگاه و مخارج تامین هزینه‌های ناشی از تحصیل فرزند دانشجو را هم ندارند و اساسا قرار هم نیست در این گزارش به سراغ خانواده‌‌های کارگری که فرزند دانشجو دارند برویم.

برای اینکه بیشتر متوجه شرایط خاص تامین هزینه‌های تحصیلی خانواده‌های کارگری شویم سری به یکی از کلان شهرهای مهاجر پذیر در نزدیکی تهران می‌زنیم. شهری که به «ایران کوچک» معروف است. استان البرز و شهرکرج یکی از شهرهای است که به دلیل وجود شهرک‌های صنعتی مختلف در اطرافش عمدتا مهاجر پذیر است و خانواده‌های کارگری زیادی را با درآمد حداقلی در خود جای داده است. دیده‌ها و شنیده‌ها حکایت از این دارد که محل کار بیشتر کارگرانی که در کرج ساکن هستند، تهران و شهرک‌های صنعتی اطراف آن است. ترافیک سنگین صبح‌ها و عصرهای اتوبان کرج به تهران و بالعکس و خیل عظیم اتوبوس‌ها و سرویس‌هایی که کارگران کرجی را به نقاط مختلف حاشیه و مرکز تهران می‌رسانند گواه خوبی بر این ادعاست.

حال می‌خواهیم ببینیم یک خانوادهٔ ۴نفره کرجی چگونه از پس مخارج تحصیل فرزندانش برمی آید. جدول شماره ۴۹ مرکز آمار ایران، هزینهٔ تحصیل یک خانوار ساکن استان البرز، در پاییز ۹۳ با تورم ۱۱/۸۷ درصدی را نشان می‌دهد. که رقمی معادل ۵۹۹۳۲۹۵ ریال است. نسبت هزینهٔ استاندارد تحصیل به درآمد خالص خانوار کارگری(یعنی‌‌ همان رقم ۱۳۶۳۷۱۰۶ریال) به صورت سالانه در استان البرز ۴/۴ است. رقمی که در ‌‌نهایت قدرت سرانه واقعی سالانه خانوار کارگری برای مخارج تحصیلی درالبرز را نشان می‌دهد ۲۷۲۷۴۲۲ میلیون ریال معادل ۲۷۲هزار تومان به صورت سالانه است. با تقسیم این رقم بر ۱۲(تعداد ماههای سال) هزینه‌هایی که به صورت ماهانه صرف تحصیل می‌شود به دست می‌آید. بر این اساس یک خانواده کارگری در البرز رقمی حدود ۲۲ هزار و هفتصد تومان در جیب دارد تا بتواند هزینه‌های تحصیل فرزندانش را بپردازد. رقمی که به گفتهٔ یک کارگر خدماتی ساکن کرج که در تهران کار می‌کند، با توجه به هزینه‌های گزافی که این روز‌ها مدارس از والدین طلب می‌کنند، بیشتر به شوخی شبیه است تا واقعیت!

برای روشن‌تر شدن موضوع سعی کردیم کلیه هزینه‌های تحصیلی که سالانه برای تامین هزینه‌های جاری فرزندان به این خانواده تحمیل می‌شود را بررسی کنیم. این کارگر که برای تامین هزینه‌های زندگی مجبور است همزمان در دو واحد خدماتی در تهران مشغول به کار باشد دل پردردی از نحوهٔ تامین هزینه‌های تحصیلی فرزندانش دارد. به گفتهٔ او تنها هزینهٔ ثبت نام دو فرزند دانش آموزش که در مقاطع پیش دانشگاهی و هشتم دبستان درس می‌خوانند در‌‌ همان ابتدای سال حدود ۳۰۰هزار تومان خرج روی دست او می‌گذارد. این درحالیست که این دو دانش آموز در مدارس هیئت امنایی و دولتی درس می‌خوانند و به گفتهٔ این کارگر قرار نیست هزینه‌ای بابت ثبت نام از آنان گرفته شود.

این کارگر تاکید می‌کند که این هزینه جدا از مبالغ دیگری است که در طول سال با بهانه‌های کمک به مدرسه یا برگزاری کلاس‌های آموزشی و تفریحی دیگر از آن‌ها گرفته می‌شود و او مجبور است برای اینکه فرزندش شرایط خود را متفاوت با دیگران نبیند زیر بار قرض برود تا بتواند شرایط تحصیل را برای فرزندانش راحت‌تر کند. وی اضافه می‌کند، اگر هزینهٔ خرید کیف و کفش و لباس مدرسه را هم به هزینه‌های جاری موجود اضافه کنیم در مجموع رقمی نزدیک به ۱ میلیون تومان در سال صرف هزینه‌های تحصیل دو فرزند دانش آموزش می‌شود. این کارگر برای اینکه بتواند این هزینه‌ها را تامین کند از صبح تا ساعت ۵ عصر در یک واحد خدماتی کار می‌کند و از ۵ عصر تا ۱۰ شب در یک واحد تولیدی به کار نظافت مشغول است.

به گفتهٔ این کارگر، هزینه‌های جانبی که مدارس به خانواده‌ها تحمیل می‌کنند گاهی آنقدر کمرشکن است که صرفا برای اینکه آبروی فرزندانمان جلوی دوستانشان نرود مجبوریم به هر شکل ممکن هزینه‌ها را تامین کنیم. برای این کار حتی مجبوریم از خوراکمان هم بزنیم و خیلی وقت‌ها بسیاری از مواد غذایی را که جزء ضروریات است از جیرهٔ روزمره‌مان حذف کنیم. به گفتهٔ این کارگر، بالا رفتن سایر هزینه‌های زندگی و در کنار آن ضرورت ادامهٔ تحصیل فرزندان او را تحت فشارهای شدید شغلی قرار می‌دهد، در این میان اگر درآمد کارگر به گونه‌ای نباشد که بتواند با رفتن بر سر یک کار هزینه‌ها را تامین کند باید در دو یا سه جا کار کند تا بالاخره بتواند تاحدودی از پس یکی از این هزینه‌ها بر آید.

گزارش از لیلا رزاقی

ارسال نظر
پیشنهاد امروز