گزارش شرق از نتایج دیدار وزیر کار؛
زمین کارگران کورهپزخانهها بر مدار همیشگی میچرخد
«از ساعت دو شب تا پنجعصر کار میکنیم و آخرسر هم شرمنده زن و بچهمان میشیم. سهنفر عضو شورای کارگری داریم ۳۴ساله تغییر نکردن یعنی قراره مشکلات مارو حل کنن اما تهتهش همهچیزو بین خودشون حل میکنن.»
روزنامه شرق در شماره روز دوشنبه(پنجم آبان) باانتشار گزارشیاز شرایط کار و بیمه کارگران کورههای آجرپزی پس از گذشت چهار ماه از دیدار با وزیر کار، از محقق نشدن وعدههای وزیر کار به این کارگران فصلی خبر داده است.
در این گزارش به قلم «فاطمه جمالپور» میخوانیم که چهارماه پیش در غروب گرم مردادماه دکتر ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاهاجتماعی به میان کارگران این کارخانه آجرپزی آمد و روزهاش را با آنها باز کرد. آن غروب ربیعی به کارگران گفت: «من، روزی کارگر کارخانه آجرپزی بودم. امیدوارم روزی یکی از فرزندان شما هم وزیر شود. آمدم اینجا تا بگویم شما را میبینیم و درصددیم مشکلاتتان حل شود.» حالا بادهای پاییزی شروع به وزیدن گرفتهاند. اما مشکلات به گواهی کارگران خشتچین و کورهپز و قالبزن به قوت خود باقی است.
در این گزارش به نقل از کارگری میانسال با تهلهجه آذری آمده است: «۲۰سالی است که تو این کاریم خشتهای خام را میچینند و ما از بالا میپزیم. فشاریها باید ۲۴ساعت در کوره بمانند و دستگاهیها ۱۰ساعت. ساعت کار که برای ما معنی نداره. شبانهروز باید پای کوره باشیم و یههفته کار میکنیم یهروز تعطیل میشیم تا بتوانیم سر بزنیم به زن و بچهمان. مشکل بیمهمان هم، حل نشده. من ۲۰ساله تو این کارم. اما فقط ۱۶،۱۷سال بیمه رد شده، خیلی وقتها یکماهمان را یک روز ردکردن و دستمان به هیچ جا بند نیست. اگر هم شکایت کنیم بیرونمون میکنن. حالا وزیر گفته اگه کسی ۲۰سال سابقه یهجا داشته باشه میتونه بازنشست شه. خیلی خوبه، اما خب کی میتونه تو این کار ما یهجا بمونه. یا بیرون میکنن، یا جور نمیشه وایسیم و…»
کارگر میانسال دیگری به گزارشگر روزنامه شرق گفته است: «من از سال ۷۰ تا الان تو این کارم. ۲۳ساله تو این کارم و سرپرستم اما فقط ۱۶سال برام رد شده. همه اینجا اینطوریان. مثلا سال ۷۰،۸۰ و۸۶ هریک ماه کارمونرو یک روز بیمه ردکردن و فروردین که از سیزدهمین روزش کار کردیم رو اصلا رد نکردن. وزیر گفت بازرس میفرسته، درست میشه، اما اصلا نفرستاد. البته تقصیر اینا نیست، زمان اینا که نبوده اما خب من ۵۰سالم شه دیسک بگیرم خونهنشین میشم، سابقه بیمهام پر نمیشه و هیچیبههیچی. یکی از بچههای خودمون اینطوری بود به خاطر سهماه کمبودن حق بیمه موند که موند بیچاره. سختی کار که نمیگیریم، با اینکه روزی ۱۷،۱۸ساعت کار میکنیم. همون ۳۰ساله بازنشست میشیم، عینهو یه کارمند.امسال تامیناجتماعی ۲۵درصد حقوقهارو اضافه کرد اما حقوق ما ریالی اضافه نشد. عیدی به همه عالم و آدم میدهند اما به ما هیچی نمیدن. با التماس، نفری۳۰هزارتومن اگر بدهند تازه.خانواده من پاکدشت مستاجرند خانوم، چون اینجا که بهداشتش خوب نیست. ماهی ۳۰۰هزارتومان اجاره میدهم. رفتم از کارفرما مساعده گرفتم برای خرید لباس زمستونی برای سهتا بچه. پالتوی دخترم شد ۱۰۰تومن و مساعده ته کشید و با زنم دعوام شد. از ساعت دو شب تا پنجعصر کار میکنیم و آخرسر هم شرمنده زن و بچهمان میشیم. سهنفر عضو شورای کارگری داریم ۳۴ساله تغییر نکردن یعنی قراره مشکلات مارو حل کنن اما تهتهش همهچیزو بین خودشون حل میکنن.»
در گزارش این روزنامه سخنان وزیر کار در هنگام بازدید از کورههای آجرپزی نقل شده است. ربیعی در بازدید از اینجا گفته بود: «دستور پیگیری میدهم. باید بیمهها، بازرسیها را بیشتر کنند. اگر تخلف کارفرما ثابت شود آنوقت همه را حساب میکنند. اینطور که مشخص است برخی از کارفرماها حق بیمهها را کامل اعمال نمیکنند. باید بازرسیها را بیشتر کنیم. البته خب متاسفانه بازرسی تامیناجتماعی را زیاد میکنیم صدای کارفرمایان درمیآید که تامیناجتماعی مانع تولید است وقتی کم میکنیم اینطور میشود. بهخاطر تحقق دولت الکترونیکی اجازه دادیم کارفرما بیاید خوداظهاری کند اما برخی کارفرماها در اظهاراتشان تخلف میکنند.» گزارشگر در عین حال به نقل از دو کارگر نوشته است: «هیچکاری نکردند و هیچ گروه بازرسی هم نیامده است.»
در این گزارش به تبعیض موجود در شرایط کار کارگران افغان و ایرانی نیز اشاره شده است و به نقل از محمد، مردی میانسال در آخرین روز کاریاش طی سال جاری آمده است «حقوق ایرانیها رو دادن، براشون ۳۲هزاروپنجساعت رد کردن اما برای ما ۳۰هزار. مایی که از ۱۳فروردین کارمونرو شروع کردیم اما اونا یکی، دوماه بعد اومدن و حقوق بیشتری هم گرفتن.»
محمد، ماهی ۸۰۰تومن درمیآورد، «دختر زیاد داریم، نمیرسه، از وقتی ایران گرونی آمده، همه خردوکلان، زنومرد کار میکنیم.»
یک زن افغان نیز در پاسخ به سئوال این خبرنگار درباره نتایج دیدار وزیر گفته است «نه بابا چه رسیدگیای، کی میرسد به افغانها. حمام کثیف است و دستشوییها هم، عفونتها بیشتر شده، نه دکتری، نه چیزی. الان من مریضم، قند دارم، شوهرم بیماری قلبی دارد اما مجبوریم کار کنیم. اگر مریض شویم و بچه زیاد داشته باشیم دیگر به هیچی نمیرسیم. با اینکه خردوکلانمان کار میکنیم. ۱۰۰هزارتومان ببریم دکتر هیچی پس نمیاریم. مدرسه، بچههایمان را نمیگیرد و…»
فاطمه جمالپور در پایان این گزارش نوشته است: بعد از افطار پنجم مردادماه اینجا در کورهپزخانه ورامین بذر امید در دل کارگران کورهپزخانه جوانه زده بود. من امروز برای دیدن ثمرات این بذر آمده بودم اما پس از چهارماه اینجا زندگی کارگران و خانوادههای کورهپزخانه بر همان مدار همیشگی میچرخد.