چرا نمیگذارند کشتی نفس بکشد؛
«خادم - جدیدی»؛ ۲۰سال بعد از حادثه تلخ تورنتو!
هر چه قسم و آیه که به خدا من دوپینگی نیستم موثر واقع نشد و جدیدی محروم شد، هر چند دوباره برگشت و باز هم مدال گرفت، اما آن حادثه تلخ را هرگز کشتی ما فراموش نمیکند. حرف ما چیز دیگری است.
سال ۱۳۷۲ در سالن شهدای هفتم تیر تهران برای یک مسابقه ۸ دقیقهای کشتی غوغایی بود. یک دیدار و رقابت داخلی بین دو قهرمان ۸۴ کیلو. هدف هم معلوم بود. یک نفر باید دوبنده تیم ملی را میپوشید.
رسول خادم جوان و خوشفکر یا عباس جدیدی قلدر و پرزور و باتجربهتر؟ از بد حادثه و از شانس بد کشتی ایران و یا بهتر بگویییم از نابخردی مسئولین وقت کشتی ما باید دو قهرمان بزرگ خود را در یک وزن قرار میدادیم تا یک نفر شانس مدال داشته باشند، در حالیکه همان روزها اگر لجاجت و لجبازی برخی دوستان نبود رسول خادم میتوانست در همان وزن خود بماند و جدیدی که سنگین وزنتر بود میتوانست در یک وزن بالاتر کشتی بگیرد و در این صورت هر دو کشتیگیر برای مدال جهانی شانس داشتند.
اما تحریک عدهای افراد مغرض و همانهایی که این روزها دور رسول خادم را گرفتهاند تا بگویند ما بودیم که اینها به اینجا رسیدند در حالیکه همه میدانند حداقل رسول و امیر در مکتب پدرشان به قلههای جهان و المپیک رسیدند و امروز هم هر کدام برای خود شخصیتی هستند، باعثشد تا جدیدی پا در یک کفش کند که الا و بالله من هم باید در همین وزن بگیرم. سالن هفتم تیر تهران برای این مسابقه انتخابی(جهانی تورنتو ۲۰۰۳) مملو از جمعیت شده بود. مهدی خالدی قضاوت را برعهده داشت. داور وقتی وارد سالن شد تقریبا یاد فیلم فارسیها افتاد. خدای من این چه جو و فضای ملتهبی است.
وقتی دو کشتیگیر روی تشک آمدند و صداها و جاروجنجالهای روی سکوها را داور دید و شنید و نگاه برخی سکونشینان را در نگاه خود ورانداز کرد فهمید امروز باید یک نفر برنده شود و آن یک نفر هم باید همانی باشد که آنها میخواهند! التهاب و هیجان و ترس هم شاید بخشی از وجود مسئولین و داوران را هم تا حدودی فرا گرفته بود. اگر آن کشتیگیری که بخشی از سالن فریاد میزنند برنده نشد چه خواهد شد؟! کشتی جنجالیتر از آنی بود که بتوان تشخیص داد چه کسی برتر است و کدامیک حق برنده شدند و استحقاق دوبنده تیم ملی را دارند.
اینطرف رسول بود روی تشک و پدرش که در گوشهای از سالن نشسته بود و آن طرف هم عباس جدیدی که مثل شیر میغرید. کشتی پرافت و خیز نبود ولی هیجان و استرسی که از سکوها به تشک منتقل میشد کشتی را حساس کرد. سوت پایان نواخته شد. عباس جدیدی با یک اختلاف امتیاز برد و روی دوش بچه محلهایها و دوستان و یاران و اقوام بلند شد. انگار قهرمان المپیک شده است. رسول هم مثل همیشه سرش را پایین انداخت و به رای داور تمکین کرد و رفت تا یک روز دیگر به حق و حقوقش برسد. حتما خیلی خوشحال بودند آن عدهای که به هر دلیلی از رسول خوششان نمیآمد و دوری او را از تیم ملی میدیدند. حتی شاید متولیان فدراسیون و مربیان وقت تیم ملی! جدیدی مسافر تورنتو شد. او طلا گرفت و اکبر فلاح.
یکی از مفسران بزرگ کشتی ایران که در تورنتو حاضر بود میگوید: وقتی جدیدی کشتیگیر صاحبنام روس را له و لورده کرد و او را برد کشتینویس معروف روسها دم گوش من گفت که این برد و این کشتیگرفتن طبیعی نیست! من به او توپیدم که شما روسها تحمل برد کشتیگیران ما را ندارید. گفت باشد. صبر کن تا ببینیم. به فاصله ۲ - ۳ ماه از قهرمانی جدیدی در تورنتو خبر آمد که نمونه آزمایش عباس جدیدی مثبت است و او باید طلای خود را پس بدهد.
هر چه قسم و آیه که بخدا من دوپینگی نیستم موثر واقع نشد و جدیدی محروم شد، هر چند دوباره برگشت و باز هم مدال گرفت، اما آن حادثه تلخ را هرگز کشتی ما فراموش نمیکند. حرف ما چیز دیگری است. همانهایی که آن سال مغرضانه یا با هر هدفی سعی کردند این دو قهرمان را مقابل هم قرار دهند امروز هم دنبال چنین کاری هستند و البته اکنون برای مدیریت فدراسیون کشتی. اگر آن روز یک بزرگتر وارد گود میشد و به زعمای قوم میگفت که دوستان! صبر کنید. بگذارید هم جدیدی عضو تیم ملی باشد و هم رسول در دو وزن متفاوت، چون هر دو شانس مدال بودند و اگر این میشد یقینا آن اتفاقات هم نمیافتاد ولی به جای اینکار آب را گلآلودتر میکردند. حالا هم جدیدی عضو شورای شهر است و رسول از شورای شهر کنار رفته و عنان کشتی را بدست گرفته است. رسول خادم نباشد چه کسی کی باشد در فدراسیون کشتی؟!
بگردید و کارنامهها را مرور کنید تا بدانید و ببینید که رسول خادم چه کارنامهای و چه شخصیتی و چه جایگاه و اهداف و برنامههایی دارد و دیگران چگونه و با چه هدفی وارد گود میشوند. اجازه بدهید کشتی نفس بکشد و دوباره این دو بزرگ کشتی را رو در روی هم قرار ندهید لطفا!
گزارش: سیدرضا فیضآبادی