دلنوشته یک کارآفرین درباره نحوه حمایت مسئولان از تولید ایرانی
بسیاری از شرکت های بزرگ و کوچک تعدیل نیرو میکنند، همین روزهای اول سال هزاران نیروی متخصص و تحصیلکرده و سرپرست خانوادهها بیکار شدهاند و این ربطی به خریدن یا نخریدن کالاهای ایرانی نداشت. این سیل عظیم، نتیجه باران بیتوجهی است، نتیجه اوضاع اقتصادی کشور و نگرانی صاحبان کسب و کار است!
ایلنا: آقای رییس جمهور، دولت محترم، شهردار محترم، و تمام مسئولین عزیز! این نامه خطاب به همه کسانی است که توصیه میکنند "مردم" باید کالاهای ایرانی بخرند و از تولید ایران حمایت کنند تا همان " مردم " بیکار نشوند. خطاب به همه شما کسانی که تمام شهر را پر از بیلبوردهای حمایت از کالاهای ایرانی کرده اید. تمام شبکه ها را پر از شعارهای حمایت از کالاهای ایرانی کرده اید که من و ما و امثال ما مردم عادی باید جنس ایرانی بخریم تا کسب و کار دیگران آسیب نبیند و تمام تلاش خود را میکنید تا تمام مسئولیت را بر گردن مردم بیاندازید و نقش پررنگ و حیاتی خود را نه کمرنگ و کم اهمیت، که بیرنگ و بی اهمیت کنید.
محض اطلاع شما، من نزدیک به دو دهه است که کسب و کاری دانش محور و تکنولوژی محور راه انداخته ام و هرگز هیچ گونه حمایت یا کمکی، اعم از مالی و غیر مالی، از دولت و نهادهای دولتی دریافت نکرده ام، حتی معاونت علمی و فن آوری ریاست جمهوری که مسئول حمایت از شرکت های دانش بنیان است! تمام این سالها بر خلاف روال متداول بسیاری از شرکت های خصوصی و حتی شرکتهای نیمه دولتی، از لحاظ مالی کاملا شفاف عمل کردیم و درآمد واقعی خود را ابراز کردیم و مالیات تک تک ریالهای درآمدی را پرداختیم. حق و حقوق تمام پرسنل را بالاتر از عرف و کاملا شفاف پرداختیم. ما کسب و کاری را از نقطه صفر، با تمام فراز و نشیب این سالها، با تحریم ها و دوران رکود و مهاجرت نیروهای نخبه کشور، به جایی رساندیم که هم اکنون حدود صد نفر نیروی تحصیل کرده در آن مشغول ارائه خدمات به بیش از یک میلیون نفر از مدیران و متخصصان کشور هستند.
من، به عنوان یک مدیر، یک کارآفرین، یک تحصیل کرده و یک ایرانی در تمام این سالها باور داشتم و شعارم این بود که " اگر اراده کنی و بخواهی حتما میشود و به نتیجه میرسی" زمانی که همه معتقد بودند که دولت حمایت نمیکند و باید پارتی داشته باشی،... همیشه می گفتم که اگر بخواهی می شود و من منتظر حمایت کسی نیستم.
اما امروز این بیلبوردها و تبلیغات، قلبم را مچاله می کند و کلافه ام میکند. کلافه میشوم از اینکه انقدر راحت شانه از زیر مسئولیتی که دقیقا بر گردن شماست خالی میکنید و کل مسئولیت را به گردن مردم میاندازید! اگر امروز مدیر کسب و کاری میبودید قطعا در دلهره و اضطرابی هر چند مخفی به سر میبردید. از نگرانی شرایط اقتصادی امسال یا تا الان تعدیل نیرو کرده بودید یا خیلی دست به عصا پیش میرفتید که حس عدم امنیت به نیروهایتان منتقل نکنید یا برنامه های کوتاه مدت میریختید که نکند شش ماه دیگر مجبور شوید تغییر اساسی در شرکت ایجاد کنید!!
ما از شما وظیفه اصلی تان یعنی حمایت از تولید کنندگان داخلی و صاحبان کسب و کارهای خصوصی و کوچک و بزرگ را نمیخواهیم، کف وظایف شما، تبدیل به سقف آرزوهای ما شده است. ما امروز تنها "قوانین درست و به روز و با ضمانت اجرایی و همچنین فضایی آرام و باثبات" میخواهیم. تمام خواست من و امثال من این است که تفکر منطقی و استراتژیک داشته باشید و قوانینی منطقی وضع کنید.
من به شخصه، به عنوان یک مدیر کارآفرین جوان، زیر بار قوانین غیر حمایتی و زیر فشار برخی پرسنل فاسد دولت و تقاضاهای رشوه و تهدیدهایشان له شدم.
ما سال گذشته در شرایطی که بودجه قابل توجهی برای توسعه دانش محور خود کنار گذاشته بودیم، مجبور به پرداخت دویست میلیون تومان مالیات "مازاد" شدیم البته این رقم در میان هزینههای سر به فلک کشیده ی همایشهای بی حاصل جهت حمایت از کالاهای ایرانی هیچ است، اما برای ما حقوق یک ماه پرسنلمان بود. برای ما نیمی از بودجه تبلیغاتمان و هزینه توسعه یک محصول جدید بود که حالا نیست.
و بدانید و آگاه باشید که این روزها، بسیاری از شرکت های بزرگ و کوچک تعدیل نیرو میکنند، همین روزهای اول سال هزاران نیروی متخصص و تحصیلکرده و سرپرست خانوادهها بیکار شدهاند و این ربطی به خریدن یا نخریدن کالاهای ایرانی نداشت. این سیل عظیم، نتیجه باران بیتوجهی است، نتیجه اوضاع اقتصادی کشور و نگرانی صاحبان کسب و کار است!