گزارشی میدانی از سیستان و بلوچستان؛
صدها کودک مثل "شنبه" و "عثمان" در شیرآباد و باباییان/ کودکان زاهدان گوشی هوشمند ندارند!
زاهدان پر است از فقر و محرومیت؛ پر است از آدمهای ژنده و مستاصل در خیابانهایی که حتی آسفالت درست و حسابی ندارند! کرونا هم که آمده همه چیز را بدتر کرده؛ کاسبی مغازه دارها در همه شهر حتی در چهارراه رسولی که مرکز خرید و فروش لباس و عطریجات و لوازم آرایشی است، کساد شده؛ کارگران بسیاری بیکار شدهاند و کودکان بسیاری برای کار به خیابانها ریختهاند؛ در این شرایط، کسی به فکر عثمان، شنبه و صدها کودک مانند آنها نیست؛ این کودکان محروم، باید خودشان در خیابانها با هزاران خطر بجنگند و «نان» دربیاورند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، «تو گوشی هوشمند داری؟» جواب می دهد "نه ندارم! از کجا گوشی هوشمند بیارم! ما تو تمامِ خانواده یک گوشی ساده داریم که آنهم دست پدرم است!"
این پسر که نامش «شنبه» است، در نگاهش یک دنیا حجب و حیاست؛ اما همزمان محرومیت و نداری در پیچ و خم های چهره ی مهربان و در اندوه چشمان درشتش بیداد می کند. از او میپرسم چطور درس می خوانی؛ میگوید پیش از این در یکی از مدارس حاشیه زاهدان که برای آموزش کودکان کار و خیابان راهاندازی شده، درس میخوانده اما حالا که کرونا آمده و مدرسهها تعطیل شدهاند؛ دیگر درس نمیخواند!
شنبه میگوید: «پدر کارگرش هم مدتهاست که بیکار شده و خانه نشین است؛ مادرش برای آدمها در محله باباییان زاهدان خیاطی میکند.» خیاطی روزمزد برای مردم محله محرومی که خودشان نان ندارند؛ شنبه میگوید: کرونا خیلی بد است؛ همه چیز را داغون کرده؛ حتی سفارشهای خیاطی مادرم را...
شهر زاهدان، پر از کودکانی است که یا سر چهاراهها فال میفروشند، یا شیشههای اتوموبیلها را تمیز میکنند و یا خیلی ساده در گوشه و کنار، گدایی میکنند؛ در کنار این مشاغل کاذب، بنزین فروشی هم هست؛ کودکانی که یا بنزین را در دبههای کوچک در دکههای کنار خیابانها، برای عرضه به مشتریان نگه میدارند یا اینکه همراه ماشینهای «بنزین کِش» میروند و در نزدیکی مرزها، پیاده میشوند و در انتقال گالنهای بنزین به آن سوی مرز کمک میکنند!
صدها کودک مثلِ شنبه!
همیشه محرومیت کودکان کار زاهدان، بزرگ و برجسته بوده اما آمدن کرونا، این محرومیت همیشگی را تشدید کرده است. عثمان کودک دیگری است که در یکی از خیابانهای پر تردد زاهدان، به دنبال رهگذران میافتد تا فال حافظ بفروشد؛ او که لباسهای ژندهای بر تن دارد، با صدایی آرام و ممتد، رهگذران را دعوت به خریدن فالهایی میکند که ورقی هزار تومان است.
عثمان هم دیگر درس نمیخواند؛ او البته سه سال است که ترک تحصیل کرده و در خیابانها کار میکند اما میگوید برادر کوچکم هم بعد از آمدن کرونا، دیگر درس نمیخواند چون ما گوشی هوشمند نداریم! چون اگر چند ماه درآمد من و مادر کارگرم را کنار بگذاریم، پول یک گوشی نمیشود!
از او درآمد ماهانهاش را می پرسم؛ می گوید: مردم همین فالهای هزار تومانی را نمیخرند؛ نهایت روزی بیست تا یا سی تا فال بفروشم؛ خیلی کاسب باشم، ماهی چهارصد، پانصد هزار تومان است.
عثمان خیلی راحت به مردم و رهگذران خیابان نزدیک میشود و تقاضای خرید میکند. "از کرونا نمیترسی؟!" در جواب فقط نگاه میکند و لبخند میزند؛ نگاهی عاقل اندر سفیه میاندازد و با تلخی بسیار میگوید: «من از چیزهای دیگر میترسم!»
انگار برای او، ویروس کرونا، کوچکترین واهمهی زندگی است؛ بیماری مادر، فقر، درس نخواندن و روزها و شبها را در خیابانها سپری کردن و مردمی که بیتفاوت لبخند میزنند و با شتاب عبور میکنند؛ اینها برایش دردناکتر است، واهمه انگیزتر است و او را در این سن و سال کودکی، پیر کرده است...
همه جا از امثال شنبه و عثمان پر است؛ در تمام خیابانهای زاهدان؛ فقط شیرآباد و بابابیان و محلات پایین دست نیست که کودکان در خیابانها وول میخورند و گرسنگی از سر و چشمشان میبارد؛ در باقی خیابانها، به خصوص خیابانهای پرترددِ مرکز شهر، کودکان بسیاری به دنبال یک لقمه نان، آواره هستند. کودکانی که مدتهاست رنگ درس خواندن و کلاسهای درس را ندیدهاند؛ کودکانی که نه گوشی هوشمند دارند، نه اینترنت و نه امکان اینکه مجازی تحصیل کنند!
آماری از کودکان کار استان نیست!
آمار کودکان کار و کودکان بازمانده از تحصیل در زاهدان و سیستان و بلوچستان همواره بالا بوده است اما بعد از آمدن کرونا، هیچ تحقیق مستقلی روی افزایش نرخ کودکان بازمانده از تحصیل صورت نگرفته است.
بحران کرونا، نرخ کودکان کار و خیابان را در سیستان وبلوچستان چقدر افزایش داده است و تا چه اندازه موجب افزایش نرخ بازماندگی از تحصیل در این استان محروم شده است؟! آیا توزیع گوشیهای هوشمند توسط خیرین و انجمنها، میتواند مشکل بازماندگی از تحصیل را در میان این خیل انبوه کودکان که نه گوشی دارند، نه اینترنت و نه هزینه خرید اینترنت، کامل مرتفع سازد؟
در خردادماه سال گذشته، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان سیستان و بلوچستان اظهار نمود: در حال حاضر ۲ مرکز دولتی سامانـدهی کودکـان خیابانی و کار در شهرسـتانهای زاهدان و زابل با هدف کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از کارو زندگی کودکان در خیابان و تعداد ۳ مرکز غیر دولتی آموزشی حمایتی کودک و خانواده در شهرستانهای زاهدان و زهک با هدف ارتقای سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی این کودکان مشغول به فعالیت هستند.
به گفته وی، در سال ۱۳۹۷ تعداد ۱۰۷۵ کودک خیابانی و کار در سطح استان شناسائی و در مراکز مربوطه نسبت به توانمندسازی خانوادههای ایشان اقـدام شده است، همچنین تعداد ۱۱۸۱ کودک بازمانده از تحصـیل شناسائی و اقداماتی جهت بازگشت کودکان به ادامه تحصیل صورت پذیرفته است و دراین راستا تفاهمنامه همکاری با اداره کل آموزش وپرورش ودانشگاه علوم پزشکی منعقد گردیده است.
اما بعد از آمدن کرونا، آمارها چقدر تغییر کرده است؛ در خردادماه سال جاری، یعنی درست یک سال بعدتر، مدیرکل بانوان و خانواده استانداری سیستان و بلوچستان گفت: هزار و ۲۵۷ کودک کار در این استان وجود دارد.
فاطمه فاضلی به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار اجباری کودکان در نشست بررسی وضعیت حقوق کودکان سیستان و بلوچستان اظهار داشت: کودکان این استان نیازمند بهرهمندی از حقوق برابر، رفاه و آموزش هستند. در سیستان وبلوچستان، شمار کودکان در معرضِ خطر سوءتغذیه رو به افزایش است.
تطابق این دو آمار ارائه شده توسط افراد ذیصلاح و مسئول نشان میدهد که اولاً آمار دقیقی از کودکان کار و بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان وجود ندارد و دوماً آمارهای موجود، چندان قابل اعتماد و استناد نیستند؛ اگر دو آمار ارائه شده در فاصله زمانی یک سال را در نظر بگیریم، این ضعف آماری خودش را بیشتر نشان میدهد. براساس این آمارها، در ظرف یک سال، آنهم سالی که چند ماه آن درگیر ویروس منحوس کرونا بوده، فقط ۲۰۰ کودک به تعداد کودکان کار استان سیستان و بلوچستان افزوده شده! این در حالیست که تمامی انجمنها و نهادهای مدنی فعال حقوق کودک گواهی میدهند که با آمدن کرونا و همچنین بحرانی شدن وضعیت اقتصاد در یک سال گذشته، چند میلیون کودک در استانهای محروم کشور، در معرض خطر ترک تحصیل و پیوستن به کودکان کار و خیابان قرار گرفتهاند!
اقدامات اصولی صورت نمیگیرد!
علاوه بر اینکه هیچ آمار مستدل و قابل قبولی از نرخ کودکان کار و نرخ بازماندگی از تحصیل در سیستان و بلوچستان و تغییرات افزایشی این نرخها بعد از آمدن کروناویروس در دست نداریم، اقدامات اصولی و سازندهای برای جلوگیری از افزایش این نرخها صورت نمیگیرد؛ اقدامات صورت گرفته، همه مقطعی، ناکافی و بدون نقشه راه است.
برای مثال، در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال جاری، مدیرکل بهزیستی سیستان و بلوچستان گفت: با توجه به اینکه کودکان کار حضور طولانی در خیابانها داشته و دسترسی لازم به امکانات بهداشتی ندارند بهزیستی این استان اقدام به توزیع پکهای بهداشتی و ارائه آموزشهای لازم در خصوص ویروس کرونا کرده است.
به گفته جهان تیغ، با کمک بنیاد مستضعفان پنج میلیارد تومان به منظور اجرای طرح آموزش و اهدای اقلام بهداشتی و مواد ضدعفونی کننده برای کودکان کار و خیابان در اسفند و فروردین اختصاص یافت و ۵۷ هزار بسته مواد ضدعفونی کننده و بهداشتی همراه با آموزش بین این افراد توزیع شد.
تعدادی افراد خیر هم اقدام به توزیع گوشی هوشمند در بین کودکان فرودست در استان محروم سیستان و بلوچستان کردهاند اما هیچ کدام از این اقدامات کافی و همه گیر نیست. نه شنبه، نه عثمان و نه چند کودک کار دیگری که در سطح خیابانهای زاهدان با آنها صحبت میکنیم، هیچ کدام گوشی هوشمند و تجهیزات بهداشتی رایگان دریافت نکردهاند. وقتی از عثمان میپرسم تا حالا کسی برای تو یا خانوادهات، بستههای غذایی یا بهداشتی آورده یا جویای حالتان شده؛ انگار متعجب میشود و با خندهای تلخ میگوید: نه بابا، هیچ کس به فکر ما نیست...
زاهدان پر است از فقر و محرومیت؛ پر است از آدمهای ژنده و مستاصل در خیابانهایی که حتی آسفالت درست و حسابی ندارند! کرونا هم که آمده همه چیز را بدتر کرده؛ کاسبی مغازه دارها در همه شهر حتی در چهارراه رسولی که مرکز خرید و فروش لباس و عطریجات و لوازم آرایشی است، کساد شده؛ کارگران بسیاری بیکار شدهاند و کودکان بسیاری برای کار به خیابانها ریختهاند؛ در این شرایط، کسی به فکر عثمان، شنبه و صدها کودک مانند آنها نیست؛ این کودکان محروم، باید خودشان در خیابانها با هزاران خطر بجنگند و «نان» دربیاورند!
گزارش: نسرین هزاره مقدم