ایلنا گزارش میدهد؛
گرانی ۲۰ درصدی گوشی هوشمند و تبلت دردسرِ تازه کمدرآمدها/ فرزندان طبقهی کارگر چگونه باید درس بخوانند؟!
یک کارگر اگر بخواهد یک شام سادهی کره و مربا بخورد باید شبی ۳۰ هزار تومان هزینه کند؛ کرایه خانههای دو میلیون تومانی و هزینههای حمل و نقل و بهداشت را هم باید اضافه کنیم؛ حالا با چه منطقی سه میلیون تومان هزینه خرید گوشی هوشمند به این کارگر تحمیل میشود؟!
به گزارش خبرنگار ایلنا، علاوه بر گرانیِ سرسامآورِ سبد خوراکیها، مسکن و حمل و نقل در ماههای گذشته، بحرانِ «کرونا» هزینههای مضاعف به خانوارهای کارگری تحمیل کرده است؛ این هزینهها در در دو وجه قابل بررسی است؛ یکی هزینههای بهداشتی، درمانی و پیشگیرانه و دیگری هزینه آموزش مجازی که با آنلاین شدن تحصیل در مدارس و دانشگاههای کشور، خانوادههای مزدبگیر و کمدرآمد را در منگنهی دشواریها قرار داده است.
درحالیکه مهمترین ابزار برای آموزش مجازی و آنلاین، گوشیهای هوشمند یا تبلت است، به نظر میرسد هجومِ ناچارِ خانوادهها برای خرید این تجهیزات، قیمت آنها را در آستانه مهرماه ۹۹ تا مرز ۲۰ تا ۳۰ درصد بالا برده است؛ کافیست یک خانواده فقط یک فرزند محصل در مدرسه داشته باشد، برای نصبِ نرمافزارِ شاد نیاز به گوشی هوشمند یا تبلت است و قیمت این تجهیزات حتی در بیکیفیتترین حالت از دو میلیون یا دو میلیون و پانصد هزار تومان کمتر نیست!
عوامل گرانی گوشی در شب اول مهر!
در این شرایط، عوامل بسیاری دست به دست هم دادهاند تا قیمت گوشی هوشمند و تبلت، در آستانهی مهرماه بیش از ۲۰ درصد افزایش یابد: افزایش تقاضا، حذف ارز دولتی برای واردات موبایل و البته گرانی سرسامآور دلار که حتی اگر فروشنده یا واردکننده موجودی انبارها و مغازهها را با دلار ۲۷ هزار تومانی خریداری نکرده باشند، از ترس آینده و خرید گران بعدی و در فقدان مکانیسمهای تنظیم بازار، قیمت فروش امروز خود را با دلار ۲۷ هزار تومانی تنظیم میکند!
سی شهریور، رییس کمیسیون تنظیم بازار انجمن واردکنندگان موبایل درباره چرایی گرانیها گفت: بالا رفتن بهای ارز، عدم تخصیص ارز در ۴۵ روز گذشته، اجرای قانون سقف و سابقه برای شرکتها و افزایش تقاضا پس از بازگشایی مدارس و دانشگاهها از عوامل رشد قیمتها بوده است.
رضا قربانی یادآور شد: در دو تا ۳ هفته اخیر اغلب کالاها بخصوص کالاهای وارداتی که وابسته به قیمت ارز هستند، روندی صعودی داشته است. تلفن همراه نیز هم از این قاعده مستثنا نبوده و تحولات بازار ارز، تأثیری مستقیم بر بازار موبایل داشته است.
نتایج بررسیهای میدانی
بررسیهای میدانی ما نشان میدهد که امروز ارزانترین گوشی همراه هوشمند که البته چینی است و کیفیت چندانی ندارد، حداقل دو میلیون تومان و ارزانترین تبلت موجود در بازار، ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است؛ این قیمتها البته مربوط به بیکیفیتترین تجهیزات در بازار است، آنچنان بیکیفیت که دیده شده با چند بار استفاده، دیگر چراغهای دستگاه خاموش شود و کاملا بسوزد!
یک فروشنده در پاساژ خیابان جمهوری تهران میپذیرد که در یک هفته اخیر، قیمت گوشی و تبلت حداقل ۲۰ درصد گران شده و تاکید میکند که تبلت سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی به درد نمیخورد و اگر جنس باکیفیت میخواهی باید لااقل ۵ میلیون تومان هزینه کنی!
دشواریهای کارگران و بازنشستگان حداقلبگیر
اگر در نظر بگیریم که کارگران حداقلبگیر در بهترین حالت ۲ میلیون و ۶۱۱ هزار تومان و بازنشستگان کارگری با ۳۰ سال سابقه بیمهپردازی فقط ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دریافتی دارند، گرانی این اقلام و فشار مضاعف خرید آنها بر سبد هزینههای خانوار خود را به خوبی نشان میدهد؛ کارگری که بین دستمزدش و سبد معاش ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی، بیش از ۴ میلیون تومان فاصله است، چطور میتواند برای فرزندان خود تجهیزات هوشمند الکترونیک فراهم کند تا آنها بتوانند درس بخوانند؛ تازه هزینههای «آموزش آنلاین» با خرید یک گوشی هوشمند چینیِ دو میلیون تومانی به پایان نمیرسد، برای درس خواندن مجازی نیاز به خرید بستههای اینترنتی است که در بهترین حالت ماهی ۴۰ هزار تومان هزینه مازاد به هر خانواده تحمیل میکند.
اگر تا قبل از آمدن کرونا، یک خانواده کارگر میتوانست با گذاشتن فرزندش به مدرسه دولتی، تا حدی از امکانات آموزش رایگان بهرهمند شود اما امروز دیگر از آن خبرها نیست؛ امروز با آمدنِ «شاد»، درس خواندن نه تنها رایگان نیست بلکه میلیونها تومان از هزینه گوشی و تبلت گرفته تا اینترنت هزینه دارد!
یک فعال کارگری: اصل ۳۰ قانون اساسی کجا رفت؟
فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها) در ارتباط با این گرانیها با اشاره با الزامات اصل ۳۰ قانون اساسی مبنی بر لزوم ارائه آموزش رایگان به همه شهروندان تا پایان دوره متوسطه میگوید: کارگری که روزی ۹۰ هزار تومان حقوق میگیرد، از کجا بیاورد ۳ یا ۴ میلیون پول گوشی هوشمند بدهد؛ این کارگر اگر بخواهد یک شام سادهی کره و مربا بخورد باید شبی ۳۰ هزار تومان هزینه کند؛ کرایه خانههای دو میلیون تومانی و هزینههای حمل و نقل و بهداشت را هم باید اضافه کنیم؛ حالا با چه منطقی سه میلیون تومان هزینه خرید گوشی هوشمند به این کارگر تحمیل میشود؟!
وی با بیان اینکه با این «مجازیسازی»، زنگ نابودی آموزش رایگان به صدا درآمده است؛ میگوید: مگر قانون اساسی نمیگوید باید آموزش رایگان باشد؛ چرا به جای یک نرمافزار اینترنتی از امکانات وسیع صداوسیما برای آموزش یکدست و همگانی و بدون تبعیض استفاده نمیکنند؟! بیایند از کانالهای متعدد تلویزیونی برای آموزس سراسری بهره بگیرند، معلمان حاذق برای پایههای درسی بگذارند تا به همه کشور درس بدهد؛ بعد از همان مباحث، امتحان سراسری بگیرند؛ اگر نمیخواهند به معلمان الکی حقوق بدهند و میخواهند که آنها کار کنند، دستور بدهند معلمان بنشینند در مدارس برای رفع اشکال! چرا هزینههای مازاد به خانوادههای کارگری تحمیل میکنند؟! چرا هر معلم باید جداگانه به دانش آموزان خودش درس بدهد؟!
به گفته توفیقی، برخی کلیپهایی که نشان داده میشود و در آن خیرین پول جمع میکنند تا برای فرزند یک فرد فقیر یا کارگر، گوشی و تبلت بخرند، توهینآمیز است؛ آموزش رایگان حق شهروندی است نه اینکه کارگران صدقه دریافت کنند برای آموزش آنلاین.
کارگران و بازنشستگان: بیپولی و گرانی هست، شاد هم اضافه شده!
در این شرایط، زندگی روزمرهی کارگران کمدرآمد و بازنشستگان با اضطرابهای روزانه همراه است. درد دلهای آنها مشترک است: بیپولی و گرانی هست، مدرسهی آنلاین هم اضافه شده!
حمید کامجو، مستمریبگیر از کارافتاده با ۱۳ سال سابقه بیمهپردازی، امروز تنها ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان دریافتی ماهانه دارد؛ او در ارتباط با هزینههای تحمیلی آموزش آنلاینِ تنها فرزندش میگوید: ماهی ۹۰۰ هزار تومان اجاره خانه، ماهی ۵۰۰ هزار تومان داروهای درمان بیماری صرع خودم و ماهی بیش از یک میلیون تومان هزینههای خوراک یک خانوار سه نفره؛ ملاحظه میکنید جمع همینها از ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان بالا میزند؛ حالا چطور ماهی ۴۰، ۵۰ هزار تومان پول خریدِ بستهی اینترنتی برای شاد بدهم؟ سه میلیون تومان دادهام یک گوشی خریدهام اما دیگر از پس هزینههای اینترنت برنمیآیم!
این مستمریبگیر با بیان اینکه به کجا باید پناه ببریم؛ میگوید: بگویند فرزندان ما چطور باید درس بخوانند؟! آیا باید دختر ۸ سالهی من ترک تحصیل کند؟!
محمدی، کارگر پاکبان شهرداری در کردستان است که اگر شانس همراهش باشد و حقوقها را سر وقت بدهند، ماهی ۳ میلیون تومان درآمد دارد؛ او پدر دو فرزند است؛ یکی دبستانی و دیگری دبیرستانی؛ محمدی در مورد مصائب آموزش مجازی میگوید: یک گوشی هوشمند بیشتر نداریم که سرش در خانه دعواست؛ پول من به تبلت خریدن نمیرسد! ندارم چهار، پنج میلیون تومان بدهم یک گوشی دیگر یا یک تبلت بخرم؛ «شاد» باعث شد که بچههای منِ کارگر «غمگینتر» شوند!
نمیتوان فراموش کرد که بعد از آمدن کرونا خیلیها به کلی بیکار شدهاند؛ کارگران فصلی، کارگران ساختمانی و کارگرانی که امروز در صف بیمه بیکاری معطل ایستادهاند، ازجملهی کسانی هستند که درآمد ثابت ماهانه ندارند؛ سوال اینجاست که فرزندان این گروهها چطور باید درس بخوانند؛ آیا سرنوشت فرزندان طبقهی کارگر این است که در بحران کرونا، فوجفوج ترک تحصیل کنند؟! آیا دولت نباید امکانات آموزش رایگان را در کشور فراهم کند؛ آیا آموزش رایگان قانون اساسی به معنای گران شدن ۲۰ درصدی گوشیهای هوشمند در شب اول مهر است؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم