ایلنا بررسی میکند؛
کار در مقیاس کوچک، ریشه تضییع حقوق کارگری/ شرکتهای بزرگتر ضریبِ سوءاستفاده از کارگران را کاهش میدهند
ریشه بسیاری از مشکلات کار کردن کارگران غیرمتشکل بودن آنهاست. گاه حتی در آمار و ارقام هم خبری از آنها نیست. این درحالیست که بیش از ۹۶ درصد شرکتها در ایران خرد و کوچک هستند که باید به فکر مرتبط کردن کارگران این شرکتها به یکدیگر بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، میگویند اگر در شرکت دیگران کار کنی، باید سه برابر انرژی بیشتر از شرکت خودت بگذاری تا به موفقیت نسبی برسی. یک واقعیت ساده است: وقتی برای دیگران کار میکنی، مجبوری ارزش افزوده کارت را با آنها تقسیم کنی، اما ماجرا وقتی پیچیده میشود که بدانیم همه حتی اگر تخصص و سرمایه لازم را هم داشته باشند، نمیتوانند شرکت خودشان را بزنند و در آن فعالیت کنند، چون هر چند مجبور به تقسیم سود نیستند، اما در مقیاسی به مراتب کوچک کار خواهند کرد و کار در مقیاس کوچک، سقف کوتاهی دارد. به دلایل مختلف در ایران این اتفاق رخ داده که خیلیها دنبال راه انداختن شرکت خودشان هستند؛ چیزی که خودش را در این تعبیر نشان میدهد: برای خودت کار کن و آقای خودت باش. نتیجه این شده که بیش از ۹۶ درصد بنگاههای اقتصادی در ایران خرد و کوچک هستند. این را ۲۱ شهریور امسال عیسی منصوری (معاون وزیر کار) اعلام و تصریح کرده است: بنگاهها در ایران معمولا در دستهبندی «کوچک و خرد» قرار میگیرند که بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، مشخص شده که ۹۶.۵ درصد بنگاهها خرد هستند، به این معنا که زیر ۱۰ نفر کارکن دارند.
خطر بنگاههای خرد برای اشتغال
فراوانی بنگاههای کوچک و خرد چه اشکالی پیش میآورد؟ بخشی از جواب این سوال در گفتههای منصوری مستتر است. او میگوید: مسئلهای که وجود دارد این است که این بنگاهها در تأمین تکنولوژی، مهارت و بازاریابی با مشکل مواجه هستند. بر اساس بررسیهای صورت گرفته، با «توسعه شبکهسازی» میتوان به این بنگاهها کمک کرد؛ بنگاههای همگنی که در تامین مواد اولیه و بازار فعال هستند، با شبکهسازی میتوانند مشکل اندازه کوچک خود را مدیریت کنند و در کنار آن از فواید زیادی نیز بهرهمند شوند.
در واقع در دو بخش کارفرمایی و کارگری بنگاه کوچک و خرد با مشکل مواجه است. در بخش کارفرمایی بنگاه کوچک به مراتب هزینههای بالاتری دارد. برای مثال در زمینه توزیع و بازاریابی انرژی فراوانی باید صرف شود. یک تولیدی بزرگ لبنیات که برای مثال با هزار کارگر کار میکند و روزانه هزاران کیلو ماست، پنیر، کره، دوغ و... تولید میکند، به دلیل تولید بالا برایش بهصرفه است که چندین ماشین پخش داشته باشد و در اقصا نقاط کشور محصولش را توزیع کند. یک لبنیاتی کوچک با سه کارگر مجبور است به یک شهر یا حتی یک محله برای عرضه محصولاتش قناعت کند.
در بعد کارگری هم مشکلات بنگاههای کوچک بیشتر است. گذشته از اینکه برخی قوانین مانند طبقهبندی مشاغل اساسا در کارگاههای بزرگ امکانپذیر است، کارگاههای کوچک نظارت پذیری کمتری دارند. نتیجه این میشود که قوانین کار در مورد کارگران بسیاری از کارگاههای زیر ۱۰ نفر عملا اجرا نشده و حقوق آنها ضایع میشود.
بنگاهها در ایران معمولا در دستهبندی «کوچک و خرد» قرار میگیرند که بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، مشخص شده که ۹۶.۵ درصد بنگاهها خرد هستند، به این معنا که زیر ۱۰ نفر کارکن دارند
عبدالله مختاری (کارشناس روابط کار) در گفتگو با ایلنا میگوید: تشکلهای کارگری ابزار و سازمانهایی هستند که حقوق کارگران را پیگیری میکنند. کارگران کارگاههای کوچک یک جورهایی تشکل نیافته هستند. منظور این است که در کارگاههای بزرگ امکان ایجاد اتحادیه صنفی هست، اما دو کارگر یک کارگاه کوچک که نمیتوانند صنف و اتحادیه راه بیندازند، بنابراین باید با کارگران کارگاههای دیگر ارتباط بگیرند، حال آنکه مشکلات هر کارگاه ویژه خودش است. در نهایت افراد ممکن است عطای پیگیری مسائل کارگری را به لقایش ببخشند.
آیا باید شرکتهای خرد جمع و تبدیل به شرکتهای بزرگ شوند؟
جواب این سوال ربط پیدا میکند به آنچه در ابتدای این نوشته درباره مزایا و معایب کار در کارگاه خود (کوچک) یا دیگران (متوسط و بزرگ) گفتیم. حتما دلایل و زمینههایی هست که شرکتهای خرد اینقدر زیاد هستند. چاره کار ایجاد شبکهای است که بتواند این کارگاهها را به هم وصل کند.
مختاری میگوید: در بعد کارگری و کارفرمایی، تشکلیابی چاره بسیاری از مشکلات است. تشکلها در وهله اول موجب هم افزایی میشوند. برای مثال در حوزه حمل و نقل یک اتحادیه کارفرمایی میتواند امکانات بیشتری را بسیج کند تا یک فرد. افرادی که در یک زمینه خاص کار میکنند با ایجاد یک کارتل میتوانند محصول خود را در بعدی وسیعتر پخش کنند. این اتفاق در حوزه کارگری حتی ثمره بیشتری دارد.
او توضیح میدهد: میدانیم که بسیاری از مشکلات کارگران ناشی از این است که در کارگاههای کوچک کار میکنند، بدون اینکه نظارتی موثر بر کار آنها وجود داشته باشد. کارگاههای کوچک علاوه بر اینکه معافیتهای دارند، نظارتپذیر هم نیستند. نتیجه کار وجود صدها هزار کارگری میشود که قرارداد سفید امضا یا موقت دارند و در بسیاری موارد مجبورند تن به توافقات خارج از قانون بدهند.
این کارشناس روابط کار با بیان اینکه بسیاری کارگران حقوق حداقلی را نمیگیرند، چون مجبورند با کارفرما توافق کنند، میگوید: بارها اعتراض کارگران را شنیدهایم که میگویند کارفرمایان حق بیمه شان را کامل نپرداختهاند یا حقوقشان زیر حداقل دستمزد است یا اینکه بدون پرداخت عیدی و سنوات از آنها امضا گرفته شده که کلیه حقوقشان را دریافت کردهاند. وجود تشکلی فراگیر میتواند جلوی این قانونگریزیها را بگیرد.
اگر بناست همزمان که به حفظ اشتغال موجود میپردازیم، زمینه سوءاستفاده از کارگران را هم از بین ببریم، لازم است مطابق شرایط موجود تسهیلاتی را فراهم کنیم. فراوانی شرکتهای خرد و کوچک باید برنامهریزی در زمینه اتصال آنها به همدیگر را ضروری کند. این اتفاق هم باید در حوزه کارفرمایی رخ دهد تا هزینههای تولید را پایین بیاورد و هم باید در حوزه کارگری زمینه احقاق حق کارگران را فراهم کند.