خبرگزاری کار ایران

درد دل‌های یک کارگرِ از کارافتاده؛

زندگی با فقط 500 هزار تومان!/ چرا همسان‌سازی را برای کارگران بازنشسته از ابتدای سال اجرا نمی‌کنند؟

زندگی با فقط 500 هزار تومان!/ چرا همسان‌سازی را برای کارگران بازنشسته از ابتدای سال اجرا نمی‌کنند؟
کد خبر : ۹۵۵۱۷۶

بازنشسته‌ی ازکار افتاده فقط یک خواسته دارد؛ اینکه مسئولان صدایش را بشنوند؛ اینکه بدانند آدم‌هایی مثل او چگونه با اینهمه بیماری و غم و رنج، در تامین حداقل‌های زندگی درمانده‌اند؛ از یک طرف داروهایی که آزاد است و بیمه نیست؛ از سوی دیگر گرانی همه کالاهای اساسی و از همه مهمتر، مستمری از کار افتادگی که با هزار ضریب و اصلاحیه فقط ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان است!

به گزارش خبرنگار ایلنا، در ابتدای صحبت از تبعیض دولت انتقاد می‌کند؛ از اینکه بازنشستگان سایر صندوق‌ها از همان ابتدای سال مستمری دریافتی‌شان بیشتر از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بوده است اما کارگران بازنشسته علیرغم اینکه پنج ماه انتظار کشیدند، هنوز مستمری دریافتی‌شان برای تامین نیمی از هزینه‌های زندگی کافی نیست.

در تیرماه بعد از چهار ماه انتظار و دریافت مستمری به اندازه سال قبل، دریافتی بازنشستگان کارگری براساس مصوبه شورایعالی کار، ۲۶ درصد افزایش یافت. فعالان صنفی مستقل به این افزایش ناچیز، انتقاد داشتند؛ این انتقاد از دو جنبه اساسی وارد است؛ اول اینکه با وجود تورم بالای ۴۰ درصدی اسفند ۹۸ و تداوم این نرخ تورم در ماه‌های ابتدای سال ۹۹، افزایش ۲۶ درصدی حداقل دستمزد کارگران هیچ تطابق و همخوانی با بند یک ماده ۴۱ قانون کار ندارد و در عین حال، سبد معیشت ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومانی (موضوع بند دوم ماده ۴۱ قانون کار) که در جلسات رسمی و سه‌جانبه کمیته دستمزد به تصویب رسید، در تعیین حداقل دستمزد کارگری کنار گذاشته شد و دستمزد بدون توجه به الزامات ماده ۴۱ تعیین شد. دومین انتقاد فعالان صنفی مستقل بازنشستگان کارگری، نسبت به عدم اجرای ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی است؛ ماده‌ای که تاکید دارد افزایش سالیانه مستمری بازنشستگان باید به اندازه افزایش هزینه‌های زندگی (یا همان سبد معیشت حداقلی) باشد.

 این دو انتقاد اساسی موجب شد بسیاری از بازنشستگان کارگری به کمپین ۶ هزار امضا برای ابطال دستمزد بپیوندند و خواستار باطل شدن مصوبات مزدی ۹۹ شوند.

نادیده گرفتن انتقادات

با این حال، نه دولت و نه مقامات سازمان تامین اجتماعی، هیچکدام این انتقادات را جدی نگرفتند؛ در واقع، همسان‌سازی یا متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان و افزایش ناچیز مزایای مزدی، هرگز پاسخ درخوری به خواسته‌های قانونی و برحق بازنشستگان نبوده است چراکه با اعمال این دو اصلاحیه، حداقل مستمری بازنشستگان کارگری با ۳۰ سال سابقه بازهم به ۳ میلیون تومان نرسید؛ این درحالیست که کمینه هزینه‌های زندگی در اسفندماه ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان بوده است و براساس محاسبات کمیته دستمزد کانون عالی شوراها، نرخ سبد در خردادماه به ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان رسیده است.

با اینهمه در روز هجدهم تیرماه، بعد از پرداخت ۳۲ هزار میلیارد تومان از مطالبات دولت به سازمان، مقامات سازمان از اجرای همسان‌سازی خبر دادند و در نهایت، در مردادماه، با اجرای همسان‌سازی و افزایش ناچیز مزایای مزدی، مستمری بازنشستگانِ حداقل‌بگیر با ۳۰ سال سابقه به ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. این مبلغ، مختص بازنشستگانی است که ۳۰ سال تمام سابقه کار داشته‌اند؛ در این بین، هم حق و حقوق بازنشستگان سخت و زیان‌آور ضایع شده است و هم مستمری دریافتی مستمری‌بگیران از کارافتاده، علیرغم این اصلاحیه‌ها باز هم ناکافی است و نمی‌تواند نیمی از هزینه‌های حداقلی زندگی را تامین کند.

حمید کامجو که یک بازنشسته از کار افتاده و ساکن بندرعباس است، در این رابطه می‌گوید: اعمال متناسب‌سازی به این شیوه اصلاً عادلانه نیست؛ بازنشستگان کشوری و لشگری از ابتدای سال مشمول افزایش شده‌اند و دریافتی‌شان بیشتر از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بوده است اما برای ما کارگران بازنشسته، از مردادماه به بعد قرار است این افزایش‌ها اعمال شود؛ سوال اینجاست که چرا افزایش متناسب‌سازی عطف به ماسبق نمی‌شود؟ مگر حق بازنشستگان کارگری نیست که از ابتدای سال این دریافتی را داشته باشند؟! اگر قرار بود که این افزایش از ابتدای سال اعمال شود، لااقل به هر کدام از ما بازنشستگان یک مقداری بابت مابه‌التفاوت می‌دادند! همین مبلغ می‌توانست کمکی برای زندگی ما باشد.

ماهی ۷۵۰ هزار تومان هزینه دارو!

او ادامه می‌دهد: این رویه، اجحاف در حق کارگران بازنشسته است. من بیمارم؛ هر ماه باید داروهایم را آزاد و بدون پوشش بیمه بخرم. دارویی که من مصرف می‌کنم، ۱۵۰ هزار تومان برای ده روز است؛ یعنی ۴۵۰ هزار تومان در هر ماه؛ یک داروی دیگر هم باید بگیرم که ماهی ۳۰۰ هزار تومان است؛ یعنی منِ بازنشسته‌ی بیمار، ماهی ۷۵۰ هزار تومان پول داروهایم را می‌دهم؛ داروهایی که ضروری است و اگر مصرف نکنم، دیگر زنده نمی‌مانم!

دریافتی این بازنشسته‌ی از کارافتاده، در مردادماه بعد از اعمال متناسب‌سازی، ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان است؛ او یک از کارافتاده کامل است که قبل از سال فقط یک میلیون و ۴۷۰ هزار تومان دریافتی داشته است؛ بعد از اعمال ۲۶ درصد، دریافتی او در تیرماه به یک میلیون و ۸۷۰ هزار تومان رسید و حالا بعد از اجرای متناسب‌سازی، این بازنشسته بیمار فقط ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان مستمری ماهانه دارد!

کامجو ادامه می‌دهد: من بازنشسته که هم  بیمارم و هر ماه باید داروهایم را گران بخرم و هم مستاجر هستم و باید هر ماه کرایه خانه بپردازم، چطور باید با ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان هزینه‌های زندگی سه نفر، خودم، همسرم و یک دختر مدرسه‌ای را تامین کنم؟ الان هم با آمدن کرونا، هزینه‌های اضافی به خانواده‌ها تحمیل شده است؛ آخر چطور باید زندگی کنم؟!

او پیشتر در اسکله شهید رجایی در بندرعباس کار می‌کرده است؛ کار او تخصصی و فنی بوده؛ کار جابجایی و بارگیری کانتیرهای اسکله را انجام می‌داده اما به دلیل مشکل بیماری تشنج و صرع، بعد از ۱۲ سال کار تخصصی، به حکم کمیسیون‌های مربوطه در سازمان تامین اجتماعی، ازکارافتاده کلی شده و بازنشستگی پیش از موعد گرفته است.

کامجو که نتوانسته سرپناهی برای خانواده خود بخرد، همین حالا در بندرعباس ماهی ۹۰۰ هزار تومان کرایه خانه می‌پردازد. ۷۰۰ هزار تومان هم پول داروهای ماهانه او می‌شود؛ در نهایت، فقط ۵۰۰ هزار تومان برایش باقی می‌ماند که با آن باید بتواند خرج خوراک خانوار، هزینه‌های بهداشت و درمان سایر اعضای خانواده و هزینه‌های آموزشی فرزندش را تامین کند.

با ۵۰۰ هزار تومان چطور زندگی کنم؟!

او می‌گوید: با ۵۰۰ هزار تومان چطور زندگی کنم؛ ۵۰۰ هزار تومان پول دو کیلو گوشت، دو کیلو تخم مرغ و پنج کیلو برنج هم در ماه نمی‌شود؛ لااقل اگر متناسب‌سازی را عطف به ماسبق می‌کردند و مابه‌التفاوت چهار ماه اول سال را به من می‌دادند، حداقل یک میلیون تومان دست من را می‌گرفت که می‌توانستم آن را به یک زخم زندگی بزنم!

کامجو می‌گوید: من اگر بیمار نبودم، کار می‌کردم و زندگی خانواده‌ام تامین می‌شد؛ اما وقتی خود کمیسیون مرا از کارافتاده اعلام کرده، آیا نباید یک مستمری قابل قبولی به من و بیمارانی مثل من بدهند که بتوانیم با آن شکم خانواده‌هایمان را سیر کنیم؛ آدم بیمار که نمی‌تواند کار کند! الان پنیر برای صبحانه خانواده نمی‌توانم بخرم؛ پنیر روزانه قبلاً حدود ۶۵۰۰ تومان بوده حالا شده ۲۰ هزار تومان! الان به خاطر کرونا، آموزش و مدرسه دخترم آنلاین شده؛ من پول ندارم حتی بسته اینترنتی بخرم که او بتواند درس بخواند! 

 این بازنشسته‌ی ازکار افتاده، بعد از کلی درد دل از زندگی و روزگارِ نامراد، فقط یک خواسته دارد؛ اینکه مسئولان صدایش را بشنوند؛ اینکه بدانند آدم‌هایی مثل او چگونه با این‌همه بیماری و غم و رنج، در تامین حداقل‌های زندگی درمانده‌اند؛ از یک طرف داروهایی که آزاد است و بیمه نیست؛ از سوی دیگر گرانی همه کالاهای اساسی و از همه مهمتر، مستمری از کار افتادگی که با هزار ضریب و اصلاحیه فقط ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان است!

او در پایان میگوید: زندگی روز به روز و سال به سال سخت‌تر شده است؛ اگر اینطور پیش برود، دیگر نمی‌توانم کرایه خانه را بپردازم؛ باید بار و اسباب زندگی را کولم بگیرم و در خیابان زندگی کنم....

گزارش: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز