ایلنا گزارش میدهد؛
کاهش ۳۰۰ هزار نفری تقاضای بازار کار/ آیا سونامی بیکاری در راه است؟
معاون اول رئیس جمهور میگوید تقاضای بازار کار کم شده است. این در حالی است که قبل از این هم بیکاری دو رقمی بود و حالا احتمالا با سونامی بیکاری روبهرو میشویم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آیا سونامی بیکاری در راه است؟ حتی گمانهزنی در این زمینه هم تن صدها هزار شاغل و جویای کاری را که با مساله کار کردن درگیر هستند، میلرزاند، اما حتی اگر قرائن و شواهد و پیشبینیها را کنار بگذاریم، یک اظهارنظر که به تازگی از طرف یکی از مقامات عالی اجرایی بیان شده، ثابت میکند که اوضاع شغل خوب نیست و احتمالا بدتر هم میشود.
اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیس جمهور) دوشنبه (۲۹ اردیبهشت) در دومین جلسه شورایعالی فنی و حرفهای و مهارتی گفت: کاهش تقاضا در بازار کار از یک میلیون به ۷۰۰ هزار نفر رسیده است. هر چند او این اطلاعات را به عنوان مقدمهای برای حرف دیگرش، یعنی لزوم نوسازی صنایع و مهارتآموزی، ارائه داد، اما در شرایطی که بیکاری به عنوان یکی از حادترین مشکلات اقتصادی کشور همچنان دو رقمی است، کاهش ۳۰۰ هزار نفری تقاضای بازار کار به معنای این است که یک سونامی قریبالوقوع بیکاری در راه است.
بیکاری آماری، بیکاری دیداری
مرکز آمار بر اساس اطلاعات سال گذشته میگوید که بیکاری در ایران کم شده است. مطابق گزارش این مرکز در کل سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ در حدود ۴۳۰ هزار نفر به خالص آمار شاغلان افزوده شده که این میزان افزایش تقریبا معادل متوسط افزایش سالانه از ابتدای سال ۱۳۹۲ تا پایان سال ۱۳۹۸ یعنی رقم ۴۲۸ هزار نفر بوده است.
اینکه نیروی کار ما در بسیاری مواقع مهارت لازم را ندارد و باید به این مهم توجه شود، حرف درستی است، اما نباید اینطور جلوه داده شود که همه چیز مربوط به این است. در واقع مشکلات بازار کار عمیق هستند و ریشه در شرایط اقتصادی و شیوههای اجرایی دارند. وقتی این مسائل رفع شوند، البته باید مهارتآموزی را هم در دستور کار قرار داد و افراد متخصص برای صنایع و کارهای جدید تربیت کرد
در این گزارش همچنین عنوان شد که از مجموع ۶۱ میلیون و ۶۶۶ هزار نفر جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر در سال مورد بررسی، حدود ٤٤.١ درصد در گروه جمعیت فعال و ٥٥.٩ درصد در گروه جمعیت غیرفعال قرار دارند. علاوه بر این ٨٩.٣ درصد از جمعیت فعال کشور در زمره افراد شاغل و ١٠.٧ درصد این گروه در زمره افراد بیکار قرار داشتهاند.
جمعیت فعال، حاصل جمع جمعیت شاغل و جویای کار (بیکار) و جمعیت غیرفعال افرادی را که صرفا محصل، خانهدار یا دارای درآمد بدون کار میباشند، شامل میشود.
همچنین بررسی نرخ بیکاری افراد ١٥ ساله و بیشتر در فصل زمستان گذشته نشان میدهد که ١٠.٦ درصد از جمعیت فعال (شاغل و بیکار) بیکار بودهاند که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال ١٣٩٧ معادل ۱.۷ درصد کاهش یافته است و نیز نرخ بیکاری جوانان ١٥ تا ٢٤ ساله در زمستان سال ۱۳۹۸ نسبت به فصل مشابه سال قبل ۲.۴ درصد کاهش داشته است.
برخی از مسئولان علاقهمند هستند با دید مثبت به این آمار و ارقام نگاه کنند. با وجود این حتی اگر موضوع کرونا را کنار بگذاریم و فرض کنیم صدها هزار کارگر رسمی و غیررسمی بیکار شده، یکی دو ماه بعد سر کار بازمیگردند، بازهم شرایط مناسب نیست. در کشوری که به صورت معمول سالانه حدود یک میلیون نفر به تعداد افراد جویای کار آن اضافه میشود، تنها تقاضای ۷۰۰ هزار شغل وجود دارد. تازه به دلایل مختلف همین میزان شغل خالص هم در سال ایجاد نمیشود. سالانه حدود ۴۳۰ هزار شغل خالص ایجاد شده و این یعنی حدود ۶۰۰ هزار نفر به جمعیت بیکاران اضافه میشود.
آیا همه چیز به مهارت نیروی کار برمیگردد؟ آیا فکر نوسازی صنایع فکر خوبی است و اگر هست تا چه حد شدنی است؟ آیا اصلا باید به فکر راهاندازی کارخانههای بزرگ بود که شیوه تامین مالی سختتری دارند و شرایط تحریم ما را با مشکل مواجه میکند یا بهتر آن است که به فکر مشاغل خرد باشیم و شیوههای تامین مالی را هم عوض کنیم؟
اول بروکراسی را حذف کنید
گشواد منشیزاده (کارشناس روابط کار) به ایلنا میگوید: شرایطی که در آن قرار داریم باعث میشود امیدها برای بهبود بازار کار از بین برود. اکنون برخی مسائل را به ماجرای شیوع کرونا گره میزنند. بیشک این بیماری و ممنوعیتها و محدودیتهای ایجاد شده موثر هستند، اما واقعیت این است که بدون کرونا هم شرایط خوب نبوده و نیازمند تغییرات بنیادین بودهایم.
او ادامه میدهد: به طور کلی در بعد کلان باید تصمیماتی گرفت که شاخصهای اقتصادی بهبود یابند. وقتی رشد اقتصادی منفی است یعنی بیکاری، تورم و ... هم وضعیت خوبی ندارند. بر این اساس قبل از هر چیز باید به فکر بهبود رشد اقتصادی بود.
این کارشناس روابط کار همچنین به برنامههایی که میتوان اجرا کرد تا اندکی شرایط بهتر شود، اشاره و عنوان میکند: درصد بالایی از مشکلات ناشی از این است که منابع لازم برای سرمایهگذاری وجود ندارد. اینطور ما نمیتوانیم کارخانههای بزرگ بزنیم و سرمایهگذاریهای کلان داشته باشیم. بر این اساس باید به فکر تامین منابع از شیوههای دیگر بود.
او ادامه میدهد: سرمایهگذاری روی مشاغل خرد و کارآفرینی روش مناسبی است، به شرط اینکه ما موانع را برداریم و بروکراسی را کم کنیم. در کشور ما برای صدور مجوزها و تاییدیهها قبل و حین کار مشکلات زیادی وجود دارد. این مشکلات کارآفرینان را خسته میکند و ممکن است افراد را به فکر این بیندازد که سرمایه خود را در جاهای دیگر ببرند. بر این اساس باید موانع را برداشت و شرایط کسب و کارها را تسهیل کرد.
مرکز آمار بر اساس اطلاعات سال گذشته میگوید که بیکاری در ایران کم شده است. مطابق گزارش این مرکز در کل سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ در حدود ۴۳۰ هزار نفر به خالص آمار شاغلان افزوده شده که این میزان افزایش تقریبا معادل متوسط افزایش سالانه از ابتدای سال ۱۳۹۲ تا پایان سال ۱۳۹۸ یعنی رقم ۴۲۸ هزار نفر بوده است
منشیزاده درباره لزوم مهارتآموزی میگوید: اینکه نیروی کار ما در بسیاری مواقع مهارت لازم را ندارد و باید به این مهم توجه شود، حرف درستی است، اما نباید اینطور جلوه داده شود که همه چیز مربوط به این است. در واقع مشکلات بازار کار عمیق هستند و ریشه در شرایط اقتصادی و شیوههای اجرایی دارند. وقتی این مسائل رفع شوند، البته باید مهارتآموزی را هم در دستور کار قرار داد و افراد متخصص برای صنایع و کارهای جدید تربیت کرد.
مهارتآموزی؛ فرافکنی یا راهکار؟
بیش از یک دهه است که در مباحث مربوط به بازار کار بحث مهارتآموزی مطرح میشود. برخی از افراد به ویژه مسئولان در مواردی سعی دارند چنین القا کنند که اگر کسی کار بلد باشد، بیکار نمیماند. در این فرض دو مشکل اساسی وجود دارد. اول اینکه اگر نیروی جویای کار مهارت ندارند، این کمکاری نهادهای دولتی است و اینکه یک مقام بلند مرتبه اجرایی از این مساله انتقاد کند، عجیب و غریب است. در واقع جای انتقاد باید دنبال رفع مشکل باشد و مدارس و مراکز آموزش عالی را اصلاح کند. ایراد دومی که به این فرض وارد است این است که انگار اقتصاد ایران ظرفیت لازم برای ایجاد شغل برای همه بیکاران را دارد. رابطه مستقیمی بین کیک اقتصاد و ایجاد شغل هست و کیک اقتصاد را سرمایهگذاری داخلی و خارجی بزرگ میکند. اینطور نیست که اگر امروز همه بیکاران تبدیل به افرادی ماهر و متخصص شوند، سر کار بروند. باید سرمایهگذاری را افزایش داد و این مهم منوط به اصلاحات بنیادی در سطح کلان است.