ایلنا گزارش میدهد؛
"تعاونی شدن پرسپولیس و استقلال" از اسم تا رسم/ اقتصاد سهامداری را با تعاونی یکی نکنید
"تعاونی شدن پرسپولیس و استقلال" این را رئیس اتاق تعاون اعلام کرده است، اما به درستی مشخص نیست که چه اتفاقی قرار است بیفتد و سازوکار این تصمیم چیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سالها وعده داده میشد با عرضه شرکتها در بورس شفافیت ایجاد شده و با رونق بازار سرمایه اقتصاد متحول میشود؛ اتفاقات چند ماه اخیر و رشد بیسابقه بورس حداقل در ظاهر به ما این پیام را میدهد که زمان وفا کردن به وعدهها فرا رسیده است.
فرهاد دژپسند (وزیر امور اقتصادی و دارایی) میگوید: "طبق برنامهای که تدوین شده حداقل هفتهای سهام یک شرکت در بورس یا فرابورس عرضه اولیه میشود." این در شرایطی است که گمانهزنیها درباره رویکرد جدید در اقتصاد ادامه دارد. خیلیها روی خوش به رشد تاریخی نشان نداده و از حباب بورس حرف میزنند که لاجرم میترکد و سرمایه افراد را به باد میدهد در مقابل دیگرانی هستند که میگویند حبابی در کار نیست. هنوز فاصله زیادی بین داراییهای بورسی با تولید ناخالص داخلی وجود دارد. در این بین آنچه به بحثهای زیادی دامن زده است، شیوه عرضه سهام شرکتها در بورس است. این روزها اظهاراتی درباره تعاونی شدن شرکتها میشنویم حتی اخیرا رئیس اتاق تعاون گفته است باشگاههای پرسپولیس و استقلال هم تعاونی میشوند و به بورس میروند.
بهمن عبداللهی توضیح داده است: تشکیل دو تعاونی بر پلت فرم مجازی با نامهای «شرکت تعاونی سهامی عام استقلال ایرانیان» و «شرکت تعاونی سهام عام پرسپولیس ایرانیان» به عنوان قالب اجرایی واگذاری مذکور مورد نظر است.
تعاون در اقتصاد ایران
در قانون اساسی ایران، اقتصاد ایران متشکل از سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی است. رویکردهای ابتدای انقلاب باعث فربه شدن بخش دولتی شد، حال آنکه بخش خصوصی کوچک شد و تعاونیها بیشتر در قالب تعاونیهای مصرف فعالیت داشتند. در دهههای بعد با تغییر رویکردهای اقتصادی و پیش آمدن بحث خصوصیسازی، بخش دولتی میدان را به نفع بخش خصوصی و تعاونی خالی کرد، هرچند خصوصیسازی رخ داده، ناقص بود و باعث سر بر آوردن خصولتیها شد. از طرف دیگر، کارشناسان عنوان میکنند بخش تعاون جایگاه خود را پیدا نکرده است. بر اساس برنامههای توسعه سهم بخش تعاون از اقتصاد باید ۲۰ تا ۲۵ درصد باشد، حال آنکه اکنون سهم این بخش کمتر از ۱۰ درصد است.
برخی از فعالان بخش تعاون بر این نظر هستند که از فرصت عرضه شرکتها در بورس باید استفاده کرد و سهم بخش تعاون را افزایش داد. احتمالا طرح این موضوع که پرسپولیس و استقلال قرار است تعاونی شوند، در این راستاست، اما موضوع مهم این است که آیا واقعا قرار است این شرکتها و شرکتهای دیگر تعاونی شوند یا فقط اسم تعاونی را میگیریم و رسم آن را کنار میگذاریم؟!
آنچه در ایران در حال رخ دادن است اقتصاد بر پایه سهامداری است. شرکتهایی سهامی عام میشوند و سهام خود را در بورس عرضه میکنند، مردم برای سرمایهگذاری این سهام را میخرند و احیانا از سود آن منتفع میشوند
رئیس اتاق تعاون درباره تعاونی شدن پرسپولیس و استقلال میگوید: ماهیت تعاونیها به شکلی است که بسیاری از مشکلات غیرتعاونی را نخواهد داشت. در شرکتهای تعاونی سهامی عام، سهم و حقوق هر یک از اعضا در شرکت و اداره آن نهایتا متناسب با تعداد سهامی که دارد، است. باتوجه به پیشرفت تکنولوژی و تعریف مدل تعاونی بر مبنای یک تعاونی مستقر بر پلت فرم مجازی به راحتی امکان رای دادن برای همه اعضای حقیقی و حقوقی متناسب با میزان سهام موجود است. ضمنا این امکان فراهم است تا پیشکسوتان واجد شرایط یا سایر افراد مدیر و مدبر کاندیدای هیات مدیره تعاونی شده و با رای سهامداران هوادار به عنوان هیات مدیره انتخاب شوند.
در ظاهر همه چیز درست است، اما این نگرانی وجود دارد که با صورتبندیهای مبتنی بر سلیقه و نه متناسب با تعریف، مشکلاتی نظیر آنچه در بحث خصوصیسازی اتفاق افتاد و خصولتیها سر بر آوردند، به وجود آید.
اقتصاد بر پایه سهامداری
آلبرت بغزیان (اقتصاددان و استاد دانشگاه) در گفتگو با ایلنا میگوید: در رابطه با عرضههای صورت گرفته در بورس در کلیت مشکلی وجود ندارد. بازار سرمایه ایران متناسب با تولید ناخالص داخلی نبوده، این در حالی است که اگر ارزش بورس در کشورهای دیگر را بررسی کنید، میبینید که تناسبی در این زمینه وجود دارد. شرکتهای مختلفی بیرون از بورس بودهاند و حالا دارند بورسی میشوند و این بر رشد شاخص اثر میگذارد. اما درباره چگونگی عرضه و ملاحظات دیگر مساله متفاوت و قابل بحث است.
او درباره اینکه اقتصاد ایران متشکل از سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی است و فعالان بخش تعاون میگویند این بخش جایگاه خود را در اقتصاد پیدا نکرده و عرضههای اخیر فرصتی برای جبران کاستیهاست، عنوان میکند: باید توجه داشت که منظور از تعاون و تعاونی چیست. به نظر میرسد تعریفی متفاوت از تعاونی در ایران و خارج وجود دارد. تعاونی در اصل مشارکت افراد در زمینهای مانند مصرف، مسکن و تولید است. یعنی اینکه عدهای دورهم جمع میشوند، سرمایه خود را وسط میگذارند، فعالیتی صورت میدهند و سودش را تقسیم میکنند.
این اقتصاددان ادامه میدهد: آنچه در ایران در حال رخ دادن است اقتصاد بر پایه سهامداری است. شرکتهایی سهامی عام میشوند و سهام خود را در بورس عرضه میکنند. مردم برای سرمایهگذاری این سهام را میخرند و احیانا از سود آن منتفع میشوند.
او با تاکید بر اینکه سهامدار شدن مردم فواید خودش را دارد و اگر کار، درست صورت گیرد، اقتصاد منتفع میشود، میگوید: در واقع افراد با خرید سهام این شیوه را پذیرفتهاند که شرکتی توسط حرفهایها که سهامداران به عنوان هیات مدیره انتخاب میکنند اداره میشود. این شرکت با سرمایه مردمی کار میکند و افراد در سود و زیان آن شریک هستند. در واقع این به نوعی همان اقتصاد خصوصی است و با اقتصاد تعاونی فرق دارد.
تشکیل دو تعاونی بر پلت فرم مجازی با نامهای «شرکت تعاونی سهامی عام استقلال ایرانیان» و «شرکت تعاونی سهام عام پرسپولیس ایرانیان» به عنوان قالب اجرایی واگذاری مذکور مورد نظر است
بغزیان تاکید میکند: عرضه سهام شرکتها در بورس فواید خودش را دارد، اما شیوه کار موضوعی است که به صورت کارشناسی باید مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد.
از عناوین سلیقهای تا سهام نامرغوب
اینکه اسم چیزی را عوض کنیم، تفاوتی در ماهیت آن ایجاد نمیشود. شرکتهای بورسی به گونهای شرکتهای خصوصی هستند. در سراسر جهان انبوهی از چنین شرکتها وجود دارند که سهامداران کوچک و بزرگ دارند. اینکه این ساختار شناخته شده را با ساختار تعاونی که از اساس متفاوت است همسان کنیم، عجیب و غریب است و چه بسا زمینهی برخی از سوءبرداشتها را فراهم میکند. در واقع مشخص نیست چه لزومی دارد شرکتی که تعاونی نیست، تعاونی شود و به بورس برود؟
از طرف دیگر، نگرانی در این زمینه وجود دارد که سهام نامرغوب در بورس عرضه شده و منجر به حبابی شدن بازار سرمایه شود. چنین اتفاقی بورس را از کارکرد میاندازد و رویای رشد تاریخی را به کابوس بدل میکند.
افزایش سهم تعاون از اقتصاد را باید جایی دیگر و به گونهای دیگر دنبال کرد. اگر این اعتقاد وجود دارد که اقتصاد تعاونی راهگشای مشکلات است، با عوض کردن اسامی نمیتوان مشکلی را رفع کرد. عوض کردن اسمها چیزی شبیه خصوصیسازی در دهه ۸۰ را به یاد میآورد که نتیجهاش جولان خصولتیها و در معرض خطر قرار گرفتن شرکتهای سوددهی مثل نیشکر هفت تپه و هپکو شد؛ اتفاقی که نهایتا به کارگرانی آسیب زد که همواره در نطقهای مناسبتی از آنها با عنوان ستون تولید یاد میشود.