ایلنا گزارش میدهد؛
اصلاح نظام حمایتهای اجتماعی از نان شب هم واجبتر است/ نهادهای حمایتی و اقتصادی چگونه و کجا باید وارد عمل شوند؟
اصلاح نظام حمایتهای اجتماعی و همراهی موثر نهادهای حمایتی-اقتصادی، تنها راه کاهش فشار بر دولت است، البته اگر ارادهای برای انجام آن وجود داشته باشد.
دولت در اندیشه حذف یارانهی ۲۰ میلیون پردرآمد
دولت دوازدهم بر اساس تکلیفی که در قانون بودجه سال ۹۹ برایش تعیین شد، باید یارانه سه دهک بالای درآمدی شامل ۲۰ میلیون نفر را حذف کند. هرچند دولت سال گذشته با تبلیغات فراوانی که برای اجرای تبصره ۱۴ لایحه بودجه راه انداخت، اعلام کرد که یارانه نقدی ۲۰۰ هزار خانوار شامل ۸۰۰ هزار نفر را قطع میکند. در این میان، دولت باید بر اساس جدول تبصره ۱۴، در سال جاری حدود ۴۲ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی و ۳۱ هزار میلیارد تومان یارانه معیشتی به ۶۰ میلیون نفر پرداخت کند؛ در جمع چیزی حدودِ ۷۴ هزار میلیارد تومان.
۱. قطع تمام اشکال کمکهای نقدی به سه دهک پردرآمد جامعه.۲. افزایش چند برابری یارانه و حمایتهای نقدی دهکهای کم درآمد، از محل حذف پرداختهایی که به ثروتمندان انجام میشود.۳. به کارگیری حمایتهای غیرنقدی، شامل توزیع کالاها و خدمات رایگان و ارزان قیمت میان خانوارهای کم درآمد.۴. ترکیب یارانههای نقدی و کمکهای غیرنقدی.اما پیش شرط این تغییرات، عادلانه و هدفمند نمودن نظام حمایتهای اجتماعی است که تنها با حذف یارانهها و کمکهایی که به سه دهک بالای درآمدی پرداخت میشوند، ممکن میشود.
بغازیان توزیع انواع یارانهی نقدی میان تمام دهکهای درآمدی آنهم به میزان یکسان را بسیار ناعادلانه میداند: «دولت، سادهترین راه یعنی کمک نقدی به تمام دهکهای درآمدی را انتخاب کرده است؛ ساز و کاری ناکارآمد و بسیار ناعادلانه. این شیوهی حمایتگری تنها به تشدید اختلاف طبقاتی منجر میشود؛ چراکه سهم کارگران و اقشار کم درآمد را به حساب ثروتمندترین گروههای جامعه واریز میکنید. جدا از این مورد، میزان کمک به فقرا، تنها در اندازهای است که آنها را زنده نگه دارد. بنابراین نمیتوانیم سه دهک پایین جامعه را از فقر رها کنیم. در نتیجه باید یک نظام حمایتی جدید را سازمان دهیم که واجد ترکیبی از ویژگیها باشد و تک بعدی نباشد.»
بغازیان دیگر ویژگی این نظام حمایتی را توجه به آموزشهای مهارتی، میداند: «هدف از ایجاد هر نظام حمایتی، پرداخت کمک برای زنده ماندن افراد نیست؛ بلکه فراهم کردن زمینه اشتغال آنها است که این تنها در قالب ارائه آموزشهای کوتاه مدت ممکن میشود. آموزش محور کردن نظام حمایتی از این جهت دارای اهمیت است که ما نمیخواهیم، مستمندان تا ابد یارانهبگیر بمانند. باید زمینه رشد و بروز استعدادهای آنها فراهم شود. تکیه بیش از اندازه دولتها به پرداخت کمکهای نقدی بدون توجه به آثار اجتماعی آن و البته آموزش محور نبودنِ کار، موجب کند شدن سرعت ورود افراد به بازار کار شده است. باید توجه داشت که انسان نیازمند توانمند شدن و توجه از سوی دیگران است و محروم نگه داشتن آن از مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، او را به دورماندن از جامعه وامیدارد و زمینهی درگیری وی با آسیبهای اجتماعی را فراهم میکند. بنابراین نباید افراد را به ازای پرداخت کمکهای نقدی رها کنیم و باید گام گام آنها را توانمند و تا رسیدن به بازار کار همراهی کنیم.»
این استاد دانشگاه اعتقاد دارد که دهکهای بالایی جامعه باید با پرداخت انواع مالیات و راضی شدن به قطع یارانه خود هزینههای تامین معیشت دهکهای محروم جامعه را فراهم کنند. به همین خاطر فشار بر ثروتمندان را دیگر ویژگی این نظام حمایتی میداند: «وزارت اقتصاد و دارایی باید به با دقت بر انباشت ثروت نظارت کند. به همین خاطر باید دارایی ثروتمندان را رصد کند و با تعریف پایههای جدید مالیاتی بر درآمدها، عایدی سرمایه و... مالیات وضع کند و مالیات را هم به صورت پلکانی و منظم افزایش دهد. درآمدهای مالیاتی منبع پایداری برای کمک به نیازمندان هستند. توام با این کار باید یارانه ثروتمندان را قطع کرد. به جهت رعایت عدالت، اگر اعتراض کردند، بررسی شود اما اگر اعتراض آنها بیمورد بود، باید از آنها جریمه هم دریافت شود.»
بغازیان به صحبتهایش، افزود: «قاعدتا فردی که مالک اتوموبیل گرانقیمت است نباید یارانه دریافت کند. اینگونه افراد میتوانند اتوموبیل خود را بفروشند و پول آن را در بانک بگذارند و با سود سپرده زندگی خود را بگذرانند نه اینکه یارانهی فقرا را سهیم شوند. فردی هم که در ماه ۶ میلیون تومان اجاره خانه میپردازد، میتواند در جای ارزانتری خانه اجاره کند و قید دریافت یارانه را بزند؛ چراکه به آن نیازی ندارد. راستش اگر بخواهیم یارانهی دهکهای کم درآمد را افزایش دهیم، چارهای جز سختگیری برای دهکهای پردرآمد نداریم. اگر آنها نخواهند سهمشان از ثروتی که به صورت مشروع یا نامشروع به دست آوردهاند را به دولت بپزدازند و بخواهند همچنان دست در جیب فقرا کنند، امکان ایجاد یک نظام حمایتی پویا که ورودی و خروجی دارد را نداریم؛ منتها مشکل این است که دولتها به دلیل انگیزههای سیاسی به قطع رانتهایی که نصیب ثروتمندان میشود، تن نمیدهند.»
جدا از اینکه دولت چگونه میتواند کیفیت و کمیت کمک به افراد کم درآمد و بیبضاعت را ارتقاء دهد، نهادهای حمایتی-اقتصادی در قبال تامین معیشت اقشار ضعیف و کم درآمد، مانند کارگران فصلی، بیکاران، اقشار مستمریبگیر نهادهای حمایتی، معلولان و جانبازان مسئول هستند؛ به ویژه در این زمان که دولت ناچار است با اختصاص کمکهای نقدی به بیکاران و آسیبدیدگان از شیوع ویروس کرونا کمک کند، باید به کمک دولت بیایند. نهادهای حمایتی-اقتصادی مانند بنیاد مستتضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام (ره) میتوانند به دور از موازیکاری میزانی از بودجه خود را به صورت مستمر از طریق بازوهای حمایتی دولت مانند سازمان بهزیستی و کمیته امداد به شکل کمکهای نقدی و غیرنقدی به دست افراد کمبضاعت و بیبضاعت برسانند.
آنها همچنین باید درصدی از نیروی کار بنگاههای خود را از طریق دولت جذب کنند. در واقع دولت افراد نیازمند به کار را که در حال دریافت مقرری بیکاری هستند، به این بنگاهها معرفی میکند. ضمن اینکه نهادهای حمایتی-اقتصادی باید با پرداخت دقیق مالیات به دولت برای تامین منابع لازم برای گسترده کردن کیفیت و کمیت حمایتهای اجتماعی کمک کنند. اینگونه فشار موجود بر دولت برای استقراض کمتر میشود و این نهادها مسئولیتهای اجتماعی خود را به درستی انجام دادهاند.
لزوم تعییر نظام حمایتهای اجتماعی