خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از محمد رسولی؛

مباحث انگیزشی کارگران در تعیین دستمزد

مباحث انگیزشی کارگران در تعیین دستمزد
کد خبر : ۸۹۹۶۷۷

محمد رسولی (کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی) طی یادداشتی بر ضرورت کافی بودن دستمزد کارگران برای مخارج معیشتی آنان تاکید کرد.

در چند روز گذشته بعد از اعلام افزایش حقوق و دستمزد کارگران توسط شورایعالی کار نقدها و نظرات کارشناسانه‌ای بر روی این میزان افزایش صورت گرفته است که در واقع حول دو محور بوده است:

١- عدم مقایرت آن با بندهای ۱ و ۲ ماده ۴۱ قانون کار که در واقع آن را متناسب با شرایط معیشتی و از طرفی میزان تورم موجود که توسط بانک مرکزی اعلام می‌شود، نمی‌داند.

۲- دیدگاه دوم در اصل آن را به لحاظ ساختاری و شکلی صحیح نمی‌دانستند علیرغم آنکه نمایندگان کارگری جلسه را ترک کردند ولیکن جلسه مصوبه خود را داشته است.

حقوق و دستمزد در متون و در واقع در مبانی مدیریت منابع انسانی چند ویژگی باید داشته باشد. اما دو ویژگی آن به نظر بسیار مهم و چشمگیر می‌باشد:

اولین ویژگی که حقوق و دستمزد باید داشته باشد این است که باید بتواند حداقل نیازهای اولیه کارگران و کارکنان را به لحاظ معیشت مانند پوشاک، خوار و بار، مسکن و امنیت دربرداشته باشد. ویژگی دوم آن است که بتواند ایجاد انگیزه نماید و منجر به عملکرد و بهره‌وری بیشتر شود.

در حال حاضر بیشتر مباحثی که در مورد حقوق و دستمزد مطرح است در مورد ویژگی اول می‌باشد یعنی شما باید در واقع حقوق و مزایایی را تعریف کنید که بتواند حداقل نیازها را برطرف کند یعنی برانگیزاننده بودن آن. باتوجه به اینکه شعار امسال توسط مقام معظم رهبری سال جهش تولید نامگذاری شده است، بنابراین تمامی سیاست‌ها، فرایندها و تصمیم‌گیری‌ها باید بر مبنای شعار جهش تولید باشد و این به معنای جهش در رسیدن به کمیت، تنوع و کیفیت محصولات می‌باشد. تحقق این امر زمانی اتفاق می‌افتد که بنگاه‌های اقتصادی تولیدی بتوانند برنامه‌ریزی‌های استراتژیک اصلاح فرایندها و ایجاد فرهنگ تولید جهادی بین کارکنان خود در درون محیط خود و ایجاد تعامل هرچه بهتر با دیگر سازمان‌های دولتی و غیردولتی جهت تحصیل‌گری در امر تولید قدم بردارند.

در بین تمامی اقدامات لازم جهت تحقق شعار جهش تولید اقامات لازم مربوط به نیروی انسانی و از بین آنها نیز بحث حقوق و دستمزد را با توجه به موضوعیت و اهمیت بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم.

همانطور که قبلا ذکر شد یکی از ویژگی‌های مهم حقوق و دستمزد برانگیزاننده بودن آن است. تئوری‌های انگیزشی مختلفی در خصوص نیازهای کارکنان مطرح است از قبیل تئوری سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو و تئوری انگیزشی دو عاملی و تئوری‌های دیگر در این حوزه.

تمامی این تئوری‌ها مبین این نکته هستند که اگر قرار باشد نیروهای انسانی توانمندی‌های خود را به مرحله ظهور برسانند و رضایت شخصی داشته باشند. اولا باید نیازهای اولیه آنها که نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی هستند ارضاء شود تا کار درخواست شده را انجام دهند و دوم اینکه اگر قرار باشد فعالیت‌های بیش از حد و با توان حداکثر از خود نشان دهند می‌بایست نیازهای سطوح بالاتر که در آن تعهد و مسئولیت‌پذیری شکوفا می‌شود، ارضاء شود.

یادمان نرود که تا نیازهای سطح اولیه که همان مباحث مرتبط با خوراک، مسکن، پوشاک و غیره تامین نشود به هیچ عنوان نمی‌توان از نیروی انسانی توقع فعالیت‌های تعهدآمیز و حداکثری که در راستای جهش در تولید است را داشت.

همه متخصصان و کارشناسان معتقدند که عوامل زیادی در انگیزه کارکنان دخیل هستند اما پول همچنان یکی از قوی‌ترین انگیزه‌ها بین کارکنان است. علیرغم اینکه حقوق و دستمزد مناسب و درخور توجه باعث عملکرد مثبت و بهتر می‌باشد، اما از یک سطح به بعد دیگر عامل انگیزشی خوبی نیست و از اینجا به بعد باید به عوامل غیرمادی توجه کرد و دقیقا در این سطح کارکنان وارد مرحله جهش در خلاقیت، نوآوری، ایجاد ارزش افزوده و... می‌شوند و با داشتن یک نگرش مثبت به کار متعهدانه و دلسوزانه حداکثر توان خود را به یاری رساندن به مدیران جهت تحقق اهداف مورد نظر به کار می‌گیرند. در این مرحله مدیران کارکنان را در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها مشارکت می‌دهند و با آزادی و اختیار عمل آنها را با خود همسو می‌سازند و به‌صورت یکپارچه کل مجموعه سیر پرشتاب و جهشی را در پیش خواهد گرفت.

وقتی که شرکت تویوتا از تمامی کارکنان و کارگران خود می‌خواهد که به ازای هر پیشنهادی مبلغی را می‌پردازد که شرکت تویوتا را بتوان متمایزتر کرد تمامی پرسنل در این امر مشارکت می‌کنند و چیزی بیش از سه هزار پیشنهاد به دست مدیران آن می‌رسد. طبیعی است که شرکت تویوتا در دنیا اینقدر خواهان داشته باشد. این نکته مطرح شد تا اهمیت انگیزه مالی را بهتر و بهینه اداره شدن شرکت‌ها بیان کند.

این نکته را باید پذیرفت که وقتی صحبت از جهش به میان می‌آید اول باید ارزش‌ها، انگیزش‌ها و باورهای سیستم مدیریتی دچار تغییر و تحول و جهش شوند تا در اجرا تمامی ارکان بتوانند این مهم را تحقق دهند.

در پایان باید عرض شود که اگر دیدگاه ما نسبت به نیروی انسانی تغییر یابد و به آنها به چشم شرکای سازمانی بنگریم یقینا هر شعاری تحقق خواهد یافت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز