یادداشتی از علی حیدری؛
سازمان تامین اجتماعی دچار فقر نظری و یاس علمی است
عضو و نائب رئیس هیات مدیره سازمان تأمین اجتماعی در این یادداشت شرح میدهد که چرا باید برای سازمان تامین اجتماعی بیشتر از همه دلواپس بود.
در هفدهم خرداد سال 1393 مقالهای نوشتم تحت عنوان "برای سازمان تامین اجتماعی دلواپسیم" که در سایت «تامین پرس» (WWW.TAMINPRESS.COM) منتشر گردید. در مطلع یادداشت مزبور به این موضوع پرداخته بودم که بطور کلی برای هر پدیدهای که کارکرد مثبتی دارد یا برای هدف و مقصود مثبتی تاسیس گردیده است، بایستی دلواپس بود ولی برای پدیدهها نظیر سازمان تامین اجتماعی که نقش و کارکرد آنها (فی حد ذاته) رفع دلواپسی دیگران است، بایستی بیشتر دلواپس بود.
اگرچه متاسفانه و بهر تقدیر بسیاری از پیشبینیهای انجام شده در مقاله موصوف، در سنوات ماضی تحقق یافت و راه برای اصلاح امور و تعالی بخشی فعالیتها در سازمان صعبتر شده است ولیکن اکنون که در آستانه 29 بهمن و سالروز حادثه "دنا" هستیم (که باعث درگذشت مرحوم مهندس مجید اسلامی از همکاران خوب و زحمتکش سازمان شد) احساس میکنم که دلواپسیها دوچندان شده است چراکه مرحوم مظفر کریمی، مجید اسلامی، ابوتراب فیضی، علیرضا فرهادی، دکتر سیدمهدی مهدوی و... که در جرگه دغدغهمندان و دلواپسان واقعی سازمان تامین اجتماعی بودند دیگر در میان ما نیستند و رخ در نقاب خاک کشیدهاند و انسان یاد این ترانه افغانی – تاجیکی و تصنیف زیبای امیر جان صبوری میافتد:
" شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته آشنایان، عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی ... "
متاسفانه و بهر تقدیر شرایط عمومی حاکم بر محیطهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور فینفسه تاثیر و تاثرات نا مساعدی بر نقشها و کارکردهای سازمان تامین اجتماعی داشته و دارد و در این میان شرایط هر روز برای گفتمان رفاه و تامین اجتماعی بطور اعم و برای سازمان تامین اجتماعی سختتر و میدان برای مخالفان این گفتمان و سازمان بازتر شده و میشود.
و متاسفانه گسست بینالنسلی موجود بین کارکنان سازمان، فقدان مدیریت دانش ضمنی و عدم مستندسازی تاریخ شفاهی تامین اجتماعی از یکسو و عدم کادرسازی و تربیت مدیران و کارشناسان آینده (که در سال 1392 به تصویب هیات مدیره رسید ولیکن بخش اجرایی سازمان از انجام آن استنکاف ورزید و اخیراً مدیرعامل جدید سازمان بر آن همت گماشته است) باعث گردیده است که سازمان "دچار فقر نظری و یاس علمی" شود و ظرفیتهای بالفعل و بالقوه مدیریتی و کارشناسی سازمان تحلیل برود.
شهر خالی است ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند - حافظ
و صد البته تحقق این امر مستلزم همراهی دولت محترم در بازپرداخت مطالبات بیمهای سازمان تامین اجتماعی میباشد. اتفاقاً خواجه در مطلع این غزل نیز آورده است «طایر دولت اگر بازگذاری بکند» و بهنظر میرسد وصفالحال رابطه دولت و سازمان تامین اجتماعی است.
در پایان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره همه درگذشتگان حادثه دنا بویژه مرحوم مجید اسلامی و نیز گرامیداشت یاد و خاطره همه همکاران و حامیان سازمان که از این هستی فنا به مستی بقاء نائل شدهاند،
رجاء واثق دارد تا درخت تناور سازمان تامین اجتماعی بیش از پیش و بهتر از گذشته دوام و قوام یابد، ایدون باد.