ایلنا گزارش میدهد؛
در سال ۹۹ جمعیتِ زیر خط فقرِ بیشتری، مالیات بر درآمد میپردازند/ معافیت صاحبان ثروت از مالیات و افزایش مالیاتپردازی اکثریت مردم
در سال ۹۹ طبق لایحه بودجه، افراد زیر خط فقر بیشتر از حقوقشان را به دولت مالیات میدهند؛ اگرچه در ظاهر سقف معافیت مالیات بر درآمد حقوقبگیران افزایش یافته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سقف مالیات بر درآمد حقوق بگیران در سال ۹۹ افزایش یافت. این جمله تیتر بسیاری از رسانهها بود اما آیا در واقعیت امر نیز معافیت مالیاتی به نفع جامعه و کارگران اتفاق افتاده است؟ آیا کارگرانی که زیر خط فقر هستند، از پرداخت مالیات بر درآمد معاف شدهاند؟ معافیت مالیاتی کارمندان و کارگران موضوع ماده ۸۴ قانون مالیاتهای مستقیم نسبت به سال گذشته ۸۵۰ هزار تومان افزایش یافته است اما این رقم در مقایسه با تاثیر تورم کالاهای اساسی، حمل و نقل و مسکن بر زندگی کارگران هیچ است.
تا پایان سال گذشته، فاصله سقف معافیت مالیاتی از حداقل سبد معیشت خانوار کارگری با ۳.۳ نفر، به یک میلیون تومان رسیده بود؛ درحالیکه سقف معافیت مالیاتی که در لایحه بودجه ۹۹ تعیین شده است؛ در شهریور ماه دستِکم ۵ میلیون تومان کمتر از حداقل سبد معیشت خانوار بود. حال با احتساب تورم تا پایان سال ۹۹ این شکاف بسیار عمیقتر خواهد شد. به این معنا در سال ۹۹ افراد زیر خط فقر بیشتری از حقوقشان به دولت مالیات میدهند.
افزایش مالیات بر ثروت فقط ۱۶ درصد بوده است
کارکنان دولتی و غیردولتی که در سال ۹۸، مجموع حقوق، مزایا و کارانه آنها ماهانه ۲ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان بوده است از پرداخت مالیات معاف شدند. بر اساس بند «الف» تبصره لایحه بودجه ۹۹، سقف معافیت مالیاتی موضوع ماده(٨٤) قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال ۶۶ و اصلاحات بعدی آن در سال ٩٩ ماهانه مبلغ ۳ میلیون تومان تعیین شده است. در سال گذشته و امسال سقف معالیت مالیاتی کمتر از حداقلهای هزینه خانوادهها بوده است. در سال جاری سقف معافیت مالیاتی کمتر از سبد معیشت فروردین ماه خانوار کارگری با میانگین ۳.۳ نفر بوده است.
سبد معیشت در فروردین ماه معادل ۳ میلیون و ۷۵۹ هزار تومان بوده که ماه به ماه با گران شدن کالاهای ضروری افزایش یافته و در شهریور ماه به ۸ میلیون و ۷۴ هزار تومان رسیده است. با ثابت ماندن سقف معافیت مالیاتی روی ۲ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان، عملاً شکاف بین سقف معافیت مالیاتی و حداقل سبد معیشت خانوار بزرگتر شده است. در سال آینده مسلماً افراد بیشتری از جامعه هستند که با وجود درآمد پایینشان نسبت به هزینههای زندگی به دولت مالیات میپردازند.
حیدر مستخدمین حسینی (معاون اسبق بانک مرکزی) نیز در همین رابطه اخیراً گفته است: از سال ۹۲ تا ۹۶ مالیات حقوقبگیران ۶۶ درصد و مالیات کالا و خدمات بیش از ۸۰ درصد افزایش یافته است. درحالیکه میزان افزایش مالیات بر ثروت فقط ۱۶ درصد بوده و به پای تورم هم نمیرسد. در واقع ثروتمندان در شرایط تورمی حداقل مالیات را هم پرداخت نکردند اما حقوقبگیران مالیات بیشتری پرداخت کردند.
دهکهای پایین جامعه مالیات تورمی بالایی میپردازند
تعیین سقف معافیت مالیاتی نامطابق با واقعیتهای معیشتی کارگران و مزدبگیران، فقط بخشی از ناعدالتی در نظام مالیاتی کشور است اما مشکل بزرگتر از اینها است. مشکل اصلی این است که کارگران بیش از اینها مالیات میپردازند. احسان سلطانی (اقتصاددان) در واقع به ریشه اصلی مشکلات یعنی مالیات پنهان دهکهای پایینی جامعه میپردازد که به جیب دهکهای بالایی سرازیر میشود.
به گفته سلطانی؛ دو نوع مالیات وجود دارد؛ مالیاتی که آشکارا گرفته میشود و در قالب مالیات بر درآمد، ارزش افزوده، ثروت است و مالیات پنهانی که مالیات تورمی (Inflation Tax) نام دارد. مالیات آشکار بر اساس تعریف اصولاً باید از ثروتمندان و صاحبان درآمدهای بالا گرفته شود.
این اقتصاددان معتقد است که مالیات پنهان که همان مالیات تورمی است، از طبقات متوسط و فقیر گرفته میشود و باعث میشود تا طبقه متوسط از بین برود و فقرا فقیرتر شوند.
او میافزاید: مالیات پنهان با افزایش قیمتها افزایش مییابد. طی دو سال اخیر قیمت ارز بیش از سه برابر شده است. هیچکس هم اعتراضی نمیکند که چرا باید قیمت ارز سه برابر شود. دولت در ادامه افزایش قیمت ارز، قیمت فولاد و کالاهای اساسی را بالا میبرد و بنزین نیز در امتداد اینها تا سه برابر گران میشود.
سلطانی تصریح میگوید: دولتها ۳۰ تا ۴۰ سال است که این سیکل مخرب را به وجود میآورند. نرخ ارز و قیمتها مرتباً افزایش مییابد. نتیجه اینکه عدهای اقلیت مدام پولدارتر و پولدارتر میشوند و اکثریت جامعه فقیرتر و فقیرتر.
معافیت صاحبان ثروت از مالیات و افزایش مالیاتپردازی اکثریت مردم
به گفته این اقتصاددان؛ در ایران دو سیاست عمده در مورد مالیات پیگیری میشود؛ معافیت صاحبان درآمدهای بالا از مالیات و مالیاتگیری از مردم با مالیات تورمی. در ایران بنگاههای رانتی صنعتی و معدنی از منابع اقتصادی و رانتی بهره میبرند. مالیاتی که شرکتهای برخوردار از رانت میپردازند، عمدتاً کمتر از ۱۰ درصد سود سالانه خالصشان است و حتی تا ۵ درصد هم میرسد.
او ادامه میدهد: مالیات بر ثروت پایین نیز در ایران پایین است. کسانی که خودروها و خانههای خالی گران قیمت دارند، مالیات نمیپردازند. در عمل شاهد اخذ مالیات از اقشار ضعیف هستیم. دهک بالای درآمدی، بالای ۳۰ میلیون تومان در ماه درآمد دارد. دهک پایینی اما یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارد. همینکه قیمت بنزین بالا رفته است، باعث شده است که دهک بالایی در ماه ۵۰۰ هزار تومان برای حمل و نقل صرف کند. دهک پایینی حداقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان پول رفت و آمد دارد و به این معنا ۱۰ درصد درآمدش را برای حمل و نقل خرج میکند.
این اقتصاددان معتقد است؛ مالیات بر املاک و مستغلات در کشور خیلی پایین است و آنها از رانت بالایی برخوردار هستند. سود سرمایهگذاری در مسکن جزو بالاترینها در دنیا است. از اینها مالیات نیز گرفته نمیشود. طبق محاسبات من؛ اگر به اندازه دولت چین از صاحبان املاک و مستغلات مالیات میگرفتیم، نصف بودجه دولت تامین میشد.
درآمدهای ناشی از سفتهبازی، دلالی و بازرگانی تا حد زیادی از مالیات معاف هستند
سلطانی بیان میکند: درآمدهای سفتهبازی، دلالی و بازرگانی به اشکال مختلف از مالیات معاف هستند. ۱۲.۴ میلیارد دلار تخلف گمرکی کماظهاری در واردات قطعات و اجزای خودرو در دوره ۹۷-۱۳۸۴ به وقوع پیوست. این تخلف به منظور فرار مالیاتی و حقوق گمرکی انجام شده که میزان آن در حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود اما مالیات تورمی جامعه مدام رو به افزایش است و معافیتی هم در کار نیست.
به گفته او؛ مبلغ سقف معافیت معالیاتی برای حقوقبگیران، نسبت به سال قبل کمتر از ۴۰ درصد بالا رفته است اما هزینهها ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد بالا رفته است. این افزایش سقف مالیات نسبت به افزایش هزینهها بسیار ناچیز و ظاهری است. ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در ماه در سال آینده حقوق بسیار پایینی محسوب میشود. اگر در تهران زندگی کنید با این دستمزد آدم فقیری محسوب میشوید.
در عین حال سلطانی معتقد است که دولت در ایران بسیار کوچک است. او میگوید: در سال گذشته ۲۳ درصد GDP بودجه دولت بود؛ در سال آینده این رقم به ۱۲ تا ۱۳ درصد میرسد. در عین حال نسبت هزینه دولت به اقتصاد در ایران خیلی پایین است؛ یعنی متوسط آن ۲۵ درصد است اما در ایران نسبت هزینه دولت به اقتصاد نصف متوسط است. دولت خالص در ایران کوچک است.
به گفته او؛ در ایران بخش کوچکی از جامعه عمده ثروت و امکانات جامعه را در اختیار دارند. ابزارهای نئولیبرال در جهت اینکه عده خاصی ثروتمندتر شوند، به کار گرفته میشود. در آمریکا ابزارهای نئولیبرال اینگونه عمل میکند که منابع و ثروت را از تمام دنیا به سمت آمریکا سرازیر کند و آمریکا قدرتمندتر شود که این مسئله موجب فقر مردم کشورهای مختلف در دنیا میشود. در ایران ابزار نئولیبرالیسم در جهت کوچک کردن سفره مردم و کاهش خدمات اجتماعی به کار و غارت زندگیشان به کار گرفته میشود.
گزارش: مریم وحیدیان