ایلنا از دغدغههای درمانی معدنکاران قدیمی گزارش میدهد؛
روزهای نفستنگی و سرفه/ بازنشستگان فولاد و جستجوی مدام برای یک بیمارستان
سالها کار کردن در معادن سیاه و سینهسوزِ ذغالسنگ، برایمان نفس نگذاشته است؛ کار کردن در دود و تراشهی ذغال، ساده نیست؛ حالا هم که نیاز به درمان داریم، باید آوارهی جادهها و شهرها باشیم؛ با این نفسِ تنگ، برای ما جابجا شدن و سفرهای مکرر بسیار سخت است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نفستنگی و دستگاه اکسیژنِ سیار، همراه همیشگیاش است؛ بدون دستگاه، نمیتواند نفس بکشد؛ نمیتواند زنده بماند. این معدنکار قدیمی که سالها سابقه کار در معدن ذغالسنگ را با همه مصائب و دشواریهایشان تاب آورده، حالا دربدرِ درمان است، از تهران به شهرستان و از شهرستان به تهران....
بازنشستگان صندوق فولاد همچنان از تداوم مشکلات درمانی خود خبر میدهند؛ این بازنشستگان که پس از سالها کار سخت و گاهاً در معادن ذغالسنگ، با مشکلات جسمی حاد ازجمله مشکلات ریوی دست و پنجه نرم میکنند، نیاز شدید به مشکلات درمانِ در دسترس و تحت پوشش بیمه دارند اما میگویند در موارد بسیاری این خدمات در دسترس ما قرار نمیگیرد.
مشکل اصلی این بازنشستگان با مراکز درمانیِ خارج از قرارداد صندوق است؛ آنها میگویند: مراکز درمانی طرف قرارداد، بسنده نیست و کارگزار درمانی صندوق فولاد یا همان بیمه ملت با برخی بیمارستانها و مراکز درمانی تخصصی مثلاً بیمارستانهای تخصصی ریه قرارداد ندارند و وقتی به این مراکز مراجعه میکنیم باید هزینه درمان را از جیب بپردازیم و منتظر بمانیم تا با تاخیر، این مبلغ (بخش عمدهای از آن) به حساب ما برگردد.
بازنشستهای که سالها در معدن البرز غربی کار کرده و حالا مثل هرماه در تمام سالهای گذشته، برای درمان مشکلات حاد ریه از یکی شهرستانهای گیلان به تهران آمده ، مدتها در یک بیمارستان تخصصی در تهران بستری بوده است؛ بستری در بیمارستان، خود به تنهایی یک نگرانی بزرگ است اما نگرانی روز ترخیص، از جنس دیگری بوده است؛ او در نهایت مجبور شده حدود ۲۰ میلیون تومان از جیب هزینه کند و به گفتهی خودش، بعد از گذشت چند روز از ترخیص، هنوز بیمه ملت بخشی از پول را برنگردانده است.
هزینهی مازاد روی دست ما نگذارند!
این بازنشسته که برای معاینات، عملیات درمانی و بستریهای گاه و بیگاه مجبور است ماهانه از گیلان به تهران تردد کند، از کمبود امکانات درمانی در استانهای شمالی کشور نیز انتقاد دارد و میگوید: خود رفت و برگشت از شهرستان ما به تهران به اندازه کافی، هزینه روی دستمان میگذارد؛ دیگر انتظار داریم صندوق و بیمه ملت در مورد هزینههای درمان و بیمارستان مساعدت کنند و هزینهی مازاد روی دست ما نگذارند. درمانگاه فولاد در تهران که مرکز ملکی خود صندوق است، متخصص ریه ندارد؛ ای کاش در همین درمانگاه، پزشک متخصص بود تا مجبور نمیشدیم به مراکز درمانی دیگر مراجعه کنیم.
در سایت صندوق فولاد، لیست ۱۷۷۵ مرکز درمانی طرف قرارداد شامل مطبهای پزشک، درمانگاهها، بیمارستانها و داروخانهها آمده است؛ با این حال، بازنشستگان فولاد این تعداد را ناکافی میدانند و در عین حال میگویند بیمه ملت در راه انداختن کار ما و پیشبرد مطالبات ما به اندازه کافی مساعدت و همراهی نمیکند. آنها معتقدند تمرکز مراکز درمانی بیشتر در تهران و شهرهای پرجمعیت است و شهرهایی که کلونیِ معادن محسوب میشوند، مانند استان گیلان، تعداد و گسترهی مراکز درمانی به هیچ وجه کافی نیستند.
مشکل دیگر بازنشستگان فولاد، با داروخانههاست؛ آنها میگویند داروخانههای طرف قرارداد با بیمه ملت، همه داروها را ندارند و یا اینکه وقتی مراجعه میکنیم میگویند همه نسخه را ندارند و باید بارها و بارها به داروخانهها مراجعه کنیم تا بتوانیم داروهای مورد نیاز خود را تهیه نماییم؛ آنهم در شرایطی که برخی از بیماران ریوی نیاز ضروریِ یومیه به داروهای خاص دارند و باید این داروها همیشه در دسترسشان باشد؛ به خصوص اینکه بسیاری از این بازنشستگان از شهرهای دور و نزدیک برای درمان و تهیه داروها به تهران میآیند و برایشان بسیار سخت است که برای گرفتن نسخههای دارویی، روزها در تهران منتظر و سرگردان بمانند.
در تهران دو داروخانه –داروخانه ۲۹ بهمن و داروخانه بیماریهای خاص- طرف قرارداد با بیمه ملت هستند؛ داروخانه بیماریهای خاص فقط مربوط به داروهای بیماران خاص مانند سرطانیها و بیماران تالاسمیست و قاعدتاً برای تهیه داروهای ریه فقط یک داروخانه میماند: داروخانه ۲۹ بهمن؛ بازنشستگان میگویند: این داروخانه گاهی موجودی داروهایش به اندازه کافی کامل نیست و همین باعث سرگردانی و معطلیمان میشود. روزها منتظر میمانیم...
بازنشستگان، ناراحتی و انتقاد دیگری هم دارند: گران شدن تجهیزات پزشکی بعد از گرانی ارز و پایین آمدن ارزش پول ملی؛ میگویند یک دستگاه «اکسیژنساز» که برای بیماران ریوی حیاتیست، از حدود ۶، ۷ میلیون تومان به حدود ۳۰ میلیون تومان رسیده است؛ باقی تجهیزات مورد نیاز هم به همین شکل، صعودی افزایش قیمت داشته است. نمونههای باکیفیت این تجهیزات به حدی گران است که از حد استطاعت یک بازنشستهی معدن، به کلی خارج است.
صندوق تکذیب میکند
انتقاد این بازنشستگان از «بیمه ملت» به عنوان بیمهگذار درمانیِ صندوق فولاد است؛ در اطلاعیهای که خرداد ماه در سایت صندوق فولاد منتشر شده، این بیمهگذار به عنوان «شرکت بیمهگر» معرفی شده و آمده است:
« به اطلاع مستمری بگیران محترم شرکتهای: زغال سنگ البرز غربی، زغال سنگ البرز شرقی، زغال سنگ البرز مرکزی، زغال سنگ کرمان، ملی فولاد ایران، تهیه و تولید مواد پیربکران، خدمات بازرگانی، چادرملو، گل گهر، نسوز آذر، مجتمع معدنی چناره و گروه ملی صنعتی فولاد میرساند به منظور افزایش کیفیت خدمات و ایجاد امکان دسترسی آسانتر به مراکز تشخیصی، بهداشتی، درمانی، داروخانهها و پزشکان طرف قرارداد با شرکت بیمهگر( بیمه ملت)، که در سطح بسیار گستردهای در اقصی نقاط کشور پراکنده بوده و آماده پذیرش و ارایه خدمات به مستمری بگیران محترم میباشند، موسسه اقدام به تمدید قرارداد بیمه درمان به مدت یک ساله از تاریخ- ۱۳۹۸/۳/۱ الی ۱۳۹۹/۲/۳۱ – با شرکت بیمه ملت نموده است. تعهدات درمانی قابل اجرا در شرکت بیمهگر به شرح جدول تعهدات پیوست قابل مشاهده بوده، لیکن تعرفه ملاک عمل موسسه بدون کوچکترین خدشه ای اجرایی میگردد. لازم به توضیح است که لیست مراکز طرف قرارداد با توجه به نوع خدمات و کیفیت آن، به روز رسانی میشود که به منظور اخذ اطلاعات بیشتر به امور بازنشستگی مناطق مراجعه نمایید.»
انتقادات بازنشستگان صندوق فولاد به کمیت و کیفیت و همچنین زمانبندی ارائه خدمات در حالی مطرح میشود که صندوق فولاد میگوید خدمات به موقع و باکیفیت مناسب ارائه میشود و هیچ کاستی ندارد.
روابط عمومی صندوق فولاد در پاسخ به سوالی درباره مطالبات و دغدغههای بازنشستگان این صندوق اعلام کرد که چنین مشکلاتی وجود ندارد و صندوق این نگرانیها و دغدغههای بازنشستگان را از اساس تکذیب میکند.
کار کردن در دود و تراشهی ذغال، ساده نیست
با این حال، بازنشستهی البرز غربی که به طور متوسط ماهی یک بار از گیلان به تهران میآید، از دربدری خود در بیمارستان تخصصی ریه و اضطراب تامین حدود ۲۰ میلیون تومان پول نقد برای واریز به حساب بیمارستان، شکایتهای بسیار دارد؛ به گفتهی او، پاسخگویی و اطلاعرسانی صندوق فولاد باید بسیار بهتر از این باشد.
او به عنوان یک معدنکار قدیمی از روزهایی میگوید که با سرفه و نفستنگی گره خورده است: «سالها کار کردن در معادن سیاه و سینهسوزِ ذغالسنگ، برایمان نفس نگذاشته است؛ کار کردن در دود و تراشهی ذغال، ساده نیست؛ حالا هم که نیاز به درمان داریم، باید آوارهی جادهها و شهرها باشیم؛ با این نفسِ تنگ، برای ما جابجا شدن و سفرهای مکرر بسیار سخت است.»
او هزینههای درمان بالا، انتظار برای گرفتن داروهای ضروری و رفت و آمد را بسیار دشوار توصیف میکند و در انتها میگوید: دیگر از این شرایط خستهام؛ وقتی نتوانی راحت نفس بکشی، همه چیز دشوار میشود؛ انگار زندگی با همهی زیباییها و شگفتیهایش، برایت به بنبست میرسد.....
گزارش: نسرین هزاره مقدم