چرا کارگران ساختمانی شانه به شانهی مرگ نفس میکشند؟
وقتی "جان" ارزان میشود!
اگر نمیخواهیم هر روز و هر هفته شاهد آوار مرگ بر سر کارگران ساختمانی باشیم، اگر نمیخواهیم فجایعی مانند حادثهی سرخابِ تبریز، هر روز صفحات روزنامهها را پر کند، اولین اقدام باید تسهیل پوشش بیمه کارگران ساختمانی باشد؛ بعد از آن، گسترش دایره ی نظارتها و جلوگیری از ساختوسازهای بدون مجوز و در نهایت، جریمههای قانونی سفت و سخت برای کارفرمایان و پیمانکاران خاطی، اهمیت بسیار دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، صبح روز چهارمِ آذرماه، محلهی سرخابِ تبریز، قتلگاه دو کارگر ساختمانی شد؛ ریزش آوار در خیابان ثقهالاسلامِ این محله، سه کارگر را برای ساعتها زیر آواری از خاک سرد مدفون کرد؛ نیروهای آتشنشانی بعد از ساعتها تلاش، جسدِ متلاشی شدهی دو کارگر را از زیر تلی از خاک بیرون کشیدند و کارگر دیگری نیمهجان به بیمارستان منتقل شد.
اخبار بعدی در ارتباط با وضعیت این کارگران به مراتب نگرانکنندهتر بود؛ کارگران مدفون در محلهی سرخاب تبریز، علیرغم بومی بودن، بیمه نبودند و از قرار معلوم، ساختمان نه بیمه داشته است و نه مجوزهای لازم برای ساخت. حالا نگرانی از مرگ دو کارگر که به دلیل عدم رعایتِ آییننامههای ایمنی، جان خود را خیلی ساده از دست دادند، با نگرانی سنگینتری توام شده است: آیا به خانوادههای این متوفیان ریالی پرداخت خواهد شد؟ چرا این کارگران بیمه نبودند و چرا ساختمانهای متعددی در سطح شهرها و مخصوصاً در حاشیهی شهرها بدون مجوز ساخت و دور از نظارت بازرسان کار، آجر روی آجر، بالا میرود؟
آمار چه میگوید؟
آمار مرگ و میر کارگران ساختمانی به شدت نگرانکننده است؛ به گفتهی علی مظفری (دبیر شورای عالی حفاظت فنی و بهداشت کشور)، ۳۸ درصد از مرگ ناشی از حوادث کار، مربوط به کارگران ساختمانی است که علت عمده آن رعایت نشدن نکات ایمنی در کارگاهها است.
کافیست به آمارهای سال گذشته نگاهی بیاندازیم: براساس آمار رسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال گذشته حدود ۱۰ هزار حوادث ناشی از کار در ایران برای کارگران تحت پوشش تامین اجتماعی رخ داد که در این ارتباط حدود ۶۷۸ کارگر جان خود را از دست دادند که بیشترین تلفات انسانی در کارگاههای کارگری با ۱۷۹ مورد مربوط به استان تهران است و پس از آن اصفهان با ۵۲ فوتی رتبه دوم کشور را به خود اختصاص دادند.
این آمار البته مربوط به کارگرانیست که بیمه تامین اجتماعی داشتهاند؛ جمعیت عظیمی از کارگران ساختمانی هنوز نتواستهاند تحت پوشش بیمه قرار بگیرند؛ به گفتهی اکبر شوکت (رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی سراسر کشور) سال ۹۲ رکورد مرگ و میر کارگران ساختمانی بود که در آن سال ۱۳۰۰ نفر فوت شدند، اما میانگین مرگ و میر کارگران ساختمانی، سالیانه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر هستند.
به گفتهی او، فقط حدود ۱ میلیون نفر از کارگران ساختمانی تا امروز بیمه شدهاند؛ او عدم الزام کارفرمایان به رعایت ایمنی و بیمه نبودن کارگران را مهمترین معضلات در بخش ساختمان میداند؛ معضلاتی که جان کارگران را بسیار ارزان کرده است: «در بخش حوادث، بزرگترین مشکلی که در زمینه حوادث کارگران ساختمانی وجود دارد این است که کارفرمایان الزامی برای رعایت مسائل ایمنی ندارند. اهرمهای فشار بر دوش کارفرما نیست، جان انسانها هم کم ارزش شده است. مسئولانی که باید به فکر باشند و ارزش جان انسانها را بفهمند، کم هستند. ما نیاز داریم که در این باره تغییرات قانونی صورت بگیرد. کارفرماها میروند بیمه مسوولیت میگیرند که این بیمه به عنوان مثال تقبل کند که اگر برای ۵ کارگر حادثهای ایجاد شد، پولش را بدهد.»
چرا بیمه نبودند؟
اما چرا انبوهی از حوادث کارِ منجر به مرگ داریم و به چه دلیل نظارت، تا این حد ضعیف است؟ شهرام غریب (کارشناس ارشد HSE و ایمنی) در این رابطه با اشاره به فوت دو کارگر در محله سرخاب تبریز میگوید: باید ببینیم این ساختمان چند سال ساخت بوده، چه کاری در حال انجام بوده، آیا ساختمان اجازه تعمیر یا برنامههای مورد نظر را داشته یا نه یک پیمانکار بدون اجازه، کارگران را در پروژه ریخته، و از آن مهمتر، بحثِ بیمه است. کارگر که کار عملیاتی یعنی فعالیتِ در معرض خطر را انجام میدهد، باید حتما بیمه داشته باشد؛ «بیمه» یکی از ابزارهای کنترل، پیشگیری یا پرداخت غرامات حادثه است؛ پس کارگران باید حتماً بیمه باشند و اینکه بیمه نبودهاند، بزرگترین غفلت از قانون محسوب میشود.
وی با تاکید بر اینکه هر انسانی که درگیر عملیات شغلی است باید تحت پوششِ Insurance Law یا قانون بیمه باشد، ادامه میدهد: حالا باید آنها که مانع از بیمه شدن کارگران شدهاند، در رابطه با حادثهی منجر به فوت آنها جوابگو باشند.
جدا از مسائل مربوط به مجوزهای ساخت یا فراگیری بیمههای مسئولیت که به گفتهی فعالان کارگری، دقت کارفرمایان را در رعایت اصول ایمنی کاهش میدهد، روند بیمه شدن کارگران ساختمانی سالهاست که با موانع و محذوریات بسیار روبروست؛ از سالهای ابتدایی دهه ۹۰، بحث سهمیه بیمه کارگران ساختمانی و سهمیهبندی مطرح شد اما از سال گذشته، ثبتنام در «سامانه رفاهی» برای کارگران ساختمانیِ متقاضی بیمه اجباری شد؛ در ابتدای رونمایی از سامانه، قرار بود همه واجدان شرایط پس از ثبتنام بیمه شوند اما عملیات پالایش و معرفی ثبتنامشدگان به تامین اجتماعی، به نظر میرسد بسیار طولانیست و هنوز کارگران بسیاری خارج از پوشش بیمه در معرض خطرات بسیار از جمله سقوط از ارتفاع، ریزش آوار یا برخورد جسم سخت با سر، در ساختمانهای سراسر کشور مشغول به کار هستند.
غریب تاکید میکند: کارشناسان ایمنی روی کار کارگرانی نظارت میکنند که بیمه دارند؛ در مجموعههای صنعتی معمولاً همه کارگران بیمه دارند اما قصهی کارگران ساختمانی از اساس متفاوت است؛ سه دلیل عمده برای بالا بودن نرخ حوادث کار در بخش ساختمان وجود دارد؛ اول، انتخاب ناشایست کارگر براساس نوع کارکرد و عملکرد و تجهیزات، کارگر را از کف خیابان میآورند و میگویند فلان کار را انجام بده؛ اینها کار بلدند اما نه همه کار را؛ دوم، فقدان آموزش قبل از شرایط کار، کارگر حتی نمیداند باید یک کفش ایمنی یا مثلاً کمربند داشته باشد، به همین دلیل تجهیزات و شرایط کار چک نمیشود؛ مثلاً کارگر نمیداند سنگ فرز باید قاب داشته باشد؛ اما بحث سوم، فقدان نظارت است؛ نظارت کارفرما و کارشناسان بسیار اندک است. نظارت یعنی راهنمایی و ارشاد در حین کار که سطح آن در بخش ساختمان بسیار پایین است.
نقش عوامل جانبی
این کارشناس ایمنی، فقدان انگیزههای روحی و روانی لازم در کارگر را یکی دیگر از عوامل موثر در حادثهخیزی میداند و میگوید: ایمنی فقط کلاه و کفش نیست؛ گاهی کارگر انگیزههای روحی لازم را ندارد و همین امر، موجب بروز حادثه مرگبار میشود؛ ثابت شده ۶۰ درصد حوادث، منشا روحی دارند؛ شرایط روحی کارگر را باید در نظر گرفت؛ کارفرما و مدیران و مسئولان، اول باید شرایط روحی کارکنان را چک کنند و بعد آنها را سر کار بفرستند؛ در کنار اینها، توانایی سنی و بدنی هم مهم است؛ یک کارگر ۵۰ ساله نمیتواند کار کارگر ۲۵، ۳۰ ساله را بکند؛ یک کارگر ۵۰ ساله را نمیتوان در ارتفاع ۴۰ متری به کار واداشت اما کارگر ۲۵ ساله را میتوان بُرد به ارتفاع و کمربند بست و گفت کار کن. توانایی و چابکی لازم برای کار باید سنجیده شود.
در کنار همه اینها، توجه به اهمیت حادثه و تبعات ناگوارِ آن است؛ به گفتهی غریب باید هر روز با کارگران در مورد اهمیت حادثه و تبعات منفی آن صحبت شود؛ باید بدانند که «حادثهی کار» چقدر زندگی خودشان و خانوادههای آنها را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
شهرام غریب معتقد است صحبت در مورد حادثه، میتواند تا مرز ۴۰ درصد حادثه را کاهش دهد.
کنترل حوادث، ابعاد مختلف دارد و بدیهیست که نقش «آگاهی» بسیار پررنگ است؛ اما نمیتوان نظارت ناقص و اجرایی نشدن قوانین را از معادلات خط زد؛ در استانداردها هر ۲۵ کارگر باید یک کارشناس ایمنی داشته باشند؛ غریب گرچه این نرخ را بسیار خارج از رنجهای جهانی میداند و ادعا میکند که کارشناس ایمنی باید «سوپرمن» باشد تا به ایمنی ۲۵ کارگر در سلولهای مختلف نظارت کند. او عقیده دارد در بخش ساختمان، «پراکندگی» و «خارج از دید» بودن، خود معضل دیگری است.
مشخصات خاصِ بخش ساختمان
این کارشناس ایمنی در رابطه با ساختمانهای دورافتاده با تعداد محدودی کارگر که خارج از دید ناظران فعالیت میکنند، میگوید: وجود این ساختمانهای خارج از نظارت، به نوعی ضعف سیستم ایمنی ماست؛ نباید اجازه کار بدهند تا کارفرما مجبور شود مجوزهای لازم را بگیرد و زیر پوشش نظارتهای قانونی قرار بگیرد. البته تحت شمول قرار دادن همه ساختمانها کار سادهای نیست اما در کشورهای صنعتی و توسعهیافته این اتفاق افتاده است؛ در واقع هیچ فعالیتی نباید از زیر دست آمار نظارتی فرار کند.
او ادامه میدهد: ما همواره شاهد ساختمانسازیهای خارج از نظارت هستیم، مثلا همین ویلاسازیهای گسترده و پراکنده؛ این نوع ساختمانسازیهای خارج از نظارت، میتواند خیلی راحت به مرگ و میر کارگران بیانجامد؛ باید وقتی دو تا ستون علم میشود و بالا میرود، هرکسی که میبیند، مسئولیت اجتماعی احساس کند و فوری به نهادهای مربوطه گزارش دهد؛ ما الحمدلله برای همه چیز، «ستاره، فلان، فلان، مربع» داریم، خب برای گزارش ساختوسازهای غیرقانونی هم «ستاره، فلان، فلان، مربع» بگذاریم! اگر فرهنگ گزارش این نوع تخلفات در جامعه نهادینه شود، نظارت هم امکانپذیر خواهد شد.
اگر نمیخواهیم هر روز و هر هفته شاهد آوار مرگ بر سر کارگران ساختمانی باشیم، اگر نمیخواهیم فجایعی مانند حادثهی سرخابِ تبریز، هر روز صفحات روزنامهها را پر کند، اولین اقدام باید تسهیل پوشش بیمه کارگران ساختمانی باشد؛ بعد از آن، گسترش دایرهی نظارتها و جلوگیری از ساختوسازهای بدون مجوز و در نهایت، جریمههای قانونی سفت و سخت برای کارفرمایان و پیمانکاران خاطی، اهمیت بسیار دارد؛ در این بین، نقشِ بیبدیلِ «آگاهی» را نباید دستِ کم گرفت؛ نباید جان کارگران آنقدر ارزان باشد که مرگ آنها فقط دو سطر از صفحاتِ حوادث روزنامهها را به خود اختصاص دهد و بعد تمام...
گزارش: نسرین هزاره مقدم