کارگران کورهپزخانهها زیر شلاق خشونت پنهانی به نام «فقر»
کارگران کورهپزخانهها اغلب جمعیت حاشیهنشین هستند و در شرایط بسیار سختی کار میکنند. اغلبشان حتی بیمه هم نیستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کورهپزخانههایی که فقیرترین کارگران حاشیههای تهران را در خود جای دادهاند یک به یک تعطیل شدند و کارفرماها ترجیح دادند، پول خود را به مشاغل پرسودتری ببرند. کارگرانی که بیکار میشدند هم به سمت مشاغل که به سختی میتوان نام شغل بر آنها گذاشت، سرازیر شدند. دستفروشی تنها راه معیشت این کارگران بود. خیلی از آنها حتی خودرویی برای مسافرکشی نیز نداشتند. آنها را باید در جمعیت عظیم بیکاران به حساب آورد.
زندگی سخت در اتاقهای محقر کورهپزخانهها
کارگران کورهپزخانهها تنیده شده در معنایی تلخ به نام فقر زندگی میکنند. در کورهپزخانهها چهار کارگر تحت عنوان قالبدار کار میکنند، یک نفر گِل درست میکند و یک نفر دیگر قالب؛ یک نفر قالبکِشی میکند و یک نفر خشت جمع کن است. آجر بارکُنها هم تیمهای چهار نفرهای هستند و کورهچین نیز یک استادکار دارد که آجرها را در کوره میچیند. کورهسوزها نیز با کوره در ارتباط مستقیم هستند و هر شش ساعت به شش ساعت جایشان را با هم عوض میکنند. کار در کورهپزخانهها البته طرفدار هم دارد. به این خاطر که کارفرما برای اینکه مدت زمان بیشتری بتواند از نیروی کار کارگر استفاده کند، اتاقکهای ۱۲ متری را در اختیارشان قرار میدهد، کارگران هم نزدیک به ۱۸ ساعت در روز کار میکنند. هر آجر یک قیمتی دارد و کارگران هرچقدر بیشتر کار کنند، پول بیشتری میگیرند. کارگرانی که از شهرستانها و مسافتهای دورتر میآمدند، کم به این نتیجه میرسیدند که با خانوادههایشان به این خانههای محقر مهاجرت کنند. اغلب خشتزنها بودند که با خانوادهها در این منازل زندگی میکردند.
آتشکارها هم که ساعتهای زیادی کار میکنند، گاهاً از این خانهها برای استراحت استفاده میکنند و نیمههای شب بیدار میشوند و مجدداً کار میکنند. زندگی کردن در این خانههای محقر و در شرایط سخت کار در گرد و خاک و گرمای آتش کوره و فقر و نداری سفرهها مطمئنا یک درد را در زندگی این کارگران وارد میکند که به صورت عقدهای همیشه پس ذهن تلنبار میشود و ذهن و زندگی آدمها را سراسر درد و اندوه میکند.
به جای همدیگر کار میکنیم تا بعد از دو ماه خانوادههایمان را ببینیم
پیروز چراغی (رئیس انجمن صنفی کارگران کوره پزخانههای یافتآباد) میگوید که زمانی خودش در این کورهپزخانهها کار میکرده است: آن زمان خانهام در شهرستان دوری بوده که باعث میشده دو تا سه ماه دور از خانواده کار کنم و یک هفته برای استراحت نزد خانوادهام بروم. این یک هفته یکی از همکارانم به جایم کار میکرده و خودم هم همین کار را برای همکارم انجام میدادم. کارگران کورهپزخانهها در وضعیت خیلی سختی کار میکنند.
او میافزاید: واقعاً ما از سر اجبار سراغ این شغل رفتیم. کارگران زیادی را داریم که چهل سال در کورهپزخانهها کار میکنند. چون اغلب بیمه نمیشوند. هر کارفرما تعداد معدودی از کارگران را بیمه میکرد و بقیه را هم در زمانِ بازرسیهای ادارات کار از چشمشان پنهان میکرد. در مورد سخت و زیانآوری هم به این خاطر که بیمه کارگر ساده برایمان رد میکردند، مشکل داشتیم. شما تصور کنید ۱۸ ساعت کار مداوم در شرایط سخت کار آنهم برای چهل سال شب و روز؛ چقدر عذابآور است.
طبق اظهارات چراغی؛ اکثر کورهپزخانهها در اطراف تهران تعطیل و کارگرانش بیکار شدهاند. دلیلش عمده تعطیلی کورهپزخانهها این است که آجر خریدار ندارد و کارفرما هم برایش صرف ندارد که بخواهد در این شغل سرمایهگذاری کند. کارفرما وقتی یک شغل سود کمتری داشته باشد به راحتی پولش را جای دیگر سرمایهگذاری میکند اما این کارگران هستند که بیکار میشوند و زندگیشان سختتر میشود.
وی میافزاید: آجرهای سنتی خریدار کمتری دارند. در عین حال کارفرماها به سمت بلوک زدن رفتهاند. در یافتآباد نزدیک به ۲۰ تا کوره فعال داشت که الان تقریباً همگی از بین رفته و تعطیل شدهاند. روستایی به نام کاظمآباد هم بود که سه تا چهار کورهپزخانه داشت و آنهم به کلی نابود شد. کارفرماها زمینها را فروختند. به جای یکی از آنها شرکت زدند و بقیه هم به مصارف دیگری رسید.
چند کورهپزخانه تعطیل شدند؟
طبق اظهارات چراغی؛ در حال حاضر اکثر کورهپزخانههای شمسآباد، چهاردانگه و گلشهر تعطیل شدهاند. در اسماعیلآباد، در جاده ساوه ۳۰ تا ۴۰ کورهپزخانه فعال بود که الان فقط ۴ کوره فعال است. در محمودآباد که حدود جاده خاوران است، ۵۰ کوره وجود داشت که از آن فقط ۵ کوره باقی مانده است.
او ادامه میدهد: در محوطه پاکدشت کورههای خاتون آباد هستند که اغلب نیمه تعطیل هستند. کورههای یافتآباد نزدیک به ۲۰ کوره داشت که تقریباً تمامشان تعطیل شد و کورهپزخانهای باقی نمانده است. شاید از دست دادن چنین شغل سختی بدون هیچ مزایایی برای کارگر احساس خوبی باشد اما نه وقتی که مجبور است در سرمای زمستانها به دستفروشی بپردازد.