کاظم فرج الهی مطرح کرد؛
مادام که هپکو سودآور نشده، واگذارش نکنید/ روند سلب مالکیت آذرآب از سهامدار فعلی سرعت گیرد/ بخشی از سهام واحدها را به ذینفعان یعنی کارگران بدهید
یک فعال کارگری گفت: علت اینکه امروزه کارگران زیادی در سراسر ایران معتقدند که خصوصیسازی باید لغو شود، این است که تا زمانی کارخانههایشان دولتی بود، تا حدی حقوق پرسنل پرداخت میشد و آنها برای همان حقوق ناچیز خود هرچند ناکافی، معطل نمیشدند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هپکو به دولت واگذار شد؛ خبری خوش برای کارگران گرچه چند ساعتی بعد همین خبر تکذیب شد؛ حالا میگویند آذرآب نیز در حال طی کردن مسیری است که هپکو رفته یا شاید بنا دارد که برود. برخی میگفتند به زودی سازمان خصوصیسازی زمینههای مجدد واگذاری هپکو را فراهم خواهد کرد اما کاظم فرجالهی (فعال کارگری) معتقد است مادامی که کارخانه به سوددهی نرسیده و خطوط تولید در کارخانه به راه نیفتاده واگذاری هر کارخانهای؛ چه هپکو و چه آذرآب با فروش کمتر از ارزش واقعی همراه خواهد بود و در این میان دولتی شدن هم به معنای راهاندازی تولید رونق گرفتن کارخانه نیست. این است که این فعال کارگری بیان میکند، برای جلوگیری از نابودی کارخانهها تعلق بخشی از سهام شرکت به کارگران برای نظارت و راهبری مدیریتی کارخانه امری لازم و ضروری است.
رعایت منافع کارگران در بحث مالکیت کارخانه مسئله اصلی است
فرجالهی با اشاره به اینکه تا جایی که به منافع کارگران و طبقه کارگر مربوط میشود، در چارچوب مناسبات موجود، برای کارگر تفاوتی بین خصوصی و دولتی شدن کارخانهها نیست، تصریح کرد: علت اینکه امروزه کارگران زیادی در سراسر ایران معتقدند که خصوصیسازی باید لغو شود، این است که تا زمانی کارخانههایشان دولتی بود، بالاخره تا حدی حقوق پرسنل پرداخت میشد و آنها برای همان حقوق ناچیز که البته ناکافی نیز هست، معطل نمیشدند.
او ادامه داد: از زمانی که کارخانهها به بخش خصوصی واگذار میشود، دریافتکننده یا تحویلگیرنده این منابع، بخش خصوصیای نبوده که بخواهد به تولید بپردازد. اما اشکال اصلی این است که چه بخش خصوصی و چه بخش دولتی مالک کارخانه باشد، رعایت منافع کارگرانی که در آن واحد مشغول به کار هستند، اصلیترین مسئله موجود است.
دولت، بخش خصوصی یا هر نهادی و کارگران باید در راهبری کارخانه نقش داشته باشند
وی با اشاره به اینکه اینطور نیست که زیر پا گذاشته شدن منافع کارگران توسط بخش دولتی غیرممکن باشد، تصریح کرد: حضور کارگران از طریق نمایندگانشان که در یک سازوکار دموکراتیک و از طریق تشکل نمایندگی انتخاب شده باشند، در مدیریت و راهبرد کارخانه است که میتواند تضمین کند که منافع کارگران چقدر رعایت شود. در این مسئله به نوعی با مدیریت مشارکتی سر و کار داریم. دولت به مثابه نماینده عام جامعه، مالک کارخانه هر کسی یا نهادی که باشد و کسانی که در آن کارخانه کار میکنند و ذینفع هستند در راهبری کارخانه نقش بازی میکنند. این سه عنصر چنانکه در منافع کارخانه ذینفع هستند، در اداره کارخانه نیز باید مشترک باشند.
وی افزود: کارگران از طریق نمایندگانشان در یک ساز و کار دموکراتیک که به همین منظور اتخاذ شده، شرکت میکنند. ممکن است فردی نماینده کارگری باشد اما توانایی کافی در امور راهبری و مدیریتی کارخانه نداشته باشد. بنابراین بهتر است نمایندگانی به این منظور انتخاب شوند. حضور این نمایندگان میتواند منافع کارگران کاخانه را تضمین کند. در مورد هپکو و آذرآب و هفتتپه همه مسئله و مشکل اصلی اینجا است.
هیچ کارخانهای را قبل از سودده شدن در لیست واگذاری نگذارید
این فعال کارگری خاطرنشان کرد: الان کارگران میگویند، مدیریت دولتی لااقل پرداخت حقوق را به موقع انجام میداد که البته همین بخش دولتی با مدیریت ناکارآمدش ممکن است آن را تامین نکند. بنابراین کارگران در راهبرد و هدایت قسمتی که در آن کار میکنند، باید نقش داشته باشند.
وی افزود: اصولاً هر کالایی برای فروش گذاشته میشود باید سالم باشد. اگر این کالا سالم نباشد، به ارزش واقعیاش هم به فروش نخواهد رسید. واحدهای تولیدی نیز چنین هستند. زمانی که در مدار تولید قرار گرفته و سودده باشند، آن زمان قیمت واقعی خود را خواهند داشت. البته واقعیت این است که باید بخشی از سهام هر واحدی به کارگران شاغل در همان کارخانه تعلق داشته باشد.
فرجالهی بیان کرد: من در کارخانه چیتسازی کار میکردم. این کارخانه سودده بود اما مدیریت ناکارآمد دولتی آن را عمداً به ورشکستگی کشاند، و بعد از ورشکستگیاش گفتند که مدیریت دولتی ناکارآمد است و آن را به بخش خصوصی واگذار کردند. وقتی کارخانه به بخش خصوصیواگذار میشود نیز همان ناکارآمدیها تکرار میشود.
وی ادامه داد: در خصوصیسازیهای دو دهه گذشته شاهد نوعی سپردن اموال عمومی جامعه به افراد بیصلاحیت در اداره آن واحد تولیدی بودهایم. بسیاری از کسانی که خریداران این واحدها هستند، تصمیمی به ادامه روند تولید و بازسازی خطوط از کار افتاده تولیدی ندارند.
این فعال کارگری گفت: کارگران و کارکنان هر مجموعه یکی از معدود عناصر هستند که در ادامه روند تولید آن کارخانه ذینفع هستند و دلشان برای ادامه تولید در کارخانه میتپد. بنابراین میتوانند کمک کنند و هدایت کنند که کارخانه به سوددهی برسد. این کارخانجات قبل از رسیدن به سوددهی اگر واگذار شوند، قطعاً به ارزش واقعی واگذار نخواهند شد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: کارگران آذرآب نیز حق دارند بخواهند مانند هپکو به وضعیت آنان نیز رسیدگی شود. در مورد آذرآب نیز باید از سهامداران فعلی سلب مالکیت شود. بخش خصوصی که مالک کارخانه است باید با مدیریت دولتی و نظارت مستقیم کارگران از طریق تشکلهای کارگری مستقل کارخانه به سوددهی برسد. چون کارخانه منابع ملی است و بعد کارخانه به نهادی که صلاحیت واقعی اداره آن را دارد، سپرده شود که این نهاد ممکن است وزارت صنعت یا بخش خصوصی باشد. مهمترین مسئله این است که کارخانه به سوددهی و تولید برسد و بعد واگذار شود. در کنار آن در مدیریت و راهبری آن در هر زمان کارگران شرکت داشته باشند.