یادداشتی از محمد شریعتمداری؛
ارزشهای نمادین یک سیاست
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در یادداشت پیش رو با اشاره به برنامه دولت برای حذف یارانه دهکهای پردرآمد و اختصاص آن به معلولان تاکید میکند که سیاستهای حمایتی باید در جامعه جا انداخته شوند.
در روز آغازین ماه مهر، در جلسه کمیته هماهنگی و نظارت بر اجرای قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت با حضور معاون اول رئیس جمهوری، نمایندگان افراد دارای معلولیت پیشنهاد دادند که منابع حاصل از قطع یارانه نقدی اقشار پردرآمد برای اجرای این قانون صرف شود که مورد استقبال آقای جهانگیری و اینجانب قرار گرفت؛ قبلاً هم در دستورالعمل این را پیشنهاد داده بودم. چرا این پیشنهاد میتواند مهم باشد؟
جوامع جدید که با چالشها و انواع نیروها و مسائل گریز از مرکز و عوامل تضعیفکننده همبستگی اجتماعی مواجه هستند، این نیاز به طور اساسی وجود دارد که برای تحقق اهداف مورد قبول و ایجاد معانی و نمادهای مشترک که مبنای انسجام اجتماعی هستند و مواجهه با نیروهای واگرا و مروج نفع شخصی، بتوان بسیج اجتماعی و همگرایی ایجاد کرد. مهم نیست که این اهداف چقدر بزرگ باشند و لزوماً بتوانند زندگی همه مردم را دگرگون کنند، بلکه مهم این است که ما بتوانیم هدفی را پیش بگذاریم که جامعه بتواند حول آن متفقالقول شده و حرکت کند. مثلاً در اجتماع شیعیان، ایام محرم و عاشورا یکی از این نمادها است که طی قرنها مبنای همبستگی اجتماعی بوده و میتواند افراد را با تمامی تکثرها و تضادهای احتمالی در منافع و دیدگاهها، حول یک امر مشخص همگرا و همراستا کند.
در شرایط اقتصادی امروز جامعه، تردیدی نیست که بخش وسیعی از مردم عزیزمان با دشواریهایی در تأمین معیشت خود مواجه هستند. اما آمار و ارقام ارائهشده توسط مراکز و نهادهای رسمی نشانگر تفاوت فاحشی در درآمد و هزینههای دهکهای مختلف جامعه است. این واقعیت که سطح زندگی و برخورداری افراد جامعه بسیار متفاوت است، واقعیتی ملموس برای مردم هم هست. در چنین شرایطی توزیع یارانه نقدی به طور برابر میان تمام افراد جامعه، برخلاف شکل برابرنمایانه، نمادی واقعی از تبعیض و بیعدالتی است؛ چرا که این یارانه برای اقشار برخوردار، تأثیری نزدیک به صفر در معیشت دارد، اما برای اقشار آسیبپذیر بسیار حیاتی و مهم است.
بدین ترتیب پرداخت غیرهدفمند آن به تمامی افراد قابل توجیه نبوده و نیست. اکنون دولت بر اساس تشخیص نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که موکلان مردم محسوب میشوند، مکلف به قطع یارانه بخشهایی از جامعه شده است. در چنین شرایطی طبیعی است که بههر ترتیب، بخشهایی از جامعه که به دریافت یارانه نقدی عادت کرده و آن را حق خود میپندارند، ولو اینکه برخوردار بوده و به این یارانه نیاز نداشته باشند، ممکن است نسبت به این روند ابراز نارضایتی کنند. اما همین بخش از جامعه وقتی مطمئن باشد منابع حاصل از قطع یارانه آنها به جای آنکه مصروف موارد نامشخص شود و احیاناً اتلاف منابع رخ دهد، بهطور مستقیم و بلافصل در اختیار اقشار آسیبپذیر جامعه قرار میگیرد، نوعی آرامش ذهنی و رضایت خاطر درونی پیدا میکند. همانگونه که مردم عزیز ما در شرایط بحرانهای طبیعی نظیر زلزله و سیل با تمامی تنگناهای معیشتی خود به یاری هموطنان میشتابند، باید این امداد و یاریرسانی نوعدوستانه را به امری نهادینه و همیشگی بدل کند؛ نه امری مقطعی که صرفاً در مواقع خاص منجر به نوعی آفرینش هویت جمعی جامعه میشود.
پیشنهادی که در صدر این نوشته مطرح شده و خوشبختانه ظرفیت آن را دارد که در دولت نیز مورد اجماع اعضای محترم کابینه قرار گیرد، نمونهای از همین امدادرسانی و مشارکت جمعی نهادینه و مستمر جامعه است که سبب میشود موضوع حذف یارانه نقدی دهکهای برخوردار نه تنها موجب تشدید نارضایتیهای احتمالی نگردد، بلکه به فرصتی برای اعلام همبستگی، اتحاد جمعی و رضایت باطنی جامعه بدل شود و هدف نمادین را که کمکرسانی جامعه در حمایت از اقشار آسیبپذیر است، مبنای آفرینشی جمعی کند.
جامعه پویا و سرزنده، از مواقع بروز اختلال در هیأت اجتماعی خود، بهجای تهدید همبستگی، امکانی برای تقویت انسجام و دگرخواهی میآفریند. قطع یارانه نقدی اقشار پردرآمد اگر اینگونه توسط جامعه فهم شده و اطمینان عینی ایجاد کند که منابع آن بدون اندکی دخل و تصرف، صرف بخشهایی از افراد جامعه که مستحق این منابع هستند میشود، فرصتی برای تقویت انسجام خواهد بود. تحقق این امر، علاوه بر عزم مسئولان دولتی برای طراحی سازوکاری شفاف و دقیق در راستای مصرف این منابع برای معلولان، نیازمند همراهی نخبگان، کارشناسان، گروههای مرجع و مؤسسات مردمی برای توضیح این اتفاق مهم برای جامعه و عموم مردم و نظارت بر اجرای بیشائبه و دقیق این طرح است.