در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
بازنشستگان کشوری چه میخواهند؟ / ما سیاسی نیستیم/ «متناسبسازی» جعلی است!
یک فعال صنفی بازنشستگان کشوری درباره مطالبات و دغدغههای این بازنشستگان میگوید: اگر قانون مدیریت خدمات کشوری بعد از ۱۲ سال اجرا شود و خدمات درمانی و رفاهی بازنشستگان بهبود یابد، بازنشستگان دیگر به اوضاع معیشتی خود اعتراض نخواهند داشت. به گفته پروین اسفندیاری، کل خواستههای آنها در یک جمله خلاصه میشود: اجرای قانون.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بازنشستگان کشوری سالهاست که به شرایط معیشتی خود انتقاد دارند؛ انتقادی که از ناکافی بودن مستمری ماهانه تا ناکارآمد بودن بیمههای درمانی را دربرمیگیرد؛ این بازنشستگان بارها به نهادهای مسئول مراجعه کردهاند و خواستار پاسخگویی به مطالبات خود شدهاند؛ مطالباتی که به نظر میرسد با تنگتر شدن فراخنای معیشت در یک سال گذشته، برجستهتر شده است.
پروین اسفندیاری، یکی از فعالان صنفی بازنشستگان کشوری است. او که به گفته خودش، ۳۰ سال تمام پای تخته سیاه ایستاده و به فرزندان این سرزمین درس داده، در گفتگوی زیر، از خواستههای قانونی بازنشستگان کشوری میگوید. به گفته او؛ همه خواستهها در یک جمله کلیدی جای میگیرد: اجرای قانون.
بازنشستگان کشوری که شامل همه کارمندان بازنشسته ازجمله فرهنگیان میشوند، در کل چه خواستههایی دارند و این خواستهها بر چه مبنای قانونی استوار است؟
قانون مدیریت خدمات کشوری باید کامل اجرا شود
بازنشستگان کشوری، مستمریبگیران صندوق بازنشستگی کشوری هستند که این صندوق نیز زیرمجموعه وزارت رفاه است؛ اصل مطالبهگری بازنشستگان کشوری به یک قانون فرادستی بازمیگردد: قانون مدیریت خدمات کشوری. این قانون در سال ۸۶ تصویب شد و قرار بود از سال ۸۷ اجرایی شود؛ اما دولتها اهمال کردند و این قانون تا سال ۹۳ به طور کامل اجرا نشد؛ جالب است بدانید که تا سال ۹۳، حدود ۷۰ درصد از قدرت خرید بازنشستگان کشوری کاسته شده بود؛ قانون مدیریت خدمات کشوری، بندهای مغفول ماندهای دارد که ما خواستار احیا و اجرای کامل آنها هستیم؛ این بندها شامل ماده ۶۴ و ۱۲۵ این قانون است؛ ماده ۶۴ که یک تبصره نیز به همراه دارد، مربوط به لزوم همترازی حقوق بازنشستگان با شاغلان همردیف است و به صراحت میگوید که هرچقدر به حقوق شاغلان دولت افزوده شود، باید به مستمری بازنشستگان نیز اضافه شود؛ ماده ۱۲۵ نیز مربوط به لزوم افزایش سالانه مستمری براساس نرخ تورم رسمی است، که البته هرگز اجرایی نشد؛ نه تنها این ماده قانونی هرگز اجرا نشده، بلکه آن را کاملاً از متن قانون حذف کردهاند.
چطور این حذف اتفاق افتاده؛ آیا شما احیای مجدد آن را پیگیری کردهاید؟
دیوان محاسبات هم جواب شفافی به بازنشستگان نداد
ماده ۱۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری را دو سال قبل مجلس حذف کرد؛ ولی ما بازنشستگان مطالبات ریالی داریم که مربوط به قبل از حذف این ماده قانونی است؛ یعنی از زمان اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری تا زمان حذف ماده ۱۲۵، باید هر سال مستمری ما منطبق با تورم زیاد میشد که نشد؛ حال پیگیر پرداخت همین معوقات هستیم؛ در رابطه با این حذف این قانون به دیوان عدالت شکایت کردیم که اول، رای به نفع ما صادر شد اما بعد از مدتی، ناگهان رای را باطل کردند؛ ما موضوع را پیگیری کردیم و حتی با آقای نوبخت جلسه داشتیم که در این جلسه به ما گفته شد از آنجا که ماده ۱۲۵ بار مالی زیادی دارد و مربوط به دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد میشود و برای آن پشتوانه مالی در نظر گرفته نشده، قابل اجرا نیست. گفتند که اجرای این ماده قانونی حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان بار مالی دارد و این مبلغ، قابل پرداخت نیست؛ در نهایت به دیوان محاسبات مراجعه کردهایم که پرونده ما در آنجا همچنان مفتوح است و هنوز جواب شفافی به ما بازنشستگان ندادهاند.
در مورد ماده ۶۴ قانون مدیریت خدمات کشوری چطور؟ این ماده از اساس چه میگوید؟
ماده ۶۴ میگوید وقتی حقوق شاغلان، ریالی زیاد میشود، همان میزان باید به بازنشستگان هم اضافه شود که معنای آن میشود همترازی حقوق بازنشستگان با شاغلان همردیف. دولت برای فرار از اجرای این الزام قانونی، واژههایی مانند همسانسازی یا متناسبسازی را اختراع کرده است که ما این واژهها و عبارات را قبول نداریم؛ ما بازنشستگان میگوییم فقط قانون! اگر ماده ۶۴ قانون مدیریت خدمات کشوری به طور کامل اجرا شود، دیگر نیازی به همسانسازی یا متناسبسازی نیست؛ در واقع اجرای این ماده قانونی، اولین و مهمترین خواسته ماست؛ اگر این ماده را اجرا کنند، بازنشستگان کشوری دیگر به خاطر معیشتشان اعتراضی ندارند.
مطالبات دیگرتان چیست؛ آیا خارج از چارچوب قانون مدیریت کشوری نیز مطالبهای دارید؟ در مورد درمان و هزینههای آن یا ناکارآمدی بیمههای درمانی؟
خدمات بیمه تکمیلی بسیار ضعیف است
یکی از نارضایتیهای اصلی ما بازنشستگان کشوری، «ناکارآمدی بیمه» است؛ ما خواهان آن هستیم که ردیف بودجه برای ارتقای بیمه پایه در نظر بگیرند و بیمهها تجمیع شوند یا به عبارتی دیگر نیازی به بیمه تکمیلی نداشته باشیم؛ دلیلی ندارد بازنشستهای که ۳۰ سال تمام حق بیمه پرداخته، در زمان بازنشستگی باز هم نیاز به صرف هزینه اضافه برای بیمه تکمیلی داشته باشد؛ ما نه تنها از وجود بیمههای تکمیلی ناراضی هستیم بلکه از خدمات ارائه شده توسط بیمههای تکمیلی نیز رضایت نداریم. خدمات بیمه تکمیلی بسیار ضعیف است؛ همکاران بازنشسته علیرغم برخورداری از بیمه تکمیلی، بسیاری از هزینهها را از «جیب» میپردازند؛ برای مثال خدمات بیمه تکمیلیِ ما شامل خدماتِ دندانپزشکی نمیشود و باید هزینههای آن را کامل بپردازیم؛ درحالیکه دندانپزشکی یک از گرانترین خدمات درمانی کشور است و بازنشستگان به دلیل کهولت سن به دندانپزشکی نیاز بسیار دارند؛ خب وقتی بیمه تکمیلی، دندانپزشکی را شامل نشود، هزینه گزافی بر دوش بازنشسته میافتد؛ علاوه بر این، سقفی که برای هزینههای بستری و عمل در نظر گرفته اند، بسیار پایین است؛ برای نمونه، بازنشسته برای یک عمل قلب باز در یک بیمارستان باکیفیت بخش خصوصی که طرف قرارداد با بیمه تکمیلی نیز هست، باید نصف هزینهها را از جیب بپردازد که مبلغ زیادی است.
در زمینه میزان مشارکت در تصمیمسازیها، چه خواستهای دارید؟ آیا امروز صندوق را در وضعیت قابل قبولی میبینید؟
نمایندگان واقعی بازنشستگان باید بر عملکرد صندوق نظارت مستمر داشته باشند
دو خواسته اصلی ما همان بحث مستمری و بیمه است اما ما فعالان صنفی بازنشستگان کشوری، نگران سرنوشت و آینده صندوق هستیم؛ ما ۳۰ سال تمام بیمهپردازی داشتهایم تا در زمان بازنشستگی بدون هیچ مشکلی، مستمری مکفی بگیریم و از خدمات رفاهی و حمایتی بهرهمند باشیم اما امروز صندوق کشوری به جایی رسیده که ۷۰ درصد مستمریها را دولت میپردازد و صندوق فقط توان پرداخت ۳۰ درصد مستمریها را دارد! شاید بپرسید چرا؛ دلیلش ساده است؛ چون دولتیها در همه ادوار، صندوق را خالی کردهاند! برای نجات صندوق از این وضع، ما خواهان آن هستیم که صندوق بازنشستگی کشوری به «سازمان بازنشستگی کشوری» تبدیل شود و نمایندگان واقعی بازنشستگان بر عملکرد صندوق، شرکتهای زیرمجموعه آن و همه فعالیتهای اقتصادی آن نظارت مستمر داشته باشند.
اکنون میزان مشارکت بازنشستگان کشوری در امورات صندوق چگونه است؛ آیا کانونهای بازنشستگی، رضایت خاطر بازنشستگان را جلب میکنند؟
کانونها چندان «مطالبهگر» نیستند
باید این واقعیت را بپذیریم که عملکرد کانونها، رضایتبخش نیست. ما بازنشستگان کشوری، فاقدِ تشکلهای مستقل و خارج از حیطه دخالت دولت هستیم. کانونهای بازنشستگی در سالهای گذشته نتوانستهاند گامهای بلندی در جهت برآوردهسازی مطالبات بازنشستگان و یا رفع مشکلات و کاستیهای صندوق بردارند فقط برخی هیات مدیرههای کانون، در همه دورهها در پستهای خود ابقا شدهاند. مشکل اینجاست که کانونها چندان «مطالبهگر» نیستند و از دولت، مطالبه نمیکنند. فقط تعداد معدودی از کانونهای بازنشستگان در برخی از شهرستانها فعال هستند و به مطالبهگری مشغولند؛ انفعال باقی، موجب نارضایتی بازنشستگان است.
شما بازنشستگان کشوری بارها برای اعتراض به مجلس و نهادهای دیگر مراجعه کردهاید؛ بسیاری، کنشگری صنفی شما را «سیاسی» تلقی میکنند مخصوصا معاندان در خارج از کشور؛ این مساله را چطور میبینید؟
ما سیاسی نیستیم
مطالبات ما بازنشستگان کشوری، کاملاً و صد درصد «صنفی» است. اگر گروههای فضای مجازی و تراکتهای ما را ببینید، متوجه میشوید که خواستههای ما همگی صنفی و قانونی است؛ ما میگوییم حقوق ما دو میلیون است اما خط فقر ۶ میلیون است؛ چرا باید اینگونه باشد؟ ما میگوییم بیمه تکمیلی نمیخواهیم؛ ما میگوییم باید متن صریح قانون اجرا شود؛ ما همواره با همه مقامات و مسئولان مذاکره رودررو داشتهایم و همه مشکلات خود را به گوش آنها رساندهایم اما سالهاست که قانون را به بهانه بیپولی و کمبود منابع، زمین گذاشتهاند. اما با وجود صنفی بودن مطالبهگری ما، متاسفانه عدهای در خارج و داخل سعی میکنند که به ما انگ سیاسی بزنند و از اعتراضات ما بهرهبرداری سیاسی کنند. من اینجا تاکید میکنم که اگر قانون مدیریت خدمات کشوری بعد از ۱۲ سال اجرا شود و خدمات درمانی و رفاهی بازنشستگان بهبود یابد، بازنشستگان دیگر به اوضاع معیشتی خود اعتراض نخواهند داشت.
گفتگو: نسرین هزاره مقدم