نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان مطرح کرد؛
افسانه باندهای خانوادگی کارِ کودکان دروغ است/ چگونه شبکههای مخفی زبالهگردی سازماندهی میشوند؟
شریعتی مطرح کرد: نهادهای دارای تریبون یکسری اطلاعات غلط در حوزه کودکان کار به مردم میدهند. آنها تلاش میکنند تا بچههای کار را «باند» و «مافیا» نشان دهند، اما ما در این سالها که با این کودکان و خانوادههای آنان در ارتباط بودهایم هیچ وقت با مسئله مافیای کودکان کار برخورد نکردهایم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هادی شریعتی (نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان) با اشاره به ضعف عملکرد سازمانها و نهادهای نظارتی و حمایتی در حوزه کودکان کار اظهار داشت: شهرداری یکی از نهادهای است که برخلاف قوانین موجود و آییننامه ساماندهی کودکان خیابان، بعضا خشونت و حذف را جایگزین اقدامات حمایتی کرده است و برخی ماموران این سازمان در برابر آسیبهای اجتماعی همچون کار کودک یا دستفروشی برخوردهای خشونتآمیز، قهری و پلیسی دارند. برخورد خشونتآمیز این گروه از ماموران شهرداری با کودکان کار آثار مخربی بر روان این کودکان دارد و علیرغم توصیههای فعالان حقوق کودک این نوع رویکرد همچنان ادامه دارد.
این فعال حقوق کودکان با بیان اینکه انتظار میرفت که با تغییر مدیریت شهری، جریانهای سرکوبگر در حوزه آسیبهای اجتماعی نیز جای خود را به رویکردهای انسانی دهد اما متأسفانه این برخوردهای پلیسی با کودکان کار همچنان ادامه دارد، بدون اینکه به آثار و تبعات اجتماعی آن توجه شود.
شبکه مخفی کار کودکان زبالهگرد با یک سر کارگر
شریعتی با تأکید بر اینکه در حال حاضر شهرداری به یکی از بزرگترین نقضکنندههای حقوق کودکان کار تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: وجود کودکان زبالهگرد، پاکبان و کودکانی که به اجبار و توسط پیمانکار شهرداری شهرداری جذب فعالیت در بخش خدمات شهری شدهاند تأکیدی بر این مدعاست که شهرداری بهجای تعریف سیستم حمایتی از کودکان کار و خانوادههای آنها در عمل ایجادکننده کار برای کودکان طبقه فرودست شده است و آنها را به سمت مشاغل سخت و طاقتفرسا سوق میدهد.
وی افزود: بحث زبالهگردی، جمعآوری و دفن زبالهها برعهده شهرداری است، شهرداری این مسئولیت را به بخش خصوصی و پیمانکارها واگذار کرده است و به هر دلیلی تمایلی هم برای نظارت بر فعالیت پیمانکاران ندارد، آنچه که برای پیمانکار در اولویت قرار میگیرد سود است، مزد کمتر و سود بیشتر از زبالهای که طلای کثیف نامیده شده است؛ اما برای رسیدن به این هدف نیاز به کارگرانی است که حق و حقوق آنها شفاف نیست و اغلب به دلیل تأمین معاش و فشار فقر مجبور میشوند در برابر مزدی ناچیز مشغول به کاری به شدت دشوار و پرخطر شوند. کودکان و نوجوانان، کارتنخوابها و معتادین در این سیستم استثمار میشوند.
این در حالی است که قانون کار ایران، کنوانسیون حقوق کودک و مقاولهنامه محو بدترین اشکال کار کودک، فعالیت کودکان در اینگونه مشاغل را ممنوع اعلام کردهاند.
او ادامه داد: با اعتراضات فعالان حقوق کودکان در مورد کار کودکان در بخش رسمی، این پدیده هرچه بیشتر به بخش غیررسمی منتقل شد که امکان نظارت بر آن مشکلتر هم شده است.
این فعال حوزه کودکان کار تصریح کرد: خیلی از این مراکز هیچ تابلویی ندارند؛ جایی ثبت نشدهاند و فقط زیر نظر یک سرکارگر فعالیت میکنند به نظر میرسد مراکز غیررسمی به نوعی فضا را برای دور زدن قانون و سوءاستفاده از کودکان تسهیل کردهاند چون به هر حال و در نهایت همه زبالهها مقصد معلوم و متولی مشخصی دارد و شهرداری موظف است چه در بخش رسمی و چه غیررسمی نظارت لازم را انجام دهد به این خاطر که مسئول دفن و جمعآوری زباله به طور کلی شهرداریها هستند.
وی افزود: طبق آییننامه ساماندهی کودکان خیابان، شهرداری در کنار بهزیستی، هلال احمر و نیروی انتظامی و ... موظف است که حمایتهای لازم را از کودکان کار به عمل آورد. با اینحال نه تنها از این کودکان حمایت نمیشود، بلکه خود یکی از عوامل تشدید کار کودکان شده است.
جمعآوری لاشه موش در سطح تهران توسط کودکان!
شریعتی با اشاره به یک گزارش تایید نشده، گفت: مدتی قبل به ما گزارش شد که در برخی از نواحی تهران نوجوانان برای «جمع آوری لاشههای موش» و معدوم کردن جانواران موذی در خیابانهای شهر به کار گرفته میشوند، ما تلاش کردیم که این گزارشها را پیگیری کنیم اما با در بسته مواجه شدیم این عدم همکاری سازمانها با NGOها و نهادهای مدنی تهیه گزارش از وضعیت کودکانی که در حوزه مشاغل خدمات شهری مشغول به کار هستند را با مانعی جدی مواجه کرده است. ما امیدواریم نهادهای مسئول و در رأس آن شورای شهر این موضوع را پیگیری کنند.
او ادامه داد: نقش نظارتی شورای شهر در اینگونه موارد خیلی پررنگ میشود با این حال متاسفانه در شورای شهر نیز با نوعی از انفعال مقابله با نقض حقوق کودکان مواجه هستیم.
این حقوقدان خاطرنشان کرد: کودکان کار در خیابان و کودکان دستفروش در متروها نیز شرایط خیلی سختی دارند؛ آنها دائماً دچار ترس و اضطراب از دستگیری و انتقال به مراکز نفسگیر قرنطینه بهزیستی هستند، ماموران سد معبر و مأموران مترو دائماً تلاش میکنند آنها را از سطح شهر و خیابان حذف کنند و این حذف گاه با خشونت همراه است. کودک کاری که یکبار قربانی فقر شده است، یکبار دیگر در جامعه قربانی نگاه غیرحرفهای مسوولان شهرداری و بهزیستی میشود.
افسانهای تحت عنوان باندهای خانوادگی کار کودک دروغ است
این حقوقدان با بیان اینکه نهادهای دارای تریبون یکسری اطلاعات غلط در حوزه کودکان کار به مردم میدهند، گفت: این تریبونها تلاش میکنند تا بچههای کار را «باند» و «مافیا» نشان دهند، اما ما در این سالها که با این کودکان و خانوادههای آنان در ارتباط بودهایم هیچ وقت با مسئله مافیای کودکان کار برخورد نکردهایم. به نظر میرسد که یک جریان برای توجیه رفتارهای خشونتآمیز و قهرآمیز با کودکان کار در تلاش است واقعیت زندگی آنان را معکوس جلوه دهد، نقش فقر اقتصادی را نادیده بگیرد و با برچسبهای مجرمانهای همچون باند، فضای جامعه را برای برخوردهای حذفی آماده کند.
او ادامه میدهد واقعیت این است که خیلی از این کودکان خانواده دارند، خانوادهای از اقشار کارگری و حاشیهنشین جامعه که در شرایط سخت اقتصادی قرار گرفتهاند و از سر اجبار کودکانشان را روانه بازار کار میکنند. برخی از این نوجوانان نیز تحت شرایطی و به علت فقدان والدین سرپرست خانواده شدهاند. متأسفانه این کودکان و خانوادههای آنان برای بیان واقعیت زندگیشان هیچ تریبونی ندارند و این مسئله باعث شکاف و فاصله هر روزه آنها با محیط پیرامونشان خواهد شد.