ایلنا دلایل و تبعات ریزش مشاغل در ایران را بررسی میکند؛
بیکاری شاغلان به مراتب بدتر از بیکاری بیکاران است
امنیت شغلی در ایران پایین است و ریزش مشاغل در کشور ما یکی از مشکلات ویژه حوزه کار محسوب میشود. دولت در برنامه اشتغال خود برای سال ۹۸ تلاش میکند ۳۱۵ هزار شغل را حفظ کند، اما تحقق این مهم نیازمند به تغییرات ساختاری است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در حالی که برنامهریزان و مسئولان دولتی در ایران باید تلاش کنند با ایجاد اشتغال نرخ بیکاری در ایران را پایین بیاورند، ناپایداری مشاغل باعث میشود با ریزش نیروی کار مواجه باشیم. بیکار شدن بعد از یک دوره کار کردن چیز عجیبی نیست و در کشورهای مختلف شهروندان زیادی با چنین وضعیتی روبهرو میشوند، اما در مواردی بیکاری فرد شاغل بدتر از بیکار ماندن فردی است که شغلی ندارد، چراکه او نسبت به کار و درآمد خود برنامهریزی کرده و مثلا ممکن است با حساب کردن روی حقوق خود وام گرفته، در زندگیاش تغییراتی ایجاد کرده و به صورت کلی بیش از یک فرد بیکار به شغل و درآمدش وابسته باشد. این فرد وقتی بیکار میشود در معرض انواع و اقسام آسیبهاست و اگر حمایتهای اجتماعی و اقتصادی ویژهای وجود نداشته باشد، با تداوم بیکاری ممکن است کارش به جاهای باریک بکشد؛ او ممکن است بیخانمان یا درگیر مشاغل غیررسمی یا حتی بزهکاری شود.
ریزش شغل در ایران
در دهههای اخیر ریزش مشاغل در کشور آنقدر زیاد بوده که به بحرانی فراگیر در حوزه اشتغال منجر شده است. از دست رفتن شغل یکی از دلایلی است که باعث میشود به رغم ایجاد مشاغل جدید، نه تنها نرخ بیکاری کاهش نیابد که شاهد افزایش آن نیز باشیم. اطلاعات مرکز آمار درباره وضعیت اشتغال در ایران در سال ۹۷ نشان میدهد که تعداد شاغلان در سال ١٣٩٧ به ۲۳ میلیون و ۸۱۳ هزار و ۴۵ نفر رسیده که نسبت به سال ۹۶، ۴۳۶ هزار و ۹۲۸ نفر افزایش یافته است. نسبت اشتغال در سال ١٣٩٧ به ۳۵.۶ درصد رسید که نسبت به سال ١٣٩٦، ٠.٣ درصد افزایش داشته است. با وجود این نرخ بیکار در سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ بیشتر شد و به ۱۲ درصد رسید. این واقعیت نشان میدهد که از طرفی ما با هجوم نیروی جویای کار جدید مواجه هستیم و از طرف دیگر، ناپایداری در مشاغل باعث از بین رفتن شغلهایی میشود که قبلا وجود داشتهاند.
اطلاعات دقیقی درباره میزان ریزش مشاغل در ایران وجود ندارد، اما یک بررسی در سال ۹۶ نشان میدهد که از حدود ۳.۲ میلیون نفر بیکار کشور در این سال حدود ۱.۸میلیون نفر، قبلا شاغل ۱۰ ساله و بیشتر بودهاند. مردان نزدیک به ۱.۶ میلیون نفر از این افراد را تشکیل دادهاند.
دلایل مختلفی برای ریزش مشاغل در ایران ذکر میشود، اما مهمترین دلیل آن موقتی بودن کار است که به تنهایی باعث ریزش ۲۵ درصد مشاغل در ایران میشود. موقتی بودن کار از جمله مواردی است که در دهههای اخیر مورد انتقاد کارگران و فعالان کارگری قرار گرفته است. سوءتفسیر از قانون کار باعث شده حجم بالایی از قراردادهای کار در ایران موقت باشد و همین باعث میشود کارفرمایان به راحتی بتوانند کارگران را اخراج کنند. در بسیاری موارد تعدیل نیرو نه به دلیل نیاز نداشتن به کارگر که به دلیل برخی اختلافات بین کارگران و کارفرمایان و حتی ایجاد تنوع در نیروی کار صورت میپذیرد.
همچنین پایین بودن درآمد ۱۶.۳ مشاغل را از بین میبرد. تعطیلی دائمی محل کار، فصلی بودن کار، جابهجایی محل کار، اخراج یا تعدیل نیرو، مهاجرت و بیماری نیز برخی دیگر از دلایل از دست رفتن شغل هستند.
از دلایل ریز از دست رفتن شغلها که بگذریم، ریزش مشاغل در ایران ناشی از ساختاری است که در بسیاری موارد کار تولیدی را بیصرفه میکند.
یک کارشناس حوزه کار در این رابطه میگوید: اگر به حوزههای تولیدی در بخشهای مختلف نگاهی بیندازیم میبینیم که تولیدکنندگان، به ویژه تولیدکنندگان بخش خصوصی تحت فشار هستند و از ساختار غلط متضرر میشوند.
علی دهقان کیا با تاکید بر اینکه ساختار غلط و اتخاذ سیاستهای نادرست دلیل ریزش شغل در ایران است، به مباحث حمایتی از کارفرمایان اشاره میکند و به ایلنا میگوید: وقتی قوانین حمایتی رعایت نشود، کارفرمایان قادر نخواهند بود کارشان را توسعه دهند و حتی مجبور به کوچک کردن بنگاه خود نیز میشوند.
او تصریح میکند: برای مثال یکی از حمایتها پرداخت بخشی از حق بیمه کارگران است، اما به رغم تاکیدات قانونی این کار انجام نمیشود.
دلایل مختلفی برای ریزش مشاغل در ایران ذکر میشود، اما مهمترین دلیل آن موقتی بودن کار است که به تنهایی باعث ریزش ۲۵ درصد مشاغل در ایران میشود. موقتی بودن کار از جمله مواردی است که در دهههای اخیر مورد انتقاد کارگران و فعالان کارگری قرار گرفته است
به گفته این کارشناس حوزه کار لازم است در شرایط کنونی در وهله اول برخی اصلاحات در ساختارهای کلان اقتصادی انجام و در وهله دوم سختگیریهای برای رعایت قوانین حمایتی اعمال شود تا کارفرمایان مجبور به تعدیل نیروی کار نباشند و بیکاری به واسطه از دست رفتن شغلهای موجود افزایش نیابد.
تحریمها و ریزش شغل
در حالی ریزش نیروی کار در ایران به یکی از اصلیترین مشکلات این حوزه تبدیل شده که شرایط کنونی کشور نیز میتواند به چنین چیزی دامن بزند. اکنون بیشتر از یک سال از خروج یکجانبه آمریکا از برجام میگذارد و در این مدت شدیدترین تحریمها علیه ایران اعمال شده است. مرداد سال گذشته علی ربیعی، وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی عنوان کرد که ممکن است به دلیل تحریمها یک میلیون شغل در ایران از بین برود. او در توصیف اقدامی که برای جلوگیری از بیکاری پس از بازگشت تحریمها قرار است انجام شود گفته امکان دارد این کار را دنبال کنیم که جای پرداخت بیمه بیکاری پول بدهیم فرد در آن صنعت باقی بماند و آن صنعت سرپا بماند، ولی اخراجی صورت نگیرد. به نظر میرسد برنامهای که ربیعی به آن اشاره میکند پرداخت بخشی از حقوق افراد توسط دولت در صنایع غیردولتی است که البته در جای خودش میتواند بار مالی به هزینههای دولتی را افزایش دهد اما وزیر وقت کار درباره شرایط خاص فعلی گفت: در تحریم یکسری صنایع آسیب میبینند و ریزش نیرو دارند و یکسری شغل رشد میکنند.
برنامهای برای حفظ و تثبیت ۳۱۵ هزار شغل
آنچه مسلم است این است که ریزش شغلی در ایران هشدارآمیز است و به همین منظور وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برنامه ویژهای برای جلوگیری از این اتفاق در دست اجرا دارد. دولت برای سال ۹۸ نیز ایجاد یک میلیون و ۹۰ هزار فرصت شغلی را هدفگذاری کرده که برای تحقق این میزان تعهد، ۲۰ طرح و اقدام اشتغالزا و کارآفرین در قالب هفت محور و برنامه کلی پیشبینی شده است. «ساماندهی و تثبیت اشتغال موجود» یکی از هفت محور و برنامه کلی برای سال جاری است که در قالب این برنامه حفظ و تثبیت حداقل ۳۱۵ هزار شغل با حمایت از بنگاههای خصوصی و تعاونی مشکلدار و پوشش بیمه بیکاری ۳۳ هزار و ۶۰۰ نفر در مناطق سیلزده هدفگذاری شده است. شرایط ویژه کشور اتحاذ سیاستهایی را میطلبد که از طرفی نوعی تحول در ساختار اقتصادی کشور ایجاد کند و از طرف دیگر قوانین اجرا نشده را در کانون توجه قرار دهد. حفظ شغل با دو برنامهریزی کلی امکانپذیر است. از طرفی باید از کارفرمایان حمایت شود که این حمایت میتواند خود را در قالب یارانه تولید نشان دهد یا برخی معافیتها باشد و از طرف دیگر دولت باید فکری هم برای افرادی که به هر حال شغل خود را از دست میدهند، بکند. حمایتهایی نظیر بیمه بیکاری ضروری است و هر چند این حمایتها هزینه دولت را افزایش میدهند، اما باید این واقعیت را پذیرفت که صفر شدن درآمد یک فرد آن هم فردی که زندگیاش به کار کردن وابستگی شدیدی پیدا کرده، مشکلات دیگری را دامن میزند و ممکن است آثار سوء اجتماعی و فرهنگی به دنبال داشته باشد.