خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با یک کارشناس روانشناسی بالینی مطرح شد؛

از سیل تا ویرانی/ مردمان آسیب‌دیده چگونه به سر کار بازمی‌گردند؟

از سیل تا ویرانی/ مردمان آسیب‌دیده چگونه به سر کار بازمی‌گردند؟
کد خبر : ۷۶۲۶۷۳

یک کارشناس علوم پزشکی می‌گوید: رفعِ آسیب‌های وارده به مردم سیل‌زده نیازمند بررسی‌های دقیق و اتخاذ راهکارهای دقیق علمی‌ست؛ او در این میان، سهم آسیب‌های روانی را برجسته می‌داند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سیل فروردین ماه، چند استان کشور را درگیر کرد؛ هرچند تعداد جانباختگان در این سیل زیاد نبود، اما بسیاری شغل، محل سکونت و راه امرار معاش خود را از دست دادند.

آمار دقیقی از شمار کارگران و کشاورزانی که شغل خود را از دست داده‌اند، بیان نشده است. تنها در استان گلستان، شهرک صنعتی آق‌قلا زیر آب رفت. کریم یاوری (مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) اظهار داشته که در این شهرک حدود ۲۰۰ واحد تولیدی آسیب دیدند و ۳ تا ۵ هزار کارگر بیکار شدند. به گفته‌ی او در کل کشور، حدود ۱۰ هزار نفر شغل خود را از دست داده‌اند؛ این درحالیست که به اعتقاد فرشید یزدانی (کارشناس رفاه و تامین اجتماعی) حدود ۳۰ هزار کارگر در اثر سیل بیکار شده‌اند.

در استان لرستان، به ویژه در دو شهر معمولان و پلدختر که سیل شدت بیشتری داشت هم حداقل ۵۳۰۰ کارگر شغل خود را از دست داده‌اند. محمدرضا موسیوند (دبیر اجرایی خانه کارگر لرستان) می‌گوید که ۱۳۰۰ نفر از کارگران بیکار شده در بخش ساختمان‌سازی مشغول به کار بودند و ۴۰۰۰ نفر هم در کارگاه‌های کوچک و یا مشاغل آزاد. به گفته او ۳۰۰ نفر از این کارگران به دلیل ویران شدن کامل خانه‌هایشان، هم‌اکنون آواره هستند.

در این بین، بحث آسیب‌های روانی سیل‌زدگان و نحوه مواجهه با آسیب‌ها اهمیت حیاتی دارد؛ در غیر این صورت، بیکارانِ سیل یا به سر کار بازنمی‌گردند یا اگر بازگردند، توان و انگیزه کافی برای امرار معاش ندارند.

اکرم عاشق‌حسینی (کارشناس علوم پزشکی و فعال اجتماعی) با تاکید بر لزوم برخورد صحیح و علمی با آسیب‌های سیل می‌گوید: سیل باعث آسیب‌های قابل توجه در اقتصاد منطقه، تخریب زیرساخت‌ها، ویرانی شهرها و‌روستاها و منازل می‌شود. آسیب‌های روانشناختی و بحران‌های روانی حاصل از آن یکی از چالش‌های اساسی در مدیریت زمان امدادرسانی و همچنین پس از آن در دوران بازسازی است که متاسفانه تاکنون به نحو شایسته مورد توجه قرار نگرفته است.

او سیل را در زمره حوادث پرتکرار در ایران می‌داند و به همین دلیل است که بر لزوم «آسیب‌زدایی» از این حادثه تاکید دارد. عاشق‌حسینی به آمارهای رسمی سیل اشاره می‌کند: بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیط زیست، از ۴۲۱ مورد سیل اتفاق افتاده از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۸۰ نزدیک به ۷۴ درصد آن تنها مربوط به سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ می‌شود. یعنی در فاصله سالهای ۶۰ تا ۸۰ میزان سیل ۲۰برابر شده است و این درحالی است که تغییرات زیادی در بارندگی‌های منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است. بر اساس داده‌های موجود از سال ۱۳۳۰ لغایت ۱۳۸۳ سیل باعث کشته شدن ۱۱ هزار و ۷۳۹نفر و‌ مفقودالاثر شدن ۲۳۸۱ نفر شده است.

اهمیتِ رویکرد روانشناختی در برخورد با آسیب‌دیدگان سیل

او تاکید دارد: به نظر می‌رسد در سیل گسترده اوایل سال نیز مسئولان فاقد مهارت کافی با رویکرد روانشناختی مناسب در مواجهه و رویارویی با آسیب‌دیدگان بودند حتی انتشار گسترده نحوه پاسخگوییِ کاربدستان به مردم سیل‌زده در شبکه‌های اجتماعی، ‌موجی از نارضایتی در پی داشت؛ موضوع اصلی که باید درک شود، چگونگی برخورد با آسیب‌دیدگانی‌ست که دغدغه معاش فردای خود را دارند و ضررهای اقتصادی بسیاری متحمل شده‌اند.

به گفته‌ی عاشق‌حسینی، واکنش‌های روانشناختی افراد متاثر از سیل با حوادثی نظیر زلزله متفاوت است: از نگاه آسیب‌دیدگان، زلزله بلیه‌ای طبیعی است که تلفات جانی و در کنار آن تخریب اموال به دلیل عدم استحکام سازه‌های مسکونی را به همراه دارد، درحالیکه باران نعمت و‌رحمت الهی است که به دلیل ناتوانی در پیش‌بینی و تامین زیرساخت‌های مناسب در مهار و کنترل آن، موجب تخریب وسیع اموال شده است. از طرفی تلفات جانی حادثه سیل ۹۸ در مقایسه با زلزله‌های دو دهه اخیر بسیار کمتر بوده است. البته تخریب اموال، قابل توجه و گسترده بود و ضرر و‌ زیان مالی در مقایسه با تلفات جانی، حجم بیشتری از تبعات منفی حادثه را به خود اختصاص داد. بنابراین آسیب‌دیدگان درگیر بار هیجانیِ منفیِ ناشی از تلفات جانی و یا به عبارتی سوگ ناشی از فوت عزیزان و‌ نزدیکان خود نبودند و احساس گناه متاثر از فوت نزدیکان و زنده ماندن فرد بازمانده در بازمانده آسیب دیده تجربه نشد.

از سیل تا ویرانی/ مردمان آسیب‌دیده چگونه به سر کار بازمی‌گردند؟

واکنش خشم، قابل درک است

این کارشناس علوم پزشکی ادامه می‌دهد: در بازدیدهای میدانی نیز بیشترین واکنشی که در آسیب‌دیدگان سیل اخیر مشاهده می‌شود، واکنش خشم نسبت به عملکرد مدیران و مسئولان در قبل و بعد از وقوع سیل است؛ چراکه افراد تمام دارایی و مایملک خود را از دست داده و علت عمده آن را بی‌توجهی، ناکارآمدی و سوءمدیریت در احداث ‌زیرساخت‌های مناسب در کشور می‌دانند. در این مرحله با گذشت چند روز از وقوع سیل و ‌برقراری امنیت نسبی، در مقام مقایسه بین سیل و زلزله، تفاوت‌های بارزی در بازگشت آسیب‌دیدگان به منطقه آسیب‌دیده مشاهده می‌شود؛ بدین ترتیب که در زلزله مردم ممکن است بتوانند به فاصله کوتاهی ‌پس از وقوع حادثه، در کنار منازل خود اسکان پیدا کنند و به سرعت قوام و انسجام جوامع محلی شکل خود را پیدا کنند و احیای روابط همسایگی با تقویت اراده و انگیزه در جمع‌‌آوری مخروبه‌های ساختمانی و بازسازی محل زندگی، مکانیزم مناسبی برای مدیریت روانشناختی آسیب ناشی از زلزله را در فرد ایجاد می‌کند.

او معتقد است در سیل اوضاع فرق می‌کند: این مکانیزم مفید و حمایتی در حادثه سیل به دلیل عدم امکان تشکیل جوامع محلی وجود ندارد، همسایگی‌های پیشین بزودی قابل احیا نبوده، افراد به ناچار ممکن است برای همیشه کوچ کنند و دیگر به محل زندگی قبلی خود بازنگردند و این شرایط به دلیل ازدست دادن حمایت‌های عاطفی و اجتماعی حاکم بر جوامع محلی، واکنش‌های دفاعی مناسب را پیچیده‌تر می‌کند و فرایند بازسازی روانشناختی را به تعویق می‌اندازد.

فراهم کردن امکان اشتغال مهم است

وقتی خسارت‌ها بیشتر از جنس خسارات‌ مادی‌ست؛ چه باید کرد؛ عاشق‌حسینی در این رابطه می‌گوید: فراهم کردن امکانات و تسهیلات اقتصادی و اجتماعی مناسب از طریق ارائه وام‌های بدون بهره و یا کم بهره، فراهم کردن شرایط اشتغال، تامین لوازم زندگی اولیه از طریق اقساط بلندمدت، تسریع در بازسازی زیرساخت‌های شهری نظیر جاده و مدرسه می‌تواند روند ریکاوری(بهبودی) و برون‌رفت از چالش‌ها را سرعت بخشد و از عوارض بلندمدت روانشناختی بلایای طبیعی در سلامت روان بازماندگان جلوگیری کند.

به گفته‌ی این کارشناس روانشناسی بالینی، درک متقابل مسئولان از شرایط روانشناختی آسیب‌دیدگان و پاسخ مناسب در مقابل واکنش‌های دفاعی طبیعی آنها (خشم و پرخاشگری) از اهمیت ویژه‌ای در مدیریت بحران در حوادث سیل برخوردار است.

او تاکید می‌کند: تحربیات گذشته و شواهد علمی نشان می‌دهد که پاره‌ای از مداخلات در روزهای اول بعد از وقوع حادثه می‌تواند اثرات روانشناختی طولانی مدت ناشی از آسیب‌دیدگی را بطور قابل توجهی کاهش دهد.

عاشق‌حسینی این مداخلات را به ترتیب زیر برمی‌شمارد:

ارائه اطلاعات درست به بازماندگان حادثه در ساعات و روزهای اولیه بعد از وقوع حادثه که ازجمله مهمترین نیازمندی‌های بازماندگان است

ارائه مراقبت‌های مناسب و کمک‌های اولیه روانشناختی با ارجحیت مداخلات گروهی بر مداخلات فردی

توانمندسازی افراد بازمانده و مشارکت آنها در برنامه‌های امدادی و بازسازی

ارائه مداخلات روانی- اجتماعی بر اساس غربالگری فعال جمعیت آسیب‌دیده

به اعتقاد این کارشناس علوم پزشکی، تنها با شناخت دقیق و علمی آسیب‌ها از طریق متدهای علمی و در مرحله بعد،  برخورد صحیح با این آسیب‌ها می‌توان امیدوار بود که آسیب‌دیدگان با روحیه ترمیم شده به سر کار و شغل خود بازگردند و با انگیزه برای امرار معاش بکوشند. در غیر این صورت، آسیب‌ها دنباله‌دار خواهد شد و حیات خانوادگی مردم آسیب‌دیده را تهدید خواهد کرد.

گفتگو: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز