ایلنا روایت میکند؛
آسیبهای اجتماعی برخاسته از پلاسکو یقه "عالیجنابان" را گرفت / واجبالحجها یک شبه واجبالزکات شدند
هیبت پلاسکو دستکمی از برج خیابان آزادی نداشت. روزی هم که پیش لنز دوربینها و چشمهای اشکبار کسبه، آتشنشانان و کارگران شاغل در هفده طبقهاش فرود آمد بازهم هیبت خود را از دست نداد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دو سال از فروپاشی ابرسازه خوشقامتِ خیابان استانبول میگذرد. سازهای پیر و خسته که وقت بازنشستگیاش رسیده بود، اما مهلتش ندادند تا بر سر ۱۶ آتشنشان سر تسلیم فرود آورد.
پلاسکو در دهه ۴۰ روح تهران مدرن بود. هر کس که از شهرستان به تهران میآمد، برای اثبات آن؛ یک عکس خندان؛ ایستاده بر فرش سبز زیر برج آزادی میانداخت و عکسی هم نشسته بر نهر آبی که از رو به روی پلاسکو میگذشت.
آن روزها هیبت پلاسکو دستکمی از برج خیابان آزادی نداشت. روزی هم که پیشِ لنز دوربینها و چشمهای اشکبار کسبه، آتشنشانان و کارگران شاغل هفده طبقهاش فرود آمد بازهم هیبت خود را از دست نداد. ویرانی آن شوکی بود بر اندام تهران؛ اندامی لرزان که نگران تکرار پلاسکویی دیگر است.
تصاویر قدیم بنایی که صدها کسبه و هزاران کارگر داشت، فقدان آن را مانند سوزن در چشم عابران فرو میکند؛ گویی که تهران دیگر روح ندارد. روح تهران مانند روح آتشنشانان پلاسکو عروج کرده است.
زمستان تهران؛ قدم زدن در بخش شمالی پلاسکو را دلگیرتر میکند. انگار که خورشید کوتاه عمر زمستان، سنگینی همه سایههای شهر را بر سر بقایای پلاسکو ریخته است. اما اینجا امید وجود دارد. کارگران مشغول بازسازی ساختمان شمالی هستند.
شورای کسبه فعالتر از همیشه بازسازی این بخش از پلاسکو را دنبال میکند. کسبه به نیکی از کارگران، آتشنشانان و همکاران سابق خود یاد میکنند و سراغ گذشته را میگیرند. رویای پلاسکوی پرمشتری با انبوه کارگران یک لحظه از ذهن آنها بیرون نمیرود.
کسبه برآورد میکنند که ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون نفر به واسطه دریافت روزانه سفارش در دهههای اخیر شاغلِ پلاسکو شده بودند. کسانی که امروز کسبه ساختمان هستند، با کارگری در همین جا؛ کار خود را آغاز کرده بودند.
از این رو خود را کارگر میدانند و برای نام کارگر حرمت قائل هستند. هر کدام از کارگاهها بهطور متوسط ۵ کارگر داشت که حالا پخش و پلا شدهاند. برخی مسافرکشی میکنند. برخی در خیاطیها کار میکنند و برخی نمیدانیم که کجا هستند. این جمله را یکی از کسبه میگوید. او البته میگوید که نشانی از سایر کسبه هم ندارد؛ چراکه از خیلی از آنها اثری نیست.
میگویند به شهر "وان" ترکیه رفتهاند و دستفروشی میکنند. در واقع کارگر و کارفرما به یک سرونشت دچار شدهاند. اما مرگ پلاسکو با مرگ آتشنشانان غمناکتر شد.
از آن زمان هزار سوال در ذهن آمد: چرا آتشنشانان را به موقع از ساختمان بیرون نکشیدند؟ چرا حریق که کنترل شده بود، گسترش یافت؟ مقصران حادثه چه کسانی بودند؟ مقصران چه اندازه درصدد جبران برآمدند؟ دولت و نهادهایی که ماهیت خود را در حمایت از کارگران و اقشار بینوا تعریف کردهاند، چه دستگیری از خانواده آتشنشانان، کارگران و کسبه به عمل آوردند؟
"مجتبی قدیانی" برادر "محسن قدیانی" از آتشنشانِ جانباخته در سانحه ساختمان پلاسکو بر این باور است که مردم باید به این باور برسند که "شهیدان" پلاسکو "بیهوده" خود را در آتش نینداختهاند.
او در تشریح نظرش میگوید: یک کارگرِ آتشنشان، زمانی که کار میکند، باید خیالش از خیلی چیزها راحت باشد. باید بداند اگر جانش را در یک عملیات از دست میدهد، چه نصیب خانوادهاش میشود؟ او از خود میپرسد آیا وقتی در عملیات جان دادم، شهید محسوب میشوم؟ اگر شهید محسوب نشوم خانوادهام از چه حمایتهایی بهرهمند میشوند؟
قدیانی تاکید دارد که آتشنشانان اگر بدانند زمانی که در آتش جان دادند، فراموش میشوند، دیگر هیچگاه هوس نمیکنند که خود را به خاطر هیچ و پوچ در آتش اندازند: من منکر فرهنگ ایثار نیستم. حرفم این است که کسی که کار میکند باید دلخوشی داشته باشد؛ نه اینکه به او بگویند: بسم الله. هرچه پیش آید، خوش آید!
او ادامه داد: همین حالا اگر فرزند یکی از همین "شهدای خدمت" برای ثبتنام به یکی از مدرسه شهر تهران مراجعه کند، نمیتواند مدعی شود که پدرم شهید شده است؛ چراکه از او برای اثبات حرفش مدرک میخواهند. شهید خدمت هیچ مزیتی برای این طفل ندارد. یک عنوان تزیینی است.
خانوادههای شهدای پلاسکو تنها به این موارد نمیاندیشند. آنها خواهان محاکمه مقصران سانحه هستند. خرداد ماه سال ۹۷ سرپرست دادسرایِ جناییِ تهران از شناسایی ۱۴ نهاد و همچنین اشخاصی خبر داد که بهعنوان مقصران نهایی حادثه پلاسکو معرفی شدهاند.
مجتبی به حرفهایش اضافه میکند: چند روز پیش وکیل گرفتیم تا پیگیر معرفی مقصران سانحه و مجازات آنها شود. تا به حال که با وجود معرفی مقصران و سهم هر کدام از آنها کاری انجام نشده است. شاید اصلا نمیخواهند با آنها برخورد کنند. یکی از همین آقایان که قصورش مشخص شده چند وقت پیش سمت گرفت! حرف ما این نیست که مقصران را اعدام کنند. تنها میخواهیم بفهمیم که عدالت هنوز وجود دارد یا خیر؟
تا این لحظه خانوادههای ۱۶ آتشنشان هیچ دیهای دریافت نکردهاند. برای پرداخت دیه باید شاکی خصوصی وجود داشته باشد یا اینکه مدعیالعموم (دادستان) علیه مقصران، اعلام جرم کند. خانوادهها صرفا تلاش کردهاند که با پیگیریهای شبانهروزی دستگاه قضایی را راضی به واکنش کنند.
بحث رسانهای پلاسکو پررنگ تر از بحث حقوقی آن بود
"مصطفی ترک همدانی" حقوقدان و وکیل دادگستری، هم تاکید دارد که تا زمانی که شاکی خصوصی وجود نداشته است و پروندهای علیه متهمان، تشکیل نشود، پرداخت دیه صورت نمیگیرد: برای پرداخت دیه یا دریافت بیمه باید پرونده قضایی تشکیل شود تا پس از اظهارنظر کارشناس رسمی دادگستری یا کارشناس بیمه اقدامات لازم انجام شود. البته مدعیالعموم هم میتواند وارد شود و رسیدگی کند. به هر حال در اینجا به خاطر قصور طرفین دخیل در ماجرا میتواند تشویش اذهان عمومی اتفاق افتاده باشد.
وی میافزاید: اما به نظر میرسد زمانی که حادثه رخ داد، بحث رسانهای پررنگتر از بحث اجرایی بود. البته دیدیم که پس از "سانحه ملی" بحث شکایت و بررسی حقوقی ابعاد مختلف پرونده پیش آمد اما در مقام عمل افراد زیادی درگیر پیگیری حقوقی نشدند. به هر صورت در این دو سال اطلاعرسانی قضایی پس از حادثه کامل نبوده است و این به ابهامات آن افزوده است.
این وکیل دادگستری با اشاره به معرفی چهارده نهاد و شخص به عنوان مقصران سانحه گفت: هیاتی از ناحیه دولت، هیاتی از ناحیه شهرداری و هیاتی از ناحیه نمایندگان مجلس شورای اسلامی تشکیل شد تا این بحثها را ریشهیابی کنند و گزارشی ارائه بدهند. اما این را باید اضافه کنم که هیچکدام از اینها دلیل بر این نمیشود که دادگستری پروندهای را تشکیل ندهد. پس حجت بر دادگستری تمام نمیشود.
این حقوقدان با بیان اینکه شاید برای افرادی در این فقره تحت عنوان "قتل غیرعمد" پروندهای تشکیل داده باشند، گفت: در یکسری از موارد مانند پلاسکو یا معدن یورت بحث امنیتی هم پیش میآید و خب مصلحت نمیدانند که پیگیری کنند. در این مواقع البته دادستانی اقامه دعوا میکند و پروندهای تشکیل میشود اما در نهایت احکامی مانند منع تعقیب صادر میشود.
پس از سانحه "به اصطلاح ملی پلاسکو" قرار شد که با جدیدت بیشتری بازنشستگی آتشنشانان در صندوق تامین اجتماعی و بازنشستگی شهرداری دنبال و همسانسازی شود. در حال حاضر یک عده از آتشنشانان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی و عدهای دیگر تحت پوشش صندوق بازنشستگی شهرداری تهران هستند.
آتشنشانان تحت پوشش تأمین اجتماعی با ۲۰ سال خدمت و ۱۰ سال سنوات ارفاقی بازنشسته میشوند و آتشنشانان تحت پوشش صندوق بازنشستگی شهرداری با ۲۰ سال خدمت و ۵ سال سنوات ارفاقی بازنشسته میشوند. دسته اول به ازای هر سال کار شش ماه سنوات ارفاقی میگیرند اما دسته دوم به ازای هر سال کار سه ماه سنوات ارفاقی میگیرند. در این میان عدهای در دسته دوم قرار دارند، اما دفترچه بیمهشان از سازمان تامین اجتماعی صادر شده است؛ با این حال به ازای هر سال کار سه ماه سنوات ارفاقی به آنها تعلق میگیرد. آنها بیش از همه خواهان همسانسازی قانون هستند.
یک دست شدن قانون بازنشستگی ضروری است
"نادر مرادی" فعال صنفی آتشنشانان استان تهران در تشریح ظلمی که از ناحیه عدم همسانسازی قانون به پرنسل کارمند وارد میشود، گفت: در آتشنشانی هم قشر کارمند داریم هم کارگر. حالا یکسری از آنها عملیاتی و یکسری ستادی هستند. قشر کارمندی از لحاظ استخدامی تابع نظام هماهنگ است. همکاران نظام هماهنگ دارای دو دفترچه بیمه هستند یک: خدمات شهرداری دو: تامین اجتماعی. تعداد دسته دوم کم است و شامل افرادی میشود که با تازگی استخدام شدهاند. آتشنشانانی که تابع نظام هماهنگ هستند به ازای هر سال کار سه ماه سنوات ارفاقی به آنها تعلق میگیرد.
وی افزود: اما آنها که تابع قانون کار هستند به ازای هر سال از شش ماه سنوات ارفاقی بهرهمند میشوند. در حال حاضر برای بخش کارگری و کارمندانی که دفترچه تامین اجتماعی دارند از کمیتههای استانی سختی و زیانآور آنها را گرفتهایم. از سویی ماده ۸۴ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه تکلیف کرده است که شغل آتشنشانان باید سخت و زیانآور محسوب شود اما سازمان تامین اجتماعی تمکین نمیکند و بهانههایی مانند مانند تناقض آرا و... میآورد تا در نهایت بگوید که آنها که تابع نظام هماهنگ هستند و دفترچه بیمه شهرداری دارند، مشمول قانون نمیشوند.
وی با بیان اینکه به هر شکل یکدست شدن قانون بازنشستگی میان قشری که تابع نظام هماهنگ است با قشری که تابع قانون کار است یک مطالبه جدی است، گفت: از آنجا که صندوق بازنشستگی شهرداری تهران زیر نظر واحد رفاهی شهرداری تهران است باید شورای شهر را مجاب کند تا مصوبهای را از نظر بگذارنند. با ارسال این مصوبه به مجلس و تایید نمایندگان مطالبه نیروهای کارمندی تحت پوشش صندوق بازنشستگی شهرداری تامین محقق میشود. قشر کارمندی که اتفاقا در حوزه عملیاتی فعال است و مانند قشر کارگری زحمت میکشد، باید بتواند با ۲۰ سال کار درخواست بازنشستگی بدهد.
این فعال صنفی آتشنشانان استان تهران با بیان اینکه شهرداری زیر بار بازنشستگی قشر کارمندی با ۲۰ سال کار نمیرود؛ چراکه بهانه بار هزینههای آن و کمبود بودجه را دارد، گفت: در میان مدیران شهرداری تهران این اعتقاد وجود دارد که سازمان آتشنشانی هزینهبر است. در این مورد هم میگویند اگر بخواهیم سنوات ارفاقی گروه کارمندی را مانند گروه کارگری به شش ماه برسانیم کلی هزینه روی دستمان میماند! به هر حال به خاطر نبود بودجه یا هر چیز دیگر سنگ قلاب میکنند.
در این میان مجلس استفساریهای را به سازمان تامین اجتماعی فرستاده است که بر مبنای آن هر آتشنشانی با هر عنوان شغلی حالا چه تابع نظام هماهنگ و چه تابع قانون کار باید با ۲۰ سال کار بازنشسته شود. با این حال سازمان تامین اجتماعی به قانون تمکین نمیکند.
خانوادههای جانباختگان تحت حمایت بنیاد شهید باشند
"سیدرحیم میرعبدالله" رئیس اتحادیه کارگران شهرداری تهران هم تاکید دارد که عدم همخوانی قانون و متنوع بودن عناوین شغلی در سازمان آتشنشانی یک آفت است که به شدت به قشر کارمندی، لطمه وارد میکند: پس از سانحه پلاسکو دهها وعده در این مورد دادهاند. به هر حال یکسری از نیروهای عملیاتی خصوصا قدیمیها که تعدادشان کم نیست؛ براساس قانون نظام هماهنگ استخدام شدهاند اما به خاطر اینکه دفترچه بیمه تامین اجتماعی ندارند، نمیتوانند با ۲۰ سال کار بازنشسته شوند. این در شرایطی است که قانون تکلیف کرده است که هم مشاغل کارگری و هم کارمندی در سازمان آتشنشانی باید سخت و زیانآور محسوب شوند. آقای مرادی و سایر دوستان پیگیر در این مورد نزد مدیرکل تامین اجتماعی غرب تهران شکایت بردهاند.
وی در ادامه در مورد شهید محسوب شدن جانباختگان آتشنشان سانحه پلاسکو و حمایت بنیاد شهید از آنها گفت: بنیاد شهید براساس قانون خود عمل میکند. لذا باید تعریفی جدید به آن اضافه کند. به هر صورت از این بابت متاسف هستیم؛ چراکه با عنوان شهید خدمت هیچ حمایتی از خانوادههای جانباختگان به عمل نمیآید و این خود کار را سخت میکند.
رئیس اتحادیه کارگران شهرداری تهران افزود: کسانی که در مجموعه شهرداری تهران کار میکنند باید در این مواقع مورد حمایت قرار گیرند. باید در این زمینه دستورالعملی جامع وجود داشته باشد. خواهش ما این است که قانونی تدوین شود که خانوادههای جانباختگان سانحه پلاسکو از مزایای خانوادههای تحت پوشش بنیاد شهید بهرهمند شوند.
در حال حاضر دستورالعمل متقن و مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و اگر ما بگوییم خانوادههای آتشنشانان را تحت پوشش بنیاد شهید ببرید از ما میپرسند: طبق کدام قانون و دستورالعمل این کار را بکنیم؟
میرعبدالله با اشاره به نگرانیهایی که در خصوصِ تکرارِ سوانحی نظیر پلاسکو وجود دارد، گفت: خیلی از کارگاهها که کارگران فراوانی را هم در خود دارند؛ کارگرانی که به دوخت و دوز و... مشغول هستند، در بافت فرسوده قرار دارند. برای حفظ جان کارگران باید ترتیبی دید که نوسازی آنها یا تعطیلی آنها در دستور کار قرار بگیرد اما مشکل بزرگ این است که نوسازی آنها هزینهبر است و صاحبان این کارگاهها تمایلی به این کار ندارند. البته شهرداری تهران، آتشنشانی و... به آنها اخطارهای لازم را دادهاند اما تمایل چندانی در شهرداری تهران برای تعطیل کردن آنها وجود ندارد. شهرداری نمیتواند تعداد زیادی کارگر را بدون هیچ حمایتی بیکار کند.
وی افزود: چاره کار این است که یک صندوق بیمهای فراگیر برای حمایت از بیکاران ایجاد شود. در همین حال باید پوشش بیمه مسئولیت مدنی کارفرما را گسترده کرد. باید کارفرمایان را مجاب کرد تا کارگاههای خود را تحت پوشش بیمه مسئولیت مدنی ببرند؛ تا چنانچه حادثهای پیش آمد، به کارگران سانحه دیده خسارت پرداخت شود.
اما تنها آتشنشانان قربانی بیخردی دستگاههای اجرایی و نظارتی نشدند. صدها هزار کارگر و هزارن کسبه ساختمان به کام اشباح بیقرار آن فرو رفتند. تعدادی از کسبه که دستشان به دهانشان میرسید جای دیگری را اجاره کردند. تعدادی دیگر در کنج خانه نشستهاند و بسیاری مسافرکشی یا دستفروشی میکنند.
کسبه زندگی خود را باختند و حال رنگ به رخسار ندارند. به این در و آن در میزنند تا بدهیهایشان را پرداخت کنند. پلاسکو در قسمت جنوبی (برج) و در قسمت شمالی، ۶۰۰ واحد داشت. واحدهایی که مالکِ پلاسکو (بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی) سرقفلیهای آنها را واگذار کرده بود. اما دیگر سرقفلی داشتن برای کسبه این ۶۰۰ واحد امتیازی محسوب نمیشود. آنها هرچه داشتهاند را به آتش سپردهاند و حالا در دسته بینوایان قرار میگیرند.
هزینه بازسازی و مقاومسازی را گردن کسبه انداختهاند
"حمید توسلی" نماینده شورای کسبه بخش شمالی یعنی بخش نیمه سالم برج که رنگ سوختگی و دود گرفته، است. با این حال بخش شمالی همچنان به امید بازسازی و رونق گرفتن سرپاست. شورای کسبه با هزینه کسبه در حال بازسازی آن است. به گفته توسلی؛ قسمت سالم، ۳ هزار و ۵۰۰ متر زمین در ۵ طبقه دارد و حالا ۲۸۶ مغازه آن سالم است. در مجموع ۳۰۰ واحد در بخش شمالی قرار دارد. پس تعداد زیادی از مغازههای آن به زودی آماده استقرار کسبه میشوند.
توسلی ابتدا با اشاره به جلسهای که میان نمایندگان شورای کسبه و نمایندگان بنیاد مستضعفان به مرضیالطرفینی استانداری برگزار شده بود، اشاره کرد و گفت: خروجی این جلسه این شد که بنیاد مستضعفان قسمت جنوبی را که هزار متر است بسازد و تحویل کسبه بدهد. قسمت سالم را هم کسبه با هزینه خود طبق ضوابط نظام مهندسی بازسازی میکنند. سازمان نظام مهندسی تاکید کرده است که ساختمان شمالی باید مقاومسازی و ضدزلزله ساخته شود. به همین جهت وجهی را از کسبه جمع کردیم و کار را شروع کردیم. به هر صورت بنیاد مستضعفان هزینهای بابت تکمیل ساختمان شمالی پرداخت نمیکند.
وی افزود: اما در مورد قسمت جنوبی (برج) احساس میکنیم که بنیاد بازی میکند؛ چراکه نه طرحش مشخص است و نه اینکه نقشه آن مشخص است. خواسته ما پس از ساخت واحدها این است که اعاده به وضع سابق شوند. یعنی مالک عین همان ۱۵ طبقه را با نمای جدید بسازد. اما بنیاد میخواهد که ۵ طبقه بسازد. یعنی آن تعداد واحدی را که قبلا وجود داشتند در این تعداد طبقه بسازد. البته کار در کش و قوس امور شهری باقی مانده است. در حال حاضر در قسمت جنوبی بتنها را برداشتهاند و خاکبرداری میکنند. خوشبین هستیم که این کار هرچه سریعتر انجام شود.
توسلی در پاسخ به این پرسش که آیا تا این لحظه موجر بابت سانحه خسارتی را به مستاجران پرداخت کرده است، گفت: چیزی به عنوان خسارت به کسبه پرداخت نشده است. حتی هزینه بازسازی و مقاومسازی را گردن خود ما انداختهاند. تقریبا باید نفری ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان به این منظور پرداخت کنیم. به هر حال ریالی به کسبه پرداخت نشده است. تنها حمایتی که از ما شده همان دو ماه مقرری بیکاری سازمان تامین اجتماعی است. دیگر چیزی به دست ما نرسیده است.
وی با اشاره به تلاشهایی که برای استقرار کسبه در پاساژ نور شده بود، گفت: تعدادی از کسبه به آنجا رفتند، مغازهای را اجاره کردند و دکور زدند. یک سالی در آنجا ماندیم اما بازدهی برایمان نداشت؛ چراکه پاساژ نور از لحاظ معماری پیچیدگی خاصی دارد. پاساژها معمولا باید راهروهایی داشته باشند که مغازهها را به هم وصل کنند تا کسی در آن گم نشود. مشتری باید به راحتی بتواند مغازهای را که مثلا ده دقیقه پیش رصد کرده پیدا کند. اما خود من پس از یک سال حضور در نور صبحها هنگام مراجعه به مغازه راهم را گم میکردم. پس پتانسیل این کار را نداشت و بدرد ما نمیخورد.
توسلی افزود: عدهای هم به خاطر اینکه تمام سرمایه خود را از دست داده بودند، نمیتوانستند هزینه دکور و... را فراهم کنند که در نتیجه در نبود هیچ حامی از دور خارج شدند و به کل زندگیشان نابود شد. آنها "رفتند که رفتند که رفتند". یک عدهای از کسبه سکته زدند و مردند، یک عدهای پیک موتوری شدند، یک عدهای خانهنشین شدند و یک هم وجود دارند که بدون کمکهای سایر کسبه دستشان به دهانشان نمیرسد. زمانی که ما این شرایط را دیدیم صندوقی تشکیل دادیم تا به همکارنا سابق خود برای ادامه حیات کمک کنیم.
نماینده کسبه پلاسکو در بخش شمالی با بیان اینکه به هر حال پس از یک سال، زمانی که دیدیم این پاساژ و هزینههایی که در آن کردیم برایمان آب و نان نمیشود و سبقه کاسبیمان در پلاسکو زیر سوال رفته است، از پاساژ نور بیرون زدیم، گفت: تعدادی از ما از جمله خود من در پاساژ تجارت جهانی فردوسی مغازهای دست و پا کردیم. تقریبا ۱۰۰ نفر از کسبه پلاسکو برای ادامه کار به اینجا آمدند. یکسری هم به بازار تهران رفتند. اما نگرانی ما بابت آنهاست که به کل از دور خارج شدهاند. آنها به کشور ترکیه رفتهاند و در خیاط خانههای این کشور کارگری میکنند. چند دهه پیش که زلزله روبار اتفاق افتاد همه میگفتند: طرف واجبالحج بود اما یک شبه با زلزله "روبار" واجبالزکات شد. حالا قصه کسبه پلاسکو هم همین است. چنین بلایی بر سر کسبه پلاسکو هم آمد. کسانی که منبع خیر و دستگیری از دیگران بودند یک شبه به فلاکت افتادند و خانهنشین شدند؛ آنهم با ۵ تا ۶ سر عائله. به هر صورت آنها با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند.
استقرار کسبه در پاساژ نور بحث انحرافی است
"نعمت احمدی" حقوقدان و وکیل دادگستری تاکید دارد که استقرار کسبه در پاساژ نور بحث انحرافی است. او وصف نظرش میگوید: حادثهای که در پلاسکو اتفاق افتاد، عوامل مختلفی دارد. قصور کارفرما، وزارت کار، وزارت راه شهرسازی، شهرداری و... را همه میدانیم. در این میان باید بر این مسئله تمرکز کنیم که مالکین سرقفلیها حقوقی دارند و به مالک به آنها وعدههایی داده است. آقای سعیدیکیا گفته بودند که پلاسکو را در عرضل یک سال و نیم میسازیم و تحویل مستاجران میدهیم. به هرشکل مستاجران باید به همان میزان متراژی که پیش از این در اختیار داشتند، مغازه بگیرند. این وعدهای است که مالک داده بود.
احمدی تاکید دارد که پلاسکو را میتوان با پول پلاسکو ساخت: به این صورت که روی هر تعداد طبقه ۳۵ درصد اضافه بنا بدهیم. یعنی اگر پلاسکو پیش از تخریبش ۱۵ طبقه بود، حالا آن را ۲۵ طبقه بسازیم. ۱۵ طبقه را به مستاجران میدهیم و ۱۰ طبقه دیگر را به قیمت آزاد میفروشیم و با پول آن پلاسکو را تکمیل میکنیم. اینگونه با پول پلاسکو، پلاسکو را میسازیم. توجه داشته باشید که خیلی از تعهداتی که مالک پس از تخریب برج داد به خاطر داغ بودن فضا بود. من همان موقع مطلبی نوشتم و گفتم که این کارها نشدنی است؛ چراکه اینها داغ هستند و از این حرفها میزنند. باید به طریقی آنها را به وعدههایی که میدهند، متعهد کرد. اگر واقعا برای ساخت پلاسکو ارادهای باشد باید با پول خود پلاسکو این کار را کرد. از سویی شهرداری باید پلاسکو را از عوارض ساخت و ساز شهری، معاف کند. به همین جهت شورای شهر باید مصوبهای داشته باشد.
وی با اشاره به تذاکراتی که شهرداری تهران برای رفع موارد ناایمن پلاسکو به مالک و مستاجران داده بود، گفت: در قانون شهرداریها آمده است که اگر یک ساختمانی در خطر ویرانی بود، باید در جهت رفع عیوب خطرزا اقدام کرد. حتی باید آن را در صورت نیاز تعطیل کرد. شهرداری تهران ۱۰ تا ۱۲ نامه در این مورد به موجر و مستاجران پلاسکو فرستاده بود اما آقای قالیباف میگفت اگر پلاسکو را تعطیل کنم صدها هزار نفر بیکار میشوند.
احمدی تصریح کرد: مقصران اصلی این سانحه ملی دو مجموعه هستند: مالک (بنیاد مستضعفان) که علیرغم تذکرات و اخطاریههای شهرداری بنابر قانون شهرداریها نسبت به ایمنسازی پلاسکو اقدامی نکرد. چون تعمیرات اساسی که ایمنسازی هم جزء آنهاست برابر قانون موجر و مستاجر برعهده موجر یعنی بنیاد مستضعفان است. از طرفی شهرداری تهران هم مقصر بوده است؛ چراکه قانون شهرداریها این اجازه را به آن داده که واحدهایی را که به اخطارها توجه نمیکنند، تعطیل کند. از این رو از باب "جایگاه تقصیر" در مسئولیت مدنی باید زمینه جبران خسارت و تسکین آلام زیاندیده را فراهم کنند.
ما بودیم که گدازهها را بیرون کشیدیم!
چه ما همین امروز و در سالگرد پلاسکو مقصران را محاکمه کنیم و چه نکنیم، انبوهی از پرسشها پاسخی نخواهند داشت. سایه پلاسکو بر سر ما خواهد بود. ناچاریم آن را دریابیم تا پلاسکویی دیگر نیاید. ویرانی یک کارگاه یا یک ساختمان مسکونی یا یک مدرسه، همه و همه ما را یاد ۳۰ دی دو سال پیش میاندازد. یاد وعدههای آنهایی میاندازد که مانند فاتحان برلین سقوط کرده در جنگ جهانی دوم بر ویرانههایی که اجساد آتشنشانان زیر آنها بودند، ایستادند و گفتند ما بودیم که گدازهها را بیرون کشیدیم!
بینوایی قربانیان پلاسکو و بینوایی تمام قربانیان ساختمانهای فروریخته این کشور آنها را "غیرپاسخگو" بار آورده است. اما آسیبهای اجتماعی برخاسته از پلاسکو و... یقه "عالیجنابان" را گرفته است.
گزارش: پیام عابدی