در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
باندهای مافیاییِ"حداقل دستمزد" را نشانه رفتهاند/تنها فعلی که در ایران به درستی صرف میشود «انباشتن» است
عبدالله وطنخواه میگوید: وقتی «سرکوب دستمزدی» یک سیاستِ حاکم است، قدرتهای پیرامونی که دست در سفره اصلیِ ثروت و قدرت ندارند، سعی میکنند با دستاندازی به محدوده حقوق صنفی و شهروندی مردم، اهداف خود را به پیش ببرند و به انباشتِ ثروت بپردازند؛ حذف حداقل دستمزد در روستاها نیز از همین آبشخور نشات میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «حداقل دستمزد» یکی از محدود حقوق باقیماندهی طبقهی کارگر ایرانیست. بسیاری از حقوق کارگران ازجمله «امنیت شغلی» و «حق تشکلیابی» در گذر زمان، سلب شده است و اکنون به نظر میرسد میخواهند برخورداری از حداقل دستمزد را نیز با استناد به طرحهای بیمایهای مانند «مزد توافقی» و «معافیتهای خاص از شمول قانون کار» به حاشیه برانند.
در روزهای گذشته طرحی برای حذف کارگران روستایی از شمولِ حداقل دستمزد در اصفهان کلید خورده است؛ طرحی که به نظر میرسد توسط یکی از نمایندگان مجلس اصفهان پیگیری میشود و گروهی از وابستگان به بلوکهای ثروت و قدرت آن را با جدیت پیگیری میکنند.
عبدالله وطنخواه (فعال کارگری) در رابطه با این طرح میگوید: وقتی «سرکوب دستمزد» یکی از سیاستهای حاکمِ است، دیگر از باندهای مافیایی که به نوعی «اولیور تویستساز» هستند، انتظاری بیشتر از این نمیتوان داشت.
وطنخواه به باندهایی که به دنبال حذف حداقل دستمزد هستند؛ از آن روی «اولیورتویستساز» میگوید که به تعبیر او گروههای اینچنینی برای به دست آوردن سود بیشتر، کوچکترین صدای دادخواهی را برنمیتابند و در نطفه خفه میکنند.
این فعال کارگری ادامه میدهد: اگر فیلم اولیور تویست را دیده باشید متوجه منظور من میشوید؛ وقتی یک نان سیاه به کودک میدهند و او شکوه میکند که باز هم گرسنهام و باز هم «نان» میخواهم، فریادش با سرکوب مواجه میشود.
«سرکوب دستمزدی» یک سیاست حاکم است
وی میافزاید: وقتی «سرکوب دستمزدی» یک سیاست است، قدرتهای پیرامونی که دست در سفره اصلیِ ثروت و قدرت ندارند، سعی میکنند با دستاندازی به محدوده حقوق صنفی و شهروندی مردم، اهداف خود را به پیش ببرند و به انباشتِ ثروت بپردازند. ازجمله اینکه چون توانمندی دستاندازی به صنایع بزرگ را ندارند، روستاها را نشانه گرفتهاند؛ چراکه روستاها و شهرستانهای کوچک در محدوده توانمندی آنهاست و میتوانند در آن مناطق اعمال قدرت و ترکتازی کنند.
به گفتهی وطنخواه، محدوده اعمالِ قدرتِ باندهای مافیاییِ دون پایه در حال حاضر «روستاهاست» و به همین دلیل است که حذف حداقل دستمزد برای کارگران روستایی را به عنوان یک هدف، انتخاب کردهاند. اما تاکید میکند: این نوع دستاندازی با الگوبرداری صرف از سیاستهای حاکم صورت میگیرد و چیزی جدا از این سیاستها نیست.
او ادامه میدهد: بحث اصلی «سهمخواهی» است؛ این گروهها به دنبال برداشت سهم خود هستند و چه جایی بیدفاعتر و قابل دسترستر از روستاها؟! منتها درد اصلی، بیشتر و بالاتر از اینهاست و در سطوح فراتر مطرح میشود.
تنها فعلی که در ایران به درستی صرف میشود، فعلِ انباشتن است!
وطنخواه با بیان اینکه تنها فعلی که در ایران به درست و تمام صرف می شود، فعل «انباشتن» است، میافزاید: «انباشتن» به درستی انجام میشود؛ بزرگسرمایهداران مشغول انباشت ثروت و سود هستند؛ قدرتمندان، به انباشت قدرت میپردازند و زحمتکشان و تهیدستان شهری و روستایی، «نارضایتی» انباشت میکنند؛ معادلان فعلی، نشاندهندهی ترویج انباشتگیست!
طرح حذف روستاییان از شمول حداقل مزد، طرحیست که در مجلس شورای اسلامی، زمزمههای آن به گوش میرسد؛ آیا نمایندگان فعلی مجلس با این طرح موافقت خواهند کرد؛ لابیگری گروههای پیگیر، تا چه حد نتیجهبخش خواهد بود؛ وطنخواه در این رابطه میگوید: من پارلمانتاریسم را نفی نمیکنم؛ پارلمانتاریسم، یکی از شیوههای مبارزاتی برای دستیابی به حقوق مدنی و شهروندیست اما چشم دوختن به نمایندگان مجلس برای اصلاح نقیصههای کارگری و به دست آوردن بهبود در اوضاع، اشتباه است. نمایندگانی که «فعلا» در مجلس هستند، طرف کارگران نیستند و فراموش نکنیم نمایندهای که پیگیر این طرح است، در همین مجلس مشغول به کار است.
چشمِ امید دوختن به نمایندگان مجلس، بیهوده است
اظهارات وطنخواه نشاندهنده ناامیدی از همراهی نمایندگان مجلس است؛ اما کارگران به اصلاح مترقی قانون کار توسط این نمایندگان مجلس چشم ندوختهاند فقط میخواهند که این نمایندگان، دست به تخریب بیشتر حقوق صنفی نزنند؛ وطنخواه در این رابطه میگوید: این نمایندگان که انتظار داریم با حذف حداقل دستمزد روستاییان موافقت نکنند، پیش از این با تخریبهای بیشتر از این موافقت کردهاند؛ اعمال همهجانبهی سرکوب دستمزدی، خروج مناطق مختلف از شمول قانون کار و ارزانسازی و بیحقوقی کارگران ایرانی، با موافقت ضمنی و یا صریح همین نمایندگان مجلس صورت گرفته است.
او به «مقرراتزدایی» به عنوان نتایج عملکرد نمایندگان مجلس اشاره میکند و میگوید: به بهانه «سهولت کسب و کار» از اشتغال، مقرراتزدایی کردهاند و در عمل قوانین آمره و حمایتی را حذف کردهاند.
وطنخواه دوباره به بحث حذف روستاییان از شمول قانون کار بازمیگردد: سرمایهداران که در نمودار طبقانی کمی بالاتر از خردهبورژوازی میایستند با خصلت مافیایی خود، به دنبال مقرراتزدایی در حیطه قدرت خود هستند یعنی در روستاها و شهرستانها؛ میخواهند نیروهای ساکن روستا را با بهانههایی مثل اجتناب از مهاجرت بیشتر، در همان روستا گیر بیاندازند و استثمار کنند.
استثمار، استثمار است چه توسط متروپولهای بزرگ بینالمللی انجام شود و چه توسط مشحسن یا فلان کدخدا در روستا!
او تاکید میکند: البته استثمار، استثمار است چه توسط متروپولهای بزرگ بینالمللی انجام شود و چه توسط مشحسن یا فلان کدخدا در روستا؛ فقط نرخ و شدت استثمار فرق میکند؛ فقط درجهبندیها فرق میکند وگرنه مفاهیم و مولفهها ثابت است.
این فعال کارگری به تلاش موسسات خیریه در اصفهان برای بیاعتبار کردن حداقل دستمزد و قانون کار، اشاره میکند و میگوید: این موسسات خیریه با دستاویز قراردادن مفاهیم خیریهای، قصد سودجویی و استثمار نیروی کار بیدفاع ایرانی را دارند و میخواهند از آب گلآلودِ اقتصاد ایران تا آنجا که دستشان میرسد، به نفع خود ماهی بگیرند. این موسسات در همه جبههها علیه «حقوق کار» مبارزه میکنند و از همه ابزارها برای ارزانسازی نیروی کار استفاده میکنند. بسیاری از فرودستان و تهیدستان شهری و روستایی از بیاطلاعی حقوقی رنج میبرند و اینها هم از همین بیاطلاعی به نفع خود بهرهمند میشوند.
خود را در انظار عمومی «مدافع بیکاران» نشان میدهند!
وی تاکید میکند: این موسسات خیریه، هیچ چیز را پنهان نمیکنند؛ نه تخلفاتی که از قانون کار انجام میدهند و نه تلاشهایی ر ا که برای ارزانسازی طبقه کارگر دنبال میکنند و میخواهند به بیاطلاعان اینگونه حقنه کنند که طرفدار اشتغال بیکارانند! به همین دلیل است که به شیوه ظاهرالصلاح، در کلیپهای تبلیغاتیشان ادعا میکنند که فعالان کارگری، مخالف اشتغال بیکاران و به سر و سامان رسیدن آسیبپذیران اجتماع هستند!
وطنخواه در جمعبندی عملکرد این موسسات خیریه را که با راهاندازی کارگاههای به قول خودشان «توافقی» ولی در عمل غیرقانونی، سعی در نهادینه کردنِ بیحقوقی کارگر دارند، اینگونه میگوید: گریز از حداقل دستمزدی که به هیچ وجه کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد، جز سوءاستفاده از پسماندِ عملکرد سرمایه، چیزی نیست.
میخواهند کاری کنند که کارگر ایرانی همان اولیور تویست باشد!
او در تشریح این ادعا میگوید: سرمایهداری نئولیبرالی به خاطر عملکرد منحطِ خود، «پسماند» دارد و این پسماند همان آسیبهای اجتماعی است از قبیل کودکان کار، زنان بدسرپرست و یا زندانیان. اینها میخواهند از پسماند سرمایهداری برای سودجویی خود استفاده ببرند؛ از همان دورریزهایی که به تعبیر نئولیبرالها، هزینهی رشد و توسعه است. برای اینها واژهها و تعابیر انسانی مثل حقوق انسانی و شهروندی، حمایت اجتماعی و کف دستمزد هیچ معنایی ندارد.
به گفتهی وطنخواه، «لباس قانونی پوشاندن به استثمار» و بسترسازی ذهنی برای حذف دیون ممتازه کارگران، کاری ست که این گروهها مدتهاست در حال انجام آن هستند.
او کلیپهای مزورانهی تبلیغاتی و لابیگری با گروههای مختلف اجتماعی را در راستای همین هدف میبیند و میگوید: میخواهند کاری کنند که کارگر ایرانی همان اولیور تویست باشد؛ نه حق شکایت داشته باشد و نه بتواند مطالبه نان کند؛ هرچه به او پرداختند با طیب خاطر بگیرد و احتمالاً به جان کارفرما و ارباب هم دعا کند!
او در پایان بازهم تکرار میکند: وقتی «سرکوب دستمزد» رویه حاکم در سیاستگذاریهاست، یک عدهای هم پیدا میشوند که قصد سودجویی از پسماند سرمایهداری، داشته باشند و از همه ابزارهای موجود درحاشیهی بلوکهای عظیم ثروت و قدرت، برای فربه شدن استفاده کنند؛ این فرایندی معیوب اما کاملاً طبیعیست که از بالای سیستم به پایین آن تزریق شدهاست؛ لذا برای رفع نواقصِ حاشیهای نیازمند اصلاح متن هستیم.
گفتگو: نسرین هزاره مقدم