زیر و بم اشتغال در عسلویه در گفتوگو با یک فعال کارگری:
«بلک لیستها» از نان خوردن افتادهاند/باید نظارت بر پیمانکاران شدیدتر شود
ناصرآقاجری با انتقاد از اشتغال پروژهایها در عسلویه میگوید: کارگران پیمانکاری عسلویه حق فعالیت صنفی ندارند.
ناصر آقاجری (فعال کارگری پروژهای) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، در ارتباط با شرایط کاری پروژهای و کارگران پیمانکاری در پارس جنوبی میگوید: کارگران پروژهای که خارج از شمول قانون کار هستند، حق تشکلیابی و ایجاد تشکیلات صنفی ندارند. این کارگران اگر اقدام به تشکیل یک نهاد صنفی کنند، به راحتی در «بلک لیست» قرار میگیرند و دیگر کمتر کارفرمایی حاضر میشود آنها را استخدام کند.
وی با بیان اینکه مشکل کارگرانی که اهل کار صنفی هستند، پس از اتمام زمان پروژه شروع میشود، میافزاید: تازه زمانی که پروژه تمام میشود و کارگران برای پیدا کردن کار به شرکتهای مختلف مراجعه میکنند، درمییابند که در «بلک لیست» قرار گرفتهاند و کاری برایشان نیست.
آقاجری از تجربه خود مثال میزند و میگوید: سالها قبل اقدام به تشکیل یک اتحادیه از کارگران پروژهای شاغل در پارس جنوبی کردیم؛ تعداد زیادی از کارگران پیمانکاری، به عضویت این اتحادیه درآمدند اما در نهایت همه ما بیکار شدیم.
او که اکنون دو سال است بیکار شده، میگوید: همه ما در «بلک لیست» رفتیم و هیچ کارفرمایی به ما کار نداد؛ به جز چند نفر معدود که آنها هم در شرکتهای کوچک خانوادگی مشغول به کار هستند، همه ما که کارگران فنی و متخصص بودیم و کارمان ساخت و تجهیز پالایشگاه بود، بیکار شدیم.
او معتقد است بیکاری برای یک کارگر پروژهای و فنی، به معنای خاتمه حیات اجتماعی و فروغلتیدن در ورطهی ناامیدی کامل است و زندگی خانوادگیِ کارگر را دچار بحران میکند.
موضوع دیگری که آقاجری به آن اشاره دارد، ممنوعیت اخیری است که برای کار اقماری در پارس جنوبی مطرح شده؛ وی میگوید: خوشبختانه هنوز این طرح اجرایی نشده ولی اگر بخواهند کارِ اقماری را کامل، منع کنند برای کارگرانِ غیررسمی مشکلات بسیاری به وجود خواهد آمد.
او میگوید: کارگران رسمی از امکانات زیستی بهتری بهرهمند هستند و میتوانند از خانه سازمانی و امکانات شرکتهای بزرگ استفاده کنند ولی کارگران پروژهای و پیمانکاری که فاقد امنیت شغلی هستند، هیچ گونه توانمندی برای اسکان در عسلویه و کنگان ندارند.
بایستی نظارت بر پیمانکاران شدیدتر شود
آقاجری ادامه میدهد: کارگران پروژهای در صورتی که به صورت «اقماری» کار کنند باز هم مشکلات بسیاری دارند؛ آنها از سیستم 14 روز کار و 14 روز تعطیلی تبعیت نمیکنند و فقط در ماه، 5 تا 7 روز مرخصی دارند؛ اگر قرار باشد همین مدت محدود را برای بودن در کنار خانواده، در اختیار نداشته باشند و مجبور به «روزکاری» شوند، اوضاع برایشان بسیار سختتر میشود.
او «اسکان در عسلویه» را برای پیمانکاریها تقریباً ناممکن میداند و معتقد است اگر کارگرانی که از فردای خود اطمینان ندارند، بخواهند خانه و زندگی خود را بیاورند در محیطی که آلودگیهای محیط زیستی بسیاری دارد و امکانات فرهنگی، ورزشی و آموزشی بسیار کم، طبیعتاً مشکلات خانوادگی بسیاری گریبانگیرشان خواهد شد.
وی وجود شرکتهای پیمانکاری در پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی را یک معضل اساسی میداند و میگوید: کارگران پروژهای موظب به دوازده ساعت کارِ روزانه هستند درحالیکه از همه امکانات رسمیها بیبهرهاند؛ از آن مهمتر «امنیت شغلی» ندارند و نمیتوانند از حقوق اولیه خود دفاع کنند.
او معتقد است بایستی نظارت بر کار پیمانکاران شدیدتر شود تا آنها موظف شوند حقوق اولیه کارگران را که اعم از پرداخت به موقعِ دستمزدهای عادلانه، انعقاد قراردادهای مدتدار حداقل تا زمان خاتمه پروژه و حق برخورداری از تشکل صنفی است را رعایت کنند.