ایلنا گزارش میدهد؛
انفعال در برابرِ جهانیسازی، ستونهای تولید را درهم میشکند/کارفرمایان برای گرفتن حق خود به گدایی افتادهاند
ما تا چه اندازه میتوانیم، مانند آمریکایِ دونالد ترامپ در مقابل جهانیسازیِ اقتصاد، مقاومت کنیم؟ آیا با سر دادن شعار از طریقِ تریبونهای رسمی، حمایت از کارگر، اشتغال و تولید، ممکن میشود؟ بخش خصوصی میگوید: نه!
به گزارش خبرنگار ایلنا، مرزهای اقتصادی را ببندیم یا باز بگذاریم؟ این پرسشی است که از زمان روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا، ذهن دولتها را به خود مشغول کرده است. ترامپ با شعار «اول آمریکا» سر کار آمد و گفت کارگران آمریکایی از این پس بیکار نمیماند.
دکترینِ اقتصادیِ ترامپ بر پایه نو ملیگرایی افراطی شکل گرفته و طبیعی است که او با هدف ماندن در قدرت و جلوگیری از ریزش آرا در انتخابات ۲۰۲۰، بگوید: حزب جمهوری خواه از این پس حزب کارگران آمریکاست. این ایده مبنایی شد برای تنبیه چین، کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا یعنی همانها که آمریکا را بازاری مناسب برای فروش تولیدات خود میدانستند و حالا با وجود ترامپ این بازار بزرگ و ثروتمند را از دست دادهاند. رئیسجمهور آمریکا با وضع تعرفههای بالا بر واردات کالاهای خارجی قیمت آنها را به شدت بالا برد و کاری کرد که خرید آنها بهصرفه نباشد. در عین حال با پایین آوردن مالیات صنایع و کسب و کارهای داخلی؛ از آنها حمایتها کرد تا به دلخواه خود دستمزد کارگران خود را افزایش دهند.
«گروه بازرگانی والمارت» از این دست کسب و کارهاست. والمارت چندی پیش اعلام کرد: باتوجه به سود میلیاردی که از محل کاهش مالیاتها نصیبش خواهد شد، دستمزد یک میلیون کارمند خود را افزایش میدهد و از این پس حداقل دستمزد را براساس ساعتی ۱۱ دلار محاسبه میکند.
کارگران والمارت سالها با کارفرمای خود بر سر افزایش مزد اختلاف داشتند؛ چراکه مدیران آن در مقابل حتی یک دلار افزایش مزد، شدیدا مقاومت میکردند؛ تا آنجا که کمپینی برای تحریم والمارت در فضای مجازی برپا شد.
از سویی نرخ بیکاری از زمان روی کار آمدن ترامپ، به پایینتر حد خود رسیده است و آمار شاغلان افزایش یافته است. خبرگزاری رویترز در این مورد گزارشی منتشر کرد که نشان میداد نرخ بیکاری آمریکا به ۳.۷ درصد رسیده است: کمترین نرخ بیکاری در ۱۸ سال گذشته. همچنین میانگین دستمزدها برای هر ساعت کار ۲.۷ درصد افزایش یافته است. البته عیار سیاستهای اقتصادی ترامپ به همین زودی معلوم نمیشود؛ چراکه عدهای میگویند وضع تعرفه ۲۵ درصدی بر واردات فولاد و آلومنیوم از چین، ترکیه و اتحادیه اروپا قیمت آن را در داخل آمریکا به اندازهای بالا برده است که خودروسازان آمریکایی متضرر میشوند و در نهایت اگر مجبور شوند دست به تعدیل کارگران خود میزنند.
به هر شکل حمایت از صنایع داخلی در حد شعار باقی نماند و عملیاتی شد. در نظر داشته باشید که مدیریت مرزهای اقتصادی در کشوری که ۳۲۵.۷ میلیون جمعیت دارد به مراتب سختتر از ایران است که تنها ۸۱.۱۶ میلیون نفر جمعیت دارد.
این در شرایطی است که در ایران صنایع و کسب و کارها در فقدان نظارتهای سازمان یافته، از واردات بیرویه، حال چه به صورت قاچاق و چه به صورت رسمی به شدت متضرر میشوند؛ تا جایی که توانایی رقابت با اجناس ارزان قیمت چینی را ندارند. از این رو درِ کارگاههای خود را میبندند و دهها و صدها کارگر را به خانه می فرستند. کنترل مرزهای اقتصادی البته زمانی به نتیجه مطلوب دولتها میرسد که بخشها یا کل موانع داخلی از سر راه تولید برداشته شوند.
با تصویب قانون رفع موانع تولید و تشکیل کارگروههای رفع موانع تولید در استانداریها و همزمان با شعار حمایت از تولید ملی و کالای ایرانی و البته تدوین سیاستهایِ اقتصاد مقاومتی، دولتها به سراغ بستن مرزهای اقتصادی رفتند و با هدف ترویج گفتمانِ ضدجهانیسازیِ اقتصاد مقاومتی؛ از «نگاه به درون» صحبت کردند و گفتند که نباید به غرب و شرق متکی بود؛ گویی که اعتراف کرده باشند: سیاستهای آزادسازی اقتصادی و نولیبرالیسم به در بسته خورده است.
گلایههایی که خروجی موثری ندارند
«حسن روحانی» در زمان روی کار آمدن خود از تعطیلی گسترده واحدهای تولیدی گلایه کرد: در بسیاری از بخشهای صنعتی و کارخانه ها تنها ۲۰ درصد ظرفیت تولیدی مورد استفاده قرار میگیرد و این موضوع باعث اخراج بسیاری از کارگران شده است. با این حال کارها به خوبی پیش نرفت و گفتمان و شعار در همان سطح باقی ماندند. ازسویی تریبونهای رسمی با تکرار شعارها آنها را از معنا تهی کردند. همین حالا کارفرمایان میگویند بانکها به اجرای قانون رفع موانع تولید تن نمیدهند.
آنها میگویند ما را به خاطر ریال به ریال وامی که میگیریم میچزانند. ادارات مالیاتی پایشان را از روی گلوی ما برنمیدارند. شهرداریها دائم مزاحم میشوند و عوارض میگیرند. همه و همه با هم دست به یکی کردهاند تا خاک بر سر تولید و کارگر بگیرند.
این در حالیست که دولت آمریکا در همه سطوح به منظور حمایت از تولیدکنندگان دست به کار عملی زد: کاهش مالیات. حتی سرمایهگذران آمریکایی و عرب را مجبور کرد که به جای سرمایهگذاری در چین و اروپا به آمریکا بیایند.
به هر روی فقدان سیاستگذاریهایِ کارآمد در حمایت از تولید، به از خود بیگانی از تولید منجر شده است؛ انگار آنها که شعار میدهند و گفتمان میسازد به آنچه برمیسازند، اعتقاد قلبی ندارند.
شرایطمان قابل قیاس نیست
«علی اصغر آهنیها» عضو کارفرمایی شورای عالی کار در مورد اینکه آیا ارادهای برای بستن مرزهای اقتصادی کشور و همزمان رفع موانع تولید آنگونه که دولتمردان مدعی آن هستند، وجود دارد، گفت: در کشور ما فشارهای مختلف بیرونی برای افزایش هزینههای تولید و قیمت تمام شده وجود دارد و لذا ما نمیتوانیم مانند آمریکا یا کشورهای دیگر رفتارهایِ اقتصادی خود را تغییر دهیم. در نظر داشته باشید که در شش ماه گذشته دولتمردان به صورت خودخواسته و نه صرفا فشارهای بیرونی، هزینههایِ کمرشکنی را به تولید تحمیل کردند.
وی افزود: در هیچ جای دنیا؛ صنایع این چنین برای تامین مواد اولیه خود مشکل ندارند. کارفرمایان آنها به راحتی ال سی باز میکنند و کالاهای خریداری شده خود را دریافت میکنند اما در ایران پس از طی فرایندهای طویلالمدتِ ثبت سفارش، دریافت تایید وزارت صنایع، تاییدِ بانک مرکزی و رجوع به سامانه نیما برای دریافت ارز و دردسرهای بعدی میتوان ارز مورد نیاز را دریافت کنیم.
عضو هیات مدیره کانون عالی کارفرمایان با بیان اینکه این فرایند طولانی موجب میشود که سفارش ثبت شده ما باطل شود، گفت: خب با چنین وصفی اگر بخواهیم مانند آمریکا یا هر کشور دیگری از تولید و اشتغال حمایت کنیم ابتدا باید بنیان و زیرساخت آن را فراهم کنیم وگرنه ما قابل قیاس نیستیم!
آهنیها افزود: ۹۰ درصد از کارگاههای ایران کوچک و متوسط هستند حالا چه تولیدی، چه خدماتی و چه بازرگانی. همه اینها در همین مدت نه چندان بلند دچار چالشهای جدی شدهاند. در نظر داشته باشید که اینها تازه برای خرید مواد اولیه است؛ خیلی از ماشین آلات یا موارد دیگر را اگر بخواهیم وارد کنیم باید ارز را به صورت آزاد خریداری کنیم.
وی افزود: اینها همه در حالی است که کارگران ما هم شرایط معیشتی مناسبی ندارند و برای گذرانِ آبرومندانه زندگی کلی درجا میزنند و کارفرمایان از این بابت ناراحت هستند. اما باید توجه داشته باشیم که کارفرمایان تنها برای بقا میجنگند و نه بیشتر.
کاهش مالیات تولید کمک چندانی نمیکند
آهنیها در پاسخ به این پرسش که کاهش مالیات صنایع و کسب و کارها یکی از اصلیترین خواستههای آنهاست؛ اما چرا شاهد همراهی دولت نیستیم، گفت: صنایع ایران سودآوری چندانی ندارند که کاهش مالیاتها به بهبودِ شرایطشان کمکی کند. در بعضی از کشورهای اروپایی کارفرمایان تا ۴۵ درصد از درآمد خود را به عنوان مالیات، بیمه و هزینههای دیگر میپردازند اما بازهم برای آنها کافی است؛ چون با همان ۶۰ درصد دیگر درآمد خود، که رقم بالایی است روزگار سر میکنند و از شرایط راضی هستند.
عضو کارفرمایی شورای عالی کار در پاسخ به این پرسش که چه سیاستی را میتوان در حمایت از تولیدکنندگان متضرر شده از نرخ بالای ارز تعریف کرد، گفت: ما سیاستی نمیخواهیم فقط بعضی مواقع باید دست از سر تولیدکنندگان بردارند و پشت هم قانون نگذارند؛ مثالش را گفتم: سامانه نیما. مگر تدیبر این نبود که با راهاندازی این سامانه از تولیدکنندگان حمایت کنند اما چه شد که این همه معطل میشویم برای دریافت ارز و سرآخر مجبور میشویم که ارز مورد نیاز خود را به صورت آزاد تهیه کنیم و کلی ضرر بدهیم. میخواهم بگویم چون پارامترها با هم همخوان نیستند، نتیجهگیری هم نتیجهگیری مثبتی نیست.
وی در پاسخ با این پرسش که چرا دولت هر سیاستی که برای کنترل مرزها و توقف قاچاق کالا دنبال میکند به نتیجهای نمیرسد و همین حالا گفته میشود که حجم قاچاق کالا به ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار میرسد، گفت: قاچاق کالا که اینگونه قابل پیشگیری نیست. دستگاههای نظارتی مسئول هستند که جلوی قاچاق کالا را بگیرند آنها باید پاسخگو باشند.
عضو هیات مدیره کانون عالی کارفرمایان، در پاسخ به این پرسش که چه راهی را برای کاستن از حجم مشکلات تولیدکنندگان پیشنهاد میدهید، افزود: باید تعرفههایِ واردات مواد اولیه را پایین بیاوریم. تولیدکننده برای وارد کردن یک کالا باید ۲۰ درصد تعرفه بدهد اما مگر ۲۰ درصد سود میکند که برای واردات خود این اندازه تعرفه بدهد؟!
وی با طرح این پرسش که مگر واحدهای تولیدی بانک قرضالحسنه هستند که به آنها برای گرفتن مخارج خود مراجعه میکنید، گفت: روزی میآید که واحدها همگی تعطیل میشوند و دولت منابع درآمدهایش را از دست میدهد. این کار موجب میشود که مشکلات عدیده اجتماعی به وجود آید؛ مشکلاتی که دیگر نمیتوان آنها را جمع کرد.
عضو کارفرمایی شورای عالی کار با بیان اینکه دستتان را از جیب تولیدکننده دربیاورید و بار مشکلات را بر دوش آنها نیندازید، گفت: در کل رابطه دولت با تولیدکنندگان یکطرفه است از آنها میگیرند و در جیب خود میگذارند و چیزی هم از دستشان نمیچکد. من مینمیفهمم اینکه تولیدکننده برای حق خود به گدایی بیفتد چه چیز لذت بخشی برای شما دارد؟!
پارلمان بخش خصوصی اسیر وعدههای سیاسی
این روزها بحث تاکید بر گداییِ تولیدکننده برای دریافت حق خود بارها از جانبِ جامعه نه چندان همگون تولیدکنندگان مطرح شده است. برخی در راهروهای مجلس و هیئت دولت و در پارلمان بخش خصوصی (اتاق بازرگانی ایران) دادخواهی میکنند اما اینجاها جایی برای شنیدن صدای آنها نیست؛ چراکه وزن سیاسی دولت به ویژه وزن اقتصادیاش، سنگینی میکند.
اساسا دولتها دست در جیب بخش خصوصی داشتهاند و نمایندگانِ بخش خصوصی را با وعدههایِ چرب و نرم آلت دست خود کردهاند. از این رو اتاق بازرگانی ایران هیچگاه نتوانسته که به صورت موثری به دولتها برای ستاندنِ حق تولیدکنندگان فشار بیاورند.
این در شرایطی است که بخشِ خصوصیِ آمریکا، حمایت از ترامپ را مشروط به حمایت واقعی از کارفرمایان کرده است. حالا صنایع آمریکا به مددِ دونالد ترامپ، علیه جهانی سازی اقتصاد، قد علم کردهاند؛ این در شرایطی است که اقتصاد ایران به ویژه در سه دهه اخیر به سبب ابتلا به بیماری «صنعتی زدایی» نتوانسته در برابر جریانِ جهانیسازی قد علم کند. کشورهای پیش رو در حالی ایران را محلی برای صدور کالاهایِ بیکیفیت خود قرار دادهاند که ایران قدرت و وزن لازم را برای صادرات محصولات خود به این کشورها، ندارد.
شاید دولت در شرایطی که ایران تحت تحریمهای بینالمللی آمریکا و متحدانش است، نتواند مرزهای اقتصادی خود را در حمایت از کارگران ببندد اما میتواند به گونهای سیاستگذاری کند که هزینههایِ تولید پایین بیاید تا کارگران بیکار نشوند.
گفتگو: پیام عابدی