ایلنا واکاوی میکند؛
آنها که میخواستند با پول نزول و بهره مرکب کارخانهها را اداره کنند، کجا هستند؟/دولت باید احساس خطر کند
انبار کارخانههای کاشی و سرامیک پر است اما خریداری ندارند و چون خریداری نیست، تولیدی هم نیست و چون تولیدی نیست کارگری هم سرکار نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «درواقع اگر ما همین الان تولید کاشی را متوقف کنیم به اندازه یک سال و حتی بیشتر به اندازه دو سال موجودی در انبار برای مصرف و حتی صادرات داریم». «برخی از کارخانهها تعطیل شده، نیروهای خود را تعدیل کرده و برخی هم بدهیهای بسیار سنگینی بالا آوردهاند، حتی برخی از کارخانههای ما پول برق و آب خود را ندارند که بپردازند».
این جملات از سوی تولیدکنندگان و فروشندگان کاشی و سرامیک بیان شدهاند. آنها خیلی واضح این پیام را منتقل میکنند که انبار کارخانههای کاشی و سرامیک پر است اما خریداری ندارند و چون خریداری نیست، تولیدی هم نیست و چون تولیدی نیست، کارگری هم سر کار نیست.
در واقع کارگر و تولیدکننده در یک زمینِ برزخی به سر میبرند؛ با این تفاوت که کارگر کاشی و سرامیک کار در خانه نشسته و هیچ حمایتی بالای سر ندارد اما تولیدکننده در مقام صاحب سرمایه، زمین کارخانه، ماشین آلات، مواد اولیه و هرچه هست و نیست را فروخته تا بدهیهایش را بپردازد.
این پا در هوایی و برهمریختگی سازمان تولید (کارگر، کارفرما، ابزار کار و... ) تا جایی نگران کننده شده که جامعهشناسان و آنها که هنوز دل در گرو جامعهای انسانی دارند، فریاد برآوردهاند: تا پیش از فروپاشی کامل چهره انسانی جامعه هشدارها را جدی بگیرید؛ چراکه شما را راه بازگشت و پشیمانی نیست.
البته مدت زیادی نیست که کارخانههای کاشی و سرامیک و کارگران آنها این چنین چلهنشین و ریاضتکش شدهاند. آنها زمانی که ساخت و ساز رونق داشت و اوضاع اقتصادی کشورهای همسایه بهسامان بود، محصول تولیدی خود را میفروختند و درآمدهای مناسبی داشتند. خب طبیعی بود که مانند امروز اعتراض نکنند.
کارگران این کارخانهها در جای جای کشور (فارس، یزد، خراسان، اصفهان، تهران، کرمان و... ) دست به تجمع زدهاند و شعار میدهند: «ما کارگران کاشی ... گرسنهایم» «کاشی ... = فقر و بدبختی». بنرهایی دست میگیرند که رویشان نوشته شده: «سکوت مدیران صنعت و معدن ... در مقابل ... ماه حقوق معوق»
البته برای پر کردن این سه نقطهها خیلی نیاز به تحقیق ندارید؛ چراکه با یک جستجو ساده به آن میرسید: کاشی حافظ، کاشی گیلانا، کاشی میبد، کاشی الماس کویر رفسنجان، کاشی کویر یزد و... ) این کارگران با تحمل اقسام مرارتها ترجیح دادهاند که به جای خانهنشینی کار خود را حفظ کنند؛ به امید روزی که اوضاع مانند گذشته شود؛ یعنی زمان که کارخانهها با تمام ظرفیت کار میکردند و هر ۵ خط تولید یا هر سه خط تولدشان با همدیگر کار میکردند.
البته داستان کارخانههایی که به صورت کامل تعطیل شدهاند، متفاوت است. آنها درشمارِ «رفتگان» قرار دارند و مسئولان هرازگاهی به جهت خالی نماندن عریضه و نه بیشتر یادی از آنها میکنند و به قول خودشان آماری ارائه میکنند.
آنچه مسئولان در همایشها برای عوام و خبرنگاران میگویند گویای تمام واقعیتها نیست؛ چراکه آنها به سبب دردناک بودن ماجرای تعطیلی کارخانهها و آسیبهای اجتماعی برخواسته از آن افکار عمومی را محرم نمیدانند. آنها غالبا آمارهای مستند و مستدل در این زمینهها را در جلسات غیرخبری که در اتاقهای دربسته برگزار میشوند به استحضارِ مقامهای بالادستی میرسانند. از این رو نمیتوان آماری دقیق از تعطیلی کارخانههای کاشی و سرامیک و بیکاری کارگران آنها ارائه کرد با این حال اعضای انجمنهای صنفی تولیدکنندگان کاشی و سرامیک آمارهای قابل اعتمادی را در زمینه ارائه کردهاند. مانند تعطیلی کامل ۱۷ کارخانه در چند سال گذشته یا ورشکستگی بیش از ۵ کارخانه که در آستانه تعطیلی کامل قرار دارند و ظاهرا اوضاع آنها به خاطر حجم بالایِ بدهیهایی که به سیستم بانکی دارند و حجم بالای طلبهایی که از مشتریان عمده خرِ خود دارند، روز به روز بدتر میشود لذا بیکاری کارگران آنها در سال ۹۷ قریبالوقوع مینماید.
علاوه بر این دو عامل، عوامل دیگری هم برای تعطیلی کارخانهها وجود دارد. کارفرمایان صنعت کاشی و سرامیک به سازمان امور مالیاتی اشاره میکنند و میگویند که بازرسان ادارات مالیاتی در هنگام محاسبه درآمدهای آنها به تاخیرهای طولانی که در وصول مطالبات آنها پیش آمده توجهی نمیکنند و روی درآمدهایی که معلوم نیست چه زمانی وصول میشود، مالیات میبندند.
از ۲۰ شهریور سال ۹۷ صنایع کاشی و سرامیک نتوانستند حتی ۱ متر از تولیدات خود را صادر کنند؛ این در شرایطی است که یک عده دلال در بازار در حال تهیه کاشی با کیفیت ایرانی هستند تا از طریق مرزها به صورت غیررسمی صادر کنند و پولی که باید به جیب کارگران و تولیدکنندگان ما برود را به جیب خود میفرستند. حالا شما بروید یک تحقیق میدانی انجام بدهید و ببینید کدام کارخانه کاشی و سرامیک با ۱۰۰ درصد ظرفیت تولید میکند؟!
ظاهرا اعتراض مودیان مالیاتی هم به این نوع محاسبه که جفایی آشکار در حق آنهاست، افاقه نمیکند لذا کارخانههای کاشی و سرامیک هر روزی که میگذرد بیشتر و بیشتر به مرزهای ورشکستگی و تعطیلی کامل نزدیک میشوند. مشکلاتی که در زمینه خرید ارز از بازار ثانویه و حتی ارز از بازار آزاد وجود دارد هم مزید بر علت شدهاند که این آخری پیوسته بر بالا رفتن قیمت مواد اولیه و هزینههای جانبی (آب، برق، گاز، حمل و نقل و... ) تاثیر میگذارد.
همه این عوامل دست در دست هم سمفونی میشوند برای مرگ تولید و بیکاری کارگران کاشی و سرامیک؛ گویی که سطوح عالی تصمیمگیری و اجرا بیش از این نمیخواهند و ارادهای هم برای برگشت از این مسیر که بوی تباهی جمعی را میدهد، ندارند.
یک عده دلال در بازار در حال تهیه کاشی با کیفیت ایرانی هستند تا از طریق مرزها به صورت غیررسمی صادر کنند و پولی که باید به جیب کارگران و تولیدکنندگان ما برود را به جیب خود میفرستند. حالا شما بروید یک تحقیق میدانی انجام بدهید و ببینید کدام کارخانه کاشی و سرامیک با ۱۰۰ درصد ظرفیت تولید میکند؟!
برای دولت متاسف هستیم
«محمد روشنفکر» رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور در این مورد به ایلنا میگوید: در خبرها میخواندم که آقای «غلامرضا تاج گردون» رئیس کمیسیون برنامه و بودجه میگفت که بعضی به عمد دارند شرایطی را فراهم میکنند تا تولیدکنندگان و کارگران به خاک سیاه بنشینند و در نتیجه نارضایتی ایجاد شود. من به عنوان رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور برای دولتمردان متاسف هستم؛ چراکه بدون درنظر گرفتن شرایط کشور و فشاری که استکبار جهانی به کشور وارد میکند، سیاستهایی را اعمال میکنند که به ورشکستگی صنعت کاشی و سرامیک و بیکاری نیروی کار میانجامد.
وی میافزاید: ظاهرا فرهنگ لغات ما عوض شده است؛ چراکه هر زمانی که شعار حمایت از تولید سر میدهند درست سیاستهای عکس آن را ابلاغ و اجرا میکنند. شما نگاه کنید که از ابتدای سال که ما در جریان «بسته ارزی دولت» قرار گرفتیم، با چه مشقتی از بازار برای خرید مواد اولیه ارز تهیه کردهایم. آیا این صحیح است که شما به عنوان تولیدکننده مانند نیازمندان در بازار بگردید تا نیازهای حیاتی خود را تهیه کنید؟ پس من میگویم: هر آن چیزی را که کاشته بودیم توسط دولتمردان درو شد. این چه معنی دارد که دلار و یورو را با قیمت ۱۶ هزار تا ۲۰ هزار تومان بخریم. مگر معاون رئیس جمهوری نگفته است که قیمت دلار باید زیر ۷ هزار تومان بیاید. اینها به کنار؛ دولت شعار حمایت از صادرات میدهد اما مگر ما با دنیا روابط بانکی داریم که پول فروش محصولمان را از کانالهای شناخته شده از خریداران دریافت کنیم. همین حالا اگر کشورهای فروشنده مواد اولیه بخواهند به ما مواد اولیه هبه کنند به خاطر همین مشکلات (تحریمها و... ) من تولیدکننده نمیتوانم آن را وارد کشور کنم.
مگر با پول نزول میتوان کارخانه اداره کرد؟ مگر با پول بهره مرکب میتوان کارخانه اداره کرد؟ چه اتفاقی افتاد برای آنها که میخواستند با این راهها کارخانه اداره کنند، افتاد؟ چرا بانکها به قانون رفع موانع تولید تن نمیدهند؟ مگر شورای نگهبان آن را تصویب نکرده است؟!
رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور با بیان اینکه در شرایطی باید تمام هزینههای خود را به دلار پرداخت کنیم که تمام تبادلات با کشورهای همسایه (عراق و افغانستان) است و درآمدهای آن هم به صورت ریالی وصول میشود، گفت: خودتان میبیید که ارزش ریال در مقابل ارزهای دیگر پیوسته در حال کاهش است پس صاداراتی که درآمد آن ریالی است فایدهای ندارد و لذا قطعا باید به سمت صادرات به کشورهایی برویم که ارزآوری دارند که متاسفانه به سبب سیاستهای کلان آن بازارها هم در اختیار هند، پاکستان و اندونزی قرار گرفته است.
روشنفکر تصریح میکند: از ۲۰ شهریور سال ۹۷ صنایع کاشی و سرامیک نتوانستند حتی ۱ متر از تولیدات خود را صادر کنند؛ این در شرایطی است که یک عده دلال در بازار در حال تهیه کاشی با کیفیت ایرانی هستند تا از طریق مرزها به صورت غیررسمی صادر کنند و پولی که باید به جیب کارگران و تولیدکنندگان ما برود را به جیب خود میفرستند. حالا شما بروید یک تحقیق میدانی انجام بدهید و ببینید کدام کارخانه کاشی و سرامیک با ۱۰۰ درصد ظرفیت تولید میکند؟!
رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور با بیان اینکه نزدیک به ۱۸ کارخانه پس از ارائه بسته ارزی تعطیل شدند، گفت: کارخانههایی هم که فعال هستند با ۲۰ تا ۳۰ درصد ظرفیت کار میکنند . پرسش من این است که خسارات کارخانجات را چه کسی میخواهد پرداخت کند؟ اصلا ما تولیدکنندگان به کنار جواب کارگرانی را که بیکار شدهاند و نان شب ندارند را چگونه میخواهید بدهید؟ همه این در حالی است که اگر دست از سر تولید بردارند و از شعار دادن و خلاف آن عمل کردن کوتاه بیایند اوضاع ما بسامان میشود. ما که از اول هیچ اتکایی به دولت نداشتیم، اوضاعمان بهتر از حالا بود. در هیچ دورهای در ۴۰ سال اخیر اوضاع تولید به بدی امروز نبود. چه کردید که اینگونه شد؟ دقت کنید که من کسی بودم که همواره خوشبین بودم!
بخشنامههای دولت یکدیگر را نقض میکنند
روشنفکر میافزاید: در صنعت کاشی و سرامیک چیزی به اسم تولید وجود ندارد؛ چراکه این را نمیخواهند. همین حالا بخشنامههای دولت را نگاه کنید. کجا دولت توانسته در یک ماه ۴ بخشنامه صادر کند که ثابت بمانند، اجرایی شوند و همدیگر را نقض نکنند؟ هر بخشنامهای که دادید بخشنامههای دیگرتان را نقض کرد. جالب است که هرکسی میآید پای حرف ما مینشیند با ما احساس همدردی میکند تا اینکه مشکلات را برطرف کند. حالا هم که با ریزش نیروی انسانی وضعیت قرمز شده است. با این وضع شاهد سقوط سرمایههای اجتماعی خواهیم بود که آثار اجتماعی دارد.
وی با طرح این پرسش که کدام تولیدکننده است که بتواند با این امواج سهمیگین، افزایش قیمت ارز را تحمل کند، گفت: با گران شدن ارز بیش از ۸۰ درصد قیمت تمام شده محصول ما افزایش یافته است؛ آنهم در صنعتی که رقابتی است. یعنی میزان تولید آن بیش از میزان مصرفش هست. پس سرریز تولید داریم؛ آنهم زمانی که قیمت مواد اولیه ۳۰۰ تا ۵۰۰ درصد افزایش داشته است. خب من تولیدکننده چگونه میتوانم تولیدم را افزایش دهم؟ چگونه گردش نقدینگی خود را افزایش دهم؟ حتی اگر بانک مرکزی هم در اختیار من تولیدکننده باشد، نمیتوانم این صنعت را مدیریت کنم؟
در روزهای گذشته جلسهای در اتاق بازرگانی ایران با حضور «محمدباقر نوبخت» رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار شد که نوبخت در آن با اشاره به بستههای حمایتی دولت برای تولیدکنندگان خسارت دیده، تاکید کرد اوضاع اشتغال کشور رو به بهبود است. گفتهای که اعضای اتاق بازرگانی ایران به شدت به آن تاختند و نوبخت را به استهزا گرفتند.
رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور میافزاید: همین امروز دو کارشناس به استان یزد بفرستید تا ببیند آنجا برای صنایع کاشی و سرامیک چه اتفاقی در حال رخ دادن است. همین حالا کارخانجات از ذخایرشان برای تولید استفاده میکنند؛ چراکه مثلا قادر به خرید قادر لعاب نیستند. معنی حمایت از تولید این بود که تعرفه مواد اولیه تا ۵ برابر افزایش یابد؟ این چه حمایتی است؟ این در شرایطی است که قرار بود اوضاع خوب شود نه اینکه ما را به فلاکت بنشانند. من این حرفها را از زبان ۱۲۰ تولیدکننده کشور میگویم؛ چراکه به اعتقاد من؛ این وضعیت نمیتواند دوام داشته باشد. کارخانهای که یکبار تولید در آن متوقف شود دیگر نمیتواند سرپا بایستد. کارخانه کاشی و سرامیک خزر، شاهدی است بر این مدعا.
روشنفکر با بیان اینکه ما نه آدم سیاسی هستیم نه آدم حزبی نه اهل گروهگرایی، گفت: تنها چیزی که من و ما تولیدکنندگان به آن فکر میکنیم صنعت است؛ چراکه نمیخواهیم صنعت آسیبی ببیند. دل ما برای کارگرانی میسوزد که به خاطر تعطیلی خانهنشنین شدهاند و حالا شرمنده همسر و بچههایشان شدهاند. ما از این بابت به شدت ناراحت و نگرانیم اما مگر با پول نزول میتوان کارخانه اداره کرد؟ مگر با پول بهره مرکب میتوان کارخانه اداره کرد؟ چه اتفاقی افتاد برای آنها که میخواستند با این راهها کارخانه اداره کنند، افتاد؟ چرا بانکها به قانون رفع موانع تولید تن نمیدهند؟ مگر شورای نگهبان آن را تصویب نکرده است؟!
رئیس انجمن تولیدکنندگان کاشی و سرامیک کشور تصریح کرد: حالا هم دیر نشده و میتوان از این مسیر برگشت منتها حرف ما این است که باید انجمنهای صنفی را به مشورت بگیرند تا در مسیر درست قرار بگیریم؛ چراکه آنها در اتاقهای دربسته نشستهاند و تصمیمگیری میکنند و به مسائل صنعتی آشنا نیستند.
دولت باید احساس خطر کند و واقعگرا شود
ابهام در سرنوشت واحدهای کاشی و سرامیک که با هزار دردسر برای زنده ماندن دست و پا میزنند و مدد میطلبند نیاز به سیاست پیچیدهای ندارد. کافی است که روندهای گذشته و اشتباهات را به خوبی شناخت و از تکرار آنها پرهیز کرد. بیکاری و آسیبهای اجتماعی بیش از هر زمانی در تاریخ به مرحله غیرقابل بازگشت نزدیک شدهاند لذا دولت باید احساس خطر کند و واقعگرا شود.
در روزهای گذشته جلسهای در اتاق بازرگانی ایران با حضور «محمدباقر نوبخت» رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار شد که نوبخت در آن با اشاره به بستههای حمایتی دولت برای تولیدکنندگان خسارت دیده، تاکید کرد اوضاع اشتغال کشور رو به بهبود است. گفتهای که اعضای اتاق بازرگانی ایران به شدت به آن تاختند و نوبخت را به استهزا گرفتند.
اگرچه به تمسخر گرفتن رئیس سازمان برنامه و بودجه توسط اعضای اتاق بازرگانی ایران با واکنش منفی رسانهها مواجه شد اما یک واقعیت بیش از پیش عیان شد: دولتها بیخرد هستند. بیخردی دولتها مردم را مقابل آنها قرار میدهد و سازمان دهی جامعه را برهم میریزد. در چنین شرایطی سرمایههای اجتماعی مضمحل میشوند و به نیرویی مخرب تبدیل میشوند که با هر تکانی دولتی را از عرش به فرش میاندازند. مرگ دولت-ملتها در همین نقطه رقم میخورد؛ این همان نقطهای است که نفرت ملت از دولتها نهادینه میشود.
کجا دولت توانسته در یک ماه ۴ بخشنامه صادر کند که ثابت بمانند، اجرایی شوند و همدیگر را نقض نکنند؟ هر بخشنامهای که دادید بخشنامههای دیگرتان را نقض کرد. جالب است که هرکسی میآید پای حرف ما مینشیند با ما احساس همدردی میکند.
گزارش: پیام عابدی