درد دلهای پرستاران تهرانی؛
از نان شب زدیم و برای وام پسانداز کردیم/چرا تعاونی توانِ برگرداندنِ پولهایمان را ندارد؟
پرستارانی که در روزهای گذشته در مقابل تعاونی سازمان نظام پرستاری تجمع کردند، میگویند: اگر نخواهند پول ما را بازگردانند، به مشکلات اساسی برمیخوریم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، احساس میکند روزگارش سیاه شده؛ احساس میکند پرستاری خسته و ناکام است که حاصل سالها پساندازش را برباد داده و دیگر راهی برای بازگشت ندارد:
«گفتند پولهایتان را بگذارید تعاونی سازمان نظام پرستاری وام بگیرید؛ ما هم همین کار را کردیم؛ آنچه داشتیم یکجا کردیم و بردیم، دادیم صندوق تعاونی؛ حالا نه از وام خبری هست نه از اصل پول»
این پرستاران که در هفته های گذشته مقابل تعاونی نظام پرستاری تجمع کردهاند، ماههاست که در صفِ دریافت وام هستند و حالا از بدعهدی تعاونی گلایه دارند و میگویند: در این وانفسای اقتصادی که بیش از همیشه به این پول نیازمندیم، میگویند کفگیرمان به ته دیگ خورده و باید منتظر بمانید. از اردیبهشت تا امروز فقط به تعداد معدودی وام دادهاند و بقیه را سرمیدوانند.
یکی دیگر از پرستاران شاغل در یکی از بیمارستان های دولتی تهران میگوید: در روزگاری که در کنار آشفتگیهای روانی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی، همهمان به نوعی با مشکلات مالی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنیم و با شیفتهای کاری سنگین و طاقتفرسا و با شبکاریها و اضافهکاریهای زیاد و با حقوق و دستمزد ناچیز میسازیم، جمعی از دوستانت و هملباسانت از هزینهی خورد و خوراک و نان شب خانوادشان زدهاند، بلکه پساندازی جمع کنند تا در روز سختی به زخمی از این زندگی بزنند؛ پساندازها جمع شد و هزاران نفر دست در دست هم نهادند و میلیاردها پول وارد حساب تعاونی اعضا و شاغلان نظام پرستاری تهران شد، به امید وام؛ به امید گرهگشایی در روز سختی و به هزاران امید دیگر....
چرا فکری به حال پرستاران نمیکنند؟!
این پرستار تهرانی ادامه میدهد: اکنون که زمان گرفتن وام بعد از گذشت ماهها رسیده است، دریغ از سپردهها و وام و افسوس که درد دوستان بزرگتر هم شده است! میگویند تعاونی توانایی بازگشت پولهایمان را ندارد! چرا؟ چطور؟ چطور امکان دارد؟ زندگیمان چه میشود؟ برنامههایمان؟ و چه کسی جوابگوی این همه مشکلات به وجود آمده است؟!
پرستاران تهرانی میخواهند صدایشان شنیده شود؛ میگویند شغل پرستاری شغلی سخت و پراسترس است. دیگر توان تحمل این اضطرابهای مالی را نداریم؛ کم میآوریم. چرا فکری به حال پرستارانی نمیکنند که اگر یک دقیقه، فقط یک دقیقه، به خاطر این همه فشار و اضطراب، حواسشان از کار پرت شود، جان و سلامتی مردم به خطر میافتد.