خبرگزاری کار ایران

پای دردِ دل‌های نماینده بازنشستگان فرهنگی؛

معلمان بازنشسته در جستجوی عدالت/بعد از سی سال پای تخته ایستادن، پلاکارد دست می‌گیریم و به خیابان می‌آییم

معلمان بازنشسته در جستجوی عدالت/بعد از سی سال پای تخته ایستادن، پلاکارد دست می‌گیریم و به خیابان می‌آییم
کد خبر : ۶۶۹۷۴۰

منصور میرزایی مهم‌ترین مطالبات معلمان بازنشسته را اینگونه برمی‌شمارد: ناکافی بودن مستمری‌ها، درخواست همسان‌سازی مستمری بازنشستگان با شاغلانِ هم‌تراز و مطالبه‌ی بیمه تکمیلیِ باکیفیت.

به گزارش خبرنگار ایلنا، دیگر یک خبر عادی‌ست؛ کاملاً عادی؛ "بازنشستگان فرهنگی بازهم تجمع کرده‌اند"؛ این عبارت را ماه و هفته‌ای نیست که در ذیل اخبار مزدبگیران نبینیم و نخوانیم.

اما چرا بازنشستگانی که سی سال با کاغذ و قلم سر و کار داشته‌اند، پای تخته ایستاده‌اند و به فرزندان این سرزمین، درس زندگی داده‌اند، «مجبور» شده‌اند برای پیگیری مطالباتشان به خیابان بیایند و در گرما و سرما «پلاکارد» در دست بگیرند؟

منصور میرزایی، از اعضای قدیمی کانون صنفی معلمان و نماینده معلمان بازنشسته‌ی یزدی‌ست. او در پاسخ به این سوال که مهم‌ترین مطالبات معلمان بازنشسته که آنها را به خیابان می‌کشاند، چیست؛ می‌گوید: ناکافی بودن مستمری‌ها؛ درخواست همسان‌سازی مستمری بازنشستگان با شاغلانِ هم‌تراز و مطالبه‌ی بیمه تکمیلیِ باکیفیت که بتواند خدمات درمانی رایگان و کیفی را تضمین کند.

ناکافی بودن مستمری‌ها؛ ریشه اصلیِ مشکلات معلمان بازنشسته

او که خود بارها در تجمعات معلمان بازنشسته شرکت داشته و همین شهریور ماه نیز به همراه همکاران قدیمی‌اش مقابل سازمانِ مدیریت و برنامه‌ریزیِ یزد، خواستار پاسخگویی مسئولان شده، به این مطالبات ورود می‌کند و اهمال مسئولان را مورد شماتت قرار می‌دهد: بزرگ‌ترین مشکل بازنشستگان فرهنگی، پایین‌تر بودنِ مستمری دریافتی از خط فقرِ رسمی‌ست. متوسط مستمریِ یک بازنشسته، چندین بار کمتر از خط فقر است. همین مساله برای بازنشسته‌ای که به دلیل «عیال‌وار» بودن، خرج و مخارج بیشتری دارد، به شدت مشکل‌ساز است؛ قدرت خرید بازنشستگان علی‌الخصوص بازنشستگان فرهنگی همیشه و از قدیم‌الایام پایین بوده؛ این اواخر که دیگر اوضاع واویلاست؛ به دلیل اتفاقاتی که در بازار ارز رخ داده و عواقبِ ناگواری که بحران‌های اقتصاد در زندگی روزمره مردم داشته، قدرت خرید بازنشستگان پایین‌تر هم آمده؛ همین ناکافی بودن مستمری‌ها، سرمنشأ باقیِ مشکلاتِ معلمان بازنشسته است.

معلمان بازنشسته در جستجوی عدالت/بعد از سی سال پای تخته ایستادن، پلاکارد دست می‌گیریم و به خیابان می‌آییم

اما معلمان بازنشسته چه توقعی دارند؛ با چه میزان دستمزد، مشکلات زندگی‌شان حل می‌شود؛ میرزایی به آمار موجود اشاره می‌کند؛ قبلاً خط فقر را سه تا چهار میلیون برآورد می‌کردند اما حالا می‌گویند اگر خانواده‌ای کمتر از پنج میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشد، زیر خط فقر محسوب می‌شود؛ بازنشستگان هم توقع زیادی ندارند؛ همین که بیایند بالای خط فقر بایستند، کافیست.

با همسان‌سازی به روشِ «پلکانی» مخالفیم

همسان‌سازی مستمری بازنشستگان با حقوق دریافتی شاغلانِ هم‌تراز، یکی دیگر از خواسته‌های بازنشستگان کشوری‌ست که معلمان بازنشسته بیش از دیگران بر این خواسته تاکید دارند.

میرزایی با بیان اینکه یک معلم بازنشسته با مدرک کارشناسی ارشد بسیار کمتر از معلم شاغلی که دارای همین مدرک تحصیلی‌ست، دریافتی دارد، ادامه می‌دهد: ما با همسان‌سازی به روشِ «پلکانی» مخالفیم؛ معتقدیم این روشِ بطئی و آهسته به جایی نمی‌رسد و مشکلات ما را برطرف نمی‌کند.

او ادامه می‌دهد: دولت باید دست به کار شود و مستمری‌ها را متناسب با نیازها و شأنِ معلمان بازنشسته، «یک‌باره» افزایش دهد تا بازنشستگان بتوانند از یک زندگیِ آبرومند و شایسته برخوردار شوند. یک بازنشسته مگر چقدر زمان برای زندگی کردن دارد، چقدر فرصت دارد که بتواند سالها صبر کند و  منتظر افزایش پلکانیِ مستمری بماند؟!

سال‌های بربادرفته بازنمی‌گردند

میرزایی البته اعتقاد دارد حتی اگر همین امروز مستمریِ معلمان بازنشسته ارتقا یابد و به حدِ دستمزد شاغلان برسد، بازهم حقوقِ تضییع شده‌ی بازنشستگان در گذشته جبران نخواهد شد. او می‌گوید: سال‌های بربادرفته بازنمی‌گردند؛ همین امروز هم مستمری ما را بالا ببرند و همسان‌سازی را اجرا کنند، عطف به ماسبق که نمی‌شود و این خودش یک مشکل است؛ اگر می‌خواهند «عدالت» را تمام و کمال اجرایی کنند، باید برای این معضل هم راهکاری بجویند؛ مثلاً می‌توانند برای جبران حقوق تضییع شده بازنشستگان، به هر کدام از آنها یک قطعه زمین با کف قیمت واگذار کنند یا راهکارهایی دیگر از این قبیل....

معلمان بازنشسته در جستجوی عدالت/بعد از سی سال پای تخته ایستادن، پلاکارد دست می‌گیریم و به خیابان می‌آییم

یکی از مشکلات مشترکِ بازنشستگان کشور، ناکافی بودنِ خدمات «بیمه پایه» است؛ بیمه پایه که براساس قوانین و استانداردهای موجود باید نیازهای درمانی اولیه بازنشستگان را برطرف کند، در عمل به جز ویزیت ساده پزشکی و آزمایشات پایه، کابردی ندارد؛ به همین دلیل است که اکثریت شاغلان و تقریباً همه بازنشستگان مجبورند هزینه‌های «بیمه تکمیلی» را پرداخت کنند تا بتوانند از خدمات درمانی با قیمت مناسب‌تر بهره‌مند شوند.

خدمات بیمه تکمیلی رضایت‌بخش نیست

علیرغم اینکه هر ماه مبلغی بابت بیمه تکمیلی از مستمری بازنشستگان کسر می‌شود؛ خدمات ارائه شده به هیچ وجه رضایت‌بخش نیست. میرزایی هم به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: بیمه تکمیلی باید بدون محدودیت، تمام هزینه‌های درمانی بازنشستگان، اعم از هزینه‌های پاراکلینیکی و بستری را تقبل نماید؛ مخصوصاً برای بیماری‌های خاص.

او ادامه می‌دهد: دردسرِ دیگری که با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، قرارداد نداشتن بیمه تکمیلیِ بازنشستگان با برخی مراکز درمانی‌ست؛ همین امر موجب می شود بازنشسته نتواند با خیال راحت به هر مرکز درمانی که می‌خواهد مراجعه کند؛ به همین دلیل است که باید بیمه تکمیلی با تعداد بیشتری مرکز درمانی قرارداد ببندد؛ تا دسترسی به خدمات درمانی برای معلمان بازنشسته تسهیل شود.

پاداش پایان خدمت معلمان بازنشسته از سایر کارمندان دولت کمتر است

بازنشستگان فرهنگی، «پاداش پایان خدمت» خود را با تاخیر دریافت می‌کنند؛ در گذشته اینگونه نبود؛ اما حالا به این بهانه که دولت بودجه ندارد پاداش پایان خدمت، با ماه‌ها تاخیر پرداخت می‌شود؛ برای نمونه 42000 بازنشسته فرهنگی که در سال 96، سی سال خدمت‌شان تمام شده و به بازنشستگی رسیده‌اند  هنوز موفق به دریافتِ قسط سوم پاداش پایان خدمت خود نشده‌اند. میرزایی این موضوع را به عنوان یک مشکل اساسی قابل طرح می‌داند و می‌گوید: پاداش پایان خدمتِ معلمان بازنشسته از پاداشی که بازنشستگان سایر ارگان‌های دولتی هنگام پایان خدمت می‌گیرند، خیلی کمتر است و این عادلانه نیست.

نماینده بازنشستگان فرهنگی استان یزد می‌افزاید: بایستی تبعیض در پرداخت پاداش پایان خدمت رفع شود و بازنشستگانِ همه ارگان‌های دولتی، به طور یکسان پاداش بگیرند؛ این پاداش هم باید بلافاصله بعد از بازنشستگی و به‌یکباره پرداخت شود؛ هر روز تاخیر در پرداخت، به ضرر بازنشستگان است.

چه کسی قرار است ضرر و زیان‌ها راجبران کند؟!

او مثال می‌زند: برای نمونه اگر بازنشسته‌ای که در دی ماه 96 بازنشست شده، همان زمان پاداش پایان خدمت خود را دریافت می‌کرد، می‌توانست با این پول، یک واحد آپارتمان کوچک به عنوان سرپناه بخرد اما حالا با این تاخیر چندماهه، همان پول دیگر به هیچ دردی نمی‌خورد؛ نصف همان آپارتمان فسقلی را با این پول به بازنشسته نمی‌دهند؛ خُب این تاخیر، این همه به بازنشسته ضرر زده؛ چه کسی قرار است این ضرر و زیان‌ها راجبران کند؟!

میرزایی تاکید می‌کند: علاوه بر این وقتی پاداش پایان خدمت را یکجا نمی‌پردازند و قسطی می‌دهند، به احتمال زیاد این پول حیف‌ومیل می‌شود و بنابراین معلم بازنشسته نمی‌تواند از این پاداش برای یک سرمایه‌گذاری درآمدزا استفاده کند و این، کم‌ مصیبتی نیست؛ شما خودتان بهتر می‌دانید که معلم بازنشسته «حتماً» نیاز به شغل دوم و لذا حتماً نیاز به «سرمایه‌گذاری درآمدزا» دارد.

میرزایی در پایان با اندوه بسیار یادآور می‌شود: ما معلمانِ بازنشسته دردهایمان را بارها عنوان کرده‌ایم؛ این دردها را در نامه‌ها نوشته‌ایم و به دست مسئولان کشوری رسانده‌ایم؛ این دردها را پلاکارد کرده‌ایم و در تجمعات دست گرفته‌ایم؛ این دردها را هرجور که توانسته‌ایم فریاد زده‌ایم؛ اما کو فریادرس؟

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز